جوابیه منتسب به شهردار میناب در فضای مجازی
صبح امروز مطلبی به نقل از سجاد سلطانی شهردار میناب در فضای مجازی بازتاب داشت.
به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما مرکز خلیج فارس در پایان این متن نام و مشخصات شهردار میناب نوشته شده است و تلاش خبرنگار ما برای ارتباط با وی و تایید یا رد این مطالب بی نتیجه ماند.
دیروز ابوالحسن زاهدی خبرنگار صدا و سیمای مرکز خلیج فارس که برای پیگیری گزارشی در یکی از محلات شهر میناب حضور یافته بود گزارش داد که سجاد سلطانی شهردار میناب به وی سیلی زده و دوربین او را پرت کرده است. این خبر در فضای رسانهای بازتاب داشت و از بخش خبری ۲۰:۳۰ نیز پخش شد. متن جوابیه منتسب به شهردار میناب به این موضوع در فضای مجازی عیناً در ذیل میآید:
به نام خدا
در این فضای ناجوانمردانه رسانهای ایجاد شده جهت تنویر افکار عمومی و همهی آنهایی که به حق دغدغه کرامت انسانها خصوصا خبرنگاران فهیم میهن عزیزمان را دارند، لازم دیدم شرح ماجرای امروز ۱۹/۸/۹۸ را صادقانه بگویم:
ماجرا از این قرار بود که تعدادی از شهروندان گزارش دادند که کوچههای خاکی شان در مسیر مسیلها و دره رودهای محلات شهر میناب بعد از بارندگی دیروز دچار آب گرفتگی شده است.
بگذریم که با توجه به اعلام بارندگی و بارشهای پراکنده حسب وظیفه با نیروهای شهرداری،۲۴ساعت مداوم در خیابانها خصوصا بلوار امام برای پاکسازی بودیم؛ خیابان اصلی شهر که پس از ده دقیقه بارش، سیلاب و خاک از کوه و کوهپایههای محله پاکوه سرازیر خیابان میشود.
دقیقا هنگام خروج از شهرداری آقای ابوالحسن زاهدی همکار سابقم در آموزش و پرورش، مدیر عامل یک شرکت تعاونی مسکن پر سر و صدا و مشاور رسانهای فرماندار شهرستان که چند سالی است برای پخش خبر میناب با صداو سیمای مرکز خلیج فارس نیز همکاری میکند، جلوی راهم را گرفت و با لحنی نامناسب گفت: یک گزارش از نبود سایبان ایستگاه تاکسی میدان استقلال گرفتم. باید همین جا جلوی دوربین مصاحبه کنی و بگویی کِی سایبان را نصب میکنی؟! چون ادبیاتش را میشناختم و به بد صحبت کردن هایش در موارد قبل عادت کرده بودم گفتم ابوالحسن خان حالا در این شرایط، وقت این مصاحبه نیست. چشم، در اسرع وقت سایبان ایستگاه تاکسی را که میخواهی گزارشش را در صدا و سیمای استان پخش کنی نصب میکنم. باید بروم کوچههای پس از بارندگی را ببینم. بسیار اصرار کرد که باید بابت این موضوع روبروی دوربین صحبت کنی و میکروفون را سمت صورتم آورد. چون وقت این مصاحبه نبود برای انجام ماموریت سرکشی از محلات در حال سوار شدن به ماشین بودم که به خاطر عدم مصاحبه بد و بیراه نثارمان کرد و گفت: مگر کی هستی که تلفنم را بر نمیداری؛ استاندار تلفنم را جواب میده تو جواب نمیدی! و در همین حین سراغ مسئول حراست شهرداری رفت که باید مصاحبه کنی و گزارشم برای پخش آماده بشه!. دوباره گفتمش آقای زاهدی اگر میخواهی به عنوان خبرنگار مشکلات شهر را بازگو کنی، پیگیر مسائل جدیتر شهر باش مثلا بررسی کن چرا شهرک شمس پارک ندارد و زمین میلیاردی متعلق به شهرداری را که کاربری اش فضای سبز بود را چه کسی غیر قانونی تصرف و تصاحب کرده است؟ با لحن خاص خودش گفت: اینها رو صدا و سیما پخش نمیکنه برو به اطلاعات بگو!
دیدم فایده ندارد و برای مقاصدی خاص آمده، در همین حین یکی از اهالی محله کرگی؛ محلهای فقیر نشین که کنار مسیل بزرگ خاگو و در مسیر دره رود است به طرفم آمد و درخواست داشت شخصا جهت رسیدگی به کوچه شان که آب گرفتگی دارد بروم. گفتم چشم.
بعد از بازدید از کوچهای در بلوار ابن سینا به محله کرگی میآیم. وقتی رفتم دیدم دوباره آقای زاهدی آنجاست و از پیرمردی درخواست داردکه بر علیه شهرداری صحبت کند. پیرمرد تا مرا دید شناخت و گفت:: پارسال برایمان پارک ساختی، امسال این کوچه مان رو درست کن که سی سال است بابت این کوچه در عذابیم.
گفتم اگر این آقای زاهدی و بعضیها دست از درخواستهای شخصی و تخریبها و حاشیه سازی هایشان بردارند با همین بودجه اندک هم میشود کار کرد.
واقعا به قصد تخریبِ تلاشهای شبانه روزی کارگران بی ادعای شهرداری آمده بود. گفتمش آقا ابوالحسن! فیلم نگیر، از خدا بترس. بچههای شهرداری ۲۴ است در این بارندگی خواب ندارند. دوباره علیه شهرداری مطلب نشر نده. واقعا اگر بخواهی دوباره شهرداری را تخریب کنی قانونی برخورد میکنم. (آخر سرِ داستان تعمیر پل اول میناب که بعد از ۲۰ سال، با تلاش شبانه روزی پانزده روزه بهسازی شد، ناجوانمردانه تخریب مان کردید.)
دیدم دوربینش رو دوباره از روی صندلی ماشینش برداشت و گفت: میخواستی علیه امام جمعه بگویی؟ بگو تا ضبط کنم.
گفتم امام جمعه شهر در هر صورت سه روز دیگه تودیع میشه. چون میدانستم دوباره قصد سو استفاده از این دوربین رو داره.
دوربین رو کنار ماشین از دستش گرفتم و در ماشین سمندش روی صندلی انداختم. یک لحظه به طرفم حمله کرد و یقه و یک دستم رو گرفت و شروع به فحاشی کرد و گفت: ببین چکارت میکنم. در این حین من هم کنار کارمندانم (مسئول حراست و کارشناس واحد عمرانی) از کوره در رفتم که لازم است از اصحاب محترم رسانه و مردم فهیم ایران که خاطرشان مکدر گشته عذرخواهی کنم.
قطعا ایستادگی یک جوان ۳۶ ساله در مقابل در خواستهای ناصحیح و مصمم بر انجام کار پاک و سالم، آن هم در شهرداری میناب، تاوانهای بیشتر از این را داشته و خواهد داشت.
سجاد سلطانی
شهردار میناب