شاعر برجسته معاصر؛
مصفای ادبیات درگذشت
مظاهر مصفا استاد دانشگاه و شاعر برجسته معاصر امروز در سن ۸۷ سالگی درگذشت.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما مصفا سالهای متمادی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد بود که عصر امروز در تهران دارفانی را وداع گفت.
مظاهر مصفا، فرزند اسماعیل مصفا، در سال ۱۳۱۱ در اراک به دنیا آمد. وی دوران تحصیلات اولیه خود را در مدرسه حکیم نظامی قم سپری کرد. مظاهر مصفا دوران متوسطه را در دارالفنون گذراند و سپس در دانشسرای عالی به تحصیل در رشته ادبیات مشغول شد.
مصفا تحصیلات خود را تا اخذ درجه دکترای از دانشگاه تهران ادامه داد. "تحول در قصیده ایران " عنوان پایان نامه او بودکه با تایید بدیع الزمان فروزانفر همراه بود.
وی پس از تحصیل به استخدام آموزش و پرورش درآمد.
مصفا مدتی هم رئیس اداره فرهنگ قم بود و چندی هم ریاست مدرسه عالی قضایی قم را بهعهده داشت.
برادر بزرگتر وی ابوالفضل مصفا (مصفی)، و خواهر وی خانم مصفا (مادر فؤاد حجازی، آهنگساز) از استادان زبان و ادبیات فارسی هستند.
او در جوانی با امیربانو کریمی (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران)، دختر امیری فیروزکوهی (شاعر معروف معاصر)، ازدواج کرد و از وی صاحب فرزندانی شد که از آن جملهاند: علی مصفا (بازیگر سینما و تلویزیون و همسر لیلا حاتمی)، کیمیا مصفا، گلزار مصفا، امیراسماعیل مصفا دارای مدرک دکترای فیزیک و استادیار فیزیک دانشگاه صنعتی شریف (متخصص در زمینه تئوری ریسمان).
از سوابق علمی و اجرایی وی میتوان به ریاست پردیس فارابی دانشگاه تهران (پردیس قم) و دبیری دبیرستانهای تهران، ریاست انتشارات و مدیریت مجله آموزش و پرورش، دانشیاری دانشگاه شیراز و ریاست دبیرخانهٔ مرکزی دانشگاه شیراز اشاره کرد.
مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان شاخص ایرانی بعد از ملکالشعرا بهار است.
وی در کشورهای افغانستان و هند و دیگر کشورهای فارسیزبان نیز دارای شهرت است.
قصیدهٔ «هیچِ» او یکی از شعرهای اوست که غلامحسین یوسفی در کتاب "چشمه روشن" به بررسی آن پرداخته و پروفسور صلاح الصاوی (شاعر و سخنسنج مصری) در کتاب العدمیّة فی شعر آن را ترجمه، نقد و بررسی کرده است.
تاکنون چند مجموعه شعر از او بهچاپ رسیده که از آن جمله است: ده فریاد، سی سخن، پاسداران سخن، توفان خشم، سپیدنامه، سیپاره و… همچنین تصحیحات وی بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، نزاری قُهستانی، سنایی، سعدی، نظیری نیشابوری و جوامعالحکایات عوفی.
برخی از مطالع اشعار او عبارتند از:
مردی ز شهرِ هرگزم از روزگارِ هیچ
جان از نتاجِ هرگز و تن از تبارِ هیچ
من آمدهام به بوی علی، به سوی علی، به کوی علی
رخ از همه سوی تافتهام، شتافتهام بهسوی علی
دردا که آفتابِ مروت به خون نشست
فریادای فتی که فتوت به خون نشست
دوشینه به میخانه شدم از تو چه پنهان
مست از دو سه پیمانه شدم از تو چه پنهان
تلخ است روزگارِ من و روزگار تلخ
امسالِ ما گذشت چو پیرار و پار تلخ
ز پا فتادهای ای نخلِ سایهگستر من
به خون نشستهای ای آفتابِ کشور من
آن دست که بنوشت هجای تو، شکستم
آن خامه که بنگاشت جفای تو، شکستم