پخش زنده
امروز: -
اعتراف تلويحي ترامپ به ناکارآمدي ارتش امريکا
ترامپ بار ديگر گفت ما می توانیم ظرف چند روز در افغانستان پیروز شویم ولی نمی خواهیم 10 میلیون انسان کشته شوند. اين سخنان به معناي اعتراف به ناکارآمدي ارتش امريکا در جنگ هاست.
شبکه تلویزیونی الجزیره روز شنبه در خبری فوری اعلام کرد دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا گفت برای کاهش شمار نظامیان خود در افغانستان تلاش می کنیم. ترامپ افزود ما می توانیم ظرف چند روز پیروز شویم ولی نمی خواهیم 10 میلیون انسان ( در افغانستان ) کشته شوند.
روزنامه واشنگتن پست هم يک روز قبل نوشت دولت آمریکا در حال آمادگی برای خروج هزاران نظامي این کشور از افغانستان پس از توافق ابتدایی صلح با گروه طالبان است.
براساس این گزارش در صورت توافق میان گروه طالبان و دولت آمریکا شمار نظاميان این کشور در افغانستان از ۱۴ هزار به ۸ تا ۹ هزار نظامي کاهش خواهد یافت. حدود یک هفته قبل مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که دولت این کشور قصد دارد به دستور ترامپ پیش از انتخابات ماه نوامبر سال آینده، خروج نیروهای نظامی خود از افغانستان را شروع کند. او دستور دونالد ترامپ در این زمینه را "بی ابهام - یعنی پایان دادن به جنگ های بی پایان" توصیف کرد.
دولت امريکا در سال 2011 به بهانه از بين بردن طالبان به افغانستان لشکرکشي کرد اما اکنون با گذشت 18 سال از اين جنگ بي پايان، با اين گروه در قطر وارد مذاکره شده است. آن هم در حاليکه گفته مي شود امريکا در لشکرکشي به افغانستان حدود يک تريليون دلار هزينه کرده است.
18 سال جنگ بي پايان در افغانستان اين واقعيت را روشن کرد که ارتش امريکا با اينکه از بودجه 750 ميليارد دلاري و انواع و اقسام تسليحات پيچيده و پيشرفته برخوردار است توانايي پيروزي در ميدان نبرد را ندارد و در حال حاضر اين ارتش به ماشين سنگين آسيب پذيري در جنگ ها تبديل شده است که فاقد ديگر مولفه هاي پيروزي است. به نظر مي رسد از همين رو ترامپ بارها از بازسازي توان هسته اي امريکا سخن گفته است و چه بسا خروج ترامپ از پيمان منع موشکهای هسته ای میان برد نيز با هدف ارتقا توان هسته اي امريکا به جاي تکيه بر ارتش باشد.
البته سرمايه گذاري در اين بخش نيز نمي تواند عاملي براي گسترش سلطه امريکا در ديگر نقاط جهان باشد چرا که استفاده از چنين سلاح هايي در عصر حاضر براي امريکا غير ممکن است. اينکه ترامپ مي گويد ما می توانیم ظرف چند روز در افغانستان پیروز شویم ولی نمی خواهیم 10 میلیون انسان کشته شوند اشاره به سلاح هسته اي و غير ممکن بودن استفاده از آن است.
تجربه لشکرکشي امريکا به عراق يا سرنگون شدن پيشرفته ترين پهپاد جاسوسي اين کشور (گلوبال هاوک) در حريم هوايي ايران نيز شاهدي بر اين ادعاست که ديگر زمان تکيه امريکا به ارتش اين کشور به سر آمده و اين واقعيتي است که ترامپ نيز با توصيف پايان دادن به جنگ هاي بي پايان به آن اعتراف مي کند.
سوال اينجاست در شرايطي که امريکا پس از 18 سال در برابر يک گروه کوچک در افغانستان نتوانست به پيروزي برسد چگونه ممکن است تهديد هاي نظامي اش در باره ايران کارکرد داشته باشد؟ آن هم ايراني که بازوان قدرتمندش در سراسر منطقه گسترده شده است.
البته سخنان ترامپ از اين زاويه که پيروزي در افغانستان را به کشتن ده ميليون انسان بي گناه مشروط مي کند نيز جاي تحليل دارد. او پيش از اين هم گفته بود که مي تواند ظرف ده روز افغانستان را از کره زمين محو کند. اين سخن چه مفهومي دارد؟ به نظر مي رسد از نگاه ترامپ همه مردم افغانستان تروريست هستند در حاليکه واقعيت اين است که مردم افغانستان مخالف اشغالگري هستند و همين مبارزه با اشغالگري است که حتي ارتشي به بزرگي ارتش امريکا را مجبور مي کند شکست را بپذيرد.
از تجربه شکست ارتش امريکا در عرافق وافغانستان مي توان اين نتيجه را گرفت که ديگر دوران تحميل سلطه بر ديگر کشورها از طريق قدرت نظامي گذشته است و آنچه که نفوذ را در ديگر کشورها امکان پذير مي کند قدرت نرم و مولفه هاي فکري و فرهنگي و تمرکز بر ظلم ستيزي و تکيه بر جنبه هاي انساني وتکريم ملت هاست.
روزنامه واشنگتن پست هم يک روز قبل نوشت دولت آمریکا در حال آمادگی برای خروج هزاران نظامي این کشور از افغانستان پس از توافق ابتدایی صلح با گروه طالبان است.
براساس این گزارش در صورت توافق میان گروه طالبان و دولت آمریکا شمار نظاميان این کشور در افغانستان از ۱۴ هزار به ۸ تا ۹ هزار نظامي کاهش خواهد یافت. حدود یک هفته قبل مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که دولت این کشور قصد دارد به دستور ترامپ پیش از انتخابات ماه نوامبر سال آینده، خروج نیروهای نظامی خود از افغانستان را شروع کند. او دستور دونالد ترامپ در این زمینه را "بی ابهام - یعنی پایان دادن به جنگ های بی پایان" توصیف کرد.
دولت امريکا در سال 2011 به بهانه از بين بردن طالبان به افغانستان لشکرکشي کرد اما اکنون با گذشت 18 سال از اين جنگ بي پايان، با اين گروه در قطر وارد مذاکره شده است. آن هم در حاليکه گفته مي شود امريکا در لشکرکشي به افغانستان حدود يک تريليون دلار هزينه کرده است.
18 سال جنگ بي پايان در افغانستان اين واقعيت را روشن کرد که ارتش امريکا با اينکه از بودجه 750 ميليارد دلاري و انواع و اقسام تسليحات پيچيده و پيشرفته برخوردار است توانايي پيروزي در ميدان نبرد را ندارد و در حال حاضر اين ارتش به ماشين سنگين آسيب پذيري در جنگ ها تبديل شده است که فاقد ديگر مولفه هاي پيروزي است. به نظر مي رسد از همين رو ترامپ بارها از بازسازي توان هسته اي امريکا سخن گفته است و چه بسا خروج ترامپ از پيمان منع موشکهای هسته ای میان برد نيز با هدف ارتقا توان هسته اي امريکا به جاي تکيه بر ارتش باشد.
البته سرمايه گذاري در اين بخش نيز نمي تواند عاملي براي گسترش سلطه امريکا در ديگر نقاط جهان باشد چرا که استفاده از چنين سلاح هايي در عصر حاضر براي امريکا غير ممکن است. اينکه ترامپ مي گويد ما می توانیم ظرف چند روز در افغانستان پیروز شویم ولی نمی خواهیم 10 میلیون انسان کشته شوند اشاره به سلاح هسته اي و غير ممکن بودن استفاده از آن است.
تجربه لشکرکشي امريکا به عراق يا سرنگون شدن پيشرفته ترين پهپاد جاسوسي اين کشور (گلوبال هاوک) در حريم هوايي ايران نيز شاهدي بر اين ادعاست که ديگر زمان تکيه امريکا به ارتش اين کشور به سر آمده و اين واقعيتي است که ترامپ نيز با توصيف پايان دادن به جنگ هاي بي پايان به آن اعتراف مي کند.
سوال اينجاست در شرايطي که امريکا پس از 18 سال در برابر يک گروه کوچک در افغانستان نتوانست به پيروزي برسد چگونه ممکن است تهديد هاي نظامي اش در باره ايران کارکرد داشته باشد؟ آن هم ايراني که بازوان قدرتمندش در سراسر منطقه گسترده شده است.
البته سخنان ترامپ از اين زاويه که پيروزي در افغانستان را به کشتن ده ميليون انسان بي گناه مشروط مي کند نيز جاي تحليل دارد. او پيش از اين هم گفته بود که مي تواند ظرف ده روز افغانستان را از کره زمين محو کند. اين سخن چه مفهومي دارد؟ به نظر مي رسد از نگاه ترامپ همه مردم افغانستان تروريست هستند در حاليکه واقعيت اين است که مردم افغانستان مخالف اشغالگري هستند و همين مبارزه با اشغالگري است که حتي ارتشي به بزرگي ارتش امريکا را مجبور مي کند شکست را بپذيرد.
از تجربه شکست ارتش امريکا در عرافق وافغانستان مي توان اين نتيجه را گرفت که ديگر دوران تحميل سلطه بر ديگر کشورها از طريق قدرت نظامي گذشته است و آنچه که نفوذ را در ديگر کشورها امکان پذير مي کند قدرت نرم و مولفه هاي فکري و فرهنگي و تمرکز بر ظلم ستيزي و تکيه بر جنبه هاي انساني وتکريم ملت هاست.
---------------------------------------------------
رضا محمدمراد
نظر شما