پخش زنده
امروز: -
تحرکات دبپلماتیک و نظامی اخیر امارات متحده عربی در منطقه نمیتواند بدون حمایت آمریکایی ها و سعودیها صورت گرفته باشد.
دولت امارات عربی متحده در هفته اخیر یک هیأت از مقامات ارشد گارد ساحلی خود را به تهران اعزام کرد تا با همتایان ایرانیِ خود درباره امنیت دریانوردی, بحث و تبادل نظر کنند.
این تبادل نظر تنها چند هفته پس از آن بود که آمریکا قوای پشتیبانیِ نیروی دریایی خود را به خلیج فارس فرستاد تا به زعم خود مانع تهدیدات ایران علیه کشتیرانی در این آب ها شود. علاوه بر این، امارات اعلام کرده است از شمار نیروهای نظامی اش در یمن خواهد کاست. اما پس از آن شبه نظامیان جدایی طلبِ مورد حمایت این کشور در روزهای اخیر مقر دولت فراری و - در ظاهرا - مورد حمایت آمریکا و عربستان را در شهر عدن تسخیر کردند.
مطلب جالب اینکه این تحرکات در حالی است که پیش از این, امارات, در کنار عربستان سعودی و آمریکا, در حال نبرد با حوثی ها (جنبش انصارالله یمن) برای به دست گرفتن کنترل کشور یمن بود و همین پیشینه زمینه را فراهم کرد تا رسانههای جهان - بویژه آمریکایی - وانمود کنند این تحرکات، اقدامی مغایر با سیاستها و مطالبات آمریکا و عربستان و نشانه واگرایی سیاسی و نظامی بین این کشور و مهمترین متحدانش در منطقه در ائتلاف به رهبری عربستان - یعنی واشنگتن و ریاض - است.
مثلا روزنامه واشنگتن پست امروز در گزارشی نوشت: "یکی از ثابت قدم ترین متحدان آمریکا در خاورمیانه (غرب آسیا) و یکی از نیروهای محرکهِ اصلیِ که حامی رویکرد سختگیرانه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا, علیه ایران بود, به نظر می رسد که اکنون در حال جدا شدن از صفِ همپیمانان واشنگتن در منطقه باشد. پایگاه اینترنتی این روزنامه نوشت: "در حال حاضر, این مسئله زیر سؤال رفته است که اگر جنگی میان ایالات متحده (آمریکا) و ایران درگیرد, امارات تا چه اندازه یک متحد قابل اعتماد برای آمریکا خواهد بود؟ با توجه به اقدامات اخیر و مواضع نرم ترِ امارات در قبال ایران, این سؤال مطرح می شود که آمریکا تا چه حد می تواند روی امارات به عنوان یک همپیمانِ وفادار, حساب کند؟ ... این حرکت امارات در تناقض آشکار با هدف آمریکا مبنی بر منزوی کردن ایران, ارزیابی می شود".
واشنگتن پست همچنین تصریح کرد: "در پی انفجار مین های صدفی (مغناطیسی) روی بدنه کشتی های نفتکش در سواحل و بنادر امارات در ماه ژوئن, دولت امارات خط خود را از عربستان سعودی و واشنگتن جدا کرد و از این که مستقیماً ایران را مقصر اعلام کند, اجتناب کرد."
یا گفته میشود "روابط نزدیک ابوظبی با واشنگتن ممکن بود امارات را در خط مقدم جنگی بالقوه با ایران قرار دهد, اماراتی ها اخیراً تغییر موضع داده و خواستار تنش زدایی با ایران شده اند. آن ها (مقامات اماراتی) خود را از لفاظی های جنگ طلبانهِ ترامپ دور کردند و از سیاست های منطقه ای آمریکا تا حدی فاصله گرفتند".
چگونه میشود این تفسیر از تحولات امارات متحده عربی را جدی گرفت وقتی امارات به گفته واشنگتن پست همچنان زیر چتر امنیت آمریکا قرار دارد؟
به نظر میرسد «هدف قرار گرفتن پهباد آمریکایی با موشک ایرانی»، «توقیف نفتکش انگلیسی در تنگه هرمز» و «هدف قرار گرفتن تاسیسات نفتی و فرودگاهی عربستان با موشکها و پهپادهای یمنی» به سیطره قاطع جمهوری اسلامی ایران بر تنگه هرمز و خلیج فارس منجر شده است. ضمن اینکه موشکهای میان برد و کوتاه برد ایران و عزم تهران برای دفاع از منافع خود - بویژه در برابر تحریمهای نفتی آمریکا - شوخی بردار نیست. بنابراین لشگرکشی نظامی و اعزام ناوهای آمریکا، اروپا و حمایت عربستان از آن با دلارهای نفتی نتیجه بخش نیست و تنها گزینه هم برای امارات و هم برای آمریکا، اروپا و عربستان لااقل فعلا استقبال از پیشنهاد وزیر خارجه ایران برای بستن پیمان عدم تعرض است. بنابراین نباید در این تحولات حساب امارات را از متحدان آمریکایی، اروپایی و سعودی اش جدا کرد.
در زمینه تحولات یمن هم موازنه به سود ارتش و مقاومت یمنی تغییر کرده است. در این شرایط ارتش دولت فراری و نظامیان و جنگندههای اماراتی و سعودی و آمریکایی نمیتوانند مقاومت مردمی در یمن را بشکنند و پهبادهای و موشکهای مقاومت نیز اوضاع را برای منافع حیاتی آمریکا و متحدانش در منطقه - امارات متحده عربی و عربستان - بشدت سخت کرده است؛ از طرف دیگر واشنگتن و ریاض هم نمیخواهند مناطق تحت سیطره خود را به ارتش و مقاومت مردمی یمن واگذار کنند بنابراین برای آنها بهترین گزینه فعلا «دو پاره» کردن یمن و بهره برداری از پشتوانه اجتماعی جدایی طلبان در این سناریو است. اما ظاهرا نتوانسته اند - یا به این نتیجه رسیده اند که نمیتوانند - دولت فراری را در این زمینه متقاعد کنند بنابراین وانمود کرده اند که امارات بدون توجه به مطالبات آمریکا و عربستان دست به بیرون راندن طرفداران دولت فراری از عدن زده است.
البته اینجا چند پرسش اساسی وجود دارد و آن اینکه چرا سناریو دو پاره کردن یمن را با حمایت از دولت فراری و طرفدارانش پیش نبردند؟ آیا هدف آنها جلب رضایت حوثیها و متحدانش بوده؟ آیا به این نتیجه رسیدهاند که دولت فراری نمیتواند گزینه خوبی برای سیطره و حفظ عدن و دیگر مناطق تحت کنترل آنها باشد؟ و جدایی طلبان گزینه مناسب تری هستند؟ زیرا جدایی طلبان برخلاف دولت فراری - که در عربستان به تخت نشسته - در جنوب یمن حضور میدانی دارند؟ آیا طرحی برای ادامه بحران در یمن بدون مشارکت ظاهری عربستان و متحدان یمنی این کشور - دولت فراری - وجود دارد؟ شاید به این ترتیب بتوانند از پیامدهای بحران در یمن خود را دور کنند؟ آیا حمایت از جدایی طلبان راهی است برای جلوگیری از سیطره اخوان المسلمین و حامیان منطقهای آنها - یعنی ترکیه و قطر - است؟
در هر حال آنچه مسلم است آمریکا، اروپا و متحدان منطقه ای آنها بشدت نگران اوضاع منطقه و ظرفیتهای جمهوری اسلامی و ناتوانیهای خود در برابر آن هستند و این موضوع این امکان را فراهم کرده که امتیازهای خوبی از آنها گرفته شود بنابراین نباید این فرصتها به سادگی و رایگان سوزانده شود.
--------------------------------------------------
عبدالرضا خلیلی