پخش زنده
امروز: -
سیزدهم رجب سالروز میلاد بزرگ مرد عالم و جانشین پیامبر اسلام، حضرت علی مرتضی علیه السلام است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ سیزدهم رجب، سالروز میلاد بزرگ مرد عالم، نخستین نور ولایت و امامت، صاحب ذوالفقار، جانشین پیامبر اسلام، حضرت علی مرتضی علیه السلام است.درون کعبه چه غوغایی است امروز! ملائک، بال در بالْ گستره آسمانها را پوشانیده اند `و جبرائیل و میکائیل و اسرافیل حلقه خانه کعبه شدند تا پر به نور وجود او بسایند! طنین نام او هلهله شادی ملائک است مژده که علی آمده است.
۱۳ رجب سال سی ام از عام الفیل! دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد قدم به درون کعبه نهاد که علیِّ اعلی خانه خویش برای قدوم مبارک او آماده کرده بود و او آمد که نام خود را از خدا گرفته بود و آمده بود بار دیگر بتهای خانه را درهم بشکند؛ او که معشوق خداوند است و محمد صلی الله علیه و آله.
در خانه خدا، خانه عشق و شوریدگی پا به عرصه خاکی نهاد. او علی است و خدایش اعلی.
اجداد طاهرش همگی از نظر فضیلت و بزرگواری معروف و مشهور بودند. پدر و مادر حضرت علی علیه السلام هر دو از خاندان هاشم بوده اند و این خانواده، در فضایل اخلاقی و صفات والای انسانی، در میان عرب و قریش، زبان زد همگان بود و شجاعت و تیزهوشی و زیرکی، از امتیازات آنها به شمار میرفت و همه این فضایل، در حد اعلای خود به علی بن ابی طالب به ارث رسید.
پدر علی علیه السلام از شخصیتهای نقش آفرین صدر اسلام، حضرت ابوطالب بود که عموی بزرگ وار پیامبر خدا علیه السلام نیز بود.
او یکی از دَه فرزند عبدالمطلبْ و خود از بزرگان مکه و رئیس قبیله بنی هاشم، و سراسر وجودش، سرشار از بخشش، مهربانی و فداکاری در راه آیین توحیدی بود. ابوطالب بعد از وفات عبدالمطلب، سرپرستی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به عهده گرفت و بعد از این که پیامبر به مقام رسالت رسید، در راه هدف مقدس ایشان که همان گسترش آیین یکتاپرستی بود، با تمام وجود جانبازی و فداکاری کرد تا آن جا که گفت: «تا جان در بدن دارم، از محمد دفاع میکنم». او سرانجام در سال دهم بعثت در ۶۴ سالگی دیده از جهان فروبست. حضرت علی علیه السلام مراحل آغازین کودکی را در دامان تربیت چنین پدری بزرگ وار رشد یافت.
مادر گرامی حضرت علی علیه السلام، فاطمه دختر اسد از فرزندان هاشم است. وی از نخستین زنانی بود که به پیامبر ایمان آورد و در دوران کودکی پیامبر، مدتی سرپرستی او را به عهده داشت. از این رو، پیامبر اکرمْ ضمن تکریم وی، با تعبیر مادر از او یاد میکرد و حتی هنگام رحلت فاطمه بنت اسد، پیامبر اکرم بسیار متأثر شده و پیراهن خود را بر او پوشانده و بر او نماز خواند و فرمود: «خداوند است که زنده میکند و میمیراند.ای خدا، به حق من و همه انبیای پیش از من، مادرم فاطمه بنت اسد را ببخشای و دلیل و برهانش را بر او تلقین کن و جایگاهش را وسعت بده، همانا که تو ارحم الراحمین هستی».
در فرهنگ عرب، کنیه اسمی غیر از نام اصلی شخص است، که برای مردان با کلمه اَب و اِبنْ، و برای زنان با اُم و بنت میآید و غالبا برای تعظیم و تکریم شخص به کار میرود. حضرت علی علیه السلام هم کنیههای مختلفی داشت؛ از جمله:
ابوتراب که کنایه از هم نشینی آن حضرت با خاک و سجدههای طولانی ایشان داشت. در سال دوم هجری، روزی علی علیه السلام روزی زمین خوابیده و مقداری گرد و غبار بر لباسش نشسته بود. در این هنگام، پیامبر اسلام بر بالین ایشان آمد و با خطاب «یا ابوتراب» آن حضرت را بیدار کرد. از آن زمان، آن حضرت به این کنیه مشهور شدند.
ابوریحانتین: این کنیه را هم پیامبر برای ایشان قرار داد و به معنای پدر دو ریحانه بهشت، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام است.
القاب حضرت علی علیه السلام نیز فراوان است و همگی دلالت بر مدح حضرت علی علیه السلام میکنند؛ از جمله:
یعسوب الدین و یعسوب المؤمنین: ابن ابی الحدید که از بزرگان اهل سنت است، در این باره میگوید: این دو لقب را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دو نوبت به علی بخشید. یک بار به او لقب یعسوب الدین را داد؛ یعنی مالک و رییس و حاکم دین، و در نوبت دیگر فرمود یعسوبُ المؤمنین؛ یعنی آقا و رئیس مؤمنان.
مرتضی لقب دیگر حضرت علی علیه السلام به این معناست که رفتار و کردار آن حضرت، مورد پسند خدا و رسول خداست.
از دیگر لقبهای آن حضرت، میتوان به اسداللّه (شیرخدا)، حیدر (شیر بیشه ایمان) و کاشِفُ الکَرْب (بر طرف کننده غم) اشاره کرد.
دوران کودکی هر شخص، مقدمه تحول و تکامل شخصیت اوست. حضرت علی علیه السلام این دوران را در دامان برترین وجود هستی، یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گذارند. بنابر نقل مرحوم مجلسی رحمه الله در کتاب بحارالانوار، یک سال در مکه قحطی شد و، چون ابوطالب از تأمین معاش فرزندان خود ناتوان بود، به پیشنهاد رسول خدا صلی الله علیه و آله، عباس عموی پیامبر، جعفر بن ابی طالب را و حمزه، طالب را، و پیامبر اکرم هم حضرت علی را برای سرپرستی به نزد خود بردند. الفت و علاقه بی نظیری بین پیامبر و علی بود که رشته محکم آن به هیچ وجه قابل گسیختن نبود و این همراهی، تا هشت سالگی حضرت علی علیه السلام ادامه داشت و آن گاه ایشان به منزل پدرش بازگشت و البته اینْ مانع همراهی علی با پیامبر نشد و این همراهی تا آخر عمر پیامبر ادامه یافت.
خود حضرت علی علیه السلام هم به این مطالب در نهج البلاغه اشاره میکند و میفرماید: «رسول اکرم مرا در همان اوایل زندگی ام در دامنش میپروراند و هر روز دری از درهای علم و اخلاق به روی من میگشود».
حضرت علی علیه السلام پس از بعثت پیامبر اکرمْ نخستین کسی است که به رسالت ایشان ایمان آورد، پیامبر در این باره میفرمایند: «نخستین کسی که در روز رستاخیز مرا در حوض کوثر ملاقات میکند، پیش قدمترین شما در اسلام، علی بن ابیطالب است». حضرت علی علیه السلام هم میفرماید: «خدایا، من نخستین کسی هستم که پیام تو را شنید و دعوت پیامبر تو را پاسخ گفت و پیش از من، جز پیامبر خدا کسی نماز نگذارد» همه علمای شیعی و سنی، به این فضیلت بزرگ حضرت علی علیه السلام اعتراف دارند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که به شیوههای گوناگون در ایجاد و استوار ساختن پیوند برادری میان مسلمانان کوشش میکرد. بعد از هجرت به مدینه، حًرت علی علیه السلام را واداشت تا میان سیصد نفر از مهاجران و انصار پیمان برادری ببندند؛ پس عرض کرد که «ای رسول خدا، بین من و کسی عقد برادری برقرار نکردید». در این هنگام پیامبر فرمود: «تو در دنیاو آخرتْ برادر من هستی» و بعد پیمان برادری بین خود وعلی خواند.
این حادثه بزرگ را تاریخ نگاران و عالمان شیعه واهل سنت نقل کرده اند. پیمان برادری میان حضرت علی علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله، افزون بر محکم کردن پیوند محبت، نوعی یگانگی در دیدگاه و رفتار آن دو عزیز را هم میرساند.
در تاریخ اسلام، احترام ویژه پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام بی نظیر بوده است. آن حضرت، همواره پیروی و محبت به علی علیه السلام را توصیه کرده و میفرمودند: «هر کس بخواهد به حضرت آدم در عملش، به نوح در تقوایش، به ابراهیم در بردباری اش، به موسی در هیبتش و به عیسی در عبادتش بنگرد، به علی بن ابی طالب نظر کند». ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، خود درباره والایی مقام حضرت علی علیه السلام به نقل روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرداخته و مینویسد: «هر کس دوست دارد مثل من زندگی کند و مثل من بمیرد، به ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام تمسک جوید». وی هم چنین اضافه میکند که: «علی، امیر مردم با ایمان، پیشوای متقین، رهبر کمال یافتگان پاک به بهشت پروردگار عالمیان است. کسی که او را تصدیق کند، رستگار شود و کسی که او را تکذیب کند، رسوا و ساقط شود».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همواره و با تعبیرات مختلف میفرمودند: «من شهر علم هستم و علی دروازه آن، هر کس خواهان علم و دانش است، باید از طریق علی اقدام کند».
علامه امینی در جلد ششم کتاب الغدیر، ۱۴۳ نفر از عالمان اهل سنت را نام میبرد که به شکلی این روایت را نقل کرده اند. همچنین آنها علاوه بر این روایت، تعبیرات دیگری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که حاکی از علم و حکمت حضرت علی علیه السلام است، آورده اند؛ مانند این روایت: «من خانه حکمت و علی دروازه آن است»
سلمان فارسی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکند که وقتی ایشان حدیث «من شهر علم هستم و علی دروازه آن»، را فرمودند: منافقان به علی حسد بردند و ده نفر از آنان با هم توافق کردند که یک سؤال را جداگانه از علی بپرسند و با خود گفتند اگر علی به همه یک پاسخ داد، میفهمیم او دانش چندانی ندارد. اولی آمد و پرسید: «ای علی، علم بهتر است یا ثروت؟» حضرت فرمودند: «علم بهتر است؛ چون علم میراث پیامبران است و ثروت میراث قارون». دومی همین سؤال را پرسید و باز حضرت علی علیه السلام فرمود: «علم بهتر است، چون ثروت را تو باید نگه داری، ولی علم تو را نگه میدارد». آنها به همین ترتیب میپرسیدند و حضرت به هر کدام جواب جداگانهای میداد. وقتی همگی از جوابها با خبر شدند، بی اختیار زبان به اعتراف گشودند و گفتند: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله راست گفته و شکی نیست که علی دروازه همه دانش هاست».
علی علیه السلام اسوه انسان کامل و محبت به او شرط ایمان است. در این باره فخر رازی که یکی از علمای بزرگ اهل سنت است، از زمخشری نقل میکند که وقتی آیه ۱۰۹ سوره شعرا نازل شد، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند: «خویشاوندانی که محبتشان بر ما واجب است، چه کسانی هستند؟» حضرت فرمود: «علی، فاطمه و پسران آنان علیهم السلام». هم چنین سیوطی، یکی دیگر از علمای اهل سنت نقل میکند که پیامبر فرمود: «دوستی علی نشانه ایمانْ و دشمنی او، نشانه نفاق است.
حضرت علی علیه السلام بود که همواره مرد اول کارزار و میزان نبرد بود تا آن جا که در جنگ خندق، سرنوشت جنگ را با کشتن پهلوان نامی عرب عمرو بن عَبدوَدْ عوض کرد و به شهادت همه عالمان شیعه و سنی، این مدال افتخار را از پیامبر گرفت که: «ضربه علی در روز خندق، از عبادت جن و انس برتر است».
حضرت علی علیه السلام شمشیر بُرنده اسلام بود که هیچ وقت کُند نشد و این را در همه پیکارها نشان داد، چنان که ابن عباس هم میگوید: «پرچم مهاجران همواره و در همه جنگها به دست علی بود و او در تمام جنگها پرچم دار سپاه توحید بود».
یکی از ویژگیهای برجسته مولای متقیان رعایت عدالت اسلامی به ویژه در سخن و کرداراست.
از نظر ایشان، آن اصلی که میتواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد و به پیکر اجتماع آرامش تزریق کند، عدالت است. عدالت خود آن حضرت به حدّی بود که زبان زد دوست و دشمن و عام و خاص گردید. جبران خلیل جبران نویسنده مسیحی میگوید: «علی در محراب عبادت و به خاطر شدت عدالتش شهید شد».
همچنین بنابر نقل ابن ابی الحدید شارح بزرگ نهج البلاغه، حضرت علی علیه السلام در عبادت، عابدترین مردم شمرده میشد و نماز و روزه اش از همگان بیشتر بود و مردمان، نماز شب و انجام مستحبات را از او آموختند. امام سجاد علیه السلام با این که خودش به زینت عابدان مشهور است، ولی درباره حضرت علی علیه السلام میگوید: «چه کسی قدرت دارد مثل علی علیه السلام خدا را عبادت کند».
*صفات نیک حضرت علی علیه السلام ستودنی است
حضرت علی علیه السلام از زمره مردان نیک روزگار و اسوه مروّت و جوان مردی است و جوان مردی، یعنی شجاعت آمیخته با ایثار و گذشت. نقل میکنند که در جنگ صفین، معاویه مانع رسیدن آب به امام و اصحابش شد. پس حضرت علی علیه السلام دستور حمله داد و آب پس گرفته شد. در این هنگام بعضی از یاران امام خواستند مانع رسیدن آب به معاویه و یارانش شوند، ولی ایشان فرمود: «من هرگز پیروزی را از این راه نمیخواهم؛ زیرا این پیروزی، نشانه مسلمانی نیست.» بعد امام دستور دادند که مانع رسیدن آب به معاویه و طرفدارانش نشوند؛ و با این حرکت، بر دفتر بزرگ منشی و جوان مردی خود برگ سبز دیگری افزودند.
در دوران جاهلیت و هم زمان با ظهور اسلام در عربستان، افراد با فصاحتِ بی نظیر مثل «اِمرَءُالقیس» شاعر پر آوازه عرب، و دیگرانی که اشعاری سحرانگیز میسرودند، بسیار بودند. ولی فصاحت کلام علی علیه السلام همه ادیبان عرب را به تعجب واداشت و جملگی در برابر آن کلام آسمانی درمانده شده و او را «امیرسخن» نامیدند. ابن ابی الحدید دانشمند بزرگ اهل سنت دراین باره میگوید: «علی پیشوای فصاحت و استاد بلاغت است. سخن او پایینتر از کلام پروردگار و بالاتر از کلام آفریدگان است.» او همچنین در جای دیگری درباره خطبه ۲۲۲ نهج البلاغه میگوید: «اگر کسی این فصل نهج البلاغه را بررسی کند، خواهد فهمید سخن معاویه که: علی بلاغت را برای قریش بنیان گذاری کرد، صحیح است. اگر تمام فصیحان عرب در جایی جمع باشند و این خطبه بر آنان قرائت شود، شایسته است همگی به خاک افتاده، سجده کنند».
حضرت علی علیه السلام امیر بیان و خطیب بی همانندی است که چشمههای شور و معنا در زلال بی کران سخنانش موج میزند. بی شک همه کلام علی علیه السلام از فصاحتی اعجازگونه بهره برده، ولی بعضی سخنان آن حضرت، از شگفتی بیش تری برخوردار است که از آن جمله میتوان به دو خطبه امام علی علیه السلام اشاره کرد که حضرت در یکی از آن ها، خطبهای در ۸۵ سطر بیان داشتند، بدون آن که حتی یک بار از حرف «الف» استفاده کنند و در خطبهای دیگر، از آوردن نقطه خودداری کردند که این خود، امیر بیان بودن حضرت را تأییدی دو چندان است.
حیات سراسر نور علی علیه السلام سرشار از زیباییهایی معنوی است:
زیباترین ولادت: تنها کسی که در داخل خانه خدا به دنیا آمد علی علیه السلام است.
زیباترین نام: بنابر روایت متعدد، نام علی مشتق از نام خدا است.
زیباترین ایثار: در توطئه مشرکان در قتل پیامبر صلی الله علیه و آله، علی جای پیامبر آرمید.
زیباترین معلم: علی تربیت شده دست پیامبر بود.
زیباترین سخنان: به تعبیر بسیاری از بزرگان، نهج البلاغه برادر قرآن است
شیخ محمد عبده، یکی از بزرگترین دانشمندان عالم تسنن میگوید: «کلام امام علی بن ابی طالب، پس از کلام خدای متعال و پیغمبرش صلی الله علیه و آله شریفترین و برترین سخن، و سرشارترین کلام از لحاظ مواد و دارای بهترین شیوه است و بیشترین معانی و محتوا را دارد».
جُرج جرُداق، یکی از دانشمندان مسیحی میگوید: «در نهج البلاغه علی، به همان اندازه که برای عرب خیر و ارزش وجود دارد، برای همه انسانهای دیگر نیز خیر و ارزش وجود دارد».
دکتر زَکی مبارک، یکی از عالمان اهل تسنن میگوید: «من اعتقاد دارم که مطالعه کتاب نهج البلاغه، روح شهامت و مردانگی و عظمت نفس را تقویت میکند؛ زیرا از روح پر توانی صادر شده است».
حسن بن یسار بصری، از مشهورترین فقیهان و دانشمندان قرن اول هجری میگوید: «علی بن ابی طالب، ربّانی امت اسلامی و دارای عظمت و سابقه منحصر و نزدیکی با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله است. او هرگز از امر الهی غفلت نورزید و در راه دین هیچ ملامتی در او تأثیر نداشت».
ابن ابی الحدید، یکی از آگاهترین عالمان اهل تسنن که شرحی در بیست جلد بر نهج البلاغه نوشته، میگوید: «من چه بگویم درباره مردی که همه فضیلتها به او منتهی میشود و هر مکتب و هر گروهی، خود را به او منسوب میسازند. آری، او رئیس همه فضیلت هاست».
*در زلال کلام علی علیه السلام:
هم نشینی با حکیمان، موحب زنده شدن عقلها و شفای روح هاست.
همراهی با دوست خردمند، موجب حیات روح است.
پاکیزهترین زندگی، زندگی همراه با قناعت است.
هرگاه بر دشمنت پیروز شدی، به شکرانه نعمت پیروزی، از او درگذر.
دوست اگر در سه مورد دوستش را حمایت نکند، دوست نیست: در گرفتاری او، در غیبت او، و پس از مرگش.
سه چیز زینت مؤمن است: از خدا ترسیدن، راست گویی و امانت داری.
شیرینی پیروزی، تلخی صبر را از بین میبرد.
خوش خلقی باعث محبت میشود و رشته دوستی را محکم میگرداند.
هر کس تجربه اش کم باشد، فریب میخورد.
هر کس پند وعبرت را بپذیرد، مثل این است که با گذشتگان زندگی کرده است.
هر کس برای آموختن علم سر از خواب بردارد، فرشتگان سایه رحمت بر او میگسترانند و در زندگی او برکت به وجود میآید و چیزی از روزیِ او کاسته نمیشود.
هر کس نهایت سعی و کوشش خود را به کار گیرد، به آخرین مرحله اراده و خواسته خویش میرسد.