گزارش مکتوب
بازگشت زندگی به خانه های پدری
احیای خانه های پدری در خراسان جنوبی و تعلق برچسب بومگردی به آن، رونق اشتغال در روستاها و تحقق مهاجرت معکوس به این مناطق خالی شده از سکنه را رقم زده است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز خراسان جنوبی، چنان محو تماشای چهره اش شده بودیم که برخورد آینه های ماشین به دیوارهای کاهگلی ما را به خودمان آورد.نمای کلی اش همه کاهگل بود و آجرهای قدیمی و سنتی.
از کوچه های باریکی گذشتیم که بوی کاهگل دیوار و سقف خانه هایش، تاریخی از گذشته را پیش روی مان ورق می زد.پس از گذر از چندین کوچه به خانه ای رسیدیم که مقصدمان بود، "سرای کوشه".این مقصد را در بی حوصلگی های آخر هفته مان که به این می اندیشیدیم برای تفریح کجا برویم، انتخاب کردیم.شهرمون بیرجند جای زیادی برای گشت و گذار مثل مراکز خرید مشهد و تهران و یا گردشگاه هایی مثل دربند تهران و چالیدره مشهد نداره که بی مقدمه به اونجا بریم و روز تعطیل مون رو شب کنیم.در همین حال و هوای چه کنم چه کنم بودیم که دوست همسرم پیشنهاد کرد به یکی از روستاهای شهرستان خوسف برویم و در اقامتگاه بومگردی شبی را به یاد خاطرات قدیمی بگذرانیم .تا به حال به این اقامتگاه ها نرفته بودیم و برایمان جالب بود ببینیم چطور مکانهایی است؟برای همین تشویق به رفتن شدیم، برای اینکه بیشتر به ما خوش بگذره دو تا از دوستانمان را به اتفاق خانواده هایشان به این سفر داخل استانی دعوت کردیم.عصر پنجشنبه ساعت 16 از بیرجند راه افتادیم و بعد از حدود نیم ساعت به روستای کوشه سفلی در شهرستان خوسف رسیدیم. روستای کوشه شهرستان خوسف کمتر از 30 کیلومتر با بیرجند فاصله داره.صدای درش ما را به خاطرات دوران بچگی بردخانه، متعلق به آقای کوشه بود، جوانی حدود 30 تا 35 ساله که زمین خانه تخریب شده پدربزرگش را خریده و با معماری کاملا سنتی آن را تبدیل به اقامتگاه بومگردی بسیار زیبا و چشم نوازی به نام سرای کوشه کرده است .در همان ابتدا وقتی از خودروها پیاده شدیم، درِ (درب) این خانه بومگردی چنان در چشممان، دلبری کرد که دقایقی جلوی آن ایستاده بودیم و فقط به جزئیاتش نگاه می کردیم.
دری چوبی که متعلق به سالها پیش بود و دو درکوب ویژه خانمها و آقایان داشت. صدایی که از باز کردن درِ چوبی شنیدیم ما را به خاطراتی برد که دوران بچگی در خانه های روستایی پدربزرگ ها و مادربزرگ هایمان تجربه کرده بودیم.وارد خانه شدیم، کف حیاط ساخته شده از آجرهای قدیمی مربعی شکل، و دیوارها هم سنگ چین و کاهگلی و گچی بود، در وسط حیاط حوضی دایره شکل با 4 باغچه مثلثی در اطرافش، جانمایی شده که جلوه ای خاص به این خانه بومگردی داده بود.
بچه های قد و نیم قد ما و همسفرانمان از دیدن حیاط و زیبایی هایش چنان به وجد آمدند که وسایل هایشان را روی زمین انداختند و شروع کردند دور حیاط به دویدن، حق هم داشتند طفلکی ها با این خانه های آپارتمانی امروز، همچین فضای باز و حیاط زیبایی را تجربه نکرده بودند.یه جایی پیدا شد بچه هامون راحت بازی کننمهدیه خانم یکی از همسفرانمان گفت: خدا رو شکر، یه جایی پیدا شد که بچه هامون بتونن داخلش راحت بازی کنن، نه دیگه ترس به خیابان رفتن بچه ها منو نگران میکنه نه وسایل خطرناکی اینجاست که بچه ها بهش دست بزنن، کاش بتونیم ماهی یکی دوبار به این جور جاها بریم.دور تا دور حیاط، هشت درِ چوبی وجود داشت که همگی به اتاقهایی زیبا، تنور پخت نان و حیاط خلوت باز می شد.
سقف اتاقها گنبدی بود و در رأس گنبدها حفره ای وجود داشت که هوای اتاق ها را تهویه می کرد. بیشتر اتاقها برای گرمایش، شومینه سنگی و آجری داشت و برخی اتاقها هم برای حفظ مسائل ایمنی در خصوص کودکان، به بخاری گازی مجهز شده بود.ایوانی در ضلع شمالی بنا وجود داشت که مفروش و دور تا دور آن با پشتی های سنتی تزئین شده بود، صندوقی چوبی و متعلق به سالها قبل نیز در بالای ایوان، کنجکاوی تک تک ما را برای دست زدن به آن بر می انگیخت.
یکی از درهای داخل حیاط، به حیاط خلوتی دلنشین برای پخت آتشی غذا و چای باز می شد. دو شومینه سنگی برای جوش آوردن چای با آتش چوب و زغال در دیوارهای این حیاط خلوت، تعبیه و دو اجاق سنگی کباب پز هم ویژه پخت جوجه و کباب و هر آنچه که بتوان روی آتش پخت، در یکی از گوشه های حیاط خلوت ساخته شده بود.
پس از کلی گشت و گذار در تک تک اتاق های این خانه بومگردی، با اعتراض بچه ها به دلیل گرسنگی، تازه یادمان آمد که باید بساط شام را بر پا کنیم.
کاش در آپارتمانها هم همچنین امکاناتی داشتیم
از آنجایی که همسرم علاقه بسیاری به پخت و پزهای آتشی دارد او را مسئول تهیه شام کردیم. جای شما خالی املتی روی آتش درست کرد که با لذت تمام و خوشمزه تر از تمام املتهایی که در شهر خورده بودیم، صرف کردیم.
همسرم گفت: کاش امکان وجود این جور بساط آتیشی در آپارتمانهای شهر هم وجود داشت که آخر هفته هایمان با آن سرگرم میشدیم.
تمام ظروف این خانه هم همگی سفال بود و فلزی، که تداعی کننده سرویس جهیزیه مادربزرگ هایمان بود. ولی خوردن در آن صفای دیگری داشت که در گران ترین ظرفهای بلور و کریستال و سرامیکی تجربه نکرده بودیم.
پس از شام در ایوان نشستیم و شروع کردیم از همه جا سخن گفتن، آقای کوشه صاحبخانه این خانه بومگردی هم با اصرار خودمان با ما همراه شد و با خاطرات دوران جوانی و دبیرستانش کلی ما را خنداند. او میگفت: از روزی که این خانه را احیا کردم، به همراه خواهر و برادرهای خودم و همسرم و بقیه فامیل، آخر هر هفته به روستا می آییم و پذیرای مهمان هایی از داخل استان و گاهی هم گردشگران خارجی، نیز هستیم. البته در دیگر روزهای هفته هم اگر مهمانی برای سکونت در خانه تماس بگیرد، به اینجا می آییم، او ادامه داد بیشتر از همه پدر و مادرهایمان از اینکه دوباره خانه های پدری شان رونق گرفته و می توانند خاطرات آن روزها را بار دیگر تجربه کنند، خوشحالند.به زودی تعدادی همکار نیاز دارمآقای کوشه گفت: به زودی تعدادی همکار هم نیاز داریم تا در پذیرایی از مهمانهایی که به این روستا و به این خانه سفر می کنند، ما را همراهی کنند. چرا که فعلا همسرم بیشتر امور پذیرایی را به عهده دارد و انجام این امور با داشتن 3 فرزند کوچک برایش مقداری سخت است.با این حرف آقای کوشه، به یاد یکی از اصطلاحاتی افتادم که مخصوصا در یک سال اخیر بسیار از آن در نوشتن خبرهای مکتوب استفاده کرده ایم."رونق اشتغال"، این همان اصطلاحی است که آقای کوشه با راه اندازی خانه بومگردی اش در روستای کوشه سفلی، قصد تحققش را دارد. علاوه بر اینکه برای خودش شغل دومی فراهم شده، همسرش نیز گوشه بزرگی از کار را بر عهده گرفته و در آینده نزدیک چندین نفر دیگر را نیز برای همکاری دعوت میکند.با نزدیک شدن به ساعات پایانی شب و سقوط دمای هوا به نزدیک صفر، به داخل اتاق های گرمش رفتیم و تا سحر دور هم گفتیم و خندیدیم و تمام درگیری های ذهنی هفته ای را که سپری کرده بودیم دور ریختیم.صبح پس از خوردن صبحانه به پیشنهاد آقای کوشه رفتیم تا از چند بنای دیگر در این روستا که قرار بود مانند خانه بومگردی خودش تبدیل به مکانی برای گردشگری و تفریح شود، دیدن کنیم.حمام تاریخی و دو خانه قدیمی آماده بازسازی در این روستا از جمله مکانهایی بود که با راهنمایی آقای کوشه به آنجا رفتیم.سیلوهای سفالی گندم و ابزار سنتی و چوبی قدیمی که با آن کشاورزی می کردند از جمله اشیایی بود که در خانه های قدیمی جلب توجه می کرد.صاحب این خانه ها قصد داشتند اقامتگاه هایی همچون خانه بومگردی آقای کوشه در این بناهای تخریب شده پدری شان راه اندازی کنند.متأسفانه شارژ گوشی ام تمام شده بود و نتوانستم از این بناها عکسی تهیه کنم.
حسن آقا یکی از همسفرانمان گفت: چقدر این روستا با این خانه های قدیمی زیباست، خداییش ما آخر هفته هایمان را در شهر هدر می دهیم.
خانه های بومگردی جایگزین کشاورزی های از بین رفته
با خود فکر کردم ساخت اقامتگاه های بومگردی در این روستا دارد به صنعتی جایگزین برای کشاورزی که سالهاست در اثر خشکسالی از بین رفته و تنها فعالیتهای اندکی از آن باقی مانده، تبدیل می شود، چرا که سالهاست مردم این روستا خانه های پدری شان را به دلیل نبود رونق در کشاورزی و از بین رفتن پوشش گیاهی و زراعی روستا، رها کرده و به شهرها رفته بودند و غبار روزگار، باز کردن قفل در این خانه ها را سخت کرده بود.
اما حالا با انگیزه ساخت خانه بومگردی به روستاهایشان و خانه های پدربزرگ ها و پدرهایشان برگشته اند و در این فکرند که چگونه فضایی دلنشین برای خود و پذیرایی از مهمان ها و حتی گردشگران خارجی فراهم کنند، چرا که خارجی ها از این چیزها ندارند و دیدن این خانه های به سبک قدیمی و سنتی برایشان بسیار جالب است.
از طرفی این خانه های بومگردی با نظارت میراث فرهنگی ساخته و نام و آدرسشان در فهرست خانه های بومگردی کشور نیز ثبت می شود و توسعه این صنعت دارد روز به روز به اشتغال و مهاجرت معکوس روستاها رنگ و لعاب بیشتری می دهد.
خانه های بومگردی پذیرای 40 هزار مهمان داخلی و خارجی
صحت این مطلب را همان روز در خانه بومگردی آقای کوشه از طریق اینترنت برای خود ثابت کردم.
بر طبق آمار اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان جنوبی، تا کنون 46 خانه بومگردی در استان ساخته شده و فعال است .
معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گفت: 10 خانه بومگردی دیگر نیز در روستاهای استان در حال ساخت است.
عربی با بیان اینکه بیشترین تعداد خانه های بومگردی استان با 19 مورد مربوط به شهرستان طبس است افزود: در این خانه ها حداقل 50 نفر مشغول به کار شده اند و جمعیت روستاها به ویژه در تعطیلات آخر هفته چندین برابر می شود که این خود در خرید محصولات کشاورزی و صنایع دستی روستائیان نیز نقش بسزایی دارد.
آمار 40 هزار نفری که آقای عربی از تعداد بازدیدکنندگان ایرانی و گردشگران خارجی خانه های بومگردی استان از آغاز امسال، به من داد، خوشحالم کرد، چون با یک حساب سرانگشتی اگر به طور متوسط هر یک از این بازدیدکنندگان و گردشگران حداقل 100 هزار تومان در سفرشان به این خانه ها خرج کرده باشند، درآمدی معادل 4 میلیارد تومان نصیب روستاهای استان شده است که به طور حتم درآمد خانه های بومگردی استان در این مدت خیلی بیشتر از این چیزی است که من حساب کردم.فروش صنایع دستی در بومگردیدر گشت و گذاری که صبح جمعه در روستای آقای کوشه داشتیم از خانه ای به نام خانه صنایع دستی گل نرگس نیز دیدن کردیم که علاوه بر بازسازی آن بر اساس معماری سنتی، صنایع دستی منطقه نیز در آن به تصویر کشیده شده بود و به فروش می رسید. از توبافی یا همان پارچه بافی سنتی گرفته تا ساخت جاجیم و عروسکهای محلی و محصولات نمدی.
گشت و گذارمان در روستا یک ساعتی طول کشید، نزدیک ظهر شده بود، غرغر بچه ها به دلیل خستگی از پیاده روی، ما را مجبور به برگشت به خانه کرد.نماز خود را در ایوان سرای کوشه خواندیم که صفایش قابل توصیف نیست. سپس به فکر آماده کردن بساط ناهار افتادیم. ناهارمان را نیز روی همان اجاق آجری کباب کردیم، خداییش مزه اش بهتر از تمام غذاهایی بود که روی اجاق گاز تهیه میکنیم.
پس از ناهار به خانم صاحبخانه کمک کردیم تا اتاقها تمیز و برای مهمانهای بعدی آماده شود. آفتاب غروب کرد و منظره ای زیبا در افق نمایان شد.
با غروب آفتاب و ظهور شب، آماده رفتن شدیم، هنگام رفتن به پیشنهاد همسرم عکسی دسته جمعی در ایوان زیبای سرای کوشه گرفتیم تا خاطره این سفر دل انگیز برای همیشه در ذهنمان و آلبوم خانوادگی مان ثبت شود.
گذشته را در حال تجربه کنید
دلم می خواهد به شما پیشنهاد کنم حتی برای یکبارم که شده سفری به اقامتگاه های بومگردی داشته باشید و گذشته های دور را در زمان حال تجربه کنید. چون نه تنها به شما خوش میگذره بلکه با این سفرتون کمکی هم به اشتغالزایی روستاها کردین.
راستی هزینه هر شب اقامت در خانه های بومگردی استان 30 تا 40 هزار تومانه که این قیمت با توجه به خدمات جانبی همچون صبحانه و یا شام، متفاوته. قیمتی که به نظر من برای یک شب تفریح در خارج از شهر بسیار مناسبه.
خانه های بومگردی خراسان جنوبی در همه جور مناطقی ساخته شده، چه در مناطق کویری همچون طبس، چه در روستاهایی که مناظرش به سرخی محصولاتی همچون زرشک تزیین شده، مثل خانه بومگردی روستای افین شهرستان زیرکوه.
نویسنده: سیده سمیه سیادت جو