به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما؛ به نقل از رای الیوم، طرح ساخت اسکله شناور در سواحل غزه و فرودگاه بین المللی در این منطقه، به عنوان طرح جداسازی نوار غزه از اسرائیل، به معنای شکست نظامی اسرائیل در برابر مقاومت فلسطینی است.
روزنامه اینترنتی رای الیوم در مقالهای به قلم فایز ابو شماله نوشت: نفتالی بنت وزیر جنگ افراطی اسرائیل موضوع ساخت جزیره شناور در سواحل غزه را مطرح و رئیس ستاد ارتش درباره این طرح رایزنی کرد و جزئیات آن در شبکه دوازده تلویزیون اسرائیل بررسی شد. به نظر من صرف مطرح شدن این طرح از سوی وزیر حمل و نقل اسرائیل در چند سال قبل نشان میدهد فکر جدی اسرائیل برای خلاص شدن از نوار غزه ناگهان مطرح نشد بلکه پس از آن مطرح گردید که عرصه سیاسی و نظامی بر آن تنگ شد و پس از آنکه به این نقطه رسیدند که پاکسازی مقاومت از نظر نظامی محال و همچنین تغییر واقعیت حاکم بر غزه صرفا با توسل به زور، غیرممکن است.
متوسل شدن اسرائیل به طرح ساخت جزیره شناور در سواحل غزه و فرودگاه بین المللی در اوج مذاکرات برای توقف حمله به غزه در سال ۲۰۱۴ مطرح گردید. درگیریهای پی درپی طی پنج سال گذشته نشان میدهد غزه اصرار دارد به زور یا با تهدید به توسل به زور خواسته اش را محقق سازد و این نخستین عاملی است که مقامات سیاسی و نظامی اسرائیل را واداشت با واقعیتها بطور منطقی تعامل کنند و جام زهری را سربکشند که آنها را از غزه رهایی خواهد بخشید با این شرط که برای اسرائیلیها آزار دهنده نباشد.
صرفنظر از تعدد دیدگاهها برای استفاده حداکثری از این طرح، در اصل طرح جدا سازی غزه به معنی شکست نظامی اسرائیل در برابر مقاومت فلسطینی است و این امر باید مبنایی ملی در بحث و بررسیها، راه حلها، نقدها و اعتراض به این موضوع باشد.
بدون تردید طرح جدا سازی غزه از نظر سیاسی به نفع اسرائیل خواهد بود و پیشنهاد ایجاد اسکله شناور، طرحی اسرائیلی است و ساخت فرودگاه بین المللی با هزینه کمک کنندگان نیز پیشنهاد اسرائیل است. درباره اینها اختلاف نظری وجود ندارد و اسرائیل از دردسر دو میلیون انسان رهایی خواهد یافت و برای سلطه بر کرانه غربی فارغ البال خواهد شد و از این وضع میدانی جدید که آرامشش را تضمین میکند، استفاده خواهد کرد. همه اینها خارج از این منطق نیست که میگوید: ارتش اسرائیل نتوانست در نبرد پیروز شود و بنابراین به این حیله متوسل شد و برای رهایی از غزه آسانترین راه را انتخاب کرد.
در حاشیه طرح احداث بندر شناور در دریای غزه چند پرسش مطرح میشود. از جمله اینکه چه کسی از ساخت بندر شناور، فرودگاه بین المللی، منطقه صنعتی، بیمارستان میدانی و تقدیم تسهیلات حیاتی به مردم در غزه بیشتر منتفع خواهد شد و چه کسی از رفاه در غزه زیان خواهد دید؟
آیا جنبش حماس متهم به موافقت با ساخت بندر، بیمارستان و منطقه صنعتی در مرزهای غزه است یا اینکه محمود عباس زمانی که تحریمها اعمال و حقوق قطع شد، چنین تصمیمی گرفت؟
آیا همه فلسطینیها از طرح ساخت جزیره شناور استقبال میکنند یا برخی از آنها طرح استقلال غزه را رد میکنند و آزادی غزه برایشان ناخوشایند است؟
آیا غزه در قالب معامله قرن به یک کشور مستقل تبدیل خواهد شد تا کرانه غربی به یکی از نواحی اسرائیل تبدیل شود؟
آیا محمود عباس (رئیس تشکیلات خودگردان) از قبل از این طرح خبر دارد یا اینکه ساز و کار تفاهمات با جنبش حماس بطور سری و به دور از چشم رسانهها انجام گرفت؟
آیا سران کشورهای عربی از جزئیات این طرح با خبرند و نقش فرستاده سازمان ملل متحد و فرستاده قطر در این زمینه چیست؟
دهها پرسش به ذهن خطور میکند، اما محوری که همه بحثها باید در اطراف آن انجام گیرد این است که: آیا اسرائیل از نظر نظامی بر غزه پیروز شد یا اینکه در برابر پایداری غزه شکست خورد؟ این پرسشی است که جواب کافی به همه پرسشهای یاد شده میدهد و ویژگیهای مرحلهای سیاسی را که ملت فلسطین با خون، فداکاری، گرسنگی و صبرش نگاشته است، ترسیم میکند و با مقاومت، ریسمان تحریمها را میگسلد، با پایداری محدودیتهای صهیونیستها را در هم میشکند، به همتای آنها تبدیل میشود و در دل تل آویو وحشت ایجاد میکند.