پخش زنده
امروز: -
تحولات کنونی در عراق، لبنان، فلسطین و یمن را باید از منظر تضعیف ارکان مقاومت اسلامی در منطقه ارزیابی کرد.
به زعم بسیاری از صاحب نظران حمله پهپادی به تاسیسات نفتی عربستان سعودی نقطه عطفی در معادلات منطقه ای و حتی بین المللی مربوط به جمهوری اسلامی ایران در چند دهه گذشته قلمداد می گردد. هرچند مقاومت یمنی مسئولیت این حملات را بر عهده گرفته و تهران نیز هر گونه دخالت در این عملیات را تکذیب کرده است؛ ولی مقامات غربی و صهیونیستی بر این ادعا اصرار داشته و دارند که این حملات به دلیل پیچیدگی و ظرافت نمیتواند بوسیله مقاومت یمنی طراحی و اجرا شده باشد و ایران به صورت مستقیم یا غیر مستقیم (مستشاری) در آن نقش داشته است و این نقش آفرینی نیز واکنشی است به تحریمهای یک جانبه و حداکثری دولت ترامپ بر ضد جمهوری اسلامی ایران.
این ارزیابی صحیح نیست با این حال - به زعم تصمیم سازان و تصمیمگیران غربی و صهیونیستی - با وجود برخوداری تهران از چنین ظرفیتهای منطقه و بین المللی امکان ادامه تحریمهای یکجانبه و حداکثری آمریکا بر ضد ایران وجود ندارد و ظاهرا همین موضوع منجر به عقب نشینی آمریکا از اجرای این تحریمها در عمل شده و مهمترین نشانه این عقب نشینی نیز مسکوت ماندن و کمرنگ شدن موضوع گام چهارم جمهوری اسلامی ایران برای تعلیق تعهدات خود در برجام است.
با این حال آنچه مسلم است اینکه آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و متحدان منطقهای آنها بیکار ننشستهاند و در پی بهره برداری از هر فرصتی برای تضعیف برگ برندهها و اهرمهای فشار منطقه و بین المللی مقاومت اسلامی هستند.
سوء استفاده از برخی مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی در عراق و لبنان، تهاجم این روزهای رژیم صهیونیستی به باریکه غزه و کرانه باختری و پیگیری طرح صلح در یمن از این منظر ارزیابی میگردد.
جمهوری اسلامی ایران همواره از صلح در یمن حمایت میکند ولی شاید آمریکا و ائتلاف به رهبری عربستان در پی صلح واقعی در یمن نباشند بلکه به دنبال وقت کشی و فرصت سوزی و در نهایت کاهش تنشها در این کشور- از طریق تعدیل محاصره اقتصادی و کاهش حملات جنگندههای سعودی به غیر نظامیان - باشند؛ شاید بتوانند - به زعم خود - همکاری ایران با مقاومت یمنی را تقلیل دهند و از بهره برداری تهران از بحران یمن به سود خود جلوگیری کنند. به عبارت دیگر، شاید آمریکا و ائتلاف به رهبری عربستان امید دارند در ازاء کاهش فشار اقتصادی و نظامی، مقاومت یمنی دست از همکاری با تهران بردارند و به عملیاتی چون حمله به آرامکو متوسل نشوند.
یا این روزها همچنین شاهد تشدید فشار رژیم صهیونیستی بر فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه هستیم. اما صهیونیستها میدانند این فشارها میتواند در حد تحمل فلسطینیان ادامه یابد. هنور زمانی از حملات چند صد فروند موشک مقاومت فلسطینی و اعلام بیسابقه آتش بس یکطرفه رژیم صهیونیستی نمیگذرد.
کشورهای لبنان و عراق, از چند هفته گذشته، به صحنه قیام های مردمی خود جوش علیه دولت ها و طبقات سیاسی شان تبدیل شده است که به فساد ( مالی) متهم هستند. مخالفان دولت در لبنان موجب سقوط دولت سعد حریری شده اند و در عراق, تظاهرکنندگان علیه عادل عبدالمهدی نخست وزیر این کشور شوریده اند.
هرچند بحران در لبنان و عراق منشاء اقتصادی و اجتماعی دارد، با این حال دامن زدن به این بحران ها و متهم کردن تهران و متحدانش به نقش داشتن در سرکوب و تیراندازی به سمت معتراضان میتواند از منظر سناریو تضعیف مقاومت اسلامی در منطقه ارزیابی گردد.
رویترز امروز در گزارشی درباره تحولات عراق صراحتا اعلام کرد: "اگر عراق بیش از پیش درگیر بحران شود, ممکن است ایران نفوذی را که به طور پیوسته از زمان تهاجم تحت رهبری آمریکا به دست آورده است و آن را به عنوان وزنه ای برای مقابله با نفوذ واشنگتن در منطقه قلمداد می کند, از دست بدهد."
میشل عون رئیس جمهور لبنان امروز در پیامی تلویزیونی خطاب به مردم لبنان, با بیان اینکه حضور آوارگان سوری در لبنان, مشکلاتی اقتصادی را بر کشور تحمیل کرده است, افزود, "در چارچوب تلاش ها برای حل این معضل, وقتی در دیدار با نمایندگان برخی کشورها, راهکار خواستیم, توصیه می کردند آوارگان سوری در لبنان باقی بمانند به این امید که بتوانند در آینده جهت تحمیل راه حل سیاسی مورد نظر خود, از این اهرم بهره برداری کنند اما لبنان قاطعانه با این فشارها مخالفت کرد و امروز کشور بهای همین مخالفت ها را می پردازد."
در پایان آنچه نباید مغفول واقع شود این است که دولت و مقاومت در عراق و لبنان باید مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی مردم را درک کنند و در پی حل و فصل واقعی آن باشند. در غیر این صورت این کشورها نیز با پدیدههایی چون انسداد سیاسی، انباشتگی مطالبات، احساس سرخوردگیها و ناکامیهای عمومی روبرو خواهد شود؛ مسائلی که اعتماد عمومی - به عنوان مهمترین سرمایه اجتماعی - را هدف قرار میدهد و شکافهای سیاسی و اجتماعی را عمیق تر و گسترده تر میکند و بدین ترتیب مناطق تحت نفوذ مقاومت اسلامی با کوچکترین تحریکهای خارجی آبستن بحرانهای گسترده میگردد. طبیعتا چنین اوضاع و احوالی در نهایت به ناکارآمد به نظر رسیده ایده و اندیشه مقاومت در منطقه و جهان اسلام منجر میگردد.
-------------------------------------------------------------------
عبدالرضا خلیلی