گزارش مکتوب؛
خانهی دوست کجاست؟!
تصمیم گرفتم با وجودی که نه پولی داشتم و نه حتی هزینه اتوبوس را، به زیارت حرم امام رضا (ع) بروم.
به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما مرکز ایلام؛ میخواهم بنویسم در حالی که مقدمه، متن و پایان حرف هایم "عشق" است. از سفری
که ره توشه ات فقط یک دل بی تاب است و راهی که برای دیدن معشوقت با خودت میگویی که هر چه در طول آن پیش آید، خوش آید؛ و با این نگاه است که تمام سختی هایش را عاشقانه به جان میخری.
فاصله، گاهی به معنای حسرت است
اگر هنوز هم برای خیلی از ما -آدم بزرگ ها- کلاس درسی بود و معلمی که از ما میخواست فاصله را معنا کنیم، خیلیها میگفتیم حسرت، خیلیها هم میگفتیم آرزو. حسرت و آرزوی زیارت حرم امام رضا (ع)؛ درست مثل حامدِ روایت ما که از عشایر کوچرو و چادرنشینِ ملکشاهی ست و در دلِ کوهها و تپهها زندگی میکند. این نوجوان (۱۷) ساله که وضعیت ضعیف اقتصادیِ زندگی خانواده اش، آرزوی زیارت حرم امام رئوف را بر دلش گذاشته بود، یک روز تصمیم میگیرد که با موتورسیکلتش و با دست خالی به این راه طولانی برود، راهی که در هر قدمش رد پای عشقِ مخصوص او به امام خوبیها قابل لمس است.
گم شدن، به دنبال پیدا کردن
"حامد آس" راه را گم میکند و به اراک میرسد؛ این نوجوان کر و لال ایلامی که قادر به تکلم هم نیست با چهرهی آفتاب سوخته اش که بر حسب اتفاق، شبیه نژاد افغانیها هم هست، به دردسری عجیب میافتد.
حامد در پیچ و خم عاشقی
"رازانی، دادستان اراک" میگوید: سکوت حامد در برابر سوالهای پلیس و به همراه نداشتن مدارک شناسایی و هویتی، نیروهای امنیتی را به شک میاندازد، بنابراین او را دستگیر و به زعم این که او اهل کشور افغانستان است به "هرات" و "ارودگاه ابراهیم آباد" منتقل میکنند.
خانه ییلاقی خانواده حامد در دلواپسی
در تمام این مدت خانواده حامد از رفتن او به زیارت حرم امام رضا اطلاعی ندارند و با نگرانی به جستجویش میپردازند.
پدرش میگوید: حامد همیشه میگفت: یک روز به زیارت حرم امام رضا میروم؛ اما باورمان نمیشد که با دست خالی و فقط با یک موتورسیکلت این ادعایش را عملی کند.
مادر پیر و سالخورده اش با صورتی پر از خط و خطوطی که مشخص است، سالها زندگی سخت عشایری را در زیر خود پنهان کرده، با بغضی که در گلویش مینشیند، میگوید: بیشترِ نگرانی ام به خاطر این بود که پسرم هم کر بود و هم لال، او هیچ وقت تنهایی جایی نرفته بود و حالا چند روز میشد که از او خبری نداشتیم. فقط به برادر کوچکترش که او هم لال است گفته بود به مسافرت میرود. تا اینکه پدرش گم شدن حامد را به پلیس اطلاع داد و پلیس از طریق شماره پلاک موتورسیکلت ردش را گرفت.
تلاشهای دیپلماسی برای پیدا کردن حامد
"قربانی، فرمانده انتظامی تایباد خراسان رضوی" میگوید: به محض شناسایی هویت فرد مورد نظر با رابطین ایران در افغانستان رایزنیها و پیگیریهای لازم آغاز شد.
"شاکری، رابط ایران و افغانستان" هم گفت: با تلاشهای بسیار حامد را پیدا کردیم و او را به هرات و کنسولگری ایران تحویل دادیم.
لحظه شیرین وصال برای حامد
او پس از بازگشت به ایران به آرزوی دیرینه اش که زیارت امام رضاست میرسد و به پابوس امام رئوف برده میشود.
حامد در پاسخ به سوالهای نگارنده با اشارهی دست سخن میگوید و پدرش نیز حرف هایش را ترجمه میکند. از حامد میپرسم که چه چیزی باعث شد تا یکدفعه و بدون پول و امکانات به این سفر بروی؟ و او در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده با بغض میگوید: شبهای بسیاری را در تنهایی و خلوتِ خودم به زیارت امام رضا فکر میکردم؛ حتی بیشتر شبها خواب میدیدم که به زیارت رفته ام. اما گاهی هم با خودم میگفتم حتی اگر یک روز به این آرزویم هم برسم، چون که نمیتوانم حرف بزنم، ممکن است امام رضا حرف هایم را نشنود. دلم میخواست با امامم درد دل کنم و او صدایم را بشنود؛ اما فقط در دلم میتوانستم با او صحبت کنم. ترسیدم که مبادا او در سکوت، حرف هایم را نشنود. تا این که یک شب به مسجد روستای مِهر رفتم این موضوع را با امام جماعتش در میان گذاشتم. او لبخندی زد و گفت: امامان معصوم از علم غیب برخوردارند و نیازی به بیان درد دلها و حاجات نیست. او گفت: بعد از نماز در مسجد بمان تا درباره مهربانی و فضیلت زیارت امام رضا (ع) برایت حرف بزنم. سپس در خطبه اش از قول امام رضا این جمله را گفت: " هر کس مرا زیارت کند و حال آن که حق مرا بشناسد، در روز قیامت در سه جایگاه به سراغش میروم تا او را از ترس و سختی آن مکانها نجات بدهم؛ هنگام دادن نامه اعمال به دست راست و چپ، در عبور از صراط و هنگام حسابرسی و میزان. "
این را که شنیدم تصمیم گرفتم با وجودی که نه پولی داشتم و نه حتی هزینه اتوبوس را، به زیارت حرم امام رضا (ع) بروم.
او در پاسخ به این سوال که آیا برای گرفتن شفا به زیارت رفتی، در حالی که اشک از چشمانش آرام سرازیر شد، نگاهی کرد و گفت: هرگز. احساس میکنم دنیای ساکتِ من خواست خداست؛ بنابراین شکایتی ندارم. امام رضا را هم فقط به خاطر خودش دوست دارم. خوشحالم که بالاخره به آرزویم رسیدم هرچند که سختی و ترس زیادی را هم در این راه تحمل کردم، اما حس خوبی به من داد که قابل بیان نیست.
اما در آن طرف مرز هم رنگ و بوی این عشقِ مشترک، با احساس ما در این سوی مرز فرقی ندارد. حتما شنیده اید و دیده اید که عدهای بین دو دل جدایی میاندازند و این را هم خوب میدانیم که یک روز افرادی بین دلهای دو ملت ایران و عراق جدایی انداخته بودند، اما حالا دیگر پای عشق به میان آمده و حرمهای عشق، حرم امام حسین و امام رضا (علیهم السلام) این دلها را به هم وصل کرده اند، ما به زیارت حسین میرویم و با خود تربت کربلا را میآوریم و آنها به زیارت امام رضا (ع) میآیند و مُهر تربت مشهد را با خود میبرند. با پرس و جویی که در مورد زیارت اولیهای عراقی کردم به"آصف ابوالفتح" رسیدم. این مرد ۴۵ ساله، به خاطر وضعیت ضعیف مالی خانواده و فوت پدر در سنین خردسالی اش ازدواج نکرده و به تامین معاش خانواده اش کمک میکند.
او که فارسی را با لهجه عربی صحبت میکند، میگوید: زیارت امام رضا برایم یک آرزوی بزرگ بود به گونهای که هر وقت به حرم هر کدام از امامان معصوم به خصوص پدر و فرزند بزرگوار امام رئوف میرفتم زیارت امام رضا را میخواندم و برای غربت این امام عزیز اشک میریختم. تا این که بعد از سقوط "صدام" تصمیم گرفتم از درآمد ناچیزم مبلغی را پس انداز کنم و خرج سفرم را البته با پای پیاده تهیه کنم. بالاخره بعد از اربعین سال گذشته موفق شدم به پابوس آقا بروم، اما وقتی آن جا چشمهای اشکبار و پر از عشق ایرانیها را دیدم و کسانی که با چه شور و اشتیاقی برای رسیدن به ضریحِ عشق، تلاش میکنند وقتی خلوت و نجواهای عاشقانه کودک و جوان و پیر مردم این دیار را با امام رضا دیدم از همهی روزهایی که برای غربت این امام عزیز اشک ریخته بودم پشیمان شدم و فهمیدم که وجود مبارک حضرت در بین این مردم خود حکمتی ست که من یک عمر از آن بی اطلاع بودم.
اما کسانی هم هستند که به حامد و آصف و افرادی مانند آنها فکر میکنند و احساس زیبایشان را به خوبی درک میکنند؛ بنابراین با تشکیل انجمنهایی سعی کرده اند این افراد را حتی در دوردستترین روستاها و مناطق محروم شناسایی و به زیارت حرم حضرت دوست بفرستند.
اعزام زیارت اولیها به مشهد مقدس
مسئول دفتر آستان قدس رضوی در ایلام، گفت: ۲۵ کانون خادم یاریِ محلهای با محوریت مساجد در نقاط مختلف استان و به منظور شناسایی نیازمندان و کمک به آنها تشکیلشده است.
"علیاصغر شریفی راد" افزود: فراهم کردن زمینه لازم برای مشرف شدن زیارت اولیها و محرومینی که در تمنای زیارت هستند، خدماترسانی به نیازمندان و تعیین دهستانهای محروم هدف، امکان اشتغال برای افراد توانمندی که ابزار کار در اختیار ندارند و کمک به محرومانی که بیماری صعب العلاج دارند از دیگر محورهای فعالیت آستان قدس رضوی است.
وی با اشاره به این که تاکنون ۱۵۰۰ نفر از استان ایلام به مشهد مقدس اعزامشده اند؛ افزود: اجرای طرحهای اشتغالزایی زودبازده در نقاط مختلف استان، شناسایی بیش از ۱۰۰ نفر از بیماران نیازمند و صعبالعلاج و تهیه ۱۰۰ مورد جهیزیه برای زوجهای نیازمند از دیگر فعالیتهای آستان قدس رضوی در استان ایلام بوده است.
سرپرست معاونت محرومیت زدایی آستان قدس رضوی نیز با بیان این که بیش از یک میلیون و ۱۵۰هزار زائر اولی و محروم به مشهد مشرف شده اند، گفت: این تعداد زائر در سه سال گذشته با کمک خیرین و میزبانی آستان قدس رضوی به مشهد مقدس مشرف شده اند.
"حامد صادقی" در خصوص نحوه شناسایی افراد زیارت اولی افزود: رابطهای شناسایی معاونت محرومیت زدایی آستان قدس رضوی در شهرستان ها، محرومان را با استعلام از بهزیستی و کمیته امداد شناسایی و به معاونت محرومیت زدایی معرفی میکنند.
به پایان که میرسم درست مثل لحظهی خداحافظی و دل کندن از حَرمت، حرف زدن خیلی سخت میشود و تنها چیزی که به ذهنم میرسد این است که آقا جان، امام رضا! آنهایی که در واحد گمشدگانِ حرمت کار میکنند در حقیقت بیکارند؛ چون گم شدن در حرم کوی تو عینِ پیدا شدن است؛ مثل حامد و آصف و مثل هزاران هزار حامد و آصف دیگر...
*** زهرا پوراسماعیل