آسمانِ در پایانِ ماهِ دلگیرِ صفر به تماشای غروب غریبانه هشتمین خورشید امامت و ولایت نشسته است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، مرکز اصفهان؛ آخرِ ماه صفر داستان پر درد اشک بود چرا که ثامن الحجج با جگری سوخته و دلی مغموم ،مظلومانه مسموم کینه مأمون شد.
وقتی که زهر، زهرِ خود را ریخت؛پیشوای 55ساله مان غریبانه ،عبا رویِ سر کشیده وارد حجره اش شد و رخسار مظلومش به کبودی زد، دردِ پهلو گرفت ، هر قدم می رفت و می نشست میوه دلش جواد الائمه را صدا می زد تا اینکه در نَفَسِ آخر، طبیبانه پسر از راه رسید به روی ماه کبودِ پدر دستی کشید و شمس الشّموس را در آغوش گرفت....
و در سحرگاهِ پایانِ شهرِ صفر خورشید طوس غروب کرد هشتمین ولی پروردگار که نور امامتش بیش از 20 سال بی وقفه در دوران جهالتِ سیاهِ عباسیان تابید و حالا نه خراسان که سماوات و زمین پروانه وار در غم آب شدن این شمعِ ولایت می سوزند و اشکِ غم می سرایند.
آری خاطره تلخ جگر ِسوزان عالمِ آل محمد و سومين پاسدار بحر علوم، هرگز از ذهن خاک خراسان بیرون نمىرود و سومین علیِ نبی(ع) تا قیامِ قیامت قبله گاه ِآفتابِ ایرانیان و مشعل دار راه حقیقتِ همه زمینیان خواهد بود !
مولای رئوفی که نهایت آرزوی سوخته دلان است و در تمامی غربت ها،غریب نوازِ غریبان جهاناست و بارگاه نورانی اش حرم امنِ آهوان و بی پناهان عالم.
و در این ایامِ پایانیِ ماه صفر دل های شکسته اما پر امید ما ،به تماشای گنبدی طلایی می نشیند و مبهوت نگاه مهربان ِضامن آهو می شود و در این لحظه های ناب دل های محزونمان را در هر جای این عالمِ خاکی راهی مشهدش می کنیم: کنار پنجره فولادش، نزدِ ضریح پر نورش یا صحن انقلاب و گوهرشادش یا شاید گوشه خلوتی در حرم امنش و زیر لب صلوات خاصه اش را زمزمه می کنیم: