پخش زنده
امروز: -
با وجود اجرای طرح واکسیناسیون برای 7 هزار راس دام سنگین شهرک لبن، نیمی از دام های این شهرک به تب برفکی مبتلا شده اند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، سالهاست که بیماری تب برفکی هر از گاهی به جان دام های سنگین کشور می افتد و دامداران را به عزای گاوهایشان می نشاند؛ تلف شدن 41 هزار راس گاو در سال 89 و بیش از 13 هزار راس در سال 95 ، نمونه هایی از نتایج شیوع این بیماری مرگبار در کشور است؛ بیماری مهلکی که قرار بود با مساعدت و برنامه ریزی مسئولان تحت کنترل قرار گیرد، این بار سر از استان قم درآورده و ساکنان زبان بسته شهرک لبن را به دومینویی مرگبار کشانده است.
آغاز ماجرا...
جریان از یک تماس تلفنی شروع شد؛ مردی که خود را دهکار و از دامداران شهرک لبن معرفی کرد، با صدایی لرزان و سرشار از نگرانی، از ابتلای بیش از 4 هزار راس دام سنگین استان به تب برفکی خبر داد.
فردای آن روز به شهرک لبن رفتم؛ آقای دهکار در ورودی شهرک منتظرم بود؛ آنقدر نگران بود که بدون سلام و احوالپرسی باربند ماشینش را باز کرد و لاشه چند گاو روی هم افتاده را نشانم داد و گفت: بیست روز پیش واکسن زدم ولی تا الان دوازده گاوم تلف شدند.
ما را به سمت دامداری خود راهنمایی کرد؛ صحنه های دردناکی را مشاهده کردم؛ آنطور که خودش می گفت بیش از نیمی از دام هایش درگیر تب برفکی شده اند؛ آثار زخم روی پاها و بدن و دهانشان مشهود بود به طوری که کف و خونابه از دهانشان می چکید و استخوان هایشان از فرط لاغری نمایان شده بود.
آقای دهکار سری از روی تاسف تکان داد و گفت:20 روز است که چیزی نخورده اند چرا که دهانشان پر از زخم است؛ هر روز کارمان شده تزریق سرم؛ تا امروز با زور سرم سر پا نگهشان داشته ایم.
در همان لحظه یکی از آن ها بر زمین افتاد؛ دیگر نمی توانست روی پایش بایستد.
آقای دهکار به همان گاو اشاره کرد و گفت: دیروز زایمان داشته و گوساله اش به خاطر بیماری تلف شده، انگار حالا نوبت خودش رسیده؛ این را گفت و با کشتارگاه تماس گرفت تا هر چه زودتر برای بردنش بیایند.
از قضا سکنجبین صفرا فزود...
کم کم دامداران دیگر هم از راه رسیدند؛ از واکسن هایی می گفتند که قرار بود موجب پیشگیری بیماری دام هایشان شود ولی حالا بلای جانشان شده بود.
یکی از آنها در حالی که پوکه خالی چند واکسن را در دست داشت می گفت: 20 روز پیش فقط یک گاو بیحال داشتم که حال عمومی اش خیلی وخیم نبود؛ برای محکم کاری واکسن زدم، اما از فردای همان روز یکی یکی همه گاوهایم درگیر شدند.
دیگری می گفت: من دیروز خودم یک دامپزشک آوردم و او بعد از آن که پوکه واکسن (روناک) را دید گفت: این واکسن باید چهار نوع ویروس داشته باشد در حالی که فقط سه نوع دارد.
دامدار دیگری که آقای خداوردی صدایش می کردند می گفت: تا الان 10 مورد سقطی داشته ام؛ شیر برخی ها هم خشک شده؛ اصلا به خاطر زخم هایشان از هیچ کدام نمی توانیم شیر بدوشیم؛ او می گفت: یکی از مهمترین مشکلات ما این است که بیشتر گاوهایی که درگیر شده اند، مولد اند.
گوشم به صحبت های دامداران بود و ذهنم درگیر این موضوع که این شهرک علاوه بر تولیدات گوشتی، روزانه بیش از 100 تن شیر به استان های مختلف کشور می فرستد؛ برایم سوال بود که این موضوع چه اثری در تولید محصولات لبنی کشور خواهد گذاشت؟
ورود غیرقانونی دام به شهرک
یک از دامداران می گفت: مطابق قانون شهرک های دامی، ورود بدون نظارت دام به شهرک غیرقانونی است، ولی در سایه بی توجهی مسئولان، شهرک لبن بی در و پیکر شده و دام را از هر جای کشور به این شهرک وارد می کنند که ممکن است این دام ها به بیماری های مختلفی مبتلا شده باشند.
برای پیگیری این موضوع با مدیر تعاونی شهرک لبن قرار ملاقات گذاشتم و همان لحظه راهی شدم.
آقای رمضان خانی در جلوی درب دامداری با کلی برگه و پوشه منتظرم بود؛ بعد از سلام و توضیح در خصوص پاره ای از مشکلات، به کاغذهایی که همراهش بود اشاره کرد و گفت: این نامه ای است که در تاریخ 14 اردیبهشت امسال به سازمان دامپزشکی، استانداری، جهاد کشاورزی و سازمان مدیریت بحران زدیم مبنی بر اینکه تمام دام هایی که برای بیماری تب برفکی واکسینه شده اند، به شدت به این بیماری مبتلا شده اند؛ با توجه به بحران دام وگوشت در کشور، خواهشمندیم در اسرع وقت به این موضوع رسیدگی فرمایید.
مکثی همراه با تاسف کرد و ادامه داد: دادن جواب، هر چند قانع کننده نباشد، حداقل کاری بود که می توانستند بکنند، ولی دریغ از یک پاسخ؛ هشت روز از آن زمان می گذرد و این بیماری هم به شدت واگیردار است؛ شاید اگر همان روز می آمدند، امروز این اوضاع خسارت بار را نداشتیم.
او می گفت: در این شهرک ، 300 دامداری وجود دارد که هم اکنون 7 هزار راس دام مولد و غیر مولد در بیش از 50 واحد فعال آن نگهداری می شود؛ نیمی از این دام ها درگیر تب برفکی شده اند و این بیماری به شدت در حال شیوع است.
نوشداروی مسولان پس از تلف شدن دام ها
نزدیک ظهر بود و ما یک به یک به دامداری های مختلف سر می زدیم؛ همه واحد ها حال و روزی مشابه هم داشتند و صاحبانشان نگران خسارت ها بودند؛ یکی می گفت هر گاو حدود 30 میلیون تومان و سقط هر گوساله نیز 15 میلیون تومام خسارت به همراه دارد؛ دیگری می گفت: این همه ماجرا نیست بلکه آبستن کردن دوباره گاوها و درمان دام های مبتلا شده، هزینه هایی دارد که هر کدام می تواند یک دامداری را به خاک سیاه بنشاند.
در همان حین که با دامداران مشغول گفتگو بودم، خبر رسید که مسولان دامپزشکی آمده اند؛ ظاهرا از حضور ما در شهرک مطلع شده بودند و حالا پس از 8 روز آمده بودند تا ببینند اصل ماجرا چیست.
اما نکته عجیب ماجرا این بود که آنها برای دیدن و شنیدن مشکلات دامداران حاضر به حضور در دامداری ها نشدند و یک راست به دفتر اداری شهرک رفتند.
آقای محمدی یکی از دامداران، با ناراحتی به سویم آمد و گفت: اگر برای رسیدگی و شنیدن حرف های ما آمده اند، باید بیایند وضعیت ما را از نزدیک ببینند؛ از همین جایی که لاشه های تلف شده دام هایمان را جمع می کنیم؛ بیایند ببینند بعد از تزریق واکسن چه به روز ما آمده؛ من که نمی توانم اینها را در اداره ثابت کنم.
به همراه دامداران راهی دفتر اداری شهرک شدیم.
آمارهایی که نمک روی زخم شدند
بحث آغاز شد و دامداران با دلخوری سر گلایه را باز کردند؛ از تلف شدن دام هایشان گفتند و از زندگی شان که از دست رفته بود؛ از وقتی که حالا به جای تمرکز بر تولید فرآوردهایشان، باید بر روی تیمار دام ها می گذاشتند؛ حرف حسابشان این بود: چرا واکسنی به ما معرفی کردید که این همه خسارت بر جای گذاشته ؟
رفیعی مدیرکل دامپزشکی استان در جواب آن ها گفت: آماری که از تلفات داریم نزدیک به 8 مورد است که مساله زیاد مهمی نیست و به طور کلی ما در خصوص تب برفکی نسبت به سال های گذشته کاهش 50 درصدی داشته ایم!
منظورش را نفهمیدم؛ آیا با این آمار که نمی دانم از کجا آورده بود سعی در آرام کردن دامداران داشت ؟ حق با دامدارها بود؛ وقتی رسیدگی از پشت میز باشد، نتیجه اش می شود همین بی خبری؛ فقط خود ما در آن چند ساعت شاهد تلف شدن بیش از 15 گاو بودیم، تازه سقطی ها به کنار.
حرفهایش نمکی بر زخم دامداران بود؛ خشم و عصبانیت شدید از نگاه و چهره هایشان می بارید.
بحث و گفتگو کش دار شد و دامداران سعی داشتند با آیه و قسم ثابت کنند که تلفات بیش از آن است که آقای مسئول می گوید؛ البته ثابت کردنش در آن اتاق بیست و چند متری کار ساده ای نبود.
بعد از حدود دو ساعت، تازه نوبت به واکسن رسید ؛ واکسنی که بلای جان دام هایشان شده بود؛ این بار جوابی که گرفتند آن ها را نا امید تر کرد چرا که مدیرکل دامپزشکی استان گفت: با توجه به گزارش پزشکی شهرک لبن، واکسنی که باید از اسفند پارسال استفاده می شده، واکسن وتال است که در کنار آن باید واکسن روناک نیز استفاده می شد تا از بیماری پیشگیری شود.
زمزمه ای در بین دامداران بلند شد؛ یکی از آن ها به نمایندگی گفت: اگر قرار به زدن دو واکسن بوده چرا اعلام نکردید؛ ما حرف شما را که می گویید اعلام کردیم قبول نداریم؛ شما می دانید هرکدام از ما دامداران اگر خطری جان دام هایمان را درگیر کند بیش از هر کسی به فکر پیشگیری می افتیم و از هیچ اقدامی دریغ نمی کنیم؛ ما وقتی به مراکز دامپزشکی مراجعه کردیم گفتند فقط واکسن روناک را دارند و همان چیزی که بود را استفاده کردیم.
در همان حین دامدار دیگری گفت: ما در سال 96 هم همین مشکلات را داشتیم؛ حتی در دامشهر هم آن سال غوغا شد و دامداران خسارت های زیادی دیدند؛ علتش هم واکسن هایی بود که از آن جواب نمی گرفتند و فقط حال دام ها را وخیم تر می کرد.
عذر بدتر از گناه!
مدیرکل دامپزشکی که با چهره ای متعجب به صحبت های دامداران گوش می داد گفت: من اصلا از این موضوع که می گویید خبر ندارم چرا که تا آنجا که من می دانم واکسن وتال به وفور در استان تهیه شده و در اختیار مراکز توزیع قرار گرفته است.
من که تا آن لحظه ساکت بودم با شنیدن این ادعا گفتم: آیا ممکن است تخلف از سوی مراکز توزیع صورت گرفته باشد ؟ جوابی که مدیرکل دامپزشکی به من داد این بود: باید بررسی شود؛ اگر تخلف از سوی مرکز باشد پیگیری می شود.
ریشه کنی بهتر از درمان مُسکنی
با سوالات زیادی در ذهن، جلسه را ترک کردم و از دامداران جدا شدم؛ سوالاتی از قبیل اینکه چرا واکسن ناقص به دامداران تحویل داده شده؟ چرا با توجه به ادعای مدیر کل مبنی بر وجود واکسن کامل تر، این واکسن در اختیار دامداران قرار نگرفته؟ آیا پای سودجویی دلالان در میان است؟
با این سوالات به سراغ مدیر عامل اتحادیه دامداران استان رفتم؛
آقای ایزدی درخصوص احتمال سودجویی دلالان گفت: همانطور که دکتر رفیعی گفته، این موضوع باید از سوی سازمان دامپزشکی پیگیری شود.
او می گفت: در مورد بقیه موارد باید گفت که این مشکلات به موضوعاتی تکراری تبدیل شده است؛ سالهاست که نظارت های بهداشتی بر این موضوع وجود ندارد و اطلاع رسانی ها و رسیدگی ها ضعیف است.
ایزدی تاکید کرد: مسئولان کشور به جای ریشه کن کردن این بیماری، سیاست مخفی کردن آمار تلفات را در پیش گرفتند به طوری که هیچ آماری از تلفات سال های 96 و 97 در دسترس نیست.
او می گفت: تلفات امسال ما بیش از 300 راس گاو تا این لحظه گزارش شده و این آمار روز به روز در حال افزایش است و اگر هر چه زودتر چاره کار اندیشیده نشود، با توجه به موقعیتی که شهرک لبن در تولید گوشت و لبنیات کشور دارد، قطعا اثر قابل توجهی بر بازار این محصولات خواهد گذاشت.
آقای ایزدی در ادامه گفت: البته من درخصوص مدیریت نادرست شهرک لبن، با نظرات دامپزشکی موافق هستم چرا که ورودهای غیر قانونی، مساله کمی نیست ولی این موضوع هم باید رسیدگی می شده ولی هیچ کس به آن اهمیت نداده است.
او می گفت: در مورد نظارت دامپزشکی هم همین طور است؛ باید این اداره خودش دامداران را ملزم به تزریق واکسن کند و این کار را زیر نظر خودشُ انجام دهد، اما متاسفانه هنوز شاهدیم که در سایه نظارت ضعیف دامپزشکی، برخی دامداران بنا به صلاحدید خودشان واکسن های مختلف را تزریق می کنند و پیامدهای آن گریبانگیر خودشان و دیگران می شود.
صحبت هایش برایم نگران کننده بود؛ سوابق ناخوشایند شیوع این بیماری در سال های گذشته در کشور و تکرار اشتباهات مشابهی که هر سال بخش زیادی از ظرفیت عظیم دامداری های کشور را تحت الشعاع قرار می دهد، نشان از آن داشت که احتمالا امسال هم باید منتظر یک فاجعه دیگر باشیم؛
داستان بی پایان فقدان نظارت های دقیق، کار را به جایی رسانده که هر از گاهی باید شاهد تلف شدن دام هایی باشیم که با هزار خون دل و صرف میلیاردها تومان هزینه به دوران باردهی خود رسیده اند؛ دیدن صحنه هایی رقت بار از پیکر نحیف 4 هزار دامی که این روزها با مرگ دست و پنجه نرم می کنند، کار ساده ای نبود؛ بی گمان تلفاتی در این سطح، آنهم در این بازار افسارگسیخته قیمت ها، این بار خسارت هایی به مراتب سنگین تر از نمونه های مشابه سال های قبل به همراه خواهد داشت؛ شکی نیست که اگر عکس العمل مسئولان در قبال این معضل همچون سال های گذشته باشد، باید هر سال شاهد به بار آمدن خسارت هایی از این دست در مراکز پرواربندی دام های سنگین کشور باشیم.
رئیس جعفری – خبرگزاری صدا و سیما – قم