پخش زنده
امروز: -
بهار را با سبزی و سخاوتش می شناسند و با باران های گاه و بیگاهش.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز آذربایجان شرقی فصل بهار ، سرود زندگی را به گوشمان می رساند و قطره قطره طراوت را بر زمین جاری می کند اما گاهی همین باران سیل می شود و می برد هر چه که بر سر راهش باشد.
و گاهی هم بر سر مردمانی آوار می شود ...
مثل همان روزی که بام پنج خانه کم تاب و توان را در کوی شهید بهشتی تبریز بر زمین زد .
آری ! همه با باران زندگی نمی کنند گاهی هم برخی ها دعا می کنند باران نبارد ...
ریزش خانه حاشیه نشینها در تبریز
نهم فروردین امسال در پی بارشهای پی در پی ، دهها خانه در کوی شهید بهشتی تبریز دچار حادثه شدند. 6 خانه به کلی فرو ریخت و 30 خانه هم حدود 20 تا 100 درصد تخریب شدند. البته بقیه خانه ها هم وضع مناسبی نداشتند.
مدیر کل مدیریت بحران آذربایجان شرقی می گوید : به ساکنان تمام 120 خانه ای که در این منطقه بودند ، اخظار داده شده بود که تخلیه کنند اما توجهی نکردند.
به گفته هنربر ، نه تنها این خانه ها جزو سکونت گاههای غیررسمی تبریز محسوب می شوند بلکه ناپایداری زمین این محله هم کاملا اثبات شده است و با هر بارش شدید احتمال وقوع حادثه ای دیگر وجود دارد .
بار اول خدا رحم کرد و همه ساکنان آن خانه های ویران شده ، در دید و بازدید و تعطیلات عید بودند . اما دفعات بعد شاید فرصتی برای نجات نباشد ...
مرد جوانی که به همراه پسرش برای دیدار همسایه ها آمده می گوید : تعطیلات عید بود و رفته بودیم روستایمان که همسایه ها زنگ زدند برگشتیم.تقریبا همه وسایل خانه مان از بین رفته . فقط توانستیم یخچال را به زور از شکستگی سقف بیرون بکشیم.
همه ساکنان این منازل، خانه خرابی خود را دیدند و هیچ سرپناه دیگری نداشتند.
با دستور مهدوی فرماندار تبریز ، به صورت موقت در سالنهای ورزشی منطقه اسکان داده شدند و بعد از یک ماه به صورت امانی در 6 خانه از واحدهای در اختیار اداره کل راه و شهرسازی استان در شهرک اندیشه استان ساکن شدند. البته برای یک سال.
اما مشکل کوی شهید بهشتی ، همین 6 خانواده نبوده و نیست.
حاشیه ای پرخطر در متن زندگی
ابتدا با مسئولان سازمان زمین شناسی شمال غرب کشور تماس می گیرم . کارشناس مسئول پرونده به همراه ما به منطقه حادثه دیده می آید.
از سربالایی خیابان اصلی حرکت می کنیم و بعد از 100 متر دره ای در سمت چپ نمایان می شود. ساکنان محله از گوشه و کنار معابر باریکی برای پایین رفتن ساخته اند.
خاک منطقه ، قرمز کم رنگ و به شدت سست است حتی وزن ما را تحمل نمی کند و پایم سر می خورد.
اسماعیلی توضیح می دهد : در عکسهای هوایی سال 1341 مسیر آبراهه ها در این محدوده کاملا مشخص است . آبهای حاصل از بارشها از بالای کوه عون بن علی در شمال جغرافیایی تبریز به اینجا سرازیر می شود و قبلا پس از طی مسیر طبیعی خود به میدان چایی در مرکز شهر می پیوست.
ظاهرا در طول دهه های اخیر گسترش حاشیه نشینی باعث بسته شدن آبراهه ها شده است.
این کارشناس ، مکانی را در آسفالت نشان می دهد که فرورفتگی شدیدی دارد .
اسماعیلی می گوید : اینجا همان آبراهه ای است که به دره ختم می شود و آب مرتب عبور و زمین نشست می کند .
اینجا تا چشم کار می کند خانه ها به صورت پلکان نامنظمی از سر و کول هم بالا رفته اند .
گذرهایی با شیب تند و پله های خطرناک که به خصوص در زمستان و بعد از بارش برف هیچ تصوری از نحوه عبور مردم در آنها ندارم!
نساج ، شهردار منطقه 5 تبریز هم توضیح می دهد : کوی شهید بهشتی در ضلع شمالی اتوبان پاسداران واقع است. وسعت این منطقه حدود 15 هکتار است و 4 هکتار آن به صورت غیرقانونی از دهه 60 به مرور تصرف شده است و تمام خانه های آسیب دیده در همین بخش قرار دارند و در واقع هیچکدام سند ندارند.
مهاجران روستایی از دهه 60 به مرور این محدوده را تصرف کرده اند. ساخت و سازها هم شبانه و غیر مجاز و غیر اصولی است.
این منطقه به " دره ایچی " شهرت دارد . چون واقعا یک دره است که از هر طرف در احاطه خاکهای رس و مارن ناپایدار است.
آبهایی که باید از کانالهای طبیعی رد می شد حالا پشت موانع از این جنس جمع می شود و به زیر زمین نفوذ می کند. بعد از مدتی از دیوار خانه ها بالا می آید و سقف فرو می ریزد.
به گفته وی ، ماموران شهرداری برای عبور از بحران بارشهای بهاری ، کانال موقتی حفر کرده اند که آبها قبل از ورود به دره دفع شوند .
همچنین با خاکهای دپو شده در مقابل آبراهه ، مسیر را به دره دیگری منحرف کرده اند . اما این راهکار دایمی نیست . با یک بارش شدید دیگر اوضاع همان می شود که بود.
زندگی زیر سقفهای لرزان
مرد جوانی می گوید :محل زندگی ما درست در مسیر یک کانال طبیعی آب است. کسی هم جواب درستی به شکایت ما نمی دهد.
می پرسم سند دارید؟ می گوید خیر. همه قولنامه است! ما اگر پول داشتیم سر از اینجا در نمی آوردیم.
همسایه اش نامه هایی نشانم می دهد : کارشناسان حکم تخریب 100 درصد داده اند . مرتب از فرمانداری به شهرداری می روم اما فایده ندارد.
همسرش هم می گوید : روزها در خانه خودمان هستیم و شبها در خانه نزدیکان می خوابیم. چون هم خودمان و هم بچه ها می ترسیم شب را زیر این سقفها صبح کنیم. پراز ترک و رطوبت است.
اما به هرحال در این دوره زمانه چقدر می توانیم سربار دیگران باشیم؟ باید چاره ای برای ما بیندیشند.
با دستور فرمانداری تبریز ، دستگاههای مربوط شامل بنیاد مسکن ، راه و شهرسازی ، شهرداری و زمین شناسی مسئول اعلام نظر شده اند.
26خرداد ماه راهی منطقه می شویم تا راهکارها و پیشنهادهای خود را به اهالی اعلام کنند.
پناهی ، رئیس اداره راه و شهرسازی شهرستان تبریز یکی از همین مدیران است که می گوید :طرح بازآفرینی شهری راهکار اصلی ما برای حل این بحران و مسائل مشابه در مناطق دیگر است.
طبق توضیحات وی ، در 2000 هکتار از بافت ناکارآمد تبریز ، 10 محله اولویت دار تعریف شده است که البته این محله جزو آنها نبوده و با مصوبه کارگروه مدیریت بحران استان در اردیبهشت ماه به جمع 5 اولویت اول اضافه شده است.
در این طرح ، تسهیلات 18 درصدی با یارانه 50 درصد به متقاضیان داده می شود تا خانه را از نو بسازند و یا به محله دیگری نقل مکان کنند.
پناهی تاکید می کند که طبق اعلام نظر سازمان زمین شناسی شمال غرب کشور ، این محله دارای خاک کاملا نامناسب است و ساکنان باید حتما جا به جا شوند.
اسدی ، معاون امور عمرانی فرماندار تبریز مسئول پیگیری تعیین تکلیف این محله است . البته می گوید : مشکل تبریز خیلی بزرگ تر از یک محله است.
او ادامه می دهد : مشکلات متعددی در حاشیه های شهر داریم که 48 هکتار آن دارای اولویت جا به جایی است.
در حالی که تنها 170 واحد در محله خلیل آباد و 600 واحد در شهرک اندیشه ساخته شده است و کفاف سکونت همه خانوارها را نمی دهد و برای کسانی که بخواهند از این محله نقل مکان کنند ، از مساکن مهر شهرهای نزدیک تبریز واگذار می کنیم.
اسدی خاطرنشان می کند : مثلا در هریس که مساکن 95 درصد پیشرفت فیزیکی دارند .
اما اگر اصرار به سکونت در تبریز دارند ، باید تا پایان احداث 3 هزار واحد جایگزین صبر کنند.
البته که بارشها صبر نخواهند کرد ...
از مرد میان سالی سوال می کنم : تمایل دارید به شهرهای اطراف بروید ؟ پیشنهاد خوبی است . خانه تازه احداث و امکانات کامل.
می گوید : ما از اطراف آمده ایم. دیگر به آنجاها بر نمی گردیم . باید به ما در داخل شهر تبریز خانه بدهند !
توضیح می دهم باید چند سال صبر کنید . می گوید : سریعتر کار کنند.
هنوز بعد از گذشت حدود 3 ماه ، نخاله برداری تمام نشده است . از معابری که به زور برای عبور یک نفر عرض دارد به جز فرغون با هیچ وسیله دیگری نمی توان چیزی حمل کرد.
درست در جوار خانه های ریزش کرده ، یک خانه نقلی دیده می شود که برگ درختانش توجهم را جلب می کند. در میزنم و پیرزنی در را باز می کند.
می پرسم : چند وقت است اینجا ساکن شده اید؟
می گوید : 8 سالی می شود . دخترانش از داخل خانه فریاد میزنند 10 سال است. می گویم چرا نمی آیید جلوتر .؟ مادرشان توضیح می دهد خجالت می کشند ... همه شان کار میکنند . اما باز دستمان به دهانمان نمی رسد . تعارفم می کند داخل بروم. جهیزیه یکی از دخترها وسط خانه پهن است ...
پیش خودم می گویم آیا خاک و باران اجازه میدهند این جهیزیه ها از زیر این سقفها به خانه بخت بروند ؟!
سوال می کنم تصمیمتان چیست . می گویند ما همه اینجا کارگریم . کجا می توانیم برویم؟
مردی که ساکن چند کوچه پایین تر است می گوید : خانه ما سالم بود ولی موقع حادثه انقدر مردم روی سقف رفت و آمد کردند که سقف ترک برداشته !
می گویم : پدرجان سقفی که وزن چند نفر را تحمل نکند که برای شما امن نیست . می گوید وام بدهند خانه ام را از نو بسازم .
کارشناس شهرداری برایش توضیح می دهد که صدور مجوز در این منطقه منتفی است و تنها راه ، خروج از محله است.
حاشیه نشین و بالانشین فرقی ندارند
از این دره خارج می شویم تا به سمت خیابان اصلی برگردیم ، محدوده بزرگی پر از نخاله های ساختمانی جلب توجه می کند . تابلوی زرد رنگ مربوط به احداث آن هنوز هم کنار دیواره های فروریخته است . مجتمع سلامت بوده !
از مرد میانسالی که ساکن آنجاست سوال میکنم . جواب می دهد : ساختمان 4 طبقه ای تا سه سال قبل اینجا بوده که دقیقا در مرکز ثقل آبها قرار داشته است. تمام آبها در وسط پی آن جمع می شده و چون راهی نداشته به زمین نفوذ می کرده و خانه های داخل دره را ویران کرده است.
البته خود این مجتمع حداقل 2 متر در زمین فرو رفته و مالکش ملزم به تخلیه و تخریب و آواربرداری شده است.
به خیابان که می رسیم متوجه می شوم همان مسیری که هفته قبل کارشناس زمین شناسی به ما نشان داد ، شکافته شده است.
ساکنان می گویند : پریروز بالاخره همان نقطه ای که فرورفتگی داشت را حفاری کردند . ظاهرا تاسیسات زیر آسفالت و لوله ها به دلیل نفوذ آب ترکیده شده است.
وقتی وضع خاک این منطقه حداقل 50 سال است چطور برای احداث های جدید مجوز گرفته اند ؟
راستش دیگر سوال از مسئولان هم لازم نیست . چون پاسخ آنها دردی را دوا نمی کند . اینجا و در بلوکهای ساختمانی بزرگ که مرتب کنار هم قرار گرفته اند ، صدها و شاید هزاران خانوار ساکن هستند.
فقط زنگ یکی از مجتمعها را به صدا در می آورم تا بدانم خبر از خطر دارند یا خیر.
بانویی می گوید ما هیچ مشکلی نداریم .
می گویم اما ترکهای روی دیوار پارکینگ و ورودی چیز دیگری می گوید . گوشی را می گذارد .
دو پسر نوجوان کنجکاو گزارش من شده اند . اما آنها هم که ساکن طبقه سوم هستند ، هیچ بحثی راجع به سوال من به گوششان نخورده است.
من خوب می دانم مسئولان ، طرحی و اعتباری برای بستن دستمال به سری که هنوز درد نگرفته ندارند. کسی هم علاقه ای ندارد ارزش زمین و ملک در منطقه پایین بیاید و سرمایه اش از بین برود .
اما با پنهانکاری ، مشکل ناپدید نمی شود . روزی مشکل بالادستی ها هم سر باز می کند . مثل خانه های پایین دست.
نمی دانم این بار و با بارشهای پاییزی ، سرنوشت ساکنان بالا و پایین این دره چه می شود؟
نکند این ترکها فاصله باز کنند و بشود آنچه نباید می شد ...
سر و صدای کودکانی که روی سقفهای پلکانی بازی می کنند هنوز در گوشم است . آیا می شود این بار که باران بارید زیر همین سقفها نباشند و آسوده بازی و زندگی کنند ؟
گزارش مکتوب : مهین انتظار