پخش زنده
امروز: -
نهمین امام شیعیان امام جواد علیه السلام در ماه رجب سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه چشم به دنیا گشود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ عمر مبارک امام رضا (ع) به ۴۷ سال رسیده بود، ولی هنوز امام نهم متولد نشده بود. مسأله جانشینی امام رضا (ع) اصحاب و شیعیان حضرت (ع) را متأثر کرده بود. این اندوه زمانی به فزونی رفت که فرقه واقفیه که بنا به دلائل مادی و تصرف سهم امام و باز نگرداندن آن به حضرت رضا (ع)، قائل به غیبت امام کاظم (ع) شده بودند و در تبلیغات خویش، فرزند پسر نداشتن امام رضا (ع) را دلیل بر ادعای موهم خود میدانستند.
شخصی بنام ابن ابی نجران نقل میکند: حسین پسر قیاما، از سران فرقه واقفیه، به حضرت امام رضا علیه السلام گفت: «آیا تو امام هستی؟» حضرت فرمود: «آری.» او گفت: «به خدا قسم که تو امام نیستی.» حضرت رضا علیه السلام مدتی سر را پایین انداخت، سپس سر بلند کرد و فرمود: «چرا فکر میکنی که من امام نیستم؟»
او پاسخ داد: «از امام صادق علیه السلام برای ما روایت شده که امام، عقیم (بدون نسل) نیست و تو اکنون به این سن و سال رسیدهای و فرزند پسری نداری.» حضرت رضا علیه السلام این بار طولانیتر از بار پیش، سر پایین انداخت؛ آنگاه سر بلند کرد و فرمود: «قسم به خدا که مدت زیادی نخواهد گذشت که خداوند، پسری به من عطا کند.»
ابن ابی نجران میگوید: «از آن به بعد ما ماهها را شمارش کردیم. خداوند کمتر از یک سال بعد، حضرت امام محمد جواد علیه السلام را به امام رضا علیه السلام عنایت فرمود.»
تولد مبارک امام جواد (ع) نه تنها پایان بخش دلهرههای شیعیان و افشای نیت فرصت طلبان و سود جویانی، چون فرقه واقفیه بود، بلکه آغاز فصل نوینی از تاریخ ائمه اطهار است.
حکیمه دختر امام موسی بن جعفر علیه السلام (خواهر امام رضا علیه السلام و عمه امام جواد علیه السلام) میگوید: هنگامی که زمان زایمان خیزران، مادر امام جواد علیه السلام، فرا رسید، امام رضا علیه السلام مرا فرا خواند و فرمود: «ای حکیمه، برای مراسم زایمان خیزران آماده باش.»
آن گاه امر فرمود که من و خیزران و قابله به اتاقی برویم، برای ما چراغی روشن کرد و در را به روی ما بست. در این حال درد زایمان خیزران را فرا گرفت و همزمان چراغ خاموش شد. من نگران شدم، ولی امام جواد علیه السلام ناگهان همچون ماه شب چهارده طلوع کرد، در حالی که پارچه نازکی بدنش را پوشانده بود؛ نوری از آن حضرت فروزان بود که همه اتاق را روشن کرده بود. نوزاد را گرفتم، در دامان خود گذاشتم و آن پوشش نازک را از بدن او جدا کردم. در این هنگام امام رضا علیه السلام در اتاق را باز کرد و وارد شد، نوزاد را از من گرفت و در گهواره گذاشت. سپس به من فرمود «ای حکیمه، مواظب گهواره باش.»
سه روز که گذشت، حضرت جواد علیه السلام چشم خود را به سوی آسمان گشود و نگاهی به راست و چپ انداخت و فرمود: «اشهد ان لا اله الا اله و اشهد ان محمداً رسول الله»؛ (گواهی میدهم که معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده خداست.)
هراسان برخاستم و نزد امام رضا علیه السلام رفتم و به آن حضرت گفتم: «من از این کودک چیز شگفتآوری شنیدم.»
امام فرمود: «چه چیز شگفتآوری از او شنیدی؟» و من آنچه را شنیده بودم بازگو کردم.
امام فرمود: «ای حکیمه، آنچه از شگفتیهای او خواهید دید، از آنچه شنیدی بیشتر است.»
ماجرای سخن گفتن امام جواد علیه السلام در کودکی از این قرار است:.
چون رنگ پوست امام جواد علیه السلام به شدت متمایل به سبزه بود، مردم در فرزندی او نسبت به حضرت امام رضا علیه السلام شک کردند، اما وقتی قیافه شناسان، او را دیدند همگی اقرار کردند که او از خاندان نبی اکرم و امیرالمؤمنین است. در آن زمان، امام ۲۵ ماهه بود.
حضرت جواد در این ماجرا با زبانی برندهتر از شمشیر خودش را این گونه معرفی کرد: سپاس از آن خدایی است که ما را از نورش آفرید و از میان مخلوقاتش برگزید و امین بر مردم و وحی خویش قرار داد. من محمد پسر علی الرضا پسر موسی الکاظم پسر جعفر الصادق پسر محمد باقر پسر سیدالعابدین پسر حسین شهید پسر امیر المؤمنین علی بن ابی طالب و پسر فاطمه زهرا - دختر محمد مصطفی - هستم.
آیا درباره من شک و شبهه میشود؟ آیا بر خداوند متعال و جدّ من تهمت و افترا روا داشته میشود. آیا کسی، چون مرا بر قیافه شناسان عرضه میکنید؟ سوگند به خدا من به تمام اسرار و خاطرات مردم آگاهم. سوگند به خدا من از تمام مردم به آگاه ترم. آنچه میگویم حق اوست و آنچه اظهار میکنم راست است این علم را خداوند متعال قبل از آفرینش هر موجودی به ما خبر داده است.
سوگند به خدا اگر همدستی و گمراهی کافرین و منافقین نبود سخنی میگفتم که تمام مردم گذشته و آینده از آن تعجب کنند.»
پس از آن حضرت جواد علیه السلام دست خویش را بر دهانش نهاد و فرمود: «ای محمد ساکت باش همانگونه که پدرانت سکوت کردند و صبر پیشه کن که فرستادگان بزرگ خداوند صبر کردند.»
کلیم پسر عمران میگوید: به امام رضا علیه السلام گفتم: از خداوند بخواه که فرزند پسری روزیت فرماید. امام فرمود: روزی من تنها یک فرزند پسر است که وارث من خواهد بود. زمانی که امام جواد علیه السلام بدنیا آمد حضرت رضا علیه السلام به اصحابش فرمود: خداوند مولودی نصیب من ساخته است که همانند موسی بن عمران، شکافنده دریاهاست و همانند عیسی بن مریم است که مادرش مقدس است و پاک آفریده شده است، فرزند من بناحق کشته میشود و اهل آسمان بر او میگریند و خداوند متعال بر دشمن او خشم میگیرد و پس از اندک زمانی او را به عذاب دردناک خود دچار میسازد.
حضرت رضا (ع) بر اساس نصبی که از پیامبر اکرم (ص) و امیر موُمنان علی (ع) به او رسیده بود فرزند خود را به جواد، زکی و تقی ملقب فرمودند. به جزء این سه لقب حضرت جواد (ع) دارای القاب دیگری چون، قانع، مرتضی، نجیب، منتخب، متقی، متوکل، مرض، المختار، عالم نیز بودند.
اما به جهت جود و سخاوت فراوان مشهورترین لقب امام محمد تقی (ع) جواد است.