پخش زنده
امروز: -
میگویند هر که بامش بیش برفش بیشتر و آنها بام هایشان بسیار است، اما به جای برف اسکناس پارو میکنند. دستشان به دهانشان میرسد و ساختمانهایشان سراسر شهر را گرفته است. زنجیروار شعبه میزنند و مخاطب جذب میکنند. سالنهایی زیبا و چند منظوره با شکوه و جلال فراوان و کارمندهای خوش پوش و خوش سیما.
آنها قدرت دارند و صد البته پول و این صنعت یعنی سینما که پیش از آنکه هنر باشد یک تجارت است، چرخ دنده هایش با ارقام بزرگ به گردش در میآید و وقتی شروع به حرکت میکند هیچ چیز جلودارش نیست و آنها که توان مقابله ندارند را خورد خواهد کرد؛ همانها را که میگویند کم کم باید چراغها را خاموش کنند و سردر سینمایشان را به تره بار تغییر دهند.
سینماداران تک سالن، آنها که از گذشتههای دور به آب باریکه خود راضی بوده اند و امروز به یمن وجود پردیسهای سینمایی همان جوی باریکشان هم در حال خشک شدن است. سالنهای سینمایی که روزی پدرانشان آنجا را میگرداندند و امروز به آنها رسیده است و پیش از آنکه برایشان هنر باشد یا تجارت، یک خاطره است. خاطرهای زیبا از کودکی و سالنهای پر از جمعیت، مردمی که با خانواده هایشان به سالن میآمدند و با چشمهای پر از شوق به دیدن فیلمهای روی پرده مینشستند.
امروز دیگر از آن جمعیت خبری نیست و سینماداران تک سالن پشت شیشههای سینمایشان مینشینند و ورود دسته جمعی مخاطبان به پردیسهای آن سوی خیابان را تماشا میکنند؛ پردیسهایی که صاحبانشان یا با مسئولان مراکز سینمایی در ارتباطند و یا خود تهیه کنندگان و توزیع کنندگان آثار سینمایی هستند و دستی بر آتش دارند.
این آتش، اما بیش از هر چیز دامان سینماداران تک سالن را گرفته است چرا که در این چرخه معیوب یا نمایش فیلمهایی را به آنها میسپارند که قرار نیست فروش زیادی داشته باشند و یا آثار پرفروش دیرتر از همه به آنها میرسد و نوش دارو پس از مرگ سهراب به کار هیچ کس نمیآید.
مردم که منتظرند تا فیلمهای تازه بیایند و با خانواده هایشان به دیدن آنها بروند در روزهای آغازین نمایش به پردیسها میروند و این یعنی زمانی که سینماهای تک سالن تبلیغ فیلمها را بر سردر سینمایشان قرار میدهند اهالی محل آن فیلم را دیده اند و منتظرند تا فیلم بعدی بیاید.
فروش که نباشد دیگر فرقی نمیکند در سالن سینما فیلم روی پرده برود، میوه بفروشند یا گروههای نمایشی آزاد برای تعداد کم تماشاگرانشان حرکات موزون انجام دهند و آواز بخوانند، خوب یا بد این سالن باید چند خانواده را نان بدهد و گرسنگی هنر و زیبایی سرش نمیشود.
میگویند هر که بامش بیش برفش بیشتر و سینما داران تک سالن بامشان، سقف آرزوهایشان و صندوق درآمدشان کوچک است. بامشان کوچک است و امروز به یمن تاجران ترسناک این تجارت زیبا برفی روی بام کوچک آنها نمینیشند که هیچ، دخلشان هم خالیتر از همیشه است و چقدر میتواند دردناک باشد که روزی به جای آنکه در برابر سینما فریاد بزنند برای دیدن فیلمهای تازه بشتابید، بگویند بشتابید که از هر میوهای نوبرش را آورده ام.
ایمان شمس؛