به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما به نقل از شبکه تلویزیونی العالم، سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان با دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای به گفتگو پرداخت. مشروح این گفتگو به شرح زیر است:
خبرنگار: تشکر میکنیم از حضرتعالی به دلیل فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، سئوال ما درباره مسیری است که برای سوریه طی شد، یعنی مسیری که ایران، حزب الله، سوریه و نظام دکتر بشار اسد آن را انتخاب کرده اند، آیا پیش از انتخاب این مسیر، راههای دیگری هم بررسی شده بود؟ یا آنکه از همان ابتدا راهی جز همین تصمیم باقی نمانده بود؟
سید حسن نصرالله گفت: در مرحله آغازین گزینه اول، گفتگو بود یعنی گزینه اول راه حل سیاسی بود، نظام سوریه، مقامات ایران و ما در حزب الله با طرفهای مختلفی از مخالفان در سوریه ارتباط برقرار کردیم و آنان را به گفتگو و راه حل سیاسی فراخواندیم، اما همه آنها این خواستهها را رد کردند، حتی نپذیرفتند وارد مذاکره شوند، سخنشان این بود که این نظام پس از یک یا دو ماه سرنگون خواهد شد، من به برخی از طرفهای مهم مخالف، مسائلی را گوشزد کرده بودم، اما سخنشان این بود که «شما میخواهید استخوانهایی را احیا کنید که پوسیده اند، نظام عمرش به پایان رسید و ما خواستار مذاکره با نظامی نیستیم که تاریخش به سر آمده است.» این برداشت اشتباه موجب شد تا به طور کلی با مذاکرات و هر نوع راه حل سیاسی مخالفت کنند، اشتباه بزرگتر آنان این بود که به سرعت به سمت اقدامات نظامی رفتند. البته درگیری مسلحانه، هدف واقعی آنان بود، زیرا چنانچه قبلا هم گفتم هدفشان استقرار دموکراسی و اصلاحات در سوریه نبود، هدفشان براندازی نظام و از میان بردن ارتش سوریه و تغییر معادلات در سوریه بود.
وی افزود: نظام سوریه و هم پیمانان و دوستانش زمانی گزینه مقابله مسلحانه را برگزیدند که گزینه دیگری وجود نداشت. این خطرناکترین اتفاقی بود که در سوریه، عراق، بحرین و یمن رخ داد، من چهار سال پیش گفته بودم که وقتی تجاوز آمریکایی-سعودی به یمن آغاز شد امام مسجد الحرام در خطبه نماز جمعه گفته بود جنگ در یمن جنگ میان شیعه و سنی است. به جنگ در سوریه نیز سعی میشد چنین ابعادی داده شود، تلاش زیادی در رسانهها شد، پول زیادی هزینه شد تا چنین تصویری ارائه شود که جنگ در منطقه جنگ شیعه و سنی است، اما در این راه شکست خوردند، بسیاری از شیعیان و سنی ها، علمای سنی، شخصیتهای سنی و گروههای سیاسی سنی چنین منطقی را مردود دانستند. این شکست نتیجه یک تلاش سی ساله بود، تلاش برخاسته از ارتباط میان شیعیان و سنی ها، تلاش جمهوری اسلامی و مواضع امام (خامنه ای) و رهبر معظم سبب شد تا نوعی مصونیت و ارتباط و تعمیق را در اوضاع جهان اسلام شاهد باشیم و این شرایط بتواند با بزرگترین فتنه و مصیبتی که برای ایجاد جنگ داخلی میان شیعیان و سنیها تدارک دیده شده بود مقابله کند.
سید مقاومت افزود: طبیعی است این روند باید ادامه پیدا کند، ما در حال حاضر مراحلی را که طرف مقابل برای آن برنامه ریزی کرده بود پشت سر گذاشته ایم، خطرات بزرگ را پشت سر نهاده ایم، معتقدم آنان در تلاش برای ایجاد چنین فتنه ای، شکست سختی خورده در نتیجه نتوانسته اند آنچه را که در عراق رخداد، درگیری شیعه و سنی بخوانند بلکه دیدیم که در این کشور سنی ها، شیعیان، عشایر اعم از شیعه و سنی هم صدا در برابر داعش ایستادند، قبل از این نیز به صورت همسان در برابر اشغالگری آمریکا ایستاده بودند، در سوریه نیز ارتش این کشور، نیروهای مردمی، نیروهای هم پیمان که بسیاری از نیروهایشان از سنیها بوده اند، با داعش با جبهه النصره و گروههای تکفیری مقابله کردند، حتی در یمن و مناطق دیگر نیز چنین بود. تا حد زیادی باور دارم که برنامهای که تدارک دیده بودند شکست خورد و این یعنی ملت ما مصونیت بالایی دارد. با این حال وظیفه داریم برای بهبود این روند ارتباطات و همکاری هایمان را عمیقتر کنیم. همچنین باید بیش از گذشته به قضیه فلسطین متمرکز شویم، در برابر آمریکا بایستیم، از مردم منطقه دفاع کنیم. اینها مواردیست که وحدت و همدلی میان مسلمانان را افزایش میدهد.
خبرنگار: در همین رابطه خدمت شما عرض میکنم که گاهی بدخواهان مردم فلسطین، انقلاب اسلامی و محور مقاومت چنین تبلیغ میکنند که مردم فلسطین سنی مذهبند، یعنی میخواهند بگویند چرا ایران از سنی مذهبها حمایت میکند، در همین زمینه حضرت آیت الله خامنهای تاکید دارند که فلسطین موضوع محوری و اصلی جهان اسلام است و از موضوعاتی نیست که بتوان بدان رویکرد شیعی یا سنی داشت.
سید حسن نصرالله گفت: این موضع، از آغاز اشغالگری صهیونیستها در فلسطین، موضع تمامی مراجع دینی، فقهاء و علمای بزرگ ما، چه در نجف اشرف یا شهر مقدس قم بود، فراتر از این، این نکته است که علماء و مراجع بزرگوار ما حتی آنانی که به مراجع سنتی معروفند و به عبارتی نگرش انقلابی ندارند، هم از مقاومت فلسطین حمایت کردند، با اشغالگری اسرائیل مخالفت کردند و بسیاری از آنان به صورت مکتوب اجازه دادند که میتوان بخشی از وجوه شرعیه و سهم امام را برای مقاومت فلسطین هزینه کرد که این تعبیر ارزشمندی است، میدانید مراجع ما در اینکه سهم امام در چه زمینهای هزینه شود احتیاط بسیاری دارند، اما همین مراجع هزینه کردن بخشی از سهم امام را برای حمایت از مقاومت فلسطین مجاز میشمرند، اینجا این سئوال پیش میآید که مقاومت فلسطین کیست؟ نیروهای مقاومت فلسطین از اتباع اهل سنتند، حتی بسیاری از آنان گرایش اسلامی هم ندارند بلکه ملی گرا یا دارای نگرشهای چپ هستند، اما میبینیم مراجع ما بدون طرح شرایطی میگویند میتوان بخشی از سهم امام را برای حمایت از مقاومت فلسطین و برای آزادی فلسطین هزینه کرد. این فتوا، همان بصیرت و شفافیت است.
وی افزود: معتقدم درباره قضیه فلسطین، همانگونه که رهبری معظم در بسیاری از مناسبتها اظهار داشتند، اگر تمامی کره زمین را جستجو کنیم تا بتوانیم قضیهای را بیابیم که هیچ شبهه و گرد و غباری بر آن نباشد، یعنی حقانیتش در ابعاد حقوقی، شرعی، دینی، اخلاقی و انسانی به وضوح مشخص باشد آن قضیه، قضیه فلسطین است، در جهت مقابل، تلاش این است که با استفاده از ابزارهای مختلف، قضیه فلسطین را وارونه جلوه دهند، این کار را در سالهای گذشته یعنی زمانی که جوانان فلسطینی را به عنوان انتحاری به مناطق شیعه نشین میفرستادند، شاهد بوده ایم، به همین منظور بود که چند سال قبل در روز قدس خطاب به این افراد گفتم چرا این جوانان فلسطینی را برای کشتار ما، زنان ما و کودکان ما اعزام میکنید؟ آیا میخواهید با این کار ما را از فلسطین دور کنید؟ ما را در مناطق مختلف، در حسینیهها و در مساجد میکشید، ما شیعیان امیر المومنین، علی بن ابی طالب علیه السلام از حمایت فلسطین، مردم فلسطین و مقدسات فلسطین شانه خالی نمیکنیم. قضیه فلسطین، قضیهای حق و اسلامی است در نتیجه جمهوری اسلامی، ما و تمامی مسلمانان باید در این موضوع به تکلیف الهی و شرعی عمل کنیم.
خبرنگار: با توجه به اهمیت این مبحث من دو پرسش مرتبط با این را خواستم از محضر شما بپرسم، یکی اینکه دیدگاههای کلی حضرت آیت الله خامنهای درباره تقریب (میان مذاهب) مشخص است، ایشان حتی از همان ابتدای رهبریشان، جریانی را برای تقریب راه اندازی کرده اند، میخواستم اگر موارد و مصادیق مشخص تری از اقدامات ایشان را در خاطر دارید برای این بحث، یعنی وحدت میان شیعه و سنی بیان بفرمایید، مثلا اینکه ایشان بی احترامی به مقدسات اهل سنت را حرام اعلام کردند، پرسش دوم من که به نوعی میتواند مرتبط با این موضوع باشد، این است که برخی وانمود میکنند مسائلی که در سالهای اخیر در کشورهای مختلف اسلامی، در لبنان، در عراق، در یمن، در بحرین رخ داد در واقع ناشی از اختلافات میان ایران و عربستان بوده است، آنان میگویند حتی دیگران به صورت نیابتی از طرف این دو کشور درگیریهایی را آغاز کردند، این رویکرد تا چه اندازه صحیح است؟
سید حسن نصرالله گفت: در پاسخ به بخش اول سئوال و درباره تشکیل مجمع تقریب بین المذاهب و برگزاری کنفرانسها در ایران است که شخص رهبری معظم اهتمام خاصی برای حضور در این کنفرانس ها، سخنرانی در آنها و دیدار با میهمانانش دارند، در بسیاری از این نوع کنفرانسها شاهد بوده ایم که جناب ایشان میان حاضران در کنفرانس حضور یافتند و به دور از هرگونه ملاحظات امنیتی با علمای شیعه و سنی دیدار کردند، این کار نشان میدهد که ایشان به شدت تمایل دارند چنین فضا و فرهنگی را ایجاد نمایند. مورد دیگر تایید تجمع علماء با محوریت وحدت است، مثلا در لبنان ما نشستی با عنوان تجمع علمای مسلمان داریم که تجربه بسیار موفقی است، در این نشست بسیاری از علمای شیعه و سنی حاضر میشوند، علمایی که غالبا سفرها و دیدارهایی هم در ایران دارند و حتی رهبر معظم از ایشان استقبال کردند و در گفتگو با آنان این تجربه لبنانی را ستودند و خواستار توسعه این تجربه به تمامی کشورهای اسلامی شدند.
وی افزود: در سالهای اخیر برای برجسته سازی موارد اختلافی میان شیعیان و سنیها تلاش بسیاری شده و متاسفانه در طرف سنی ها، جنبش های، چون جنبشهای وهابی و تکفیری و حتی برخی شبکههای ماهواره ای، مثل صفا یا وصال در پی تکفیر شیعه و منتسب کردن دروغهای زیادی به شیعیان بر آمدند، یعنی افکار و معتقداتی را به شیعیان نسبت میدهند که شیعیان به آنها باور ندارند. در مقابل هم شبکههای ماهوارهای منتسب به شیعیان و حتی برخی شخصیتهای شیعی فعال شده اند که گویا مشغلهای درباره قضایای عصر جدید، قضایای امت اسلام، استکبار جهانی، طاغوت، استبداد، آزادیها و دفاع از کرامات و مقدسات ندارند بلکه تمام مشغله آنان برانگیختن اختلافات و استفاده از لعن و نفرین و فحاشی است، این مواردی است که رهبری معظم از آن آن به عنوان تشیع انگلیسی تعبیر کردند. احساس این است که این گروه ها، اتاق فکر واحدی دارند که هر دو سو را مدیریت میکند، مثلا برخی از شبکههای ماهوارهای شیعه، برخی از همسران رسول خدا (ص) یا برخی از صحابه رسول خدا (ص) را لعن و نفرین میکنند، در مقابل شبکههای وهابی با تقطیع همین موارد، آن را باز نشر میدهند، به این معنی که برای ایجاد فتنه، هر یک از این گروهها کار طرف مقابل را تکمیل میکند. طبیعی است این روند تاثیرات مخربی در بخش زیادی از افکار عمومی مسلمانان برجای میگذارد.
دبیرکل حزب الله افزود: برخی از علمای بزرگ اهل سنت از لبنان یا مصر و سوریه به من گفتند این روند، بسیار خطرناک است و معتقدیم تنها کسی که میتواند این روند را اصلاح کند و در برابر آن بایستد (رهبری معظم هستند)، زیرا این روند نیاز دارد کسی که در برابر آن میایستد هم جایگاهی عالی داشته باشد و هم شجاع باشد تا بتواند موضعی قاطعانه اتخاذ کند، به تعبیر دیگر چشم فتنه را کور کند، اینها نکاتی بود که خودم در دیداری که چند سال قبل با رهبر معظم داشتم به گوش ایشان رساندم، ایشان هم فرمودند این تشخیص درستی است که اوضاع خطرناک است، اینکه سب و لعن و بدگویی به برخی از نمادها ترویج شود بدترین کاری است که انجام میشود به همین دلیل باید موضع گیری کرد. این سخن را من قبل از سفر رهبر معظم به منطقه کردستان خدمتشان عرض کرده بودم، ایشان در سنندج سخنانی ایراد کردند و در آن سخنرانی درباره حرام بودن بدگویی به نمادها و مقدسات اهل سنت و جماعت اظهاراتی را بیان داشتند، پس از مدتی برخی از شبکههای ماهوارهای شیعه به خانم عایشه بدگوییهای شدیدی کردند و اتهاماتی را علیه ایشان مطرح نمودند که شیعیان اصلا بدانها باور ندارند، کاری که نزدیک بود موجب فتنه بزرگی در جهان اسلام شود.
وی افزود: برخی از علمای شرق نامهای به رهبرمعظم نوشتند از ایشان در این زمینه استفتاء خواستند که ایشان پاسخ شفاف و قوی به این درخواست دادند که این پاسخ تاثیر فراوانی در جهان عرب و اسلام داشت. میتوانم بگویم سخنرانی رهبری معظم در سنندج و پس از آن پاسخ مکتوب ایشان به آن استفتاء توانست چشم فتنه را کور کند و سدی بزرگ در برابر فتنه انگیزان اعم از سنی یا شیعه باشد. یکی از الطاف الهی این بود که پس از آن بسیاری از مراجع عظام ما در شهر مقدس قم و نجف اشرف هم بیانیهها و فتاوایی صادر کردند و در آن تاکید کردند موضع اسلامی شیعی واقعی همانی است که رهبری معظم و مراجع عظام بیان داشتند.
سید حسن نصرالله گفت: اما درباره بخش دوم سئوال شما باید بگویم، این که درگیریهای منطقهای را درگیری عربستان- ایران بخوانیم تعبیر اشتباهی است، درگیری در منطقه قبل از شکل گیری جمهوری اسلامی ایران یعنی زمانی که جهان به دو محور اتحاد جماهیر شوروی و محور آمریکا و غرب تقسیم میشد وجود داشت، آن زمان شاهد درگیری عربی - اسرائیلی در منطقه نیز بودیم، درگیری عربی- اسرائیلی از سال ۱۹۴۸ یعنی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود. مشکل عربستان با بسیاری از کشورهای عربی، با بسیاری از جنبشهای مقاومت در منطقه، مشکلی است که قدمت آن فراتر از زمان شکل گیری انقلاب اسلامی ایران است. این حقیقتی که همگان بدان آگاهند، وقتی انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید و شاهی که بازیچه آمریکا و رفیق هم پیمانان آمریکا در منطقه بود، سقوط کرد، و ایران به قضیه فلسطین و امور مرتبط به جنبشهای مقاومت، مظلومان و مستضعفان توجه کرد از همان روزها بود که عربستان دشمنی با ایران را آغاز نمود. با این آگاهی که امام خمینی و مقامات جمهوری اسلامی از همان روزهای اول دست دوستی به سوی تمامی کشورهای عربی و اسلامی دراز کرده بودند,، اما آل سعود از همان اول به این نتیجه رسیده بودند که وجود چنین نظام اسلامی خطری برای منافع آمریکا و اسرائیل و تهدیدی برای طغیانگران، مستبدان و آنانی است که بازیچه آمریکا و اسرائیل در منطقه اند، در نتیجه دشمنی را آغاز کردند. آنان در دوران جنگ صدام حسین با ایران در کنار عراق ایستادند و در روزگاری که قیمت نفت خیلی پایین بود دویست میلیارد دلار به او کمک کردند، یکی از حاکمان عرب یعنی شاهزاده نایف که درگذشت، گفته بود، اگر میتوانستیم پول بیشتری به صدام حسین بدهیم این کار را میکردیم. آن که علیه ایران دشمنی، جنگ و توطئه را آغاز کرد عربستان بود، اما ایران دست دوستی به سوی آنان دراز کرده بود. دلایل مشکلات عربستان با ایران به صورت اساسی همان دلایلی است که موجب شد این کشور با دیگر کشورهای عربی هوادار قضیه فلسطین و جنبشهای مقاومت هم در منطقه دشمن باشد. درگیریها در منطقه به هیچ وجه درگیری نیابتی نیست، مثلا فارغ از مواضع جمهوری اسلامی ایران، عربستان در لبنان همواره دشمن جنبشهای مقاومت بود این موضوعی است که قدمتش به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میرسد، پس مشکلات ما با عربستان ارتباطی به ایران ندارد، مشکلات تاریخی مقاومت فلسطین ارتباطی به ایران ندارد، به عنوان مثال وقتی میان عربستان و جمال عبدالناصر عداوتی شدید رخ داد هنوز جمهوری اسلامی ایران شکل نگرفته بود، در نتیجه دلایل واقعی درگیریهای منطقهای به قبل از شکل گیری جمهوری اسلامی ایران باز میگردد. وقتی جمهوری اسلامی شکل گرفت و به قضایای امت اسلام و عرب اهتمام نشان داد عربستان در موضع عداوت با ایران قرار گرفت.
خبرنگار: میخواهیم بحث عربستان را خاتمه بدهیم در این باره به این نکته اشاره میکنم که اخیرا مقام معظم رهبری در ارتباط با این کشور اظهار داشتند دارند عربستان را به سلاح هستهای و موشک تجهیز میکنند، ایشان فرمودند ما از این کار ناراحت نیستیم، زیرا به زودی این تجهیزات در اختیار مجاهدان اسلام قرار میگیرد، با توجه به اشراف جنابعالی به مسائل منطقه و عربستان، این فرمایش را چگونه ارزیابی میکنید؟
سید حسن نصرالله: نظام عربستان، نظامی کهنسال است، میتوان گفت: این نظام به دلایل طبیعی در مراحل پایانی عمر خود قرار دارد، ظلم در صد سال گذشته، غارت اموال مردم در صد سال گذشته، فساد گسترده، سرکوب آزادی ها، و همه چیز را برای خود خواستن از جمله این دلایل است، اما آنچه که عمر این نظام سیاه را به پایان میرساند و به پایان خواهد رساند کینه توزی مقامات کنونی آن است، این دشمنی با دشمنیای که در مقامات سابق این کشور وجود داشت از نظر ساختار و شکل متفاوت است، مثلا اینکه محمد بن سلمان علیه یمن اعلام جنگ میکند و عربستان در این کشور کشتارهای وحشتناک و تجاوزات گستردهای به راه میاندازد، از اقداماتی است که تبعاتی را برای آینده نظام سعودی به دنبال خواهد داشت، دخالت واضح و آشکار عربستان در امور دیگر کشورها نکته دیگر است، عربستان به ویژه در دو دهه اخیر تمایل زیادی دارد تا خود را دوست تمامی کشورها و امتهای عرب نشان دهد، تمایل دارد خود را کشوری معرفی کند که خیر کشورهای دیگر را میخواهد، اما برای اولین بار است که صدای مرگ بر آل سعود را در چند کشور عربی میشنویم، برای اولین بار است که میشنویم گروههای سیاسی و مردمی یا نظامها در کشورهایی، چون بحرین، یمن، عراق، افغانستان، پاکستان و این روزها در لیبی، به دلیل درگیریهای طرابلس، به دلیل جنایات آل سعود و مداخلاتشان در جهان عرب، مواضعی را علیه این خاندان اتخاذ میکنند. در طرابلس دست کم یکی از دو طرف، عربستان و امارات را عامل توطئه برای ویرانی طرابلس و لیبی میداند. در بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی شخصیت ها، علما، احزاب و حرکتهایی وجود دارند که به شدت از عربستان منزجر هستند و رفتار نظام این کشور را مردود میدانند. علاوه بر اینها میتوان به موضع کنونی عربستان در قبال قضیه فلسطین و طرح معامله قرن اشاره کرد، این ذلت در برابر ترامپ، آبرو و هیبت حاکمان سعودی را که همواره داعیه استقلال و شخصیت و خدمت به حرمین شریفین دارند، فرو میریزد، در سفر اخیری که ترامپ به عربستان داشت یا در جشنوارهها و نشست هایش و حتی چند روز گذشته اظهار داشت تماسی با پادشاه عربستان داشتم، به او گفتم تو را دوست دارم، تو پول زیادی داری، ما به خاطر شما مخارج زیادی کردیم و تو باید این پولها را بازگردانی، ترامپ میگوید، آنان در یک مرحله به من چهارصد و پنجاه میلیارد دلار پرداخت کردند، دستیابی به این مبلغ آسانتر از دریافت صدها میلیارد دلار از فلان مرکز تجاری در نیویورک بوده است. در مقابل وقتی به عربستان، مقامات این کشور و رسانه هایش نگاه میاندازیم میبینیم سکوت در پیش گرفته اند، حتی دوستان عربستان در جهان هم سکوت کرده اند و هیچ اظهار نظری ندارند. این نهایت ذلت و پستی است، ترامپ هنوز هم چنین اظهاراتی دارد و آنان را مسخره میکند و آمریکاییها هم میخندند و دست میزنند.
خبرنگار: این در حالی است که اگر یک شخصیت اسلامی به حاکمان سعودی حرفی بزنند بر افروخته میشوند
سید حسن نصرالله: حتی ممکن است روابط دیپلماتیک را با آن کشور قطع کنند و آنان را تکفیر نمایند یا حتی حکم اعدام آنان را صادر کنند. به صراحت بگویم که در تاریخ حاکمان سعودی هیچگاه ذلت، پستی و سخافتی را که امروز حاکمانش تجربه میکنند شاهد نبوده ایم، به همین منظور تصور من این است که این گروه نمیتوانند ماندگاری طولانی داشته باشند، سنتهای الهی و تاریخی میگوید که این جماعت ممکن نیست بتواند برای مدت زمان طولانی باقی بمانند.
- خبرنگار: ما در طول سالهای گذشته شاهد خیزشهای مردمی در بخشهایی از کشورهای اسلامی بودیم، از جمله این کشورها، یمن بوده است که مردمش قیام کردند، همچنین در بحرین شاهد خیزش مردمی بودیم، در تمامی این موارد عربستان با حضور خود سعی کرد تا این قیامها را که برای برپایی حکومتهای اسلامی و ضد صهیونیستی بود سرکوب کند، حضرت آیت الله خامنهای عموما بر نقش مردم در ایجاد یک حرکت کلی جهت مقابله با صهیونیسم تاکید زیادی دارند، حتی اگر حرکتهای خاصی هم از سوی جنبشهای مقاومت صورت بگیرد ایشان نگاهشان به مردم منطقه است، ایشان در نهایت این نقش را برای کل مردم منطقه قائلند و همیشه هم این امیدواری را میدهند که مردم به پا خواهند خاست. حتی درباره فلسطین وقتی که برخی از سران فلسطینی قراردادهای نامناسبی را در حوزه سازش امضا میکنند، ایشان میفرمایند مردم فلسطین با این کار مخالفند، جنابعالی به طور کلی نقش مردم را در دیدگاه حضرت آیت الله خامنه ای، در دیدارهایی که با ایشان داشتید یا در تاکیداتی که ایشان بر روی نقش مردم داشتند، چه میدانید؟ به طور کلی این قیام وخیزش مردمی در آسیای غربی و کشورهای اسلامی را چگونه تحلیل میکنید.
سید حسن نصرالله: آنچه را که از رهبری معظم حفظه الله چه در مناسبتهای عمومی، چه در سخنرانیهای علنی یا در دیدارهای ویژه میشنویم تاکید بر اهمیت حضور مردم در تمامی قضایاست یعنی همین نکاتی که اشاره کردید، به همین منظور ایشان همواره خواستار آنند که حتی اگر تشکیلات و سازمان منظمی هم دارید این سازمان باید در متن و دل مردم باشد نه آنکه از مردم دور باشد، چون قدرت واقعی، قدرت مردمی است، این نکتهای است که در انقلاب اسلامی ایران تجربه شد، همچنین ما در تجربیات خود نیز آن را آزموده ایم، امروز قدرت حزب الله در لبنان، تنها قدرت نظامی نیست بلکه مهمترین عامل در این زمینه حمایتهای مردمی از عناصر این قدرت است، در فلسطینی که با اشغالگران اسرائیلی و طرح معامله قرن مقابله میکند نیز اینگونه است، حرکتهای مقاومت فلسطین امروز متکی به مردم فلسطینند و با این تکیه گاه توانستند استوار باشند و بایستند. امروز در یمن اگر حضور مردمی و حمایت مردم از انصار الله نبود آیا این جنبش به رهبری برادر عزیز عبدالملک الحوثی قادر بود جنگ را به سال پنجم بکشاند؟ در صنعا، صعده و بسیاری از شهرهای دیگر یمن شاهد تظاهرات بسیار باشکوهی هستیم، حضوری به دور از هیاهوی جنگ، کشتار، گرسنگی، بیماری. این یعنی حمایت مردمی توانسته است به قدرت اصلی ارتش، کمیتههای مردمی و انصار الله جهت پایداری در برابر تجاوزی در سطح تجاوز آمریکایی - سعودی تبدیل شود. در عراق آن که توانست پس از فتوای مرجعیت و حمایت رهبری معظم و جمهوری اسلامی ایران در برابر داعش بایستد مردم این کشور و بسیج مردمی بودند، اگر حمایت مردمی و مرجعیت در حمایت از بسیج مردمی و ارتش نبود ممکن نبود بتوانند در برابر خطرات داعش بایستند. این موضوع در تمامی میادین مصداق دارد، امروز مردم موضوع اصلی هستند. عامل اساسی که موجب شد تا قضیه فلسطین با گذشت دهها سال توطئه چینی همچنان تا به امروز باقی بماند و موجب فروپاشی توطئههای آمریکا در مراحل مختلف شود مواضع مردمی منطقه بود و ارتباطی به مواضع کشورها و دولتها نداشت. موضع مردمی، ایستادگی مردم منطقه، توجه آنان به چنین مواردی، جانفشانیها و پایداری هایشان در میادین از موضوعاتی است که همواره پیروزیهایی را در پی دارد. در ادبیات لبنان جملهای داریم که مقاومت و مردم مثل دریا، آب و ماهی هستند، ماهی نمیتواند خارج از آب زندگی کند، جنبشهای مقاومت هم نمیتوانند خارج از مردم باشند و بدون حمایت مردم دوام بیاورند.
خبرنگار: به عراق اشاره فرمودید، ما شاهد اتفاقات و تحولات خیلی مهمی در عراق بودیم، میتوانیم بگوییم پس از سقوط صدام دو اتفاق خیلی مهم در این کشور رخ داد، یکی اشغال این کشور به دست بیگانگان و مشخصا آمریکا و متحدانش بود، دیگری هم به سالهای شکل گیری داعش و اتفاقاتی بر میگردد که به دست گروههای تکفیری افتاد. عراق یکی از کشورهایی است که به شدت مورد حمله قرار گرفت و بخش قابل توجهی از این کشور اشغال شد,، اما هر دوی این اشغالگران با مقاومت مردم مجبور شدند عراق را ترک کنند، در تحولات عراق، جمهوری اسلامی ایران چه نقشی را ایفا میکرد؟ سیاستهای کلان ایران درباره این اتفاقات و تاثیر گذاری ایران در حفظ یکپارچگی عراق و وحدت این کشور چه بود؟ , همچنین درباره موضوع اقلیم کردستان عراق هم تشریح بفرمایید؟
سید حسن نصرالله: از زمان آغاز اشغال آمریکا موضع مقام معظم رهبری و جمهوری اسلامی ایران مخالفت با اشغال این کشور از جانب آمریکاییها بود. قبل از آنکه آمریکا به عراق حمله کند موضع ایران واضح بود، پس از حمله نظامی آمریکا نیز موضع ایران این بود که آمریکاییها باید به سرعت از عراق خارج شوند و عراق را به عراقیها بسپارند که این موضع سیاسی قابل توجهی است، دوم اینکه جمهوری اسلامی سعی کرد احزاب و گروههای مختلف عراق را متحد کند تا موضعی واحد داشته باشند، آمریکاییها سعی داشتند از اختلافات داخلی عراق نهایت بهره را ببرند تا بتوانند اشغالگری و تسلط خود را تقویت کنند، پس موضع دوم ایران تلاش برای وحدت گروههای عراقی با تمامی تنوعات فکری و مذهبی بود، جمهوری اسلامی با تمامی این گروهها اعم از عرب، کرد، ترکمن، سنی، شیعه و دیگران ارتباط داشت، سومین مورد حمایت دائمی ایران از مواضع مرجعیت دینی در نجف اشرف و در صدر آنها آیت العظمی سیستانی حفظه الله بود,، زیرا موضع مرجعیت در درجه بالایی از اهمیت و در شکل گیری حوادث موثر بود مثلا آمریکاییها پس از اشغال عراق در پی تحمیل قانون اساسی مورد نظر خود بر این کشور بودند، اما مرجعیت دینی نپذیرفت و اظهار داشت قانون اساسی باید به دست عراقیها تدوین شود و مردم عراق باید با آن موافق باشند. همچنین از دیگر نکات مهم این بود که قدرت و روحیات مقاومت و گروههای مقاومتی که در عراق در برابر اشغالگری آمریکا ایستادند، با الگوگیری از مواضع جمهوری اسلامی بود، جمهوری اسلامی در این باره به وضوح گفته بود مقاومت در عراق مقاومت مشروع است و این حق مردم عراق است که سلاح به دست بگیرند و با کسانی که کشورشان را اشغال کرده اند بجنگند. در پایان آمریکاییها نتوانستند اهدافشان را بر عراقیها تحمیل کنند. جمهوری اسلامی در مراحلی در کنار مرجعیت دینی در نحف اشرف تلاش گسترده داشت تا مانع بروز جنگ مذهبی در عراق شود. زیرا تکفیریهایی که وارد عراق شده بودند به اقدامات انتحاری در مناطق شیعه نشین، حسینیه ها، مساجد و برخی از امکان مقدس، چون حرم امامین عسکریین علیهما السلام در سامرا اقدام کرده بودند، بسیاری از این انتحاریها از اتباع عربستان بودند، بسیاری از خودروهای انتحاری نیز با کمک نهاد اطلاعاتی عربستان وارد عراق میشدند. در هر حال بسیار تلاش میشد تا عراق با جنگ مذهبی روبرو شود، اما موضع مرجعیت دینی و تلاش پیگیر جمهوری اسلامی مانع تحقق این هدف شد، اگر چه درگیریهایی رخ داده بود، اما به جنگ مذهبی کشیده نشده بود. نتیجه پایداریها و تلاشهای سیاسی و همچنین مقاومت مسلحانه موجب شد تا آمریکاییهای به این نتیجه برسند که نمیتوانند در عراق باقی بمانند. به همین منظور در پی امضای توافقنامههایی بر آمدند و از دل این تلاشها بود که در دوران نخست وزیری نوری المالکی آن توافقنامه معروف امضا و در ادامه مقرر شد نیروهای آمریکایی از عراق خارج شوند. البته تلاش آنان این بود که در هر حال در عراق بمانند، اما نتوانستند، آنان صد و پنچاه هزار نیرو در عراق داشتند، یکی از تلاش هایشان این بود که پنجاه هزار نفر از نیروهایشان را در عراق نگهدارند، اما عراقیها نپذیرفتند، سعی کردند این آمار را را به سی هزار و کمتر از آن هم برسانند، اما عراقیها مخالف حضورشان در کشور بودند. دولت عراق هم نپذیرفته بود که به نظامیان آمریکایی مصونیت سیاسی بدهد به همین دلیل در دوران ریاست باراک اوباما به این نتیجه رسیدند که راهی جز عقب نشینی کامل از عراق ندارند، البته سفارت خانه خود در بغداد، تعداد قابل توجهی از گارد حفاظت سفارت و برخی از کنسولگری هایشان را در عراق حفظ کردند,، اما حضور نظامیشان پایان یافت و نتوانستند پایگاههای نظامی خود را در عراق حفظ کنند. این اتفاق پیروزی بزرگی برای ملت عراق بود.
اما درباره مصیبت داعش در عراق میتوان گفت، داعش همان گروهی است که توانسته بود با استفاده از حضورش در سوریه و در منطقه شرق فرات، چهل تا چهل و پنج درصد خاک سوریه را اشغال کند، اصلیترین فرماندهان این گروه، عراقی بودند و به عراق توجه داشتند ضمن اینکه برخی از طرفها نیز دل در گرو این گروه داشتند، در پشت پرده آنچه که داعش در عراق انجام داد، آمریکا و برخی از کشورهای منطقه و در صدر آنها عربستان قرار داشتند، همه ما به خاطر داریم که در روزهای اولیه خروج داعش از موصل، دیاله، صلاح الدین و ... بسیاری از شبکههای ماهوارهای عرب اعم از عربستان، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و دیگران این اتفاق را تایید کردند و پیروزی عراق را پیروزی بزرگ خواندند. داعش توانسته بود با امکانات قابل توحه طی چند روز چند استان عراق را تصرف کند، آن روزها شاهد فروپاشی نیروهای عراقی بودیم، داعش تا دروازههای کربلا و بغداد هم رسیده و اوضاع بسیار خطرناک شده بود، آنان به سامرا و به چند متری مقام عسکریین علیهما السلام رسیده بودند. جمهوری اسلامی در چنین شرایطی به سرعت در پی کمک به عراق بر آمد، در روزهای اولیه جناب آیت الله العظمی سیستانی، مرجعیت دینی، موضعگیری کرد و خواستار جهاد کفایی شد، عراقیها نیز پاسخ دادند، اما عراقیها نیاز به کمک داشتند چنانچه به سلاح و امکانات نیاز داشتند، زیرا بخش زیادی از انبارهای تسلیحاتی آنان به دست داعشیها افتاده بود. در روزهای اول برادر عزیزمان حاج قاسم سلیمانی و برادران دیگری از سپاه پاسداران ایران خود را به بغداد رساندند و گروههای مقاومت عراق را گردهم آوردند و با همکاری دولت وقت عراق یعنی آقای نوری المالکی، مقاومت در برابر داعش را شکل دادند، پس از چند روز حاج قاسم به لبنان آمد و با من دیدار داشت که ازمن خواست حدود ۱۲۰ نیروی حزب الله را به عنوان فرمانده عملیات به عراق اعزام کنم. گفته بود نیازی به جنگجو نیست، زیرا در عراق جنگجو فراوان است بلکه نیاز به فرمانده است. ما هم تعداد قابل توجهی نیرو به عراق اعزام کردیم. مرزهای میان ایران و عراق گشوده شد، انبارهای سلاح در مناطق مرزی ایران به روی عراقیها باز شدند تا نیاز نباشد از راههای دور تسلیحات به مرز برسد، در نتیجه کار انتقال سلاح و مهمات با هدف مسلح ساختن ارتش و بسیج مردمی عراق آغاز و در ادامه درگیریهای مسلحانه با داعش آغاز شد. سرعت اتخاذ موضع قاطع از جانب جمهوری اسلامی در کمک به عراق، مخالفت با تسلط داعش بر بخشهایی از این کشور و ورود قاطعانه ایران به میدان مبارزه با داعش، موجب شد تا بهترین فرماندهان سپاه وارد عراق شوند و به مردم و کشور عراق کمک کنند. امکانات ایران نیز در اختیار عراقیها قرار گرفت. همه میدانند مواضع مقام معظم رهبری این بود که در مسیر کمک به عراق برای شکست داعش، هیچ خط قرمزی وجود ندارد و الحمدلله به برکت مرجعیت دینی و فتوای مرجعیت، مواضع قاطع رهبر معظم، حمایت قابل توجه جمهوری اسلامی، حضور مستقیم نیروهای سپاه پاسداران به ویژه نیروی قدس سپاه، حضور بسیج مردمی عراق و دیگر نیروهای عراقی، در کنار همدلی مردم این کشور، پس از سالها شاهد پیروزی بزرگ بر داعش بودیم. اگر مواضع تاریخی و قابل توجه جمهوری اسلامی و رهبر معظم در کنار مواضع مرجعیت دینی و حضور بسیج مردمی، ارتش و نیروهای عراقی نبود این دستاورد بزرگ حاصل نمیشد.
خبرنگار: یکی از نشانههای شکست بزرگ آمریکا در منطقه، موقعیتی است که اکنون حزب الله و کشور لبنان در آن قرار دارد. دو روز قبل به مناطق جنوب لبنان و تا مرز فلسطین اشغالی رفتم و این مناطق را دیدم. در یک زمانی، نیروهای نظامی صهیونیستی هر وقت که اراده میکردند، میتوانستند وارد خاک لبنان شوند و سال ۱۹۸۲ تا بیروت پیش آمدند. جنایات بسیاری انجام دادند. بسیاری از مردم را کشتند. حتی بسیاری از پناهندگان فلسطینی را در لبنان کشتند. در هر حال، هر جنایتی که میخواستند، انجام میدادند. در جنگ ۳۳ روزه از طریق هوایی و زمینی حمله کردند. دو روز پیش دیدم که مردم لبنان در آن منطقه با نوعی آسایش، آرامش و امنیت بسیار بالایی زندگی میکنند. به هیچ وجه نگرانی ندارند که ممکن است اسرائیلیها به آنان حمله کنند. در آنجا دیدم که این صهیونیستها هستند که دیوار حائل ایجاد کردند تا از خودشان محافظت کنند. اینها نشان میدهد حزب الله که حدود ۳۵ یا ۴۰ سال گذشته، به وجود آمد و برخلاف میل آمریکاییها و صهیونیستها رشد کرد و امروز به قدرت بزرگی تبدیل شده است که به مردم و کشور لبنان اعتبار خاصی بخشیده است. این به منزله نوعی قدرت و اقتدار ملی برای لبنان محسوب میشود. این صحنهها نشان میدهد که طرح آمریکا برای از بین بردن جنبش مقاومت کاملا شکست خورده است و اسرائیلیها اکنون واقعا خودشان را در این منطقه شکست خورده میبینند. نظر شما چیست؟
سید حسن نصرالله: در لبنان، دستکم از سال ۱۹۸۲، وقتی که نظامیان صهیونیست به خاک لبنان یورش آوردند، این بخشی از طرح آمریکا برای لبنان و منطقه بود. از آن زمان، همه طرحهای آمریکا در لبنان با شکست مواجه شد؛ تا جاییکه این طرحها در سالهای ۱۹۸۲، پس از آن، ۱۹۸۵، سپس ۲۰۰۰، ۲۰۰۵، ۲۰۰۶ و اکنون شکست خورد. اکنون آمریکاییها نمیتوانند چیزی را بر لبنانیها دیکته کنند که آنها خواستارش نباشند. شکر خدا، همه تلاشهای آنها با شکست مواجه شد. اسرائیلیها هم اکنون با شکست مواجه هستند. اکنون همان طور که شاهد بودید و فرمودید جنوب لبنان با امنیت، صلح و آرامش همراه است؛ تا جاییکه از ۷۰ سال پیش تاکنون سابقه نداشته است. از زمان ایجاد رژیم سرطانی غاصبی به نام اسرائیل، همواره نوعی نگرانی و تنش بر جنوب لبنان و مناطق مرزی با فلسطین اشغالی حاکم بود. به این مناطق تجاوز میکردند، مردم را میکشتند، منطقه را هدف قرار میدادند، به جنوب لبنان وارد میشدند، حتی شماری از ارتش، نیروهای امنیتی داخلی و مردم عادی را میربودند، هر کاری میخواستند انجام میدادند و همچنین ملت لبنان را به سخره میگرفتند. برای مثال، در جنگ ۱۹۶۷، وقتی اسرائیل نیروهای ارتش خود را به سینا، کرانه باختری، نوار غزه و جولان اعزام کرد، آن زمان از وزیر دفاع وقت اسرائیل پرسیدند آیا نیروهای خود را به لبنان اعزام کردی؟ وی در پاسخ گفت: نیازی نیست. کافی است که گروههای موسیقی به لبنان اعزام کنیم تا این کشور را اشغال کنند. یعنی تا این حد به لبنان توهین میکردند و آن را به سخره میگرفتند. شکر خدا و به کمک خداوند عزوجل، این دوره زمانی سپری شد. اکنون آنها در جنوب لبنان جرأت نمیکنند که این منطقه را هدف قرار دهند، افراد را بربایند، وارد این منطقه شوند یا اینکه کسی را بکشند. آنها در سطح زیادی با احتیاط و نگرانی رفتار میکنند، زیرا این نوع اقدامات با پاسخ مقاومت مواجه خواهد شد و این موضوع را هم قوانین درگیری مینامیم که در این منطقه حاکم است. همواره جنوب در نگرانی بود. اکنون شمال فلسطین، استعمارگران، شهرک نشینان و اسرائیلیها در شمال فلسطین در نگرانی هستند؛ نه ساکنان شهرها و روستاهای ما. آنها هستند که میترسند، آنها هستند که دیوارها را احداث میکنند و طرحهای دفاعی را طراحی میکنند. آنها همواره در موضع تهاجمی بودند. اکنون در موضع دفاعی قرار گرفته اند. همواره ما در موضع دفاع بودیم. اکنون ما در موضع تهاجمی هستیم. ما آنها را تهدید میکنیم که به امید خداوند، وارد فلسطین اشغالی خواهیم شد. از این رو، شکر خدا، معادله تغییر کرد و این، از برکات پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی (ره) و رهبری امام خامنهای (دام ظله) است.
خبرنگار: شما بارها و بارها با حضرت آقا ملاقات داشتید و خاطرات بسیار زیادی دارید. این خاطرات در عرصههای سیاسی و نظامی است و درباره آنها توضیح هم داده شد. اکنون در پایان این گفتگو، اگر بخواهید از میان دهها و صدها خاطرهای که دارید، یکی از آنها را که برای شما بسیار شیرین و جالب هست، بیان بفرمایید، کدام یک را مطرح میفرمایید؟
سید حسن نصرالله: ما در مراحلی بودیم که در پی دشواری ها، چالشها و خطرات، خسته میشدیم. در دهه ۱۹۹۰، سال ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸، شرایط بسیار دشواری در لبنان، اوضاع داخلی، با اسرائیل و کشورهای اطراف داشتیم. دشواریهای مختلفی بود. من جوان بودم. ریشهای من کاملا سیاه بود؛ اما باری که بر دوشم بود، بیش از توانم بود. هر از گاهی به ایران میآمدم. به مقام معظم رهبری گفتم آقایم چه کاری انجام دهم؟ در هر صورت، ایشان مرا نصیحت کردند. من این موضوع را مطرح کرده ام؛ اما اکنون بار دیگر به شکل دقیق مطرح میکنم. ایشان فرمودند طبیعی است که انسان در تحرکات خود با چالش ها، دشواری ها، خطرات از جانب دشمنان و گاهی از جانب دوستان مواجه شود و غالبا اقدام دوستان در آزرده خاطر کردن، از دشمنان سختتر است و دل انسان را بیشتر به درد میآورد. در هر صورت در بسیاری از مسائل نوعی محدودیت وجود دارد. انسان از نظر روحی و روانی خسته میشود. گاهی به کسی نیاز دارد که آن را راهنمایی کند، آموزش دهد. گاهی نیاز دارد که کسی دستش را بگیرد. گاهی نیاز دارد که کسی آن را در زمینه روحی و روانی آرام کند، به وی اطمینان خاطر دهد. یا به کسی نیاز دارد که به آن قدرت دهد و بر عزم و اراده اش بیافزاید. خب در هر زمینهای که نیاز داشته باشیم، خداوند سبحانه و تعالی را داریم. ما به دیگران نیاز نداریم. ما خداوند را داریم. خداوند سبحانه و تعالی از روی لطف و رحمتش به ما، اجازه داده است که هر زمان، هر مکان که بخواهیم و در هر حالتی که باشیم، با او صحبت کنیم و او را خطاب قرار دهیم. همه این مسائل را که گفتم، سخنان مقام معظم رهبری بود. بی آنکه به برپایی مراسم نیاز باشد. از این رو، وقتی احساس خستگی میکنی، به شما نصیحت میکنم که از این روش استفاده کنید. وارد اتاق شوی. ولو پنج، ده یا پانزده دقیقه تنها باشی و با خداوند سبحانه و تعالی سخن بگویی. مهمترین جایی که در جنگ ژوئیه داشتیم، همین بود. من یا برادرانم. یکی از ما به کناری میرفت، با خداوند سبحانه و تعالی سخن میگفت. از خداوند عزوجل طلب کمک، هدایت، پیروزی، ثابت قدمی، قدرت، شجاعت و... میکرد و خداوند سبحانه و تعالی کریم است.
خبرنگار در پایان این مصاحبه ضمن تشکر از سید حسن نصرالله گفت: امیدواریم که این گفتگو برای مردم ایران، امت اسلامی مایه خیر و برکت باشد و برای سلامتی شما که مایه افتخار مسلمانان هستید، دعا میکنیم. خداوند شما را حفظ کند.