به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صداوسیما به نقل از روزنامه اینترنتی رأی الیوم، به احتمال قوی آمریکا و روسیه با زمینه سازی برای حمله ترکیه به شمال شرقی سوریه، دامی برای رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه پهن کرده باشند.
عبدالباری عطوان نوشت: دو روز پس از ورود نیروهای زمینی ترکیه به شمال شرقی سوریه هنوز این موضوع با ابهاماتی همراه است، اما تنها چیزی که واضح است این است که تنها دولت قطر از این اقدام ترکیه حمایت کرد. خالد محمد العطیه وزیر دفاع قطر در گفتگوی تلفنی با خلوصی آکار وزیر دفاع ترکیه حمایت کشورش را از این اقدام اعلام کرد.
دو نظریه درباره شرایط منطقهای و بین المللی مربوط به این حمله مطرح است. نخستین نظریه میگوید این اقدام ترکیه پس از توافق بین روسیه، آمریکا، سوریه و ترکیه یعنی طرفهای اصلی مرتبط با بحران سوریه آغاز شد و هدف نیز «مهار» نقش کردها و مهار گرایشهای جدایی طلبانه آنها و اطمینان یافتن ترکیه از امنیتش است. صاحبان این نظریه به «نرم» بودن واکنش روسیه استناد میکنند. یوری اوشاکوف معاون رئیس جمهور روسیه گفت: نگرانیهای ترکیه را «درک» میکند. وی در عین حال بر ضرورت حفظ تمامیت ارضی سوریه تأکید کرد.
نظریه دوم این است که آمریکاییها به همراه روسها «دامی» محکم برای رجب طیب اردوغان پهن و زمینه را برای حمله فراهم کردند و مانع نیروهای آمریکایی را که بر سر راه این حمله وجود داشت برچیدند دقیقا همان اتفاقی که برای صدام حسین رئیس جمهور عراق افتاد که (در آستانه حمله به کویت) با اپریل گلاسپی سفیر آمریکا دیدار کرد.
گلاسپی بطور مستقیم صدام را برای حمله به کویت در سال ۱۹۹۰ میلادی ترغیب کرد. طرفداران این نظریه میگویند سیاستهای اردوغان در این مدت اخیر و همچنین روابط متشنجش با دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریک بر سر موشکهای اس ۴۰۰ , دشمنان زیادی را در غرب آسیا و اروپا به وجود آورده است که همین، آنها را به اتحاد علیه وی در جبهه واحد سوق داد.
هر دو نظریه دارای برخی ابعاد مهم است، اما به نظر میرسد نظریه دوم احتمال بیشتری دارد با توجه به اظهارات تندی که فیصل مقداد معاون وزیر امور خارجه سوریه داشته است.
وی بطور بی سابقهای به رئیس جمهور ترکیه حمله و وی را «دروغگو و جنایتکار جنگی» توصیف کرد. مقداد همچنین تهدید کرد با تجاوز ظالمانه ترکیه به هر شکلی که باشد و در هر نقطهای از خاک سوریه و با استفاده از همه ابزارها و راههای مشروع مقابله خواهد کرد. بعید نیست این حمله تند لفظی مقدمه یا زمینهای برای طرح روسی سوری برای بهره برداری از دخالت ترکیه و متحدانش از میان مخالفان مسلح سوری برای حمله قاطع به ادلب و نابودی گروههای مسلح در آنجا و بازگرداندن ادلب تحت حاکمیت سوریه است.
در حالی که دولت ترامپ، متحدان کردی را خوار و خفیف و پشت آنها را خالی کرد و آنها را تنها گذاشت، روسیه خودش را بین دو متحد سوری و ترکیهای محاصره شده میبیند و نمیخواهد هیچ یک از این دو را از دست بدهد امری که برای روسیه مخمصه بزرگی به شمار میرود. روسیه مثل مارگیری به نظر میرسد که در جعبه اش به دنبال راه چاره جدیدی است تا خود را از این بن بست خارج کند.
سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه روز گذشته گفت: دولتش قصد دارد تلاشهایی را برای آغاز گفتگو بین دو دشمن یعنی سوریه و ترکیه از یکسو و بین سوریه و کردها از سوی دیگر به عمل آورد و شاید این امر محور اصلی دیپلماسی روسیه در روزهای آینده باشد. روسیه به سبب روابط قوی که با هر سه طرف دارد تنها کشوری است که شرایط لازم برای ایفای این نقش را دارد، اما موفقیت یا شکست هر طرحی در این زمینه به موافقت این طرفها و دستاوردهایی که میتوانند داشته باشند، بستگی دارد. المقداد مانعی در گفتگو با کردها نمیبیند. وی گفت: آغوش سوریه به روی همه اتباعش باز اشت، اما دولت سوریه با هیچ منطق جدایی طلبانهای گفتگو نخواهد کرد و این امری قابل درک است به ویژه اینکه سوریه به خودمختاری کردها در شمال بی اعتماد شده است، زیرا همه پیمانهایشان را نقض کردند و شتابان به سوی آمریکاییها رفتند و بطور تلویحی گزینه جدایی را برگزیدند. روسها در این زمینه با سوریها همراه هستند و احساس مشابهی در قبال کردها دارند. کردها از اینکه آمریکا و اسرائیل در گذشته آنها را خوار و خفیف کردند، درس نگرفتند.
آغاز جنگها همیشه مشخص است، اما پایان آن را به سختی میتوان پیش بینی کرد. مثلا ائتلاف سعودی فکر میکرد که قادر است جنگ را در یمن به پایان برساند و طی سه هفته در این جنگ به پیروزی برسد، اما اکنون این جنگ پنج سال طول کشید. یا مثلا جنگ در افغانستان هیجده سال قبل آغاز شد و هنوز آمریکا در آنجا درگیر و به دنبال راهی برای خروج از آنجاست، اما بی فایده است.
اردوغان با اعزام نیروهای زمینی به شمال شرقی سوریه شاید به بزرگترین ماجراجویی طول زندگی سیاسی اش دست یازید، زیرا اعزام نیروهای زمینی در دوره و زمانه جنگ با پهپادها و موشکهای بالدار «قمار» بزرگی است که شاید تلفات مادی و انسانی سنگینی را در میدانهای جنگ به دنبال داشته و بازتابهایی بر داخل و خارج ترکیه داشته باشد.
پرسشی که در اینجا با قوت مطرح میشود این است که تا چه زمانی این جنگ ممکن است ادامه یابد و تا چه اندازه احتمال پایداری و تحمل تلفات انسانی و مادی وجود دارد و آیا ممکن است واکنشها و اقدامات دشمنان به ویژه آمریکاییها و اروپاییها را به دنبال داشته باشد که تلویحی از تحریمهای اقتصادی حرف میزنند؟
همه دشمنان عربی اردوغان در یک جبهه متحد شدند. مخالفت آنها با مداخله نظامی ترکیه در شمال سوریه و حمایت از سوریه و تمامیت ارضی اش و همچنین دعوت به برگزاری نشست فوق العاده وزراء امور خارجه، در حالیکه همانها علیه سوریه توطئه کردند و در ویرانی آن شرکت جستند و عضویتش را در اتحادیه عرب به حال تعلیق درآوردند، همه این مواضع منعکس کننده نخستین تناقضات این جنگ و شگفتیهای آن است.