پژوهشگر روابط بین الملل؛
راهبرد جدید ایران ”در تنگنا قرار دادن“ آمریکاست
کارشناس عرب در امور اقتصادی گفت ایران با تغییر راهبرد خود و انتقال به راهبرد ”در تنگنا قرار دادن“ رئیس جمهور آمریکا و دولت او, ورق را در برابر آمریکایی ها برگرداند.
به گزارش سرويس بين الملل
خبرگزاري صدا و سيما به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک روسیه؛ عونی الحمصی, پژوهشگر روابط بین الملل و کارشناس امور اقتصادی در گفتگو با این خبرگزاری درباره آنچه اکنون در خلیج (فارس) رخ می دهد, گفت: هرکس رفتار آمریکا را از ابتدای قرن بیست و یک دنبال کند می بیند این کشور نهایت تلاش خود را می کند تا قرن جدید را به قرنی صرفا آمریکایی تبدیل کند و طبیعتا این مسئله از چارچوب سیطره آمریکا بر نقشه اقتصادی, سیاسی و ژئوپلتیک خارج نیست. آمریکا می خواهد نظام تک قطبی در جهان باقی بماند و اهداف پنهان در دکترین آمریکا از تحقق اهداف زیر خارج نمی شود:
نخست: سیطره بر همه منابع انرژی
دوم: کنترل همه راه ها و گذرگاه های دریایی و زمینی که محل عبور انرژی است.
سوم: تلاش برای حمایت امنیت رژیم صهیونیستی در منطقه که به مثابه بازویی است که آمریکا با آن می تواند امنیت و ثبات منطقه را متزلزل کند.
چهارم: کنترل درآمدها و مسیرهای تجارت بین المللی به خصوص حمل و نقل دریایی که این مسئله با ساده ترین قواعد در قانون تجارت بین المللی و قواعد دریانوردی بین المللی در حقوق دریاها در سال 1982 مغایر است. خواه این کار مستقیم صورت گیرد یا از طریق ابزار های وابسته. به عنوان مثال اقدام انگلیس در توقیف نفتکش گریس یک در جبل الطارق مغایر با ماده 38 حقوق دریاهاست که متضمن آزادی عبور و مرور در آب های بین المللی است.
اسپوتنیک در ادامه پرسید: از دیدگاه شما در شرایط کنونی آمریکا چگونه می تواند اهداف ذکر شده را محقق کند؟
الحمصی گفت: برای تحقق این اهداف آمریکا از بهانه های غیرواقعی سیاسی, حقوق بین المللی و همه شیوه های غیرقانونی استفاده می کند و شاید مهمترین شیوه های اخیر آمریکا دراین راه به شرح زیر باشد:
نخست: مشروعیت بخشیدن به تروریسم بین المللی
دوم: مشروعیت بخشیدن به هرج و مرج و ایجاد کانون های تنش در جغرافیای سیاسی جهان به منظور متزلزل کردن امنیت, صلح و ثبات جهانی و نیز برای تشویق سیاست اقتصادی فروش سلاح و افزایش درآمد خزانه داری آمریکا
سوم: نقض منشورها,قوانین و قواعد قانون بین المللی و سازمان ملل با اعمال تحریم های اقتصادی و تروریسم اقتصادی یکجانبه علیه دولت ها و ملت هایی که مخالف طرح آمریکا هستند.
اسپوتنیک پرسید: خطرناکتر این است که پیشتر اعلام شد برای عملیات نظامی در این منطقه آمادگی هایی صورت می گیرد و آمریکا برای توسعه عملیات چند ملیتی تلاش می کند که آن را ”نگهبان” نامیده است, نظر شما چیست؟
این کارشناس اقتصادی گفت: بله روزنامه ایندیپندنت نوزدهم ماه مه فاش کرد دولت آمریکا برای اقدام نظامی علیه ایران, مشابه حمله به عراق در سال 2003 آماده می شود. این روزنامه در گزارشی اعلام کرد تندروهای آمریکا و در صدر آنها جان بولتون, دشمن سرسخت ایران در میان تندروهای آمریکا, برای جنگ با ایران تلاش می کند و بیشتر از یک دهه پیش و در دوره جرج بوش پسر, بر رویایی با تهران اصرار داشت. دونالد ترامپ نشستی با دستیاران ارشد خود برگزار کرد تا یک طرح نظامی جدید برای اعزام 120 هزار نظامی به خاورمیانه وضع کند اما طبیعتا باید به مسائل زیر توجه داشت:
اول: دودستگی شدید در داخل دولت آمریکا درباره چگونگی پاسخ به ایران آنهم در شرایطی که تنش درباره سیاست های هسته ای و اهداف خاورمیانه ای آن افزایش می یابد.
دوم: نبود زبان دیپلماسی در درگیری ها و اختلاف های بین المللی.
سوم: نگرانی متحدان غربی آمریکا از تشدید تنش بین واشنگتن و تهران به بالاترین حد خود و توجه به این مسئله که اتفاق ممکن است غیرعمد رخ دهد.
الحمصی افزود: فراموش نمی کنیم که از نظر تاریخی جنگ ها برای تسلط بر گذرگاه های آبی صورت می گیرد و این مهمترین هدف راهبردی است که قدرت ها در جنگ ها برای تحقق آن چه از طریق استفاده از قدرت نرم یا قدرت نظامی مستقیم تلاش می کنند. با شدت گرفتن تنش ژئوپلتیک و افزایش تهدیدهای آمریکا علیه ایران و تحریم های اقتصادی, ایران با هدف فشار بر بازارهای نفتی جهان به حق پاسخگویی و تشدید اقدامات در تنگه هرمز روی آورد. هدف دیگر ایران مجبور کردن کشورهای اروپایی به عقب نشینی از محدودیت های اعمال شده بر دولت و ملت ایران بود آنهم بعد از اینکه صادرات نفت ایران 40درصد کاهش یافت. با کم شدن مشتری های ایران به جز چین, محموله های نفتی ایران کم شده است. این در حالیست که ایران پنجمین کشور صادر کننده نفت در جهان و دومین کشور در اوپک است و صادرات نفت 80 درصد در آمد ارزی سالانه ایران یعنی معادل 100 میلیارد دلار از درآمد این کشور را تشکیل می دهد.
اسپوتنیک پرسید: صرفنظر از اینکه بسیاری از علل این بحران کاملا مشخص است, دوست داریم شما درباره علل واقعی جنگ نفتکش ها با ما صحبت کنید؟
عونی الحمصی گفت علل مختلفی دارد: اول: عقب نشینی آمریکا از توافق بین المللی که سازمان ملل آن را تایید کرده بود. آمریکا همچنین با تحریم های اقتصادی تلاش می کند ایران را تحت فشار مجبور به مذاکره کند و به توافقی جدید با این کشور دست یابد که تهران را ملزم می کند حمایت از متحدان خود را در یمن, فلسطین, سوریه, لبنان و عراق متوقف و برنامه های موشک های بالستیک خود را محدود کند.
دوم: آغاز بحران به اوایل ماه میلادی جاری بر می گردد؛ زمانی که انگلیس نفتکش ایرانی را در جبل الطارق توقیف کرد. ایران این اقدام را ”دزدی دریایی“ دانست و هیچ قانونی هم وجود ندارد که به انگلیس اجازه این کار را بدهد.
سوم: تنش زایی آمریکا با اعمال تحریم های اقتصادی علیه ایران
چهارم: تهدید به استفاده از توان نظامی در خلیج فارس با استفاده از حضور نیروهای نظامی بین المللی در تنگه هرمز که این مسئله دخالت مستقیم در امور داخلی کشورها به شمار می رود و طبیعتا به شدت بر عبور و مرور دریایی تاثیر خواهد گذاشت.
پنجم: روزانه حدود 30 نفتکش با باری نزدیک 18 میلیون بشکه از تنگه هرمز عبور می کند. 90درصد نفت عربستان, 98 درصد نفت عراق, 99 درصد نفت امارات و 100 درصد نفت کویت و قطر از این تنگه می گذرد. واشنگتن برای تحقق 85 درصد از نیازهای نفتی خود به این تنگه تکیه دارد و همچنین کره جنوبی, هند و چین برای رسیدن به 70 درصد از نیازهای نفتی خود به تنگه هرمز نیاز دارند. بازارهای آمریکا و اروپا نیز برای تامین حدود 18درصد از نیازهای خود به این تنگه نیازمندند.
اسپوتنیک پرسید: شکل جنگ کنونی چگونه است و چه تفاوتی با جنگ های متعارف دارد؟
این کارشناس اقتصادی گفت: اول سیاست آمریکا اقتضا می کند که از همه ابزارهای موجود برای اعمال فشار استفاده کند بدون اینکه به سمت جنگ برود.
دوم اینکه این مسئله ضررهای زیادی به معیشت ایرانی ها وارد کرده است؛ ایرانی هایی که که با امضای توافق هسته ای امید داشتند گشایش اقتصادی صورت گیرد.
سوم اینکه در صورت بسته شدن تنگه هرمز این کشورهای آسیایی مانند چین هستند که بیشترین ضرر را متحمل خواهند شد نه آمریکا و اروپا.
وی افزود: واقعیت این است که تهران با بسنده نکردن به آنچه ”صبر راهبردی“ نامیده می شود ورق را در برابر ترامپ و دولت او برگرداند و به مرحله ”در تنگنا قرار دادن راهبردی“ وارد شد.
اسپوتنیک در پایان پرسید: فرض کنیم جنگ رخ دهد, پیامدهای آن چه خواهد بود؟
المحصی تاکید کرد اکثر تحلیل های اقتصادی بر این مسئله تاکید می کند که در صورت بستن تنگه هرمز, جهان 40درصد از نفت خود را از دست خواهد داد و هزینه انتقال نفت افزایش خواهد یافت و بدون شک این مسئله به نوبه خود به افزایش قیمت جهانی نفت منجر خواهد شد. خطوط نفتی که می تواند جایگزین تنگه هرمز باشد به شرح زیر است:
اول: خط پترولاین (خط لوله شرق-غرب) که یک خط لوله سعودی است و ظرفیت آن 4میلیون و 800 هزار بشکه در روز است که تا کنون ظرفیت1میلیون و 900 هزار بشکه در روز این خط لوله به بهره برداری رسیده است.
دوم: خط لوله نفت خام ابوظبی که گنجایش آن یک و نیم میلیون بشکه در روز است که تا کنون ظرفیت 500 هزار بشکه در روز این خط لوله به بهره برداری رسیده است.
سوم: خط لوله گاز طبیعی مایع ابقیق-ینبع که خطی سعودی که از همه ظرفیت 300 هزار بشکه ای آن در روز بهره برداری شده است.
چهارم: خط لوله عراق در عربستان که یک خط سعودی است و از آن برای پمپاژ گاز طبیعی استفاده می شود.
توان کلی همه این خطوط لوله 6میلیون و 600 هزار بشکه در روز است که از ظرفیت2 میلیون و 700 هزار بشکه ای این خطوط در روز بهره برداری شده است.