پخش زنده
امروز: -
به نظر میرسد از زمان ورود انگلیس به فرآیند خروج از اتحادیه اروپا(برگزیت)، شاهد افزایش اهمیت منطقه غرب آسیا و خلیجفارس برای این کشور هستیم
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما؛ گسترش حضور و تعاملات اقتصادی، امنیتی و نظامی انگلستان در شرق سوئز و خلیجفارس از سال 2013 کاملاً محسوس است. با این وجود، به نظر میرسد از زمان ورود انگلیس به فرآیند خروج از اتحادیه اروپا، شاهد افزایش اهمیت منطقه غرب آسیا و خلیجفارس برای انگلیس و در نتیجه، تلاش این کشور برای گسترش تعامل با کشورهای این منطقه هستیم.
در واقع گرچه برگزیت باعث ایجاد شکاف در سپهر سیاسی انگلستان میان دو گروه طرفدار خروج و طرفداران اتحادیه اروپا شد، با این وجود، در خصوص لزوم و پیشبینی افزایش حضور و نفوذ بریتانیا در مناطقی چون خلیجفارس پس از خروج از اتحادیه اروپا به صورت نسبی وفاق وجود دارد.
«بریتانیای جهانی»
آمال و انگاره امپراتوری که یکی از پیشرانهای برگزیت نیز بوده است، یکی از برسازندگان اصلی سیاست خارجی انگلیس پس از پایان عصر امپراتوری بوده است. به نظر میرسد برسازی عبارت و یا استعاره بریتانیا جهانی نیز در متن انگاره امپراطوری بریتانیا قابلتحلیل باشد. سیاستی که البته ابعاد ژئوپلیتیکی و امنیتی، مؤلفههای ژئواکونومیکی و ملاحظات ژئوکالچر را نیز در بر میگیرد.
تمها و آرزوهای بریتانیای جهانی در نظر سران انگلیس به شرح زیر است:
ابعاد ژئوپلیتیکی و امنیتی «بریتانیای جهانی» و منطقه غرب آسیا
نخست آنکه یکی از جنبههای مهم "بریتانیای جهانی" وعده مشارکت نظامی بیشتر در نقاط مختلف جهان و بهویژه منطقه هند-آرامIndo-Pacific است. بدیهی است منطقه خلیجفارس در غرب آسیا، بخش مهمی از زنجیره امنیتی هند آرام برای انگلیس و آمریکا است.
دیگر آنکه، پیششرط تبدیلشدن انگلیس به قدرتی جهانی، ارتقاء صنایع نظامی است که به طور ذاتي صنایعی بسیار هزینهبر و گران هستند. در این نگاه، افزایش صادرات سلاح به مناطقی چون خلیجفارس، چالش ارتقاء این صنعت پرهزینه را تا حدودی جبران میکند. بدیهی است، انتخاب منطقه خاورمیانه و خلیجفارس از جمله در حوزه افزایش توان نظامی انگلیس در عرصه جهانی چند علت مهم دارد.
نخست آنکه، این منطقه، منطقهای با تفوق بافتار امنیتی است. دیگر آنکه انگلیس در این منطقه پیشینه حضور سیاسی و نظامی دارد و شبکهای گسترده از ارتباطات در سطح نخبگی ازجمله در سطح نخبگان نظامی را در اختیار دارد و در تلاش برای گسترش آن است. همچنین، تعدادی از کشورهای این منطقه ثروتمند هستند و توانایی واردات گسترده سلاح از انگلیس را دارند. همچنین، در این منطقه شاهد سطحی از نااطمیناني به استمرار نقش رهبری آمریکا هستیم. مسئلهای که بستر روانی توجه بیشتر این کشورها به نقش امنیتی انگلیس را مهیا میکند.
البته ذکر این نکته ضروری است که پس از سرنگونی رژیم مبارک در مصر و کنشهای منفعلانه غرب در کلیت خود نسبت به این مسئله، سطحی از شک و تردید در سطح منطقه برساخته شده است که ازجمله اينکه به تلاش کشورهای منطقه به متنوع سازی تعامل با بازیگران امنیتی منجر شده است. سیاستی که البته پیامدها و نگرانیهایی را برای انگلیس به همراه داشته است.
به این معنا که در سالهای اخیر به علل مختلف بهویژه تحولات ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی در عرصه نظام بینالملل و همچنین متنوعتر شدن اقتصاد کشورهای منطقه و گشودهتر شدن کشورهای منطقه خلیجفارس برای ایجاد روابط اقتصادی و نظامی جدید، شاهد افزایش نفوذ روسیه و چین در مناسبات اقتصادی و امنیتی منطقه هستیم. مسئلهای که بههیچوجه نمیتواند با استقبال انگلیس مواجه شود. در واقع منطقه خلیجفارس هیچگاه تا این سطح محلی برای رقابت قدرتهای جهانی نبوده است.
ابعادی از حضور نظامی انگلستان در خلیجفارس
منطقه خلیجفارس همواره منطقه مهم برای انگلستان بوده است. اگر به اسناد بالادستی دفاعی و امنیتی انگلستان ازجمله سند سال 2015 با عنوان "راهبرد امنیتی و دفاعی انگلستان" (SDSR) نگاهی بیفکنیم، سه راهبرد مقابله با تهدیدات تروریستی؛ تضمین جریان انرژی و همچنین استفاده از ظرفیتهای منطقه برای پیشبرد منافع تجاری و اقتصادی انگلستان، در نقطه کانونی سیاستهای این کشور در منطقه غرب آسیا قرار میگیرند.
با این وجود به نظر میرسد در سالهای اخیر، توجه انگلستان به منطقه خلیجفارس بیشتر شده است. بهعنوانمثال شاهد گسترش فزاینده کنشگری نظامی انگلستان در شبهجزیره عربستان از سال 2013 تاکنون بودهایم. از جمله کنشهای نظامی انگلستان در این منطقه، ایجاد پایگاههای دریایی جدید در بحرین و عمان؛ استفاده از پایگاههای هوایی در دبی و کویت و ایجاد یک مرکز آموزش جنگ کویری در عمان و یک اسکادران جنگی مشترک در قطر بوده است.
تا زمان عملیاتی شدن دو ناو هواپیمابر انگلستان بهعنوان نخستین ناوهای هواپیمابر این کشور، اتکای این کشور به پایگاهها و مراکز نظامی منطقه خلیجفارس قابلتوجه خواهد بود. دیگر آنکه، منطقه خلیجفارس شاهد بزرگترین تمرکز نیروهای نظامی انگلستان در خارج انگلیس است. این سطح حضور، 20درصد نیروی دریایی سلطنتی در حال عملیات انگلستان را در برمیگیرد. انگلستان با 1500 نیروی نظامی و هفت ناو جنگی بعد از آمریکا بیشترین سطح حضور یک قدرت خارجی در خلیجفارس را دارد.
نکته قابلتأمل دیگر آن است که صادرات اسلحه به کشورهای حوزه خلیجفارس احتمالاً بیش از نیمی از حجم صادرات نظامی انگلستان را در سالهای پیش رو در بر خواهد گرفت. در واقع یکی از روندهای قابلردیابی، روند افزایش وابستگی انگلستان به فروش سلاح و روابط دوستانه با دیکتاتورهای منطقه خلیجفارس است.
ابعاد ژئواکونومیکی «بریتانیای جهانی» و منطقه خلیجفارس
رأی مثبت مردم انگلستان به خروج از اتحادیه اروپا موجب آن شده است که دولت انگلستان بر تلاشهای خود برای تقویت روابط با تعدادی از کشورهای غیراروپایی بیفزاید. در واقع، چشمانداز توافقنامه تجارت آزاد با کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس؛ افزایش هزینههای دفاعی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و تلاش انگلستان برای پاسخ به این تقاضاها و تلاش برای گسترش روابط دوجانبه با تعدادی از کشورهای این منطقه، نشانههایی از افزایش وزن غرب آسیا و به صورت خاص، خلیجفارس بهویژه از منظر اقتصادی برای انگلستان است.
میدانیم که برگزیت از دست رفتن فرصتهای گسترده اقتصادی را بهویژه از منظر دسترسی کامل به بازارهای اروپایی به همراه خواهد داشت. واقعیتی که از هماکنون موجبات نگرانی از افزایش ابهام اقتصادی و کاهش نرخ رشد اقتصادی این کشور را به همراه آورده است. به نظر میرسد پس از به فرجام رسیدن برگزیت، توجه انگلستان به شرکای غیراروپاییاش بهویژه چین، هند و کشورهای عرب حوزه خلیجفارس بیشتر شود.
بهعنوانمثال امارات متحده عربی بزرگترین بازار بریتانیا در غرب آسیا و چهارمین بازار بزرگ صادراتی خارج از اتحادیه اروپای بریتانیا است. در سال 2017، حجم روابط تجاری دو کشور بالغبر هفده و نیم میلیارد پوند بوده است که نسبت به سال 2016، بیش از 12 درصد افزایش یافته است و پیشبینی میشود که در سال 2020 به 25 میلیارد پوند برسد. این نکته از آنجا اهمیت مییابد که امارات نیز به دنبال تبدیل شدن به هاب جهانیِ انگلیس پسابرگزیت است.[1]
چالشهای کنشگری انگلیس در منطقه
با وجود جاهطلبیها و آمال بزرگ انگلیس برای منطقه، کنشگری این کشور در این منطقه کم چالش نخواهد بود. شاید یکی از مهمترین موانع برای این کشور، تثبیت نظام چند بازیگری در منطقه و افزایش نفوذ و کنشگری کشورهای چون ایران، عربستان و ترکیه در منطقه است. چالشی که با افزایش نقشآفرینی روسیه و چین در این منطقه افزایش نیز یافته است.
ابهام و چالش دیگر به اختلافات درون شورای همکاری خلیجفارس بازمیگردد. در واقع استمرار شکاف در سطح کنونی در این شورا، از نقشآفرینی سیاسی و حتی اقتصادی بریتانیا در منطقه میکاهد. سطحی از درونگرایی در ساحت حکمرانی انگلیس که برآمده از مخاطرات ادامهدار برگزیت خواهد بود چالش دیگری برای پیگیری آمال این کشور در خلیجفارس است. فرسایش نیرویهای نظامی و وجود خلأهای بزرگ بودجه نظامی مشکل دیگر انگلیس بهویژه در حوزه نیروی هوایی و نیروی دریایی است.
بهعنوانمثال پس از یک دهه ریاضت اقتصادی، شاهد کاهش 30هزار نفری نیروهای مسلح انگلیس هستیم.[2] بدیهی است با توجه به چشمانداز نهچندان روشن اقتصاد انگلیس پسابرگزیت، مواجهه با این مشکل آسان نخواهد بود. دشوار بودن توازن بخشی به حضور در اروپای مورد تهدید روسیه و حضور از جمله در منطقه شرق سوئز نیز پرسش و ابهام دیگری است. در این نگاه، این ایده مطرح شده است که حضور در همه جای جهان به معنای حضور در هیچ جای جهان است.
تردید در خصوص استمرار سیاست خارجی فعلی انگلیس پس از روی کار آمدن فردی از جناح چپ حزب کارگر نیز ابهام دیگری را بر میسازد. میدانیم که جرمی کوربین، منتقد و حتی مخالف مداخلات خارجی است و خواستار محدودسازی برنامه بازدارندگی هستهای انگلیس شده است. در این نگاه به احتمال زیاد، او با حضور نظامی گستردهتر انگلیس در شرق سوئز نیز مخالفت خواهد کرد.
نویسنده: حسین مفیدی احمدی پژوهشگر مسائل اروپا
--------------
[1] - https://www.chathamhouse.org/expert/comment/spy-dispute-highlights-shifting-balance-power-between-uk-and-uae
[2] - https://jia.sipa.columbia.edu/online-articles/empire-strikes-back-post-brexit-britains-return-east-suez