بر خلاف تصور نمی توان نظم یا تناوب خاصی برای دوره های ترسالی یا خشکسالی قائل شد.
١- خروج خسارت بار و مخرب بخش عمده بارندگى از استان به دليل عدم وجود سدهاى مخزنى كافى در استان و توزيع مكانى و زمانى نامناسب بارندگى عليرغم اينكه لرستان از پربارانترين استانها و امسال تاكنون پربارانترين استان كشور بوده است و حدود ١٢ درصد آبهاى سطحى كشور در لرستان جارى است ولى اين حجم آب ضمن وارد آوردن خسارات سيلابى به استان، نتوانسته نقش مناسبى در توسعه استان داشته باشد و سهم استان لرستان از حجم مخازن سدهاى ساخته شده كشور ٠/٤ درصد است(مجموع حجم ٦ سد استان ٢٠٦/٨٣ ميليون متر مكعب و حجم مخازن سدهاى كشور ٥١ ميليارد متر مكعب است) و نسبت اراضى آبى استان نصف ميانگين كشور است(نسبت اراضى آبى در كشور ٤٦/٢ درصد است ودر لرستان ٢٣ درصد است). هرچند بخش قابل ملاحظه اى هم از اين اراضى آبى از گذشته تا به حال توسط زارعين و به صورت سنتى و با راندمان انتقال و توزيع آب پايين، تحت آبيارى قرار گرفته است و اين طور نيست كه توسط سدها و شبكه هاى آبيارى، تامين آب شده باشند. بديهى است به خاطر شيب نسبتا زياد اراضى و خصوصيات فيزيوگرافى خاص حوضه هاى آبريز در محدوده استان، رواناب ايجاد شده بر اثر بارندگى، سريعا به صورت سيلاب مخرب در مى آيد و باعث خسارات متعدد مى شود. در صورت وجود سدهاى مخزنى كافى در استان، بخاطر نقش مخزن در كاهش دبى اوج سيلاب و افزايش زمان رسيدن دبى سيلاب به اوج، انرژى سيلاب كاهش و سيل تسكين پيدا مى كند و علاوه بر كاهش خطرات سيل در استان لرستان، خسارات سيل در استان خوزستان هم كاهش مى يابد. ٢- از طرف ديگر،گاهى گفته مى شود كه در لرستان بخاطر بارندگى زياد، لااقل خشكسالى وجود نخواهد داشت؛ توجه داشته باشيم كه بين خشكسالى و كم آبى، تفاوت وجود دارد؛ بله، وقتى معيار خشكسالى، صرفا "ميزان بارندگى" و آنهم ميانگين بارندگى با صرفنظر از زمان و مكان بارش باشد، خشكسالى وجود نخواهد داشت؛ ليكن اين استان به دليل توزيع مكانى و زمانى نامناسب بارندگى(كه متعاقبا توضيح داده خواهد شد) و عدم وجود مخازن كافى براى ذخيره آب، همواره با كم آبى (يا به تعبير بنده، خشكسالى مكانى و زمانى) مواجه خواهد بود. لذا در موضوع جبران خسارات ناشى از سيل و خشكسالى بايستى به اين نكته توجه شود؛ در واقع در لرستان سيل و خشكسالى دو روى يك سكه اند. توزيع مكانى نامناسب بارندگى بيشتر بارندگى در مناطق كوهستانى، به دور از اراضى كشاورزى، در قعر دره هاى عميق جارى و از استان خارج مى شود(مثال اول: ايستگاه "كشور" در ارتفاعات جنوب شرق استان كه معرف بيش از ١١ درصد وسعت استان است، پربارانترين ناحيه استان مى باشد و همواره داراى بارندگى بالاى ١٠٠٠ ميلى متر در سال است و عدد ميانگين بارندگى استان را بالا مى برد ولى بارندگى اين منطقه بدون استفاده در استان، به صورت رواناب، از طريق دره هاى عميق خارج مى شود و وارد رودخانه دز مى شود. مثال دوم: ايستگاه دورود كه دومين ناحيه پرباران استان است و بيش از ٩ درصد وسعت استان را در بر مى گيرد، حدود ٧٥ درصد آن به رودخانه هاى سزار و بختيارى مى ريزد و بدون استفاده مناسب از استان خارج مى شود.) همچنين امسال پلدختر، بر خلاف معمول، از پربارانترين مناطق استان بود كه با توجه به اين كه در جنوب استان واقع شده است، بارندگى آنجا هم عمدتا بدون قابليت ذخيره از استان لرستان خارج مى شود. توزيع زمانى نامناسب بارندگى بر طبق آمار بلند مدت، حدود ٧٠ در صد بارندگى از اواخر آذر تا اوايل بهار اتفاق مى افتد كه در اين مدت، نياز بخش كشاورزى كه بيشترين مصرف كننده آب است(با مصرف حدود٩٢ درصد آب) نسبتا ناچيز است. ٣- گاهى هم گفته مى شود بخاطر اين بارشها لااقل آب هاى زيرزمينى بخوبى تغذيه مى شوند. توجه داشته باشيم كه اگر زمان تداوم بارندگى طولانى باشد، بارش بى وقفه پس از اشباع كردن سطح زمين، تبديل به رواناب مى شود و نه تنها در تغذيه آب زير زمينى تقريبا سهمى ندارد بلكه بدليل طولانى تر شدن زمان بارندگى از زمان تمركز(زمان رسيدن آبها از دورترين نقاط حوضه هاى آبريز به نقطه خروجى) و تجميع رواناب مناطق مختلف، تبديل به سيلاب هاى مخرب مى شود؛ ولى اگر بارندگى ها منقطع باشد و در فاصله بين دو بارندگى، زمين از حالت مرطوب و اشباع در بيايد، تاثير آن در تغذيه آب زير زمينى بيشتر است(مشروط به آنكه در زمان كوتاهى، مقدار بارندگى خيلى زيادى اتفاق نيفتد؛ كه در اينصورت هم، بخاطر بالا بودن شدت بارندگى، سيلاب اتفاق مى افتد). اگر بارندگى به صورت برف باشد و به تدريج در زمين نفوذ كند، در تغذيه آب زير زمينى موثرتر است. ٤- بر خلاف برخى اظهار نظرها، نمى توان نظم يا تناوب زمانى خاصى را براى دوره هاى تر سالى و خشكسالى قائل بود؛ آنچه كه مشاهده مى شود بى نظمى اقليمى است كه برخى از آن به تغيير اقليم تعبير مى كنند. ٥- با توجه به نكات گفته شده، علاوه بر ضرورت اقدامات صحيح و موثر آبخيزدارى در استان، نياز است كه وزارت نيرو به تخصيص آب سدها و طرح هاى تامين آب استان، نگاه ويژه داشته باشد و در وضعيت فعلى-كه تخصيص آب سدها و طرح هاى تامين آب عليرغم داشتن مطالعات مصوب با محدوديت مواجه شده اند-بازنگرى كند و منابع مالى طرحهاى در دست اجرا را نيز تقويت كند. ٦- رواناب هايى كه از استان خارج و در سدهاى بزرگ پايين دست ذخيره مى شود، توليد برق نموده و به مصرف كشاورزى و شرب مى رسد. به عبارت ديگر از اين آب كه در بالادست(مثل استان لرستان) خرابى به بار مى آورد، در پايين دست، آب بها و برق بها، حاصل مى شود؛ لذا پيشنهاد مى شود، از طريق ارائه يك ماده واحده در مجلس شوراى اسلامى، بخشى از درآمد آب بها و برق بهاى سدهاى مخزنى كشور، صرف طرح هاى مهندسى رودخانه و كنترل سيلاب مناطق بالادست شود. ٧-در خصوص سدهاى موجود كشور، نيز ضرورت مديريت صحيح مخازن و تنظيم عالمانه شدت جريان خروجى(تخليه مخزن) براساس پيش بينى شدت جريان ورودى به مخزن و گنجايش آن، بيش از پيش بايستى مورد توجه مديران ذيربط قرار گيرد. دكتر اميرحمزه حقى آبى استاد دانشگاه در مهندسى آب