البته هرکس که در ادلب میجنگد نیز وابسته به ارتش ترکیه است هر چند اسامی آنها القاعده، احرار الشام و ... باشد. من در اینجا تاکید میکنم که این مزدوران گروههای تروریستی به رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه از ارتش ترکیه نزدیکتر هستند بنابراین نباید فراموش کنیم که از نظر سیاسی درگیری در ادلب مسئله اصلی است و، چون مرتبط با درگیریهای شمال شرقی و منطقه الجزیره است از اینرو من در اینجا تاکید میکنیم هر آنچه در شمال سوریه اتفاق میافتد هر چند هم اهمیت دارد و مناطق گستردهای را شامل میشود، اما باعث نمیشود که ما از اهمیت ادلب غافل شویم.
بنابراین اظهاراتی که من درباره اردوغان مطرح میکنم فحش به او نیست بلکه دقیقا صفات اوست که من او را توصیف میکنم و این یک توصیف واقعی است، زیرا کسی را که کارخانجات صنعتی و محصولات کشاورزی و زمینها را به سرقت ببرد چه بنامم؟ او را یک انسان خیر و نیکوکار توصیف کنم؟ قبل از آن در سخنرانی که در پارلمان سوریه داشتم گفتم که او یک راهزن سیاسی است، زیرا به همه دروغ میگوید، از همه باجگیری میکند و نفاق دارد و این صفات را به طور علنی و آشکارا دارد و ما صفتی را از خود به او نسبت نمیدهیم.
اما در زمینه توافق، همانطور که قبلا نیز گفتم ما بر این باوریم که ورود روسیه در هر زمینه به نفع ماست، زیرا اصول و افکار یکی است و درگیریها هم یکی است؛ بنابراین ورود روسیه به این ماجرا نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت که ما بخشی از این نقاط مثبت را مشاهده میکنیم. برعکس، ما از این نشست بین مقامات ترکیه و روسیه بسیار خرسند بودیم و به طور کلی از روابط روسیه و ترکیه خرسندیم و برعکس آنچه برخیها تصور میکنند که روسیه مواضعی مانند ترکیه اتخاذ میکند این مهم نیست که مواضع روسیه چگونه باشد، زیرا ممکن است یک تاکتیک داشته باشد مهم این است که چه راهبردی را دنبال میکند. از اینرو میگویم هیچ رابطهای بین اظهارات من و نشست سران روسیه و ترکیه وجود ندارد.
واقعا عملیات مبارزه با تروریسم با حرف زدن و موعظه کردنها نمیشود. در زمینه تاخیر هم بگویم اگر ما منتظر تصمیم طرفهای بین المللی بودیم یعنی تصمیم آمریکا و فرانسه و انگلیس و کسانی که با آنها همکاری دارند، در این صورت هیچ منطقهای را از خاک سوریه نمیتوانستیم آزاد کنیم؛ از اینرو این فشارها هیچ تاثیری ندارد در برخی موارد شاید یک شرایط سیاسی مد نظر قرار بگیرد تا توجیهی نباشد، اما زمانی که همه این فرصتها از بین برود ناگزیر باید عملیات نظامی انجام دهیم تا بتوانیم غیرنظامیان را نجات بدهیم.
منطق غربیها که به طور خبیثانه دنبال میکنند منطقی معکوس یعنی توقف عملیات نظامی برای حمایت از غیرنظامیان است آیا قرار گرفتن غیرنظامیان تحت سلطه افراد مسلح به معنی حمایت از غیرنظامیان است؟ بنابراین باید عکس این ادعا درست باشد؛ باید ورود با عملیات نظامی به این مناطق صورت بگیرد و از غیرنظامیان محافظت شود، زیرا زمانی که این غیرنظامیان را زیر سلطه تروریستها قرار میدهید شما عملا به تروریستها خدمت میکنید و در کشتار غیرنظامیان مساعدت میکنید.
ما در زمینه اوضاع داخلی مسائلی را مینگریم مسائلی را نیز ایران در زمینه منطقه مد نظر قرار میدهد. مسائل دیگری را نیز روسیه در زمینه مسائل بین المللی مینگرد. اینجا تکامل وجود دارد و گفتگوها صورت میگیرد. اخیرا و ظرف کمتر از یک ماه نیز پنج دیدار بین من و مسئولان روسی و ایرانی وجود داشت و هر دیدار با فاصله کمتر از یک هفته با دیدار بعدی بوده است و در هر دیداری تحولات نظامی و شراط سیاسی تغییر میکرد. هر آنچه در زمینه آن در دیدار اول توافق میکردیم در دیدار دوم و سوم و چهارم آن را تغییر داده و اصلاح میکردیم.
آخرین دیدار نیز دیروز بود بنابراین تحولات سریع، تعویق در عملیات را موجب میشود این از یک سو. از سوی دیگر تماسهایی بین ما و غیرنظامیان در این مناطق وجود دارد ما تلاش میکنیم به اندازه ممکن غیرنظامیان را از این مناطق به مناطق امن منتقل کنیم تا از ریختن خون غیرنظامیان جلوگیری شود. اگر راه حل سیاسی هم وجود داشته باشد باعث میشود از جان سربازان سوری محافظت شود و این یک اولویت است و نمیتوان آن را نادیده گرفت؛ بنابراین تحولات زیادی وجود دارد که در این فرصت نمیتوان به همه آنها اشاره کرد که در تصمیم گیریها تاثیرگذار است و عملیات را به تاخیر میاندازد و مسئله فشار نیست. روسیه همانند ما اصرار دارد با تروریسم مبارزه کند در غیراین صورت چرا هواپیماهای خود را برای مبارزه با تروریسم میفرستد؟
مجری در ادامه مصاحبه با بشار اسد رئیس جمهور سوریه از وی پرسید: «در برخی رسانهها مطالبی درباره دیدارهایی با مسئولان ترکیه مطرح میشوند، آیا این دیدارها واقعیت دارد و در چه سطحی است؟»
بشار اسد تصریح کرد: همه این دیدارها در زمینه امنیتی و در سطوح مختلفی برگزار شده است. برخی از این دیدارها، دو یا سه دیدار، نزدیک مرزهای سوریه و ترکیه بوده است. یک یا دو دیدار در روسیه صورت گرفت. دقیقا نمیدانم چند دیدار بوده است، زیرا دو سال است که این دیدارها صورت میگیرد هرچند هیچ نتیجهای به همراه نداشته است. ما حداقل انتظار داشتیم در زمینه خروج افراد مسلحی که در آستانه درباره آن توافق کرده بودیم، به نتیجه برسیم، زیرا باید از مسافت پانزده کیلومتری غرب و شمال منطقه کاهش تنش، افراد مسلح خارج میشدند، اما به توافق نرسیدیم.
این مذاکرات سه گانه بوده و با میانجیگری روسیه صورت گرفته است. ما اصرار کردیم که روسیه نیز حاضر باشد، زیرا ما به ترکیه اعتماد نداریم و باید شاهدی نیز در این دیدارها داشته باشیم؛ بنابراین دیدارها دوجانبه نبوده بلکه این دیدارها همواره سه جانبه و قبل از توافق اخیر روسیه و ترکیه برگزار شده اند.
مجری در ادامه پرسید: «پس از تجاوز ترکیه به خاک سوریه و پس از توافق روسیه و ترکیه، آیا شما حاضر هستید با ترکیه بر سر میز مذاکرات بنشینید؟»
رئیس جمهور سوریه در پاسخ گفت: یعنی این سئوال را شما مطرح میکنید و میخواهید ببینید که احساس من در صورتی که مجبور شوم با شخصی از دولت اردوغان دیدار کنم و با او دست بدهم و مصافحه بکنم چیست؟ من هیچگاه چنین دیداری نخواهم داشت، زیرا دیدار با مسئولان ترکیه برای من مشمئز کننده است، اما اگر منافع ملی حکم کند، این منافع بر احساسات مقدم است. اگر دیداری به نتایجی دست یابد که منفعت میهن در آن باشد، باید این دیدار صورت بگیرد و این از ماموریتهای دولت یک کشور است. من فکر نمیکنم اگر دیداری هم صوت بگیرد، نتیجهای در بر داشته باشد مگر اینکه شرایط برای ترکیه تغییر کند، زیرا ترکیه اردوغانی! هم اکنون فرصت طلب است و اعتقاداتی فرصت طلبانه دارد بنابراین درصورتی نتیجه بخش خواهد بود که شرایط ترکیه بر اثر اوضاع داخلی آن یا شرایط خارجی تغییر کند یا در اهداف خود در سوریه شکست بخورد و بخواهد تغییر ایجاد کند، در این صورت دیدار به نتیجه منجر میشود.
مجری با مطرح کردن سئوالی دیگر گفت: «با توجه به اینکه ترکیه اشغالگر مناطقی از سوریه است، آیا قابلیت یا فرصت یا اعتقاد به دیدار وجود دارد و باید منتظر آن باشیم یا خیر؟ همانطور که اسرائیل اشغالگر است، ترکیه نیز هم اکنون اشغالگر است. نظر شما دراین باره چیست؟»
بشار اسد پاسخ داد: این سوال زمانی که دیدارهای سه جانبه را با ترکیه و روسیه آغاز کردیم، داخل دولت سوریه مطرح شد. برخی گفتند چگونه با مقامات ترکیه دیدارداشته باشیم در حالی که اشغالگران در مناطقی همچون عفرین و دیگر مناطق سوریه هستند؟ آنکارا حتی اگر اشغالگر نباشد، از تروریسم که حمایت میکرده است پس عملا دشمن سوریه است، این درست است؛ اما تفاوت ترکیه با اسرائیل این است که اسرائیل اصلا رژیمی است که ما مشروعیت آن را به رسمیت نمیشناسیم، ما اصلا چیزی به نام ملت اسرائیل نداریم و تنها چند قرن قبل از میلاد میتوانستیم بگوییم ملت اسرائیل وجود داشته است نه الآن!
زیرا در حال حاضر (صهیونیست ها) از مناطق مختلف جهان آمده و سرزمین فلسطین را اشغال و ملت فلسطین را اخراج کرده اند، اما ملت ترکیه موجودیت دارد و همسایه ماست و تاریخ مشترکی داریم، بنابراین اختلافاتی که با ترکیه داریم، با اختلافاتی که با اسرائیل داریم، تفاوت دارد و قابل مقایسه نیست. حتی زمانی که دهه نود قرن گذشته با اسرائیل مذاکره کردیم، آن را به رسمیت نمیشناختیم، ما مذاکره میکردیم تا به صلح برسیم. ملت ترکیه ملت برادر ماست. اردوغان فکر میکرد، میتواند همه ملت ترکیه را به خود نسبت بدهد تا با ملت سوریه دشمنی داشته باشد و در تصمیم گیریهای خود آزادانه رفتار کند.
ما باید توجه کنیم که رفتار با ترکیه همانند رفتار با اسرائیل نیست. من بار دیگر تاکید میکنم که برخی نه تنها جریانهای سیاسی بلکه داخل موسسات امنیتی و نظامی ترکیه، ضد اردوغان هستند. این از یک سو و از سوی دیگر، مذاکراتی بین دوستان خود یعنی روسها و ایرانیها نیز داشتیم. آنها میگفتند که درست است که ما از شما حمایت و دفاع میکنیم، اما در نهایت تصمیم گیر اصلی شما هستید و این یک مطلب درست است. این سرزمین سوریه و متعلق به ماست و مسئله نیز متعلق به ماست، پس چرا آن را با طرف مقابل به طور مستقیم مطرح و وظایف خود را در این زمینه ادا نکنیم. هرچند ما انتظار نتایجی هم نداشته باشیم، اما شاید روزی از روزها به ویژه با تغییر شرایط به ویژه در ترکیه، جهان و سوریه، نتیجهای نیز داشته باشد.
مجری پرسید: «برخی اسرائیل را رژیمی حاضر و غایب در سوریه بر میشمرند، یعنی در حوادث سوریه مخفیانه نقش دارد. این رژیم بیشترین استفاده کننده از حوادث سوریه است. آیا اسرائیل واقعا امروز بیش از هر زمان دیگر آسوده خاطر است، باتوجه به اینکه سوریه، حزب الله و ایران تضعیف شده اند؟»
رئیس جمهور سوریه پاسخ داد: اسرائیل در حوادث سوریه آشکارا نقش دارد و دست داشتن اسرائیل در حوادث سوریه هیچ گاه مخفیانه نبوده است. ما در واقع با نمایندگان ومزدوران اسرائیل میجنگیم. برخی از مزدوران اسرائیل در صحنه سیاسی و برخی در درگیریهای نظامی در مقابل ما میایستند. این مزدوران یا به طور مستقیم با اسرائیل در ارتباط هستند یا از طریق آمریکا با اسرائیل در مرتبطند. اسرائیل شریک اصلی حوادث است و این مسئلهای طبیعی است؛ زیرا دشمن ما رژیم اسرائیل است. دشمن نظاره گر نمیایستد بلکه هر اقدامی میکند تا سوریه و مردم این کشور را هدف قرار بدهد.
مجری در ادامه سوال کرد: «هیچ موضعی از کشورهای عربی در برابر همه تجاوزهایی که رژیم اسرائیلِ دشمن به سوریه مرتکب شد، مشاهده نکردیم و حتی اتحادیه عرب هیچ اقدامی در این زمینه نمیکند، اما وقتی تجاوز ترکیه صورت گرفت، وزیران خارجه کشورهای اتحادیه عرب نشستی برگزار کردند تا موضوع را بررسی کنند. مواضع خوبی داشتند و بیانیه پایانی نیز مثبت توصیف شده است، اما هیچ بیانیهای از کشور سوریه در این زمینه نشنیدیم چرا؟»
بشار اسد خاطرنشان کرد: شما به یادتان هست زمانی که عضویت سوریه در اتحادیه عرب به حالت تعلیق درآمد، هیچ بیانهای صادر نکردیم؛ بنابراین اگر آن زمان بیانهای صادر نکردیم، چرا بیانیهای برای مطرح کردن موضوع بازگرداندن سوریه به اتحادیه عرب صادر کنیم؟ من فکر میکنم مضمون پاسخ من روشن است و کسانی که باید متوجه شوند، متوجه شده اند. من فکر میکنم بینندگان متوجه شده اند که نیاز و شایسته نیست بیش از این درباره این موضوع سخن بگوییم.
مجری پرسید: «تفسیر و تحلیل شما از انتقاداتی که به کمیته قانون اساسی وارد میشود، چیست، با توجه به اینکه چندین سال است که تشکیل این کمیته را خواستار بودند؟»
رئیس جمهور سوریه گفت: آنها ساده لوحانه فکر میکردند ما با تشکیل این کمیته مخالفت میکنیم. شاید زمانی که توانستیم این کمیته را تشکل بدهیم، دچار سرگیجه و شگفتی شدند؛ زیرا آنها مشکلاتی برای تشکیل این کمیته ایجاد و نظام سوریه را در این زمینه ملامت میکردند. ما با این مشکلات با روشهای سیاسی رفتار میکردیم. ما از برخی از مسائلی که اساسی نیستند و در درجه دوم هستند، چشم پوشی کردیم، آنها تعجب کردند و دچار شگفتی شدند، از این رو حمله شدیدی به تشکیل این کمیته کردند!
مجری در ادامه پرسید: «دولت سوریه تحت فشارهای روسیه و ایران، هیچ امتیازی برای تشکیل کمیته قانون اساسی نداده است؟»
بشار اسد پاسخ داد: خیر، اگر امتیازی میدادیم، به آن حمله نمیکردند و از آن تمجید میکردند. البته امتیاز دادن هم امکان پذیر نیست، شاید از کمیته قانون اساسی و نتایجی که از آن ناشی خواهد شد، به عنوان تریبونی برای آغاز حمله و هدف قرار دادن زیربنای دولت سوریه استفاده شود. غرب چندین سال است که برای این مسئله برنامه ریزی میکند و ما از آن خبر داریم. از این رو در برابر خود گزینهای در زمینه امتیاز دادن و عقب نشینی از اصولی که با منافع سوریه مرتبط است، نداریم؛ به همین علت از برخی جزئیاتی که اهمیت خاصی هم نداشت، چشم پوشی شد.
مثلا برخی از آنها، برخی دیگر را مخالفان معتدل نامیدند و در بسیاری موارد هم مجبور شدند اسامی کسانی را مطرح کنند که در ارتباط مستقیم با گروه تروریستی جبهه النصره قرار داشتند، اما ما نمیپذیرفتیم و میگفتیم اینها از جبهه النصره هستند، تروریست هستند، اما در نهایت با تعدادی از این اشخاص موافقت کردیم و شاید این برای آنها یک شگفتی به همراه داشت. ما گفتیم در نهایت یک نتیجه را خواهیم داشت، زیرا آنها به این گروه وابسته بودند و تصمیم گیرنده آنها یکی است، بنابراین فرقی نداشت که این اعضا باشند یا نباشند، از این رو موافقت کردیم. جزئیات دیگری نیز وجود داشت بنابراین ما از اصول خود هیچگاه عقب نشینی نکردیم.
مجری در ادامه سوال کرد: «پدرسن از نشستهای کمیته بررسی قانون اساسی در ژنو سخن گفت و تاکید کرد این کمیته میتواند راه حل فراگیر برای بحران سوریه ارائه دهد و گفت: این راه حل میتواند به برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری در سوریه منجرشود که با نظارت سازمان ملل باشد. وی از تضمین مشارکت مردم آواره سوریه که در خارج از این کشور به سر میبرند بر اساس قطعنامه ۲۲۵۴ نیز سخن گفت، آیا میپذیرید که سازمان ملل بر اجرای انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری نظارت داشته باشد و چه کسی میتواند در انتخابات شرکت کند؟»
رئیس جمهور سوریه پاسخ داد: اینکه پدرسن میگوید این کمیته برای ایجاد راه حلی فراگیر تلاش میکند، این اظهاراتی نادرست است، زیرا شاید این کمیته بخشی از راه حل را ایجاد کند. او با این اظهارات از تروریستها چشم پوشی میکند، زیرا کمیته قانون اساسی با باقی ماندن تروریستها چگونه میتواند مشکل را حل کند؟ این غیرممکن است؛ بنابراین راه حل با هدف قرار دادن تروریسم در سوریه آغاز میشود، راه حل با توقف دخالتهای بیگانگان در سوریه آغاز میشود و هر مذاکرات سوری - سوری تکمیل کننده خواهد بود و نقشی جزئی هم خواهد داشت و به اندازه مرحله اول و دوم یعنی هدف قرار دادن تروریسم و توقف دخالتهای خارجی، اهمیت نخواهد داشت.
اما اگر پدرسن بر این باور باشد که قطعنامه ۲۲۵۴ اختیاراتی به هر جریان بین المللی میدهد تا بر انتخابات در سوریه نظارت داشته باشد. من اینجا تاکید میکنم که ابتدای این قطعنامه از حاکمیت سوریه سخن میگوید و حاکمیت سوریه را تنها دولت سوریه تعیین میکند و هیچ کس و هیچ جریان دیگری حاکمیت سوریه را مشخص نمیکند بنابراین انتخاباتی که به اجرا درخواهد آمد، به شکل کامل از اول تا آخر آن زیر نظر دولت سوریه خواهد بود و اگر هر جریان دیگر بین المللی یا سازمانهای دیگر و اشخاصی دیگر بخواهند نظارت داشته باشند، مهم نیست، ولی باید زیر نظر دولت سوریه باشد و حاکمیت سوریه آن را مشخص میکند. کمیته قانون اساسی هیچ ربطی به موضوع انتخابات ندارد و تنها موضوع قانون اساسی به آن مربوط است، اما اگر معتقدند که میخواهند بر کشور سوریه قیمومیت داشته باشند، باید بدانند که قیمومیت تنها در خیالات آنها خواهد بود و محقق نخواهد شد.
مجری پرسید: «پدرسن گفت: توافق در زمینه تشکیل کمیته قانون اساسی به منزله قبول طرف دیگر به صورت ضمنی است و تعهدات مشترکی را در برابر ملت سوریه در توافق زیر نظر سازمان ملل ایجاد میکند، برخی این پذیرفتن ضمنی را محکوم کردند، زیرا این کمیته نماینده ملت سوریه نیست و اعضای آن را مردم سوریه انتخاب نکرده اند، نظر شما در این باره چیست؟»
بشار اسد تصریح کرد: هر آنچه مطرح کردید، از نظر قانونی درست است. برخی معتقدند طرف اول دولت و حکومت سوریه است، اما خیر، طرف اول جریانی است که دیدگاه دولت سوریه را به اجرا در میآورد، اما دولت سوریه بخشی از این مذاکرات نیست. دولت سوریه از این جریان حمایت میکند، زیرا معتقدیم دیدگاه یکی است و اشخاص مذاکره کننده از همان بافت سیاسی دولت سوریه هستند. اما این بدان معنی نیست که ما به عنوان دولت مذاکره میکنیم؛ بنابراین از نظر حقوقی و قانونی ما در کمیته قانون اساسی حضور نداریم و دولت هیچ جریانی را هم به رسمیت نمیشناسد.
از این رو طرف اول طرفی است که دیدگاه دولت سوریه را مطرح میکند. ما اینجا این سئوال را مطرح میکنیم که منظور از پذیرفتن ضمنی چیست؟ چه چیزی را باید پذیرفت؟ هرچه را این جریان پذیرفت، باید ما هم بپذیریم، هرچه پذیرفت، باید اولا بخشی از نشستهای سوچی باشد و با طرف دیگر در سوچی به مذاکره بنشیند و کمیته قانون اساسی تشکیل بدهد و در آن، مسائل مورد نظر در زمینه قانون اساسی را بررسی کند. این در صورتی است که مسائلی را پذیرفته باشد، اما اگر پذیرفتن به معنی تغییر در ماهیت طرف اول باشد، ارتباطی با پذیرفتن ما ندارد. چگونه میتوانیم در ماهیت طرف اول تغییر بدهیم.
طرف اول در سوریه وجود و حضور دارد و در سوریه زندگی میکند و به ملت سوریه وابسته است. دولتی هم در سوریه وجود دارد که همان دیدگاه را تایید میکند. این دولت را هم ملت سوریه انتخاب کرده است و از حمایت اکثریت مردم سوریه نیز برخوردار است. اما طرف دوم را چه کسی تعیین کرده است؟ ترکیه آن را تعیین کرده است، چرا در تشکیل کمیته قانون اساسی تاخیر به وجود آمد. ما یک سال تمام از طریق کشورهای حامی روسیه و ایران با ترکیه مذاکره کردیم؛ بنابراین طرف مقابل را مردم سوریه تعیین نکرده اند. بخش عمدهای از آنها حتی نماینده تروریستها هم نیستند، بلکه نماینده کشورهایی هستند که آنها را در کمیته جای داده اند، یعنی ترکیه، آمریکا و دیگران.
ما چه چیزی را باید از این طرف دوم که نماینده تروریستهاست، بپذیریم؟ آیا باید بپذیریم که تروریستها بخشی از ملت و میهن ما باشند؟! یا اینکه دیدگاه مزدوران خارجی را باید بپذیریم؟ خیر نمیپذیریم. حقیقت این است که یک طرف نماینده ملت است که با یک طرف مزدور و یک طرف تروریست مباحثه میکند، اما برای اینکه کسی خشمگین نشود و با توجه به اینکه ضرورت پیامهای دیپلماتیک ایجاب میکند، به شما میگویم این مذاکرات سوری - سوری است!
مجری در ادامه پرسید: «پدرسن میگوید آغاز کمیته قانون اساسی بازگشت فعلی به ژنو است، آیا پس از چهار سال، دوباره به ژنو بازگشتیم؟ درباره سوچی و آستانه چه میتوان گفت؟»
رئیس جمهور سوریه پاسخ داد: خیر، ما تنها از نظر جغرافیایی به ژنو بازگشتیم! اما نظر سیاسی، ما بخشی از سوچی و ادامه نشستهای سوچی هستیم. ژنو دیگر وجود ندارد. نمایندگی سازمان ملل و مشارکت آن در نشست سوچی بُعد بین المللی به آن میدهد. این یک ضرورت بود، اما این به آن معنی نیست که ژنو به سوچی ارتباط داشته باشد. ژنو در دستور کار ما نیست.
مجری در ادامه از بشار اسد سئوال کرد: «آیا اظهارات پدرسن میتواند تلاشی پیش دستانه برای فعالیتهای کمیته قانون اساسی باشد یا ربطی به فعالیتهای آن ندارد؟ آیا بررسی تغییر کامل قانون اساسی سوریه در حال شکل گیری است یا بررسی آن برای اصلاح برخی بندهای قانون اساسی است؟»
بشار اسد در پاسخ گفت: البته تلاشی برای سوق دادن فعالیتهای کمیته قانون اساسی به سمت و سوی معینی وجود دارد و ما در این زمینه هوشیار هستیم و اجازه نخواهیم داد این امر محقق شود. از این رو هر گونه اظهاراتی خارج از این کمیته شنیده شود، هیچ ارزشی ندارد و ارزش آن صفر است. ما نباید وقت خود را با این گونه اظهارات تلف کنیم. ما نباید برای آن اهمیتی قائل شویم. اما در زمینه فعالیتهای کمیته قانون اساسی موارد زیر مطرح است: آیا قانون اساسی جدیدی به تصویب میرسد یا در قانون اساسی اصلاحاتی وارد میشود؟
ما زمانی که یک بند از قانون اساسی را اصلاح میکنیم، این به منزله یک قانون اساسی جدید است، بنابراین فرقی بین اصلاح قانون اساسی و ایجاد قانون اساسی جدید وجود ندارد؛ زیرا تغییر همه قوانین در قانون اساسی امکان پذیر نیست و برای ما اهمیتی هم ندارد؛ بنابراین هر نتیجهای از نشستهای اعضای این کمیته که موافق با منافع ملی باشد، حتی اگر قانون اساسی جدیدی از اول تا آخر باشد، میپذیریم، اما اگر حتی یک بند آن ضد منافع ملی باشد، ما آن را نخواهیم پذیرفت.
بنابراین ما باید درباره مضمون آن سخن بگوییم. ما خوب میدانیم چه نوع بازیهایی در خواهند آورد! بازیهای تضعیف دولت و تبدیل دولت به دولتی که از خارج از کشور اداره شود، از برنامههای آنان است، همانطور که در کشورهای همسایه نیز این مسئله دیده میشود، اما در سوریه نخواهند توانست چنین کاری بکنند. این خلاصهای از ماهها گفتگو در آینده خواهد بود.
مجری پرسید: در طول سالهای جنگ سوریه، مردم این کشور با مشکلات فراوانی مواجه شدند، از جمله تورم، توقف تولید، نبود فرصتهای شغلی که پیامدهای تروریسم و محاصره سوریه است و شرایط سخت نظامی که در قسمت عمدهای از خاک سوریه وجود داشت. بالطبع زندگی و معیشت مردم سوریه بدتر شده است. امروزه شرایط میدانی بهبود یافته و نظام سوریه بیشتر مناطق کشور را تحت تسلط خود درآورده است. شرایط معیشیتی مردم سوریه در آینده چگونه خواهد بود؟ آیا معیشت مردم تا آزاد سازی همه خاک سوریه همچنان در این سطح باقی خواهد ماند و بهبود نخواهد یافت؟
رئیس جمهور سوریه گفت: اگر شرایط معیشتی مردم سوریه فقط نتیجه شرایط میدانی و امنیتی و تروریسم میبود، باید منتظر میماندیم تا حل شود، اما این سخنی غیرمنطقی است. برخی میخواهند تنها بر شرایط امنیتی و تاثیر آن بر معیشت مردم سخن بگویند؛ بله بدون شک تاثیر زیادی دارد، اما این تاثیر، مطلق نیست؛ بنابراین پاسخ به سوال منفی است. ما منتظر نخواهیم ماند تا همه مناطق سوریه آزاد شود، زیرا شرایط معیشتی بدون تلاش ما به عنوان دولت سوریه و جامعه سوریه بهبود نخواهد یافت.
آزادسازی برخی مناطق سوریه میتواند بر شرایط اقتصادی تاثیر داشته باشد در صورتی که این مناطق در رشد اقتصادی سوریه مشارکت داده شود که میتواند شامل منابع و ثروتهای طبیعی یا سیاحتی باشد، مثلا یک منطقهای خاص گردشگری است، اما در حال حاضر کسی برای گردشگری به آنجا نمیرود پس نمیتواند تاثیری در شرایط اقتصادی داشته باشد. مناطق کشاورزی مانند مناطق شمالی سوریه از آن جمله است، زیرا ما در حال وارد کردن کالاها و محصولاتی هستیم که پیشتر آنها را صادر میکردیم و، چون وارد کردن این محصولات برای دور زدن محاصره اقتصادی است، ما مبالغ زیادی برای وارد کردن این محصولات پرداخت میکنیم.
مثلا حلب بخش اصلی و مرکز اصلی صنعتی در سوریه به شمار میرود. حلب به همراه دمشق قطب اقتصادی سوریه هستند؛ بنابراین هر منطقه با منطقه دیگر تفاوت دارد، اما حال که این مناطق را آزاد کرده ایم اگر هیچ تدبیری برای حرکت دادن چرخ اقتصاد انجام ندهیم، فایدهای نخواهد داشت؛ بنابراین باید به عنوان دولت، تاسیسات زیربنایی ایجاد کنیم مثلا انرژی برق و سایر انرژیها را دوباره به این مناطق بازگردانیم که وظیفه موسسات دولتی است.
ما با این کار اجازه خواهیم داد حرکت تولید و صنعت دوباره به مناطق بازگردد. من اینجا از کارخانههای بزرگ سخن نمیگویم. حتی قبل از جنگ تصور میکردیم طرحهای بزرگ اقتصادی خوب است، اما راه حل نیست. اقتصاد کشوری مانند سوریه، با طرحهای متوسط و کوچک میچرخد. برخی میگویند منتظر میمانیم تا ببینیم چه اتفاقی میافتد، اگر بخواهیم منتظر بمانیم، نباید منتظر مسائل اقتصادی باشیم. بله کارگاهها و کارخانههای زیادی هم اکنون فعالیتهای خود را از سرگرفته اند و در عین حال تعداد زیادی از مردم نیز از خارج از کشور بازگشته اند، از این رو رشد اقتصادی نامحسوس است، زیرا بازگشت شهروندان سوری بیشتر از حرکت و فعالیتهای اقتصادی از سرگرفته شده است.
البته ما میتوانیم فعالیتهای اقتصادی را بیشتر کنیم. بله ما در برخی موارد سستی کرده ایم، در برخی موارد هم دیدگاه مشخص اقتصادی نداشته ایم، وقتی میگویم ما، یعنی ما جامعه سوری و شهروندان سوری. دولت سوریه زمینه را برای این فعالیتها آماده میسازد، اما در نهایت این دولت نیست که همه مغازهها و کارگاهها را بازگشایی میکند بلکه این مردم هستند که باید دوباره فعالیتهای اقتصادی را از سر بگیرند.
مجری در ادامه پرسید: رهنمودهای شما به دولت و وزیران کابینه برای تعامل شفاف با شهروندان سوری، قابل مشاهده است، اما چرا در موسسات دولتی خودسرانه عمل میکنند؟ چرا برخی دولت را به نادیده گرفتن خون شهدا و ایثارگریهای مجروحان سوری متهم میکنند؟
بشار اسد پاسخ داد: اولا اگر بخواهیم درباره موسسات دولتی سخن بگوییم، باید تاکید کنیم که برخی وزارتخانهها فعال هستند و برخی وزارتخانهها هم قصور دارند و سستی میکنند. موسسات دولتی هم همین طور است. برخی وظایف خود را به خوبی انجام میدهند و برخی هم وظایف خود را انجام نمیدهند. باید بررسی و مشخص شود که چه جریانی کار نمیکند. ما مسئول هستیم و باید به طور علمی و دقیق سخن بگوییم و همه دولت را متهم نکنیم. ابتدا از مسائل مثبت آغاز کنم: اگر همه موسسات فعالیت نمیکردند، ما حقوق کارمندان را چگونه پرداخت میکردیم؟ چگونه دانش آموزان به مدارس میرفتند؟
ما حتی شهدایی در آموزش و پروش داریم و شهدایی در وزارت انرژی داریم. ما با وجود محاصره اقتصادی، مواد اساسی همچون سوخت و گندم را برای شهروندان تامین میکنیم. بله من توقع ندارم که مردم از این مسائل مثبت سخن بگویند بلکه آنها درد و رنجهای خود را میگویند. اگر من از نظر بدنی سالم باشم، نمیگویم من سالمم بلکه موقعی که بیمار شوم، میگویم من بیمارم، این یک مسئله طبیعی است. اما زمانی که ارزیابی میکنیم، باید همه جوانب را مد نظر قرار بدهیم.
مسائل منفی موجود در اقتصاد باید از هم تفکیک شود یعنی باید اسباب و دلایلی که مرتبط با بحران و جنگ است و اسبابی که از قصور ماست، از هم جدا شود. زمانی که شخصی از دولت انتقاد میکند، گویا هیچ جنگی وجود ندارد و زمانی که مسئولی سخن میگوید، همه مشکلات را ناشی از جنگ توصیف میکند، اما بین این دو فاصلهای وجود دارد که باید مشخص شود. مثلا زمانی که با بحران سوخت، بنزین و گازوئیل مواجه شدیم، واقعا این موضوع در ارتباط مستقیم با محاصره و تحریم بود.
مشکل اینجاست که دولت خودش تحریم است از این رو از طریق اشخاص ثالث اقدام به واردات بنزین میکند و در اکثر موارد هم موفق میشویم که محاصره و تحریم را دور بزنیم. در برخی موارد هم موفق نمیشویم که خارج از اراده ماست. تاسیسات زیربنایی انرژی برق به طور مداوم بمباران میشود. موشکها ابتدا ایستگاههای تولید برق را هدف قرار میدهند، آیا مسئول دولت را باید مسئول موشکهای تروریستها هم بدانیم؟ باید دقت کنیم. اما قصور در فعالیتها نباید ادامه یابد و مسئولی که مقصر باشد، باید کنار گذاشته شود. فساد هم اینجا مطرح میشود. تقصیر چیزی است و فساد چیز دیگری است.
مجری در ادامه پرسید: منطقی است که قیمت دلار در جنگ افزایش یابد که نتیجه محاصره اقتصادی است، اما در برهه اخیر، علت افزایش قیمت دلار نامشخص است، چرا؟
رئیس جمهور سوریه تصریح کرد: بدون شک محاصره اقتصادی بر درآمدهای دولت که شامل ارز و دلار است، تاثیرگذار است، درآمدهای دولت به دلیل کاهش صادرات و کاهش گردشگری کاهش یافته است. هیچ گردشگری در شرایط جنگ به کشور نمیآید و کشورهایی که در زمینه صادرات به آنها اعتماد میکنیم، در محاصره و تحریم سهم دارند. بازی معاملاتی که صورت میگیرد نیز وجود دارد که در برخی موارد داخلی و برخی موارد خارجی است. خطرناکترین عامل، عامل روانی است.
میشنویم که گفته میشود ارزش لیره کاهش یافته است، فوری به خرید دلار اقدام میکنیم و فکر میکنیم برای خود اموالی ذخیره کرده ایم، از این رو واحد پول ملی به شدت کاهش و قیمت کالاها به شدت افزایش مییابد، بنابراین هرآنچه در دلار برای خود ذخیره کرده ایم، با افزایش قیمتها از دست میدهیم. آیا دولت میتواند در این زمینه دخالت کند؟ بله میتواند، اما، چون درآمدها کم است و نیازها زیاد و گندم، نفت و سوخت بسیار هزینه بر هستند، دخالت دولت در بازار ارز تاثیر زیادی ندارد. آیا ما باید هرآنچه از دلار به دست میآوریم، در تعاملات به کار بگیرم یا باید در مواد اساسی به کار ببریم؟ بنابراین اولویتها کجاست؟ استفاده از سلاح و مهمات در جنگ اولویت نخست است.
مجری در ادامه پرسید: آیا دولت تدابیری در اختیار دارد تا قیمت ارز را کنترل کند؟
بشار اسد پاسخ داد: بله ما تدابیری داریم. اگر با کشورهای منطقه مقایسه کنید که قیمت دلار در آن تغییر میکند، میبینید که ظرف چند روز چندین برابر میشود، اما ارزش لیره در مقایسه با دلار قبل از جنگ با بعد از آن، تفاوت چندانی نداشته است. این درحالی است که اگر ابزارهایی نبود که نمیتوانیم آنها را اعلام کنیم، پایان سال ۲۰۱۲ لیره باید از هم فرو میپاشید و به طور کلی از بین میرفت.
آزادسازی یک منطقه همواره به افزایش ارزش لیره منجر نمیشود. آزادسازی یک منطقه، دلاری را که برای تروریستها میآید، از بین خواهد برد، دلاری را که برای خریداری کالاهایی مصرف میکنند؛ بنابراین مسائل همیشه مطلق نیستند، همیشه مثبت نیستند بلکه عوامل زیادی در آن تاثیر دارد. برخی کارشناسان اقتصادی میگویند عملیات خشکاندن دلار در منطقه وجود دارد. ترکیه را ببینید، دیروز دو درصد از لیره ترکیه در برابر دلار تنها به دلیل تصمیم کنگره کاهش یافت.
علیه ما جنگ تحمیل شده است و این کشورها دچار جنگ نیستند، اما ما در مقایسه با این کشورها ارزش پول ملی خود را همچنان محفوظ نگه داشته ایم؛ بنابراین در کشور سوریه راه حل موجود است، اما موضوع دلار و معیشت مردم و مباحث اقتصادی، همه با هم مرتبط است و راه حل آن، سرعت بخشیدن به خدمات دولتی و تسهیلات برای اجرای طرحهای اقتصادی است و این را دولت انجام خواهد داد.
مجری در ادامه پرسید: تدابیری ضد فساد اتخاذ کرده اید، آیا اشخاصی را در دولت در بر خواهد گرفت و از کار برکنار خواهد کرد؟
رئیس جمهور سوریه گفت: عبارت تدابیر و حمله به فساد درست نیست، زیرا ابتدا و انتهایی دارد و محدود است. اینطور نیست که ما پیشتر فساد را پذیرفته باشیم و ناگهان آن را نپذیریم و با آن مبارزه کنیم. سه سال است که در حال مباره با فساد هستیم، زیرا ابتدای جنگ اولویت ما مسائل داخلی نبود و تامین نیازهای اساسی مد نظر بود، اما تروریستها در حال ضربه زدن به کشور بودند. فاسدان نیز به کشور ضربه میزدند. بالطبع در سالهای آغازین جنگ موضوع حیات و زنده ماندن مردم برای ما اهمیت اصلی داشت و موضوع مبارزه با فساد اولویت بعدی بود.
ما با موسسات نظامی آغاز کردیم، اما چون این موسسات نمونه نظم و انضباط در کشور بود، نمیبایست در آن فساد باشد و گاه افسران بلند پایه نیز به زندان انداخته شدند. کسانی که تبرئه شدند، از زندانها خارج شدند. ما میگفتیم موسسات نظامی، هم با تروریسم و هم با فاسد مبارزه میکنند. در وزارت کشور و وزارت ارتباطات هم مسائل به همین گونه بود؛ بنابراین محاسبه و محاکمه فاسدان همچنان ادامه دارد. تا زمانی که فساد وجود داشته باشد، مبارزه با فساد هم ادامه خواهد داشت و این بخشی از پیشرفتهتر کردن دولت است.
مجری پرسید: برخی میگویند اگر دولت به پول نیاز پیدا کرد، باید آن را از طریق گرفتن از بازرگانان تامین کند، نظر شما چیست؟
بشار اسد پاسخ داد: همواره سوریه را به نظام سوریه توصیف میکنند نه کشور سوریه. هدف آنها از استفاده از عبارت نظام سوریه چیست؟ میخواهند اینطور وانمود کنند که مافیای دولت وجود دارد. این در حالی است که کشور زیربنا، قانون اساسی و ضوابط مشخص دارد. ما کشور هستیم و مشیخهای از مشایخ (کشورهای عربی) نیستیم. کشور قانون اساسی دارد. مهمترین بندهای قانون اساسی، حمایت از مالکیت خصوصی است.
ما نمیتوانیم با هر عنوانی به شخصی بگوییم ما این مالکیت را از تو گرفتیم. دارایی تروریستها به صورت موقت مصادره شد، اما در مالکیت دولت قرار نگرفت؛ زیرا حکم قضایی در این زمینه وجود ندارد. از این رو دولت نمیتواند با هر عنوانی در اموال شخصی کسی تصرف کند حتی اگر او فاسد باشد بلکه تدابیری بر اساس قانون اتخاذ میشود. برخی از بازرگانان برای حمایت از لیره سوریه همکاری کردند.
از آنها خواسته شده بود به موسسات دولتی کمک کنند و آنها هم کمک کردند و چرخ اقتصاد کشور به حرکت درآمد. در بخش خصوصی از هر کس که اموال دولتی را از بین برده بود، خواسته شد آن را دوباره به دولت بازگرداند؛ بنابراین مبارزه با فساد نه تنها شامل بازگانان فاسد است بلکه مسئولان دولتی در وزارتخانههای مختلف را نیز شامل میشود. آنچه امروز برای ما مهم است، مبارزه واقعی با فساد است.
مجری پرسید: تدابیر شما برای مقابله با بدهکاران مالی به بخش عمومی چیست؟
رئیس جمهور سوریه پاسخ داد: قانون شناسایی بدهکاران مالی، یک بخش قضیه و پیگرد مفسدان در بخشهای مشخص جامعه بخش دیگری از قضیه است، در حال حاضر موضوع فساد در رسانهها به ویژه شبکههای اجتماعی موضوعی فراموش شده است، در شبکههای اجتماعی از همه چیز سخن به میان میآید مگر اساس و بنیان فساد. از نظر ما بنیان فساد، قوانین است یعنی مشکل ما وجود زمینهها و اساس قانونی برای فساد است، چرا؟
به این دلیل که بسیاری از مواردی که پروندهها به قوه قضائیه ارسال میشوند شامل پروندههایی است که متهم در آن روال قانونی را طی کرد و تا زمانی که در مسیر فساد، روال قانونی وجود داشته باشد حتی اگر به فساد شخص یقین هم داشته باشیم، او از اتهام مبرا است، زیرا قانون را اجرا کرد. پس این قانون مالی است که راه فرار را باز گذاشته است، مهمترین شکاف قانونی نیز استفاده از کلمه (مجاز) است به این منوال که قانون این و آن است، اما اجازه داده میشود مجری قانون چنین و چنان کند. به همین دلیل در نشستی که گویا پس از سوگند کابینه داشتم سخنم این بود که برای اصلاح قوانین به ویژه لغو استثناءات قانونی کمیتهای تشکیل شود.
این استثناء لازم نیست حتما با واژه استثناء بیان شود بلکه واژه (مجاز است) هم همین کارایی را دارد. در این زمینه تلاشها از لغو استثناءات در حوزه اختیارات ریاست جمهوری آغاز شده است. زیرا وقتی قوانین برای ریاست جمهوری استثناء میخورد فردی را که رئیس جمهور به او دسترسی دارد و او را مامور اجرای آن قانون میکند، آن فرد میتواند به استثنای قانونی عمل کند، اما فردی که رئیس جمهور به او دسترسی ندارد چنین اختیاری نخواهد داشت و این عادلانه نیست، پس مسدود کردن و از بین بردن شکافها در قانون و جایگزین شدن قوانین مناسب از ضروریات است و ما در حال حاضر به مبارزه با فساد متمرکز شده ایم که این کار هم برای جلوگیری از پیامدهای فساد است، اما راه حل نهایی مشکل تلقی نمیشود.
مجری: با این شرایط، روند مبارزه، مبارزه با فضایی است که موجب فساد میشود نه آنکه مبارزه با مفسدان باشد و اینجاست که نقش ما رسانهها مطرح میشود، باید از سعه صدر جنابعالی تشکر کنم که این همه سوال را تحمل کردید.
بشار اسد اظهار داشت: در دیدار اخیری که با اعضای کابینه داشتم اصرار من درباره نقش رسانهها بود، اول اینکه میدانم رسانهها وقتی از فساد مینویسند و میگویند هم در دولت و هم در خارج از دولت دشمن زیاد دارند و این دلایل مختلفی دارد، ما نیز بر حسب عادت و بر حسب فرهنگمان از نقد و انتقاد خوشمان نمیآید حتی اگر این نقد جنبه عمومی داشته باشد سعی میکنیم از آن برداشت شخصی کنیم و به آن وجهه فردی بدهیم که این رویکرد خود مشکلات زیادی را ایجاد میکند، این مشکلات یا مبارزه با رسانه هاست یا مبارزه با اطلاع رسانی به رسانه ها، یعنی ممانعت از رسیدن اطلاعات مورد نیاز به رسانه هاست.
دیدار من هم تنها تشویقی برای رسانههای رسمی بود، زیرا رسانهها مهمترین ابزار مبارزه با فسادند. فساد همواره گسترده است و شامل بخشهای مختلف جامعه میشود. از آنجایی که روابط مردم و بخشهای مختلف با دولت، روزانه نیست بلکه ساعت به ساعت است در نتیجه ممکن نیست با هیچ ابزاری بتوان تمام این شرایط را رصد کرد و اینجاست که نقش رسانهها مطرح میشود و این نقش در چارچوب این اصل است که رسانهها باید در تمامی زوایای جامعه حضور داشته باشند.
چنین رسانههایی کمک حال خوبی برای شناسایی و کشف فسادند. نکته مهم در سخن گفتن از قوانین و امور دیگری که نیاز به اصلاح دارند، این است که رسانهها باید گفتگوها برای رسیدن به اصلاحات را رهبری کنند. مثلا در دولت به حقوقدانان ماموریت دادیم خلاء و شکافهای قانونی را شناسایی کنند، در این زمینه نیازی نیست که به رویکردها در قانون توجه شود بلکه قانون یک سبک و سیاق را مشخص میکند و سبک و سیاق بخشی از قانون است همانگونه که رویکرد، بخشی از قانون است.
رویکرد قانون را چه کسی مشخص میکند؟ آیا میتوان گفت: این فقط مقام مسئول است که رویکردهای قانونی را تعیین میکند؟ چنین نیست. گاه مسائلی وجود دارد که یک مقام مسئول بر اساس جایگاه با آن مواجه نشده و آن را تجربه نکرده است با این حساب تمامی افراد جامعه از این منظر که هر کدام در بخشی از جامعه حضور دارند و فعالند بخشی از راه حل به شمار میآیند، اینجاست که رسانهها سبب میشوند همه این اندیشهها گرد هم آیند و راهبردها را برای حل معضلات بررسی کنند.
در حال حاضر، نوعی جنجال اطلاع رسانی را در شبکههای اجتماعی میبینیم و اینجاست که نقش رسانههای ملی به میان میآید تا نگرش سطحی نگرانه، فردی، انتقامجویانه و وارداتی را از میان بردارند و روشی درست را برای گفتگوی جدی، ثمر بخش و ملی فراهم سازند. با این حساب نقش شما رسانهها آشکار میشود و چشم اندازی که در برابر شما قرار دارد بسیار وسیع است تا بتوانید نقش پررنگی را ایفا کنید، من هم به عنوان یک فرد حامی رسانههای رسمی هستم.
مجری: تشکر از حمایت جنابعالی، این حمایت شما، دلخوشی ماست، اما بار مسئولیت مان را هم سنگینتر میکند.
رئیس جمهور سوریه گفت: من هم از شما به دلیل این گفتگو که گفتگویی با دو رسانه ملی، مهم و اساسی بود، تشکر میکنم، رسانههایی هستید که به نقش مسئولانه دولت برای آینده سوریه اعم از مبارزه با فساد یا مبارزه با تروریسم یا امور دیگر، دل بسته اید. تلاش کردید در جایگاه خود منتقل کننده خواستههای شهروندان باشید و ما نیز انتظار داریم به عنوان رسانه، جزئی از آنانی باشید که در میدان مبارزه با تروریسم، مبارزه با فساد و مبارزه با هر نوع تخلف در جامعه حاضر باشید چنانچه تاکنون حاضر بودید.