مرتبط کردن ایران با مسایل داخلی عراق، چرا؟
مسايل داخلي عراق هيچ ارتباطي به روابط راهبردي تهران- بغداد ندارد اما اين سوال مطرح است که چرا امريکا و رسانه هاي غربي، صهيونيستي و سعودي به شدت در حال مرتبط کردن اين تحولات به نفوذ ايران در منطقه هستند.
حدود سه هفته از اعتراضات مردم عراق در برخي مناطق شيعه نشين اين کشور عليه فساد اقتصادي وسياسي برخي احزاب سياسي و مقام هاي دولتي مي گذرد و معترضان مطالباتي را مطرح مي کنند که به اصلاح ساختار سياسي و زدودن فساد تاکيد دارد.
ترديدي نيست که اين حرکت هاي اعتراضي در اصلاح اشتباهات و رفع فساد انباشته در عراق نقش مهمي دارد و دولت عراق هم براي اجراي اصلاحات وعده هايي داده است. نتيجه اين تحولات هر چه باشد هيچ ارتباطي به روابط تهران- بغداد ندارد چرا که همکاري هاي ايران وعراق فارغ از اينکه چه گروه يا افرادي در صدر قدرت باشند روابطي راهبردي بر پايه منافع مشترک و مقابله با تهديدهاي مشترک و حسن همسايگي و اشتراکات بيشمار است.
کمک ايران به عراق در مبارزه با داعش يکي از نمونه هاست که اين همکاري مانع از سقوط بغداد و کشتار مردم عراق شد. اما با اين حال اتفاقي که در چند هفته گذشته از اعتراضات داخلي مردم عراق رخ داده و خودنمايي مي نمايد تلاشي است که از سوي امريکا و متحدان منطقه اي اش رژيم صهيونيستي و عربستان ديده مي شود تا به کمک وسايل ارتباط جمعي و شبکه هاي اجتماعي مسير مطالبات مردمي را به تخريب روابط تهران- بغداد تبديل کنند.
اين سوال مطرح است که چرا اين هجمه از سوي امريکا و متحدان منطقه اي اش عليه ايران شکل گرفته تا روابط تهران- بغداد تخريب شود.
در پاسخ به اين سوال با واکاوي برخي محورهاي کليدي در فضاي تبليغاتي اين رسانه ها به يک محور بسيار مهم مي رسيم که درتشريح اين محور بدون پيش داوري به يکي از يادداشت هاي روزنامه سعودي الشرق الاوسط اشاره مي کنيم که تقريبا در همه رسانه هاي سعودي مانند العربيه، الحدث، اسکاي نيوز و مطبوعاتي چون عکاظ، العرب و...همچنين رسانه هاي صهيونيستي چون جروزآلم پست به شکل هاي مشابه پيگيري و بر آنها تاکيد شده است.
روزنامه سعودي الشرق الاوسط روز دو.شنبه 20 مهر ماه نوشت: برای مقابله با چالش ایران باید از آنچه در ایران, لبنان و عراق رخ می دهد بهره برداری کرد. اما چالش ايران چيست که اين روزنامه سعودي مي نويسد بايد از تحولات عراق ولبنان براي مقابله با ايران بهره برداري کرد؟
الشرق الاوسط در يادداشت خود به يک ديدگاه در باره چالش ايران اشاره مي کند که بر اين محور تاکيد دارد، خطر ايران از اين جهت روبه افزايش است که اکنون از طریق عراق و یمن با اسرائیل مرز مشترک دارد و از طریق سوریه و جنوب لبنان با اسرائیل هم مرز است. امريکا هم در حال عقب نشيني از منطقه است و اروپا نيز آمادگي جنگ ندارد.
نکته اينجاست که همين احساس تهديد رژيم صهيونيستي را يووال اشتاينيتز عضو کابينه رژيم صهيونيستي مطرح مي کند وپایگاه اینترنتی اسرائیل نشنال نیوز روز دوشنبه به نقل از او مي نويسد در حالی که ما همچنان درگیر تشکیل کابینه هستیم ، تهدید ایران هر روز بیشتر می شود.
و نکته مهمتر که در چنين شرايطي نخست وزیر رژیم صهیونیستی روز يکشنبه در آغاز جلسه هفتگی کابینه اين رژيم از پیشرفت در عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی و از تصميم گيري درباره حضور در نمایشگاه 2020 دوبی خبر مي دهد.
اما اين همه ماجرا نيست کاخ سفيد روز دوشنبه اعلام کرد: عراقیها معتقدند ایران منابع آنها را غارت و از متحدان سیاسی اش برای جلوگیری از آزادی بیان مردم استفاده می کند.
گويا کاخ سفيد فراموش کرده که امريکا به عراق و سوريه لشکر کشي کرده است و در کشتار صدها هزار نفر از مردم اين دو کشور از طريق بمباران و استفاده ابزاري از گروههاي تروريستي چون داعش براي تجزيه اين دو کشور دست دارد. گويا اين ترامپ نبود که همين چند روز پيش گفت که در سوريه به خاطر نفت خواهيم ماند و در عراق هم از اينکه شرکت هاي امريکايي به خوبي نتوانسته اند در غارت ثروت عراقي ها نقش آفريني داشته باشند ابراز دل خوري کرد.
در بيانيه کاخ سفيد ادعا مي شود ايران از طريق متحدان سياسي اش براي جلوگيري از آزادي بيان مردم عراق استفاده مي کند. روشن است که منظور کاخ سفيد از متحدان سياسي، گروههاي حشدالشعبي هستند که با کمک ايران در مقابل داعش ايستادند و عراق را از سقوط به دست اين گروه تروريستي نجات دادند و با باز شدن محور بوکمال در مرز سوريه به محور مقاومت تا مرز سرزمين هاي اشغالي فلسطين پيوستند.
البته همين رويکرد از سوي رسانه هاي سعودي چون العربيه والحدث و رسانه هاي صهيونيستي با ادعاي حضور قاسم سليماني در عراق براي مديريت اوضاع مطرح مي شود.
چرا در اين فضاسازي چهره هايي چون قاسم سليماني يا گروههايي چون حشدالشعبي هدف قرار مي گيرند؟ آيا جز اين است که خود صهيونيست ها معترفند که تهديد عليه موجوديت رژيم اسراييل جدي است؟
البته به نظر مي رسد بخش ديگري از فضاسازي ها شبکه هاي سعودي براي تخريب روابط ايران و عراق و مرتبط کردن تحولات عراق به ايران ناشي از نگراني از تسري اين اعتراضات به عربستان است که در دوره وليعهدي محمدبن سلمان و تيم همراه وي با مشکلات بسيار زياد اقتصادي وسياسي و شکست هاي پي در پي نظامي در يمن، سويه و ... روبرو شده است و معلوم نيست که پس از مرگ سلمان، عربستان شاهد چه تحولات شگرفي خواهدشد؟
اينکه روزنامه «الشرق الاوسط» مدعي مي شود مشکل عراق به هیچ وجه نظام حاکم -هرچقدر هم بد باشد- نیست بلکه مشکل عراق، نفوذ ایران است که هر نظامی بر عراق حکومت کند، دست از تلاش برای صدور انقلاب و مداخله در امور این کشور بر نخواهد داشت. از همين نگراني حکايت دارد. سعودي ها با متهم کردن ايران به صدور انقلاب در تلاشند از گسترش اعتراضات اصلاح طلبانه به عربستان جلوگيري نمايند. حال آنکه تمامي زمينه هاي انقلاب در اين کشور داخلي است.