مقاله لوبلاگ؛
نفوذ حکام آل سعود رو به کاهش است
تصمیم اخیر امارات در عقب نشینی از جنگ یمن، ولیعهد سعودی و حاکم واقعی عربستان را بعنوان تنها پیش برنده مهم این منازعه فاجعه بار به جا گذاشته است.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صداوسیما به نقل از لوبلاگ؛ تصمیم اخیر امارات عربی متحده در عقب نشینی از جنگ یمن, محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی و حاکم واقعی این کشور را به عنوان تنها پیش برنده مهم این منازعه فاجعه بار, به جا گذاشته است.
پایگاه اینترنتی لوبلاگ در مقاله ای با عنوان «نفوذ رو به کاهش محمد بن سلمان» به قلم امیل نخله نوشت: محمد بن زاید دوست محمد بن سلمان، ولیعهد ابوظبی و حاکم واقعی امارات عربی متحده وی را رها کرده است تا از پس جنگ برآید. در پی اقدام محمد بن زاید، به نظر می آید ستاره بخت محمد بن سلمان در حال افول است و نفوذ وی در صحنه بین المللی در حال کاهش است.
تلاش های مکرر کنگره آمریکا برای متوقف کردن فروش تسلیحات این کشور به عربستان سعودی و پاسخگو قرار دادن بن سلمان به خاطر قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار سعودی, شهرت و جایگاه ولیعهد عربستان را خدشه دار کرده است. با آنکه کنگره نتوانسته است بر وتوی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا فایق آید و این معاملات تسلیحاتی را عملاً مختل کند، اقدام نمادین کنگره پیامدهای بلند مدت منفی برای محمد بن سلمان دارد.
حمایت دو حزبی سنتی آمریکا از عربستان سعودی که به (دوران ریاست جمهوری) فرانکلین دِلانو روزولت رئیس جمهور پیشین این کشور باز می گردد، به علت غرور و سرکوب بن سلمان به رابطه ای شخصی بین این دیکتاتور سعودی و رئیس جمهور کنونی آمریکا و دامادش (جارد کوشنر) تنزل یافته است.
این حمایت دو حزبی سنتی کمرنگ شده و ولیعهد عربستان را به حسن نیت و حمایت جایگزین دولت ترامپ وابسته کرده است. اقدامات محمد بن سلمان در عمل، منافع بلندمدت عربستان و حسن نیت مردم آمریکا به این پادشاهی را تضعیف کرده است. چنانچه یک دولت جدید در واشنگتن به قدرت برسد، درخواستها برای پاسخگو قرار دادن بن سلمان برای اقداماتش در یمن و قتل هولناک خاشقجی بار دیگر مطرح خواهد شد. صرفنظر از شکست (کنگره) در غلبه بر وتوی ترامپ، چندین سناتور دیدگاه های منفی درباره این مقام سعودی بیان کرده اند.
مسئله اسرائیل و فلسطین
شکست طرح «معامله قرن» جارد کوشنر درخصوص اسرائیل و فلسطین در کارگاهی در بحرین در اواخر ماه ژوئن ضربه ای دیگر به محمد بن سلمان بود. کوشنر و بن سلمان امیدوار بودند بتوانند سران (کشورهای) عربی را متقاعد کنند در نشست بحرین شرکت کنند و از طرح اقتصادی کوشنر برای فلسطین تمجید کنند. اما سران اردن، مصر، کویت و چندین کشور دیگر حاضر نشدند از این ابتکار عمل حمایت کنند. آنها گفتند بخش اقتصادی هر توافق صلح اسرائیلی فلسطینی باید همپای بخش سیاسی آن در امتداد مسیر راه حل دو کشور حرکت کند. همانگونه که من (نویسنده) پیشتر در این پایگاه اینترنتی نوشته ام، نشست بحرین شکست خورد و به مراسمی برای عکس گرفتن تنزل یافت که نتوانست مقبول واقع شود. ناتوانی محمد بن سلمان در جلب حمایت عربی برای دوستانش در کاخ سفید, می بایست برایش دردناک بوده باشد.
اگر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در انتخابات ملی ماه آینده (میلادی) پیروز شود و بتواند دولت تشکیل دهد، انتظار می رود وی برای جلب رضایت راست افراطی اسرائیل تلاش کند. سیاست راست افراطی اسرائیل به جای توافق با فلسطینیان در امتداد خطوط فرمول اقتصادی شوم کوشنر، صرف گفتگو درباره الحاق سرزمین های اشغالی و انتقال جمعیت فلسطینیان به خارج از اسرائیل خواهد شد. اعتبار محمد بن سلمان, با وجود دوستی اش با کوشنر، نزد عربها مخدوش خواهد شد. تناقض آمیز است که طرح صلح عربی که به سه دهه پیش باز می گردد و خواستار به رسمیت شناختن کامل اسرائیل از سوی کشورهای عربی در برابر پایان دادن به اشغالگری اسرائیل بر اساس قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل متحد است، ابتکار یک ولیعهد دیگر عربستان, یعنی عبدالله عموی محمد بن سلمان و مورد حمایت ملک سلمان پدر خود وی است. رابطه ویژه محمد بن سلمان با کوشنر به وی کمک نخواهد کرد تا تصویر خودساخته اش به عنوان یک رهبر مهم عرب را نجات دهد. روابط مخفیانه او با مقامات اطلاعاتی و سیاسی اسرائیل هم به وی در جلب حمایت فلسطینیان کمک نخواهد کرد.
اگر محمد بن سلمان واقعاً به بهبود زندگی فلسطینیان اعتقاد دارد، چرا در تامین مالی توسعه اقتصادی در کرانه باختری و نوار غزه به قطر نمی پیوندد و به فلسطینیان ثابت نمی کند که وی متعهد به خوشبختی آنهاست؟ وی همچنین می تواند گفتگوهای جدی با اسرائیلی ها و فلسطینیان را درباره آینده دو ملت «بین رود (اردن) و دریا (ی مدیترانه)» به راه بیندازد. در غیر این صورت، تاریخ مانند بسیاری از دیگر سران عربِ پیش از وی، به او به عنوان کسی که تا آخرین فلسطینی با مسئله فلسطین مبارزه کرده است، خواهد نگریست.
سرکوب
در ماه های اخیر، سناتورهای آمریکایی بسیاری به خاطر سابقه حقوق بشر سرکوبگرانه محمد بن سلمان, علناً وی را سرزنش کرده اند. تعداد فزاینده مخالفان اعدام شده در عربستان سعودی و بحرین - جایی که سعودیها نفوذ زیادی دارند - شهرت و موضع بن سلمان را خدشه دار کرده است. این اعدامها عمدتاً از لحاظ ماهیت، فرقه ای و ضد شهروندان شیعه دو کشور و اساساً مبتنی بر بازداشت های غیر قانونی، شکنجه، اعترافات اجباری و محاکمه های صوری است. رژیم بحرین بر حمایت نظامی عربستان به عنوان ابزاری برای سرکوب اکثریت شیعه خود تکیه کرده است.
با اعلام اخیر این مطلب که نیروهای آمریکایی به عربستان سعودی باز خواهند گشت، محمد بن سلمان فشار زیادی را از سوی جناح مذهبی وهابی - سلفی این پادشاهی احساس خواهد کرد. مخالفت مذهبی با حضور نیروهای «کافر» در «سرزمین حرمین شریفین» در سال 1991 باعث به راه افتادن کارزار تروریستی اسامه بن لادن بر ضد رژیم عربستان و آمریکا شد.
پس از آنکه ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا صدام حسین رئیس جمهور (وقت) عراق را در سال 1991 از کویت بیرون راند و نیروهای آمریکایی در عربستان سعودی ماندند، فعالان مذهبی بر اساس حدیثی منسوب به (حضرت) محمد (ص) از حضور این نیروها انتقاد کردند. صرف نظر از صحت این حدیث، وهابیها معتقدند (حضرت) محمد (ص) در بستر مرگ گفت که فقط یک دین در عربستان وجود خواهد داشت. بر اساس این دیدگاه، نیروهای «کافر» غیر مسلمان باید از این پادشاهی اخراج شوند. در اوایل دهه 1990، این دیدگاه به شعار بن لادن و القاعده تبدیل شد. این وِرد افراطی می تواند به عنوان کابوسی وحشتناک برای بن سلمان ظاهر شود که مخالفانش به دور آن متحد شوند.
در پی خروج امارات عربی متحده از یمن، محمد بن سلمان مجبور خواهد شد در طراحی بزرگ که وی برای خود و منطقه ترسیم کرده است، بازنگری کند. این طراحی که مرهون گشاده دستی اقتصادی اش و حمایت کاخ سفیدِ ترامپ است، در حال از بین رفتن است. آیا محمد بن سلمان این شکست متعاقب را خواهد پذیرفت و پیش از آنکه خیلی دیر شود، اقدام خواهد کرد؟
* دکتر امیل نخله افسر ارشد اطلاعاتی و مدیر برنامه تحلیل راهبردی اسلام سیاسی در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بود. وی هم اکنون عضو شورای روابط خارجی و استاد پژوهشگر و مدیر مؤسسه سیاست امنیت ملی در دانشگاه نیومکزیکوی آمریکاست.