به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما، سردبیر روزنامه رأی الیوم با بررسی ۱۰ علت عقب نشینی تدریجی امارات از یمن از جمله ایستادگی و مقاومت سرسختانه ارتش و کمیتههای مردمی یمن و یمنی ها، این اقدام و نیز مذاکره با جنبش انصارالله یمن را برای عربستان هم ناگزیر دانست.
عبدالباری عطوان نوشت اخبار مختلفی درباره صحت گزارشهایی که ظرف چند روز گذشته از عقب نشینی تدریجی نیروهای امارات از یمن منتشر شد به گوش میرسد.
سکوت معنادار امارات و خودداری بیشتر مقامات آن برای اظهار نظر در قبال این موضوع هم به این اخبار دامن زد، ولی قدر مسلم این است که ابوظبی بعد از تحمل چهار سال خسارات عظیم مادی، انسانی، معنوی و سیاسی دیگر قادر نیست به این جنگ ادامه دهد. از طرفی ادامه این مسیر با نتایج معکوس همراه شده است که بارزترین آنها انتقال جنگ به عمق خاک عربستان و امارات و تشدید مخالفت داخلی و جامعه جهانی با این درگیریها است.
کشور امارات و به ویژه امیرنشین ابوظبی برای اعلام همبستگی با متحد سعودی و با این اعتقاد وارد جنگ شد که به علت نابرابری موازنه قوا و ضعف طرف مقابل و برتری نیروی هوایی امارات، عربستان و قطر (قطر پیش از خروج از ائتلاف، عضو فعال آن بود) پیروزی به سرعت و با کمترین هزینه حاصل خواهد شد، اما نبود قاطعیت، مقاومت جانانه یمنی ها، رسیدن کمکهای خارجی، ضعف حکومت (به اصطلاح) ”مشروع“ (یمن) و نبود جاذبه و کاریزما در مقامات ارشد آن، همگی عواملی بودند که به حصول وضع کنونی منجر شدند و از پیش بینی نادرست و دست کم گرفتن طرف مقابل که کاملا نابجا بود پرده برداشتند.
گزارشهای غربی تأکید کردند کشور امارات، بخش بزرگی از نیروهای رزمی به علاوه تانکها و هواپیماهای عمود پرواز خود را به شکل تدریجی و بدون سروصدا عقب کشیده و کاملا مراقب است از جنجال رسانهای که جنبش انصارالله و متحدانش درباره طرف پیروز ایجاد کرده اند دوری کند چرا که این اقدام شریک سعودی ابوظبی را که به نظر میرسد بزرگترین زیان دیده این اقدام امارات باشد در موقعیت دشواری قرار میدهد آن هم در حالی که عمق خاک عربستان در معرض چالشهای نظامی قرار دارد، از جمله حملات موشکی مستمر حوثیها با هواپیماهای بدون سرنشین به فرودگاههای ابها، جیزان و نجران و سیطره رزمندگان آنها بر اراضی سعودی در مرزهای جنوبی که نظرات درباره عمق و حجم این سیطره متفاوت است، اما در مورد صحت آن اتفاق نظر وجود دارد.
عوامل متعددی امارات را به اقدام به عقب نشینی تدریجی و سرعت بخشیدن به روند آن در برهه اخیر واداشتند که میتوان آنها را در این موارد خلاصه کرد:
نخست: اقدام جنبش انصارالله و متحدانش در داخل و خارج برای انتقال جنگ از خاک یمن به عمق خاک کشورهای عضو ائتلاف به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به منظور افزایش نارضایتی مردم و نگران شدن آنها و در پی آن واداشتن مردم به سؤال درباره مشروعیت این جنگ یا اساسا فایده آن و ترس از پیشرفت آن. عملیات حمله به شش نفتکش در آبهای منطقهای کشور امارات بخش نخست این پیام بود و بمباران فرودگاه ابها یکی از بزرگترین فرودگاههای عربستان و تعطیلی روند کشتیرانی در آن در اوج فصل گردشگری داخلی هم بخش دوم این پیام به شمار میرفت.
دوم: افزایش قدرت جنبش انصارالله و متحدانش و دستیابی به اسلحه پیشرفته به ویژه در زمینه موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین و بمب گذاری شده و توفیق در دستیابی به نیروی بازدارنده مؤثر که تأثیر نیروی هوایی ائتلاف را به طور کلی خنثی و بی اثر کرد.
سوم: کاهش و اتمام موجودی بانک اهداف غیر نظامی و نظامی برای ائتلاف سعودی- اماراتی و در مقابل وجود بیش از ۴۰۰ هدف برای ائتلاف حوثیها (در زمین دشمن) که در تیررس موشکهای بالستیک بالدار و نقطه زن یا هواپیماهای بدون سرنشین بمب گذاری شده قرار دارند.
چهارم: فروپاشی محسوس توان دفاع زمینی و هوایی کشورهای عضو ائتلاف که دهها میلیارد دلار برای ساخت آن هزینه شده است چنان که موشک پاتریوت که شش میلیون دلار ارزش دارد در برابر موشک حوثیها که ارزش آن از هزار و ۵۰۰ دلار تجاوز نمیکند عاجز است و این موشک بیشتر فرودگاههای عربستان یا به عبارتی همه آنها را تهدید میکند.
پنجم: وجود کانالهای ارتباطی محرمانه بین امارات و جنبش انصارالله که دستیابی به تفاهمات اعلام نشده را موجب شدند. بارزترین این تفاهمات عقب نشینی نیروهای امارات و اسلحه سنگین آنها از شمال یمن و باقی ماندن در جنوب در ازای عدم حمله موشکهای حوثی به فرودگاههای ابوظبی و دبی بود چرا که این حملات تأثیر منفی بر اقتصاد امارات داشت. در واقع موشکهایی که به فرودگاه ابها و ریاض و جده میرسند میتوانند دبی و ابوظبی را نیز هدف قرار دهند و کسانی که قادر به بمب گذاری در نفتکشها و نفوذ به دستگاههای امنیتی در بندر الفجیره هستند میتوانند خود را به اهداف حیاتی و راهبردی در هر جای دیگری در امارات نیز برسانند.
ششم: وجود نارضایتی فزاینده در سایر امیرنشینها مانند شارجه، دبی و رأس الخیمه که علاقهای به درگیر شدن در جنگ با یمن نداشتند. هرچند این نارضایتیها علنی نشد، اما ورود جنگ به پنجمین سال، آن هم بدون دستیابی به نتیجهای مشخص یا راه حلهای سیاسی باعث شد که این نارضایتیها کم کم ظهور و بروز یابند.
هفتم: افزایش تلفات در میان نیروهای اماراتی و کشته و مجروح شدن تعدادی از اعضای خاندان حاکم و خانوادههای بزرگ که برای نخستین بار در تاریخ این کشور رخ داد.
هشتم: کاهش سطح هماهنگی نظامی بین دو متحد اماراتی و سعودی در میدانهای نبرد. دیده شد که بعد از حضور عربستان در منطقهای مانند المهره، امارات برای عقب نشینی از آن اقدام کرد، علاوه بر آن سرگرم بودن عربستان به جنگ در مرزهای جنوبی و تلاش برای جلوگیری از پیشروی ارتش یمن و نیروهای مقاومت حوثی از جیزان، نجران و عسیر (از دیگر مصادیق این عدم هماهنگی بود).
نهم: شکایت چندین تن از مسئولان نظامی امارات از کمبود توانمندیهای ارتش سعودی در میدانهای نبرد با وجود تجهیزات پیشرفته نظامی. یک مسئول بلندپایه کشورهای خلیج فارس در جلسهای ویژه با همتایان عرب خود فاش کرد که چیزی به اسم ارتش سعودی به آن معنا وجود ندارد.
دهم: اقدام امارات به توسعه دایره دخالتهای سیاسی و نظامی فراتر از توانمندی هایش به ویژه در لیبی و شاخ آفریقا و حتی در افغانستان و کوزوو که باعث تشدید پیامدها و افزایش تعهدات مالی و نظامی و سیاسی این کشور شد.
بعید نیست اخبار مربوط به عقب نشینی تدریجی امارات از یمن ثمره بازنگریهای سیاسی در بالاترین سطوح در مورد پرونده یمن به طور ویژه باشد و احتمالا شاهد بازتاب نتایج آن در سایر زمینهها از جمله سردی روابط ائتلافی و ممتاز ابوظبی با عربستان سعودی خواهیم بود.
عربستان نیز با درخواست برای بازنگریهای مشابه و چه بسا عمیقتر و واضحتر رو به روست، زیرا ادامه برخی سیاستها و ورود به جنگ در پنج سال گذشته، هزینههای مادی و معنوی زیادی برای این کشور داشته و بر چهره آن در سطح جهان عربی و اسلامی تأثیر گذاشته است.
سیاست جنگ نیابتی در یمن شکست خورده و سیاست مذاکره نیابتی هم به هیچ وجه موفق نبوده است و باید طرف مقابل را به رسمیت شناخت و با آن به صورت مستقیم وارد مذاکره شد. آمریکای ابرقدرت ناچار شد با جنبش طالبان در موضعی برابر سر میز مذاکره بنشیند چنان که دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور به ناچار پاشنه برکشید و به سنگاپور و هانوی رفت تا با کیم جونگ اون رهبر کره شمالی دیدار کند.
چنین بازنگریهایی توسط عربستان و امارات عیب نیست، چون ادامه سیاستهایی که به هدف مورد نظر نرسیده اند نتایج کاملا معکوس میدهند مخصوصا در مورد یمن که به زخمی بزرگ و در حال خون ریزی تبدیل شده است که روز به روز درمان آن دشوارتر میشود.