پخش زنده
امروز: -
بیش از 70 سال از جدایی هند و پاکستان گذشته است. اما تاکنون مشکلات دو کشور همسایه لاینحل مانده است. یکی از موضوعات خیلی مهم تنشزای دو کشور منطقه کشمیر میباشد.
پژوهش خبری صدا وسیما:بیش از 70 سال از جدایی هند و پاکستان گذشته است. اما تاکنون مشکلات دو کشور همسایه لاینحل مانده است. یکی از موضوعات خیلی مهم تنشزای دو کشور منطقه کشمیر میباشد. این منطقه که بین سه کشور چین و هند و پاکستان تقسیم شده محل تبلور زورآزمایی سیاسی و اختلافات بین دهلی نو و اسلام آباد است و هر ازگاهی اقداماتی از قبیل؛ حملات انتخاری، ترور و.... علیه نیروی همدیگر در این منطقه رخ میدهد. حملات انتحاری اخیر گروه جیش محمد به شبه نظامیان هندی در ایالت کشمیر (تحت سلطه هند ) بار دیگر بحران و اختلاف را در این منطقه و بر روابط دو کشور سایه انداخته است. رجزخوانی مقامات نظامی دو کشور به اوج رسید به طوری که ارتش هند دست به اقوام تلافی جویانه زد. در این اقدام پاکستان هواپیمای نظامی هند را سرنگون کرده و خلبان هندی را بازداشت کرد. گرچه مقامات پاکستانی به سرعت خلبان را آزاد کردند ولی هنوز پسلرزهای این تنش ادامه دارد. برای واکاوی اختلافات هند و پاکستان بویژه بر سر کشمیر نشست تخصصی با حضور "مجید وقاری" کارشناس مسائل هند برگزار شد. هدف این نشست پاسخ به سوالات مهمی است که عبارتند از:
ـ ریشههای تنش دو کشور در کشمیر چیست؟
ـ چرا بعد از 70 سال هنوز این بحران لاینحل مانده است؟
ـ آیا دامنه بحران کنونی گسترش خواهد یافت و دو کشور وارد فاز نظامی جدی خواهند شد؟
موقعیت جغرافیایی
به اعتقاد جغرافیدانان و استراتژیستها، کشمیر « قلب آسیا » است. این منطقه در شمال غربی شبه قاره هند قرار دارد. طبیعت کشمیر فوق العاده زیباست. پادشاهان ایرانی، کشمیر را ابتدای بهشت می نامیدند. در برخی از منابع آمده است که شاهان ایرانی بیشتر به خاطر منطقه کشمیر به دنبال تسلط بر هند بودند. اقبال لاهوری در این خصوص گفته است: اگر میخواهید ایران را ببینید، کشمیر را ببینید. آب و هوایی این منطقه خیلی متفاوتر از هند و پاکستان است. کشمیر دارای آب و هوای معتدل می باشد. از این رو کشمیر را به بهشت تشبیه کردند.
به لحاظ موقعیت راهبردی برخی از کارشناسان معتقدند که در این منطقه، دو منطقه هارتلند وجود دارد؛ افغانستان و کشمیر. هر کس بر این منطقه مسلط شود بر کل منطقه حاکم است. از این رو در برخی از منابع، کشمیر را بام آسیا نیز مینامند. زیرا از این منطقه میتوان بر مناطق مرزی سه کشور چین، هند و پاکستان کنترل داشت. کشمیر جدای از موقعیت راهبردی، موقعیت اطلاعاتی و جاسوسی را نیز دارد.
کشمیر بین سه کشور چین، هند و پاکستان تقسیم شده است. بیشترین منطقه کشمیر در اختیار هند است که ایالت جامو و کشمیر در این منطقه قرار گرفته که مهمترین شهر این ایالت سرینگر است و پایتخت تابستانه جامو و کشمیر می باشد. ایالت کشمیر مسلمان نشین (سنی و شیعه) و جامو هندو، و منطقه لاداخ بودایی هستند که به بودایی تبت هم مشهور هستند. کشمیر آزاد نیز تحت کنترل پاکستان است که شامل ایالت «گلگت – بلتستان» میباشد. پایتخت این منطقه «مظفرآباد» است. البته پاکستان چند سال پیش تصمیم گرفت این ایالت را جز ایالت پنجم خود ضمیمه کند که با واکنش تند هند روبرو شد. منطقه « اقصادی» در مجاورت مرز چین قرار دارد و تحت کنترل این کشور است که عمدتاً کوهستانی و خالی از سکنه است. به همین دلیل هند و پاکستان تاکید جدی برای بازپسگیری این منطقه از را چین ندارند. این منطقه از جنگ 1962 که بین هند و پاکستان درگرفت در اختیار چین میباشد.
در خصوص جمعیت کشمیر آمار دقیقی وجود ندارد ولی برآوردها نشان میدهد که بین 12 تا 20 میلیون نفر در منطقه کشمیر تحت تسلط هند ( ایالت جامو وکشمیر) زندگی میکنند. همانطور که گفته شد جمعیت جنوب کشمیر مسلمان هستند که از این تعداد حدود 2 میلیون نفر شیعه هستند. مابقی سنی هستند که تمایل زیادی به پاکستان دارند. اما شیعیان تمایل زیادی به دولت مرکزی هند دارند. دلیل این امر هم این است که چون شیعیان در هند در اقلیت هستند سعی دارند تا اصطکاک با دولت مرکزی را به حداقل برسانند و لذا در انتخابات، شیعیان به احزاب حاکم یا احزاب حاکم ایالتی رای میدهند.
چرا کشمیر ریشه اختلافات هند و پاکستان است؟
بر اساس توافق نامه 1947 بریتانیا، منطقه شبه قاره هند بین دو کشور هند و پاکستان تقسیم شود و کشمیر که مسلمان نشین بودند قرار شد که به پاکستان الحاق شود. تا حدودی از این توافق اجرا شد اما در مورد کشمیر گفته می شود "گلاب سینگ". مهاراجه وقت کشمیر تحت کنترل هند بود، طی یک نامهای به مقامات بریتانیا از آنها خواست که وارد منطقه کشمیر شوند. زیرا به ادعای وی عشایر پاکستانی از اقوام تاتان این منطقه را اشغال کرده و شرارت میکنند. با بررسیهایی که انجام دادم هویت این نامه محرز نشد. اما برخی از کارشناسان معتقدند که توطئهای بین هند و انگیس بود تا این منطقه را به این بهانه اشغال کنند و مانع از الحاق کامل کشمیر به پاکستان شوند. بعد از این اتفاق جنگ شدیدی در سال 1948 بین هند و پاکستان درگرفت که در نهایت بحران کشمیر در سازمان ملل متحد مطرح شد. این سازمان در سال 1948 قطعنامهای را منتشر میکند که در آن از هند و پاکستان خواسته شد تا رفراندامی در بین مردم منطقه کشمیر برگزار شود که می خواهند به هند ملحق شوند یا پاکستان؟
با توجه به حمایتهایی که انگلیس از هندوستان داشت تاکنون این قطعنامه اجرایی نشده است. هندیها از هر گونه دخالت خارجیها در کشمیر به شدت مخالف هستند. زیرا این منطقه را برای خود خیلی راهبردی می داند. برخی از کارشناسان هندی معتقدند که کشمیر میتواند اسرائیل منطقه باشد. اگر کشورهای غربی و امریکایی ها در کشمیر مستقر شوند در آینده به اسرائیل منطقه تبدیل می شود که در این صورت امنیت کشورهای چین، هندن و پاکستان تهدید خواهد شد. بعد از حملات یازده سپتامبر «کالین پاول» وزیر امور خارجه وقت امریکا اولین نکته ای که اشاره کرد؛ کشمیر بود و اعلام کرد که امریکا بعد از مسئله افغانستان، کشمیر را بطور جدی پیگیری خواهد کرد. پرویز مشرف رئیس جمهور وقت پاکستان بلافاصله آمادگی خود را برای حل مسئله کشمیر با هندوستان اعلام کرد. « واجپایی» نخست وزیر وقت هند نیز پذیرفت که دو کشور گفتگو را آغاز کنند. دو کشور احساس خطر کردند که در صورت ورود امریکا به مسئله کشمیر، کنترل این منطقه از دستشان خارج شود. بر این اساس مذاکرات در قالب 6 کمیته و حدود 8 جلسه برگزار شد.
اما در نهایت به علت این که اهمیت کشمیر برای آمریکا کم رنگ شد، هند و پاکستان نیز مذاکرات را پیگیری نکردند و همچنان مسئله کشمیر نه تنها حل نشده بلکه به عنوان یک عامل اصلی تنش در روابط هند و پاکستان می باشد.
تاکنون سه توافقنامه بر سر کشمیر بین دو کشور امضا شده است:
توافقنامه اول در سال 1948 که به نوعی ترک مخاصمه بود. و سازمان ملل نیز آن را تایید کرد. از سال 1948 تاکنون نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در کشمیر حضور دارند.
توافقنامه دوم در سال 1972 به نام "شمیلا" میان هندو پاکستان امضا شد. بر اساس این توافقنامه خط آتش بس که در توافقنامه 1948 تعیین شده بود به عنوان خط کنترل تصویب شد. این خط به عنوان خط مرزی پذیرفته نشد.
توافقنامه سومین به توافق "ایندوس" معروف است که آب این منطقه را بین هند و پاکستان تقسیم شده است. در این منطقه 6 رودخانه بسیار مهم وجود دارد که به سمت سرزمینهای هند و پاکستان سرازیر می شود که عمدتا سر چشمه این رودها در منطقه کشمیر تحت کنترل هند قرار دارد. بر اساس این توافقنامه سه رودخانه در اختیار هند و سه رودخانه در اختیار پاکستان قرار گرفت.
چرا بحران کشمیر طولانی شده است؟
بحران کشمیر که از سال 1948 شروع شد تا سال 1980، تقریبا بین هند و پاکستان یک مسئله ملی بود. از این سال به بعد کم کم نیروهای شبه نظامی پاکستان وارد کشمیر تحت کنترل پاکستان شدند از این زمان به بعد بحران کشمیر از مسئله ملی فراتر رفت. برخی منابع می گویند که در حال حاضر 100 گروه مسلح و غیر مسلح تحت عنوان سازمان حریت فعالیت می کنند. این نیروها تحت نظارتISI ارتش پاکستان قرار دارند که مهمترین این گروهها لشکر طیبه، مومنین، مجاهدین، جیش محمد است. حضور این گروهها در کشمیر بعد از کودتای ضیاءالحق در پاکستان آغاز شد. زیرا وی ارتش را از افراد میانه رو پاکسازی کرد و از این زمان به بعد ارتش پاکستان رنگ اسلامی به خود گرفت.
یکی دیگر از عوامل بحران در کشمیر تاسیس مدارس اسلامی در پاکستان با حمایت های مالی عربستان بود.
این مدارس دو کارکرد عمده آموزشی و نظامی داشتند. آموزش در شاخه نظامی و تبلیغ وهابیت در منطقه. در این برهه از زمان ارتش پاکستان که وجه اسلامی پیدا کرده بود با شعار « آزادسازی سرزمین اسلامی از دست کفار» آغاز به فعالیت کرد. به همین دلیل از منظر گروههای مذهبی پاکستان، کشمیر فلسطین دوم است و معتقدند که باید کشمیر را از دست هندوستان نجات دهند. از این زمان به بعد موضوع کشمیر دیگر تنها مسئله ملی نبود بلکه رنگ و بوی دینی هم گرفت. لذا در پاکستان هر حزبی بخواهد در مورد کشمیر کوتاه بیاید به عنوان خائن شناخته میشود. البته در هند هم چنین وضعیتی در بین احزاب سیاسی وجود دارد که در نهایت هیچ طرفی در موضوع کشمیر عقب نشینی نمیکنند. کشمیر به یک موضوع حیثیتی تبدیل شده است. حتی در خصوص کشمیر چندین کودتا در پاکستان رخ داده است. در سال 1999 نیروهای ارتش هند و پاکستان در "کارگیل" در کشمیر روی در روی هم قرار گرفتند. «پرویز مشرف» علیه « نواز شریف» کودتا کرد. دلیل این کودتا این بود که "نواز شریف" حاضر شده بود در مورد کشمیر مذاکره کند که ارتش سریع وارد عمل شد و وی را برکنار کرد.
چرا کشمیر توسط دو کشور حل نمیشود؟
برای بررسی عوامل تطویل بحران کشمیر باید به ساختارهای سیاسی و نظامی دو کشور توجه ویژه ای داشته باشیم.
سه عامل اصلی در عرصه سیاسی پاکستان نقش دارد:
- ارتش پاکستان: ارتش در پاکستان یک حزب و گروه کاملا سیاسی است که بر ساختارهای سیاسی این کشور مسلط است. با بررسی تاریخ سیاسی پاکستان میبینیم که از سال 1947 به بعد حدود70 درصد امور کشور در دست ارتش بوده و 30 درصد غیر نظامی. که در سر بزنگاههای تاریخی کودتا کرده است که آخرین کودتا هم در سال 1999 بود. ارتش پاکستان از جایگاه مهمی در بین مردم برخوردار است و دلیل این امر هم ایستادگی آنها در مقابل هند است. در حال حاضر دو موضوع مهم افغانستان و کشمیر بطور مستقیم در دست ارتش است و احزاب سیاسی حق ورود به این موضوعات راندارند. به همین دلیل ما میبینیم که هر وقت جریانهای سیاسی در دو کشور خواستند به هم نزدیک شوند یک اتفاق سیاسی امنیتی در کشمیر افتاده و مانع از همکاری جریانهای سیاسی شده است.
- احزاب سیاسی: از احزاب مهم سیاسی پاکستان می توان به حزب "مسلم لیگ نواز" و حزب "مردم" اشاره کرد که در عرصه سیاسی فعال هستند. حزب مسلم لیگ نواز عمدتا توسط فئودالها، تولیدگران صنعتی حمایت می شوند. رویکرد خیلی مذهبی دارند. اما حزب مردم که پایگاهش در ایالت سند است، عمدتا توسط کشاورزان، در شهرها طبقه متوسط و نخبگان حمایت میشوند.
- احزاب اسلامی: احزاب اسلامی نقش خیلی مهمی در تصمیمگیری و تحولات پاکستان دارند که کانون حمایتی آنها مدارس اسلامی است که عمدتا از طریق کشورهای عربی تامین مالی می شوند. احزاب اسلامی هم مثل حزب «علمای اسلام»، « سمیع الحق»، که بیشتر به حزب مسلم لیگ نواز نزدیک هستند و با دولت ائتلاف میکنند.
ساختار سیاسی هند
علیرغمی که میگویند هند بزرگترین دموکراسی در دنیاست ولی در عمل این طور نیست و ارتش هند هم اعمال نفوذ می کند. بر خلاف ارتش پاکستان که در ظاهر هستند ولی ارتش هند در پشت پرده اعمال نفوذ میکند. در برخی از اوقات که مقامات سیاسی هند نمی توانند اهداف خود را به پیش ببرند ارتش وارد عمل می شود. به عنوان نمونه در تحولات اخیر فرمانده نظامی هند به پاکستان هشدار داد که اگر عملیات را در خط کنترل متوقف نکند هند مجبور است از بمب هستهای استفاده کند. از این رو به اعتقاد کارشناسان حل کشمیر هم نیازمند توافق ارتش هند می باشد.
تحولات اخیر در کشمیر
کشمیر از سال 2014 به بعد بیشتر دچار بحرانها و تنشهای سیاسی و امنیتی شده است. دلیل عمده این است که حزب بی.چی.پی (حزب بهارایتا جاناتا، حزب مردم) که در همین سال به عنوان حزب حاکم در هند و کشمیر پیروز شد، در کشمیر نتوانست دولت محلی را تشکیل دهد و ناچار با حزب دموکراتیک مردم "محبوبه مفتی" ائتلاف کرد که این اولین دولت ائتلافی در کشمیر و اولین حضور حزب بی. چی. پی در کشمیر بود. این حزب یک رویکرد سختگیرانه علیه مسلمانان دارد و معتقد است که هند فقط مختص هندو هاست. از این رو در این اقدامات سختگیرانه و ملیگرایانه را نیز در کشمیر اعمال کرد که باعث بروز بحران در این منطقه شد. پیش تر اداره کشمیر در دست احزاب بومی بودند که یک رویه میانه رو داشتند و حتی سازمان کنفرانس حریت که حدود 100 حزب را تحت پوشش دارد همواره با دولت محلی همکاری خوبی داشته است. این تنشهایی سیاسی میان حزب هندی و کشمیری باعث شد تا در نهایت در مرداد امسال "محبوبه مفتی" استعفا داد. در حال حاضر فرماندار کشمیر که به حزب بی.جی.پی هند نزدیک است، سیاستهای این حزب را پیاده میکند. از این رو اوضاع کشمیر هر روز وخیم تر میشود.
یکی از دلایل دیگر تشدید اوضاع کشمیر این بود که حزب بی.جی.پی و دولت محلی کشمیر انجام دادند و سیستم حفاظت رهبران کشمیر (خودروی ضد گلوله..) را لغو کردند و اعلام کردند که هیچ گروه کشمیری را به رسمیت نمی شناسند و امنیت جانی آنها تضمین نخواهد شد. این اقدام مقدمه حمله هندوها به خانه مسلمانان در کشمیر برای انتقام گیری از کشته شدن 44 سرباز هندی بود.
یکی از عوامل دیگر بحرانی شدن کشمیر، موضوع اجرای طرح "یک جاده و یک کمربند" است. این طرح که توسط چین در سال 2015 اعلام شد بخشی زمینی این طرح از سرزمین کشمیر آزاد که در اختیار پاکستان است، عبور می کند. این موضوع موجب نگرانی جدی هند شده است و مقامات آنها بارها مخالفت خود را اعلام کردند. به اعتقاد برخی از کارشناسان، هند برای جلوگیری از اجرای این طرح به دنبال افزایش تنش در کشمیر است.
در پایان میتوان گفت که با توجه به ملاحظات سیاسی و امنیتی از یک طرف و مشکلات داخلی و منطقه ای به نظر میرسد که دهلی نو و اسلام آباد بیشتر از این تمایل به تداوم تنش ندارند. از این رو گزینه جنگ و عملیات های نظامی طرفین منتفی است. مخصوصا پاکستان که به لحاظ قوت نظامی دست برتر را ندارد. به همین دلیل پاکستان به سرعت خلبان هندی را آزاد کرد که تنشها بیشتر از این ادامه پیدا نکند. اما هر دو کشور به طور غیرمستقیم از طریق گروه های مستقر در کشمیر سعی در ایجاد توازن قدرت خواهند داشت. به عبارتی دیگر درگیریهای خشونت آمیز نیابتی دور از ذهن نیست. اما اگر در انتخابات آتی در کشمیر، حزب کنفرانس ملی به رهبری "مفتی سعید" پیروز شود، این اتفاق می تواند آرامش نسبی را بر کشمیر حاکم کند.
پژوهش خبری // رحیم خجسته