بارشهای مناسب امسال و ضرورت کنترل سیلابها
سیل و خشکسالی سهم لرستان پر باران ترین استان کشور
تسریع در ساخت و بازگشت به تخصیص گذشته آب سدها راه جلوگیری از این مشکلات است.
وضعيت بارندگی استان لرستان از اول مهر(شروع سال آبى) تا صبح سه شنبه ٣ ارديبهشت:
سال آبی۹۸-۹۷(امسال) ١١٤٣ میلی متر
سال آبی ۹۷-۹۶(پارسال) ٣٨١میلی متر
بلند مدت ٤٩٦ میلی متر
افزايش بارندگى امسال نسبت به دوره زمانى متناظر در سال گذشته ٢٠٠ درصد
افزايش بارندگى امسال نسبت به دوره زمانى متناظر در بلند مدت ١٣٠ درصد
نكات قابل توجه در خصوص بارش ها و سيل اخير استان لرستان
١- خروج خسارت بار و مخرب بخش عمده بارندگى از استان به دليل عدم وجود سدهاى مخزنى كافى در استان و توزيع مكانى و زمانى نامناسب بارندگى
عليرغم اينكه لرستان از پربارانترين استانها و امسال تاكنون پربارانترين استان كشور بوده است و حدود ١٢ درصد آبهاى سطحى كشور در لرستان جارى است ولى اين حجم آب ضمن وارد آوردن خسارات سيلابى به استان، نتوانسته نقش مناسبى در توسعه استان داشته باشد و سهم استان لرستان از حجم مخازن سدهاى ساخته شده كشور ٠/٤ درصد است زيرا مجموع حجم ٦ سد استان، يعنى مروك، ايوشان، حوضيان، خان آباد، هاله و كزنار ٢٠٦/٨٣ ميليون متر مكعب و حجم مخازن سدهاى كشور ٥١ ميليارد متر مكعب است(حجم مخزن سد رودبار كه ٢٢٨ ميليون متر مكعب است لحاظ نشده است زيرا از اين سد برقابى، آبى براى استفاده كشاورزى، صنعت و ياشرب در استان برداشت نمى شود؛ على ايحال اگر حجم مخزن اين سد را هم منظور كنيم سهم ٠/٤ به ٠/٨ درصد تغيير مى كند) اين در حاليست كه نسبت اراضى آبى استان نصف ميانگين كشور است(نسبت اراضى آبى در كشور ٤٦/٢ درصد است ودر لرستان ٢٣ درصد است). هرچند بخش قابل ملاحظه اى هم از اين اراضى آبى از گذشته تا به حال توسط زارعين و به صورت سنتى و با راندمان انتقال و توزيع آب پايين، تحت آبيارى قرار گرفته است و اين طور نيست كه توسط سدها و شبكه هاى آبيارى، تامين آب شده باشند.
بديهى است به خاطر شيب نسبتا زياد اراضى و خصوصيات فيزيوگرافى خاص حوضه هاى آبريز در محدوده استان، رواناب ايجاد شده بر اثر بارندگى، سريعا به صورت سيلاب مخرب در مى آيد و باعث خسارات متعدد مى شود. وجود سدهاى مخزنى مناسب در لرستان، باعث تسكين سيلاب ها مى شود و علاوه بر كاهش خطرات سيل در اين استان، خسارات سيل در استان خوزستان را هم كاهش مى دهد. هنگام ورود سيلاب ها به مخازن، تا زمانى كه مخزن هنوز پر نشده، جريان در مخزن انباشته مى شود و نه تنها خسارتى ندارد بلكه به مصارف آتى كشاورزى، برقابى، و... مى رسد و پس از پرشدن مخزن نيز سرعت سيلاب در عبور از توده سيال ساكن وسيع، حجيم و طولانى پشت سد كم مى شود و ضمن كاهش يافتن مقدار بيشينه شدت جريان، زمان عبور آن هم به تاخير مى افتد(هيدروگراف خروجى نسبت به هيدروگراف ورودى، دبى اوج كمتر خواهد داشت و رخداد آن نيز با تاخير زمانى همراه خواهد بود).
٢- از طرف ديگر،گاهى گفته مى شود كه در لرستان بخاطر بارندگى زياد، لااقل خشكسالى وجود نخواهد داشت؛ توجه داشته باشيم كه بين خشكسالى و كم آبى، تفاوت وجود دارد؛ بله، وقتى معيار خشكسالى، صرفا "ميزان بارندگى" و آنهم ميانگين بارندگى با صرفنظر از زمان و مكان بارش باشد، خشكسالى وجود نخواهد داشت؛ ليكن اين استان به دليل توزيع مكانى و زمانى نامناسب بارندگى(كه متعاقبا توضيح داده خواهد شد) و عدم وجود مخازن كافى براى ذخيره آب، همواره با كم آبى (يا به تعبير بنده، خشكسالى مكانى و زمانى) مواجه خواهد بود. لذا در موضوع جبران خسارات ناشى از سيل و خشكسالى بايستى به اين نكته توجه شود؛ در واقع در لرستان سيل و خشكسالى دو روى يك سكه اند.
توزيع مكانى نامناسب بارندگى
بيشتر بارندگى در مناطق كوهستانى، به دور از اراضى كشاورزى، در قعر دره هاى عميق جارى و از استان خارج مى شود(مثال اول: ايستگاه "كشور" در ارتفاعات جنوب شرق استان كه معرف بيش از ١١ درصد وسعت استان است، پربارانترين ناحيه استان است و همواره داراى بارندگى بالاى ١٠٠٠ ميلى متر در سال است و عدد ميانگين بارندگى استان را بالا مى برد ولى بارندگى اين منطقه بدون استفاده در استان، به صورت رواناب، از طريق دره هاى عميق خارج مى شود و وارد رودخانه دز مى شود. مثال دوم: ايستگاه دورود كه دومين ناحيه پرباران استان است و بيش از ٩ درصد وسعت استان را در بر مى گيرد، حدود ٧٥ درصد آن به رودخانه هاى سزار و بختيارى مى ريزد و بدون استفاده مناسب از استان خارج مى شود.)
همچنين امسال پلدختر، بر خلاف معمول، از پربارانترين مناطق استان بود كه با توجه به اين كه در جنوب استان واقع شده است، بارندگى آنجا هم عمدتا بدون قابليت ذخيره از استان لرستان خارج مى شود.
توزيع زمانى نامناسب بارندگى
بر طبق آمار بلند مدت، حدود ٧٠ در صد بارندگى از اواخر آذر تا اوايل بهار اتفاق مى افتد كه در اين مدت، نياز بخش كشاورزى كه بيشترين مصرف كننده آب است(با مصرف حدود٩٢ درصد آب) نسبتا ناچيز است.
٣- گاهى هم گفته مى شود بخاطر اين بارشها لااقل آب هاى زيرزمينى بخوبى تغذيه مى شوند. توجه داشته باشيم كه اگر زمان تداوم بارندگى طولانى باشد، بارش بى وقفه پس از اشباع كردن سطح زمين، تبديل به رواناب مى شود و نه تنها در تغذيه آب زير زمينى تقريبا سهمى ندارد بلكه بدليل طولانى تر شدن زمان بارندگى از زمان تمركز(زمان رسيدن آبها از دورترين نقاط حوضه هاى آبريز به نقطه خروجى) و تجميع رواناب مناطق مختلف، تبديل به سيلاب هاى مخرب مى شود؛ ولى اگر بارندگى ها منقطع باشد و در فاصله بين دو بارندگى، زمين از حالت مرطوب و اشباع در بيايد، تاثير آن در تغذيه آب زير زمينى بيشتر است(مشروط به آنكه در زمان كوتاهى، مقدار بارندگى خيلى زيادى اتفاق نيفتد؛ كه در اينصورت هم، بخاطر بالا بودن شدت بارندگى، سيلاب اتفاق مى افتد). اگر بارندگى به صورت برف باشد و به تدريج در زمين نفوذ كند، در تغذيه آب زير زمينى موثرتر است.
٤- با توجه به نكات گفته شده، علاوه بر ضرورت اقدامات صحيح و موثر آبخيزدارى در استان، نياز است كه وزارت نيرو به تخصيص آب سدها و طرح هاى تامين آب استان، نگاه ويژه داشته باشد و در وضعيت فعلى-كه تخصيص آب سدها و طرح هاى تامين آب عليرغم داشتن مطالعات مصوب با محدوديت مواجه شده اند-بازنگرى كند و منابع مالى طرحهاى در دست اجرا را نيز تقويت كند.
٥- رواناب هايى كه از استان خارج و در سدهاى بزرگ پايين دست ذخيره مى شود، توليد برق نموده و به مصرف كشاورزى و ... مى رسد. به عبارت ديگر از آبى كه در بالادست حوضه هاى آبريز خرابى به بار مى آورد، در پايين دست، آب بها و برق بها، حاصل مى شود؛ لذا پيشنهاد مى شود، از طريق ارائه يك ماده واحده در مجلس شوراى اسلامى، بخشى از درآمد آب بها و برق سدهاى مخزنى كشور، صرف طرح هاى مهندسى رودخانه و كنترل سيلاب مناطق بالادست شود.
(اگر در مديريت مخازن پايين دست، تخمين قابل قبولى از جريان هاى ورودى آتى لحاظ شود و در شروع فصل پرآبى و سيلابى شدن رودخانه ها، بتوان حجمى متناسب با آن از مخازن را براى ذخيره و تسكين سيلاب، خالى نگه داشت، خسارات پايين دست مخازن هم به حداقل مى رسد.)
٦- اصل بديهى اين است كه براى مصون ماندن از سيلاب، بايستى از ناحيه دشت سيلابى رودخانه ها به دور باشيم ولى متاسفانه از طرفى دست اندازى به حريم و حتى بستر رودخانه ها و از طرف ديگر توسعه ناحيه دشت سيلابى رودخانه ها به خاطر رسوبگذارى هاى گذشته آنها و عدم لايروبى در محل هاى انسداد و بازه هاى آسيب پذير و ناكافى بودن اقدامات مهندسى رودخانه در نقاط حادثه خيز، مثل پلها و سيل بندها، خسارات اقتصادى و اجتماعى سيلاب را افزايش مى دهد؛ آيا از اين حوادث درس مى گيريم؟!
٧- برخلاف برخى اظهار نظرها، نمى توان نظم يا تناوب زمانى خاصى را براى دوره هاى ترسالى و خشكسالى قائل بود بلكه آنچه مشاهده مى شود، ناهنجارى اقليمى است برخى از آن به تغيير اقليم تعبير مى كنند. اين ناهنجارى اقليمى اعتبار سرى داده هاى تاريخى را هم با چالش مواجه مى سازد.
8- توسعه شبکه های آبیاری و زهکشی خوزستان، که شاید پرمصرفترین بخش آب سطحى ايران است، آيا به صلاح است؟
بسیاری از این دشت ها قبلاً بایر بوده اند و به عبارتی حقابه بر نبوده اند. آب زیرزمینی شور و کم عمق دارند که زهکشی اراضی را اجتناب ناپذیر می سازد.تلفات آبیاری در این دشت ها، به سفره شور کم عمق ملحق می شود که باید با سامانه زهکشی خارج شود و مشکل بزرگ بعدی را ایجاد کند که حالا زهاب را کجا تخلیه کنند.
طبق تخمين هاى كارشناسان،ایجاد سامانه زهکشی هزینه طرح های آبیاری و زهکشی در این استان را حداقل دوبرابر می کند و همه اینها برای الگوی کشتی با چیرگی گندم که اصلا محصول مناطقی مثل خوزستان نیست! بعضا این دشت ها( به ويژه در جنوب خوزستان، به عبارتی از شوش به پایین )در حالت فعلی بسیار شور و جز اراضی کلاس پنج و شش محسوب می شوند. به دلیل آب زیرزمینی شور و کم عمق، بافت سنگین و ریز، تبخیر بالا و عدم کشت در تابستان و کم عمق بودن سامانه زهکشی، استعداد شدیدی برای شوری مجدد دارند که در شروع هر فصل کشت باید با صرف مقادیر زیادی آب مجدداً آبشویی شوند.
سوال اينجاست چرا براى بالادست (مثل لرستان)با وجود داشتن بهترين كلاس اراضى و برخوردارى از آب سطحى با كيفيت تر، در استفاده از آب محدوديت ايجاد مى كنيم(بند١) و مى خواهيم اين آب را ببريم بريزيم در مناطقى كه مشكلات فوق الذكر را دارند؟ يا مثلا احداث سد در لرستان بيشتر آب را در معرض تبخير قرار مى دهد يا در خوزستان؟!
(البته اين علاوه بر ارجحيت كنترل رسوب و سيلاب در بالادست سدهاى بزرگ حوضه هاى كرخه و كارون بزرگ از قبيل سد كرخه و سد دز است و حتى به نفع سدهاى مذكور و مناطق پاياب آنهاست)
٩- همانطور كه در بند ١گفته شد حجم مخازن سدهاى موجود استان ٢٠٦ ميليون متر مكعب است. اگر حجم سدهاى در حال ساخت را هم به آن اضافه كنيم اين حجم به ٤٣٥ و حتى اگر سدهاى در حال مطالعه را به آن اضافه كنيم(بافرض تصويب مطالعات آنها و اخذ تخصيص آب و صرفنظر از زمان اتمام مطالعات و شروع عمليات اجرايى آنها) كل حجم مخازن آنها ٨٧٣ ميليون متر مكعب مى شود! لازم به ذكر است كه در محاسبه اين احجام، سدهاى برقابى لحاظ نشده است، چون از آنها آبى جهت مصارف كشاورزى، شرب يا صنعت استان برداشت نمى شود و آب رها شده روى توربين ها پس از توليد برق، دوباره به رودخانه بر مى گردد. ضمنا سد معشوره هم لحاظ نشده است كه ذيلا و به اختصار به شرح آن مى پردازيم:
١٠- سد معشوره سدى است كه عليرغم داشتن مطالعات مصوب، تخصيص آب، ماده ٢١٥ و حتى شروع عمليات اجرايى، متاسفانه متوقف شد؛
آمار سيلاب اخير را در نظر بگيريد:
حجم جريان آب عبوری از ایستگاه های هیدرومتری از چهارم لغایت بیستم فروردین ماه ٩٨(شانزده روز) بر حسب میلیون متر مکعب:
١-خرم آباد، دوآب ویسیان ٤٤٢
٢- کشکان، دوآب ویسیان ٩٢٥
٣- کشکان، افرینه ١٤٦٠
٤- چولهول، افرینه ١٨٨
٥- مادیان رود، برآفتاب ١٠
٦- کشکان، پلدختر ١٩٠٠
٧- تیره، دورود ٣٨٨
٨- ماربره، دورود ١٣٨
منبع آمار: شركت آب منطقه اى لرستان
در این مدت شانزده روز دو سیلاب عمده رخ داده است؛ سیلاب پنجم و ششم فروردین و سیلاب یازدهم، دوازدهم و سیزدهم فروردین ٩٨
حجم جريان عبوری از رودخانه کشکان در ايستگاه دوآب ویسیان(پايين دست سد معشوره) نشان می دهد که حدود ٥٠ درصد حجم ورودى رودخانه کشکان در پلدختر از این سرشاخه تولید می شود و اهمیت احداث سد معشوره را نشان می دهد. سدى كه علاوه بر كنترل سيلاب، آب جمع شده در پشت آن مصارف كشاورزى، شرب و صنعت هم دارد و تخصيص آب آن، سال ١٣٨٨ از وزارت نيرو اخذ شد بدينصورت كه ٢٥٠ ميليون متر مكعب براى كشاورزى، ١٧ ميليون متر مكعب براى شرب و بهداشت و ٦ ميليون متر مكعب براى صنعت تخصيص داده شد و ضمن توليد سالانه ١٩٨ گيگاوات ساعت انرژى الكتريكى، باعث اشتغالزايى و توسعه گردشگرى هم خواهد شد. سد معشوره، در صورتى كه بر اساس تخصيص هاى قانونى مذكور كه در جلسات كارشناسى تخصيص آب وزارت نيرو بررسى، تاييد و ابلاغ شده است احداث شود، سدى است بسيار تاثيرگذار براى توسعه اقتصادى كوهدشت(و حتى لرستان)؛ براى كاهش خسارات سيل در پلدختر؛ براى تامين آب تنظيمى موردنياز ایستگاههای پمپاژ واشیان ، جایدر ، چم مهر و موتور تلمبه های مجاز پایین دست در فصول کم آبی و نهايتا براى كمك به سد كرخه و كاهش خسارات سيل در خوزستان.
سد معشوره سيلابها را ذخيره مى كند بطورى كه طبق ابلاغيه تخصيص آب وزارت نيرو، براساس متوسط دراز مدت منابع آب ورودى به سد، صرفا طى فصل زمستان و فروردين ماه، آورد رودخانه، بالغ بر ٣٣٠ ميليون متر مكعب است در حالى كه طبق ابلاغيه تخصيص سال ١٣٨٨، مجموع تخصيص آب برداشتى از سد در طول كل سال ٢٧٣ ميليون متر مكعب مى باشد(مجموع كشاورزى و شرب و بهداشت و صنعت) و اصولا تخصيص آب صادره از طرف وزارت نيرو بر همين اساس و با بررسى همه جوانب موضوع، از جمله تاثير پذيرى از بالادست و تاثيرگذارى بر پايين دست و در قالب حسابدارى آب بوده است.
همانطور كه گفته شد، سد معشوره، نه تنها داراى تخصيص آب و مطالعات مصوب از وزارت نيرو است بلكه مجوز ماده ٢١٥ را هم داشته و حتى كار اجرايى آن هم توسط قرارگاه سازندگى خاتم الانبيا(ص) شروع شده بود.
دكتر اميرحمزه حقى آبى
استاد گروه مهندسى آب دانشگاه لرستان