پخش زنده
امروز: -
سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد در جلسه شورای امنیت تأکید کرد جامعه بینالمللی باید در مقابل باجخواهی و بیقانونی آمریکا مقاومت کند.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما از نیویورک، سخنرانی جناب آقای مجید تخت روانچی سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد در خصوص اجرای قطعنامه 2231 در جلسه شورای امنیت ملل متحد در نیویورک به این شرح است:
بنام خداوند بخشنده مهربان
آقای رئیس،
از شما به خاطر برگزاری این جلسه درباره این موضوع مهم برای جامعه جهانی، یعنی برجام که به گفته دبیرکل سازمان ملل، «نماد موفقیت چندجانبهگرایی» و «دستاورد بزرگ گفتگو و دیپلماسی» است، تشکر میکنم.
همانگونه که همه شما واقف هستید، برجام بر دو رکن استوار است: تعهدات هستهای ایران و تعهدات سایر اعضای برجام برای تأمین منافع اقتصادی ایران.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی موظف و در حال بررسی و نظارت بر اجرای تعهدات هستهای ایران است. پانزده گزارش متوالی آژانس تاکنون، پایبندی کامل و مستمر ایران به تعهدات هستهای خود را تأیید کرده است. بنابراین، رکن اول برجام بطور کامل و طبق بالاترین استاندارد در حال اجرا است.
اما رکن دوم چطور؟ آیا اجرای آن نیز محقق شده است؟
این رکن شامل دو تعهد مکمل است: رفع تحریمها و توسعه روابط تجاری و اقتصادی عادی با ایران.
این واقعیت دو بار به صراحت در برجام ذکر گردیده است جایی که میگوید: «برجام منجر به لغو جامع همه تحریمهای شورای امنیت و همچنین تحریمهای چندجانبه و ملی مرتبط با برنامه هستهای ایران میگردد و اقداماتی برای دسترسی به تجارت، فناوری، تأمین مالی و انرژی را شامل میشود».
همچنین، قطعنامه2231 تأکید کرده است که «برجام موجب تقویت و تسهیل توسعه همکاری و تعاملات عادی اقتصادی و تجاری با ایران میشود».
علاوه بر آن، این قطعنامه با تأکید بر اینکه «همه کشورهای عضو تحت ماده 25 منشور متعهدند... که تصمیمات شورای امنیت را قبول و اجرا کنند»، «از همه دولتهای عضو، ... میخواهد آن دسته اقداماتی را که برای حمایت از اجرای برجام مناسب باشد، اتخاذ نمایند، از جمله با انجام اقداماتی که همسو با برنامه اجرایی برجام و این قطعنامه هستند، و نیز از طریق خودداری از اقداماتی که اجرای تعهدات وفق برجام را با مشکل مواجه میسازد».
از آنجا که تحریمهای شورای امنیت تنها توسط خود این نهاد قابل لغو است، شورا طی قطعنامه 2231 و طبق فصل هفتم منشور، به تمامی تحریمها علیه ایران پایان داد.
در ارتباط با تحریمهای چندجانبه، طبق برجام اتحادیه اروپایی و اعضای آن متعهدند «با وضع مقرراتی .... به تمامی تحریمهای اقتصادی و مالی اتحادیه در ارتباط با مسئله هستهای پایان دهند».
همچنین در خصوص تحریمهای ملی، بر اساس برجام آمریکا موظف است «اجرای تحریمهای هستهای ثانویه را متوقف نماید».
علاوه بر این، طبق برجام اتحادیه اروپایی و اعضای آن و آمریکا متعهد هستند که از «اتخاذ هر گونه سیاستی که هدف آن مشخصاً اثرگذاری منفی بر روابط تجاری و اقتصادی با ایران باشد، خودداری نموده ... [و] اجرای موفقیتآمیز برجام را تضعیف نکنند».
بعلاوه، طبق برجام آمریکا متعهد است «بالاترین تلاشهای خود را با حسن نیت برای حفظ توافق به عمل آورده و مانع از مداخله در مسیر تحقق انتفاع کامل ایران از رفع تحریمها شود».
اما در عمل چه رخ داده است؟
خروج آمریکا از برجام و اعمال مجدد تحریمها، زمینه انتفاع ایران از برجام را تقریباً به طور کامل از بین برده که البته این اقدام، آشکارا مغایر تعهدات آمریکا طبق برجام و نقض تعهدات آن طبق قطعنامه 2231 است.
آمریکا همچنین بیشرمانه دیگر دولتها را تهدید میکند «یا قطعنامه 2231 را نقض کنند و یا با تنبیه مواجه شوند». این رفتار غیرمسئولانه یک عضو دائم شورای امنیت که در تاریخ این نهاد بیسابقه است، ضربه آشکاری به قطعنامه 2231 بوده، منشور ملل متحد و حقوق بینالملل را نقض میکند و موجب از بین رفتن هر چه بیشتر اعتماد و اطمینان به شورا میشود.
در نتیجه، آمریکا نه تنها خود به تعهداتش طبق قطعنامه 2231 عمل نمیکند، بلکه مانع اجرای برخی بخشهای برجام توسط ایران نیز میشود و سایر کشورها را نیز از اجرای تعهداتشان طبق قطعنامه باز میدارد.
با این وجود، پس از خروج آمریکا از برجام، طی یک سال اخیر تنها واکنش ایران دادن فرصت بیشتر، هفته پس از هفته و ماه پس از ماه، به دیگر اعضای برجام، به خصوص سه کشور اروپایی و به درخواست آنها، بوده تا پیامدهای خروج آمریکا از برجام را جبران کنند.
لیکن حسن نیت و صبر حداکثری ایران و همچنین وعدههای تکراری دیگر اعضای برجام برای اتخاذ تدابیر عملی، هیچ نتیجه ملموسی به دنبال نداشته است.
ایران اما در اجرای سیاست صبر استراتژیک خود بمنظور اجرای برجام، هزینه سنگینی را بابت جنگ اقتصادی آمریکا و سیاست به اصطلاح فشار حداکثری این کشور، شامل تلاش برای به صفر رساندن صادرات نفت و قطع تجارت آزاد با ایران، تحمل نموده است.
برجام عملاً به توافقی تبدیل شده است که تنها یک عضو آن را رعایت میکند. یک توافق چندجانبه را نمیتوان به صورت یک جانبه اجرا کرد. ایران اقدامات زیادی انجام داده و بسیار بیش از سهم منصفانه خود برای حفظ این توافق هستهای تلاش کرده است. ایران نمیتواند، نباید و نمیخواهد به تنهایی تمامی بار حفظ برجام را به دوش بکشد.
بنابراین، ایران به منظور حفظ امنیت و منافع ملی مردم خود و بازگرداندن توازن به برجام، در 18 اردیبهشت 1398، تصمیم گرفت، در مرحله اول طرح خود، اجرای تعهدات خویش در دو مورد: میزان ذخایر «اورانیوم غنی شده» و «آب سنگین» آنگونه که در برجام قید شده است را محدود سازد.
در عین حال، باید تأکید کنم که این تصمیم در تطابق کامل با بندهای 26 و 36 برجام است که طبق آنها «در صورت اعمال تحریمهای جدید و یا اعمال مجدد تحریمها» ... یا اعمال تحریمهای هستهای جدید»، ایران حق دارد «اجرای تعهدات خود طبق برجام را به صورت کلی و یا جزئی متوقف نماید».
در واقع، همانگونه که توسط رئیس جمهوری اسلامی ایران اعلام شده است، این حداقل اقدامی بود که یک سال پس از خروج آمریکا از برجام و اعمال مجدد تحریمها، ایران میتوانست اتخاذ کند.
طبق تصمیم ایران، اگر ظرف شصت روز، اقدامات عملی کافی توسط دیگر اعضای برجام و جامعه بینالمللی اتخاذ نشود، در مرحله دوم طرح خود، ایران مجبور خواهد بود «پایبندی به محدودیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم و اقدامات برای نوسازی رأکتور آب سنگین اراک را به حالت تعلیق در آورد».
همچنانکه در بیانیه شورای عالی امنیت ملی ایران آمده است، جمهوری اسلامی ایران با حسن نیت وارد مذاکره شد، با حسن نیت برجام را پذیرفت، با حسن نیت تعهدات خود را اجرا کرد، و پس از خروج آمریکا نیز با حسن نیت فرصت کافی را در اختیار دیگراعضای باقی مانده برجام قرار داد. اکنون، دیگر اعضای باقی مانده برجام، بویژه سه کشور اروپایی، یا باید با اتخاذ گامهای به موقع، کافی، جدی و عملی برجام را که در شرایط حادی قرار دارد، حفظ کنند و یا مسئولیت پیامدهای احتمالی آن را بپذیرند.
آقای رئیس،
در حالی که ایران مصمم است به شدت از منافع خود در برابر تروریسم اقتصادی آمریکا و همه توطئهها و طرحهای شریرانه آن محافظت نماید، چنانچه بخواهیم جهان بر اساس حاکمیت قانون و نه بر مدار حاکمیت قدرت و طبق قدرت منطق و نه برپایه منطق قدرت اداره شود، جامعه بینالمللی نیز باید در مقابل باجخواهی و بیقانونی آمریکا مقاومت کند.
ما نباید اجازه دهیم دروغ پردازی، اطلاعرسانی غلط و نیز فریبکاری آمریکا، دستور کار اینجا را تعیین کند.
یک نمونه از اقدام آمریکا در اطلاعرسانی نادرست، بر پا کردن جار و جنجال در خصوص برنامه موشکهای بالستیک ایران و ارتباط آن با قطعنامه 2231 است. موشکهای بالستیک ایران برای حمل کلاهکهای متعارف طراحی شدهاند، نه برای حمل کلاهکهای هسته ای و به همین دلیل، خارج از حوزه صلاحیت قطعنامه 2231 میباشند.
طبق حقوق بینالملل، توسعه برنامه موشکهای بالستیک متعارف، یک حق ذاتی بوده و قطعنامه 2231 نیز آن را ممنوع یا محدود نکرده است. مانند هر کشور دیگر، جمهوری اسلامی ایران، واقع در منطقه متلاطمی چون خاورمیانه، در خصوص امنیت و نیز توانمندیهای دفاعی متعارف خود مصالحه نخواهد کرد.
مقامات آمریکایی ادعا میکنند که هدف از اعمال تحریمهای آنها آسیب رساندن به مردم ایران نیست. لکن در عمل، قضیه کاملاً برعکس است.
تحریم ها اساساً به گونهای طراحی شدهاند که به مردم عادی، به ویژه افراد آسیبپذیر مانند زنان، کودکان، سالمندان و بیماران صدمه میزنند. این تحریمها بیش از ثروتمندان به فقرا، بیش از افراد سالم به افراد بیمار و بیش از بزرگسالان به کودکان آسیب میرسانند. در یک کلام، در اثر تحریمها، آسیبپذیرترین افراد بیشترین رنج را متحمل میشوند. برای مثال، در میان بیماران، افرادی که وضعیت وخیمتری دارند و به همین خاطر معمولاً نیازمند مصرف داروهای کمیاب و گران و استفاده از تجهیزات پیشرفته پزشکی هستند که در اکثر موارد باید از خارج وارد شوند، بیشترین رنج را متحمل میشوند.
تنها یک مثال از میان هزاران نمونه، نیاز شدید یک خانم 38 ساله ایرانی به دارویی است که در ایران یافت نمی شود. در سال 1987 وقتی او تنها 7 سال داشت، خانه آنها در یکی از محلات یک شهر مرزی ایران هدف بمب قرار گرفت و وی نیز با سلاح شیمیایی که توسط برخی کشورهای غربی در اختیار صدام قرار گرفته بود، مجروح شد. وی برای اینکه بتواند به طور طبیعی تنفس کند، باید از داروی خاصی استفاده نماید که اکنون نمیتوان آن را وارد کشور کرد؛ چون برخلاف ادعای آمریکائیها مبنی بر اینکه چنین مواردی از شمول تحریمها معاف هستند، عملاً همه راههای ممکن توسط آن کشور مسدود شده است.
این معنای واقعی صدمه زدن آمریکا به مردم ایران است: دوروئی محض. آمریکا از غذا و دارو به عنوان سلاحی علیه غیرنظامیان استفاده میکند که مصداق بارز مجازات جمعی یک ملت است که خود جنایت علیه بشریت محسوب شده و موجب مسئولیت بینالمللی میگردد.
حالا اجازه بدهید به ادعای آمریکا درخصوص آمادگی آن کشور برای مذاکره بدون شرط و درخواست از ما برای پاسخ دادن به دیپلماسی با دیپلماسی بپردازم. منظور آنها از دیپلماسی و مذاکره بدون پیش شرط چیست؟ برای آنها، دیپلماسی یعنی خروج از توافقی که جهان آن را به عنوان دستاورد مهم چندجانبهگرایی بشمار آورده است؛ یعنی تحمیل مجدد تحریمها در نقض برجام و قطعنامه 2231؛ یعنی مجازات سایر کشورها برای اجرای این قطعنامه؛ یعنی سیاست به اصطلاح «فشار حداکثری»؛ یعنی تحمیل تحریم بعد از تحریم؛ یعنی مجازات جمعی یک ملت؛ یعنی برپایی یک جنگ واقعی و همه جانبه اقتصادی؛ یعنی تروریسم اقتصادی؛ یعنی ماجراجویی نظامی و نقض حریم هوایی ایران با پهپادهای جاسوسی؛ یعنی تقویت حضور نظامی در خلیج فارس؛ یعنی طراحی توطئههای بیشتر برای ایجاد تفرقه بین کشورهای منطقه و تشدید تنش با هدف فروش تسلیحات بیشتر به منطقه؛ و این فهرست همچنان ادامه دارد.
ما ملتی هستیم که به گواه تاریخ در مقابل تجاوز، ارعاب و تهدید مقاومت میکنیم. در مقابل، واکنش ما به رفتار متمدنانه، احترام و صداقت نیز بسیار خوب است. اعتماد، اصلیترین پیشنیاز و حداقل شرط لازم برای ورود به گفتگوی معنادار است. این امر تنها در عمل ثابت میشود و نه با سخنان فریبنده و پرطمطراق. مادام که تحریمهای غیرقانونی پابرجا هستند، از هیچ کس نمیتوان انتظار داشت که به پیشنهاد گفتگوهای صادقانه و واقعی اعتماد کند.
در خاتمه، جناب رئیس، به اطلاع میرسانم که ملاحظات ما درخصوص گزارش دبیرکل سازمان ملل در نامهای که روز گذشته برای جنابعالی ارسال کردم، بیان و نظرات ما درخصوص مسائلی که در سخنان خود به آنها نپرداختم، نیز تبیین شده است.
حرف آخر اینکه، امروز نماینده آمریکا بار دیگر برخی از ادعاهای بی اساسی این کشور را علیه ایران تکرار کرد. چون کشور من به این ادعاها یا از طریق وزارت امور خارجه یا در مجامع مرتبط بینالمللی پاسخ لازم را داده است، من آنها را شایسته پاسخ مجدد نمیدانم.