بن سلمان آتش بیار معرکه و کاسه داغ تر از آش در ماجرای فجیره
در بین ابهام هایی که درباره چند رشته انفجار در چند نفتکش (به روایتی در هفت و به روایت دیگر در چهار نفتکش) در فجیره وجود دارد، رویکرد متفاوتی است که امارات و عربستان در قبال این حادثه اتخاذ کرده اند.
رویکرد امارات از همان ابتدا به نوعی بر سرپوش گذاشتن بر ماجرا استوار بوده است به گونه ای که ابتدا اصل ماجرا از سوی مقامات فجیره رد و تکذیب شد و بعد از آن نیز رسانه های این کشور چندان در پی تشدید و حساس کردن ماجرا نبوده اند. شاید مقامات امارات بخصوص فجیره که تازه از فقر طولانی حاکم بر این امیرنشین در سایه فعال شدن این بندر خلاص شده اند نمی خواهد قربانی این ماجرا شوند و بار دیگر به دوران فقر برگردند.
اما در مقابل درست برعکس مواضع و رویکرد عربستان بر استراتژی آتش بیار معرکه مبتنی بوده و در واقع این خبر بعد از آن داغ و گسترده شد که عربستان مدعی شد دو نفتکش این کشور نیز در این ماجرا آسیب دیده اند و اکنون نیز این رسانه های سعودی اند که در پی تشدید ماجرا هستند و به نظر می رسد بخشی از رویکرد رسانه های غربی نیز به روال معمول متاثر از رویکرد عربستان و احتمالا به درخواست این کشور بوده است .
با وجود اینکه عربستان و امارات در سایه حاکمیت بن سلمان و بن زاید در ظاهر چهره ای متحد از خود به تصویر کشیده اند ودر مواردی مانند تهاجم به یمن ، مبارزه با اخوان المسلمین ، همپیمانی با راستگرایان امریکایی و اسرائیلی به رهبری ترامپ و نتانیاهو ، مشارکت در معامله قرن به بهای نابودی فلسطین و مشارکت در پروژه ایران هراسی سیاست و مواضع مشابهی اتخاذ کرده اند اما بارها در مواردی تضاد منافع پیدا کرده و رودروی هم قرار گرفته اند. یکی از این موارد روشن اختلافات بر سر ماهیت تشکیل دولت مستعفی عبدربه وبخصوص تقسیم منافع و اراضی در یمن است که هر دو کشور به شدت مشغول آن هستند و در این راستا امارات بعد از تقویت حضور خود در بنادر جنوبی و همچنین جزیره سقطری اکنون برای اشغال مسندام (بخشی از خاک عمان در تنگه هرمز)خیز برداشته است و عربستان نیز بعد از استان حضرموت مدتی است که مشغول تمرکز و افزایش نیرو در استان المهره واقع در مرز عمان است و از این دید احتمال اینکه این دو کشور قصدی هم برای اشغال عمان داشته باشند بعید نیست .
با این حال ماجرای فجیره یکبار دیگر این نکته را آشکار کرد که هر چند امارات و عربستان در سایه قدرت گیری بن زاید و بن سلمان سیاست های منطقه ای هماهنگ و مشترک در پیش گرفته اند که کاملا ماهیت تهاجمی و سلطه طلبی دارداما در مواردی که کاربه موضوعاتی مانند انفجارهای فجیره می رسد هر یک راه خود را می روند به گونه ای که از قرائن و شواهد موجود چنین بر می آید که منافع امارات و فجیره بر سرپوش گذاشتن برماجرا قرار دارد چراکه از آثار و تبعات اقتصادی و تجاری آن نگران هستند اما عربستان ظاهرا منافع خود را در این ماجرا بر تشدید ماجرا تعریف کرده است تا بلکه بتواند بخش عمده ای از هزینه های سیاست ماجراجویی خود را متوجه امارات بکند و البته تردیدی نیست که این ماجرا یک بازیگر سوم بنام رژیم صهیونیستی دارد که از سال ها پیش درپی ایجاد جنگ جدید در خلیج فارس چه میان ایران و عربستان و چه میان امریکا با ایران بوده است.
---------------------------------------------------------
احمد کاظم زاده