به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاری صداوسیما، مقامات پاکستان به رغم سفر اخیر ولیعهد عربستان به این کشور، برای حل بحران خود با هند، به سراغ پادشاه عربستان نرفتند بلکه با رئیس جمهور ترکیه تماس گرفتند. عبد الباری عطوان در مقاله ای در روزنامه اینترنتی رای الیوم ضمن اشاره به این مطلب افزود: بعید نیست واشنگتن و تل آویو که بیشترین منافع را از این بحران کسب می کنند در شکل گیری این بحران و انتقال درگیری ها به جنوب آسیا دست داشته باشند. دولت پاکستان با آزاد کردن خلبان هندی که پس از سرنگون شدن هواپیمای خود هنگام حمله سیزده هواپیما به برخی پایگاه های گروه اسلامی و تندروی «جیش محمد»، دستگیر شد، «تاحدودی» از شدت تنش ها کاست. «جیش محمد» به طور خاص در ایالت کشمیر و به طور کلی در منطقه فعالیت می کند و مسئولیت حمله چهارده انتحاری را به یک کاروان نظامی هندی در مناطقی از بخش هندی ایالت کشمیر پذیرفت. این حمله به کشته شدن حدود چهل سرباز منجر شد و این آمار، بیشترین شمار افراد نظامی کشته شده به دست این گروه، از هفتاد سال پیش و آغاز بحران است.
تلاش طرف های مختلف بین المللی از جمله روسیه، ترکیه، عربستان و امارات برای مهار کردن این بحران همچنان ادامه دارد. اما آمریکا هیچ کاری جز دعوت دو طرف به خویشتنداری انجام نداد. این درخواست «مبهم» معانی بسیاری دارد که در ادامه، آن را تشریح خواهیم کرد.
وزارت خارجه هند به شکل بی سابقه ای با میانجی ها و میانجی گری ها مخالفت کرد و با انتشار بیانیه ای که پیام های زیادی به همراه داشت، اعلام کرد «نیازی به میانجی نیست. ما کانال های ارتباطی موثری داریم. اکنون توپ در زمین پاکستان است تا اقدامات مناسب و صادقانه ای علیه گروه های تروریستی که در خاک آن فعالیت می کنند، انجام دهد.» اجرای این خواسته اگر نگوییم محال است، دستکم دشوار است.
دولت های هند و پاکستان با اعلام حالت فوق العاده برای نیروهای مسلح، حریم هوایی خود را بستند. عمران خان نخست وزیر پاکستان که از حمایت ارتش برخوردار است، (گفته می شود این ارتش بود که وی را روی کار آورد) چند نشست با ژنرال ها برگزار کرد که مهم ترین این جلسات، نشست با برخی فرماندهان یگان تسلیحات هسته ای بود. این در حالیست که گفته می شود پاکستان برای مقابله با هر گونه حمله ناگهانی نظامی هند، بمب های هسته ای تاکتیکی تولید کرده است.
اطلاعات حاکی از آن است که هند صد و چهل و پاکستان صد و پنجاه کلاهک هسته ای در اختیار دارند. برخلاف آخرین درگیری نظامی بین هند و پاکستان در سال 1999، این دو کشور اخیرا به ابزارهایی مانند جنگنده بمب افکن ها یا موشک هایی برای پرتاب این کلاهک ها دست یافته اند. به همین علت عمران خان خطاب به هند، وجود سلاح های هسته ای در دو کشور را به این کشور یادآوری کرد و افزود به همین علت باید با یکدیگر گفتگو و از هر گونه اشتباه محاسباتی که به ویرانی فراگیر دو طرف منجر می شود، اجتناب کنند.
شدت بحران همچنان بالاست و تنش ها به قوت خود باقیست، زیرا رهبران دو کشور در وهله نخست در معرض اعمال فشار شدید تندروها در ارتش های دو طرف و سپس در معرض اعمال فشار گروه های تندرو هستند. به ویژه در هند که نارندا مودی نخست وزیر این کشور در آستانه انتخابات پارلمانی قریب الوقوع قرار گرفته و با انتقادهای شدید مخالفانی مواجه شده است که بر شکست وی در مقابله با تاثیرات تروریست های تحت حمایت پاکستان و ناتوانی در اجرای وعده های وی متمرکز شده اند؛ وعده هایی که وی و حزب راستگرای نژادپرست او را با آیین هندوئیسم در انتخابات اخیر به قدرت رساند. به طوری که مدرن سازی هند، نهادها و ابزارهای تولیدی آن، حل مشکل بیکاری جوانان که در حال شدت گرفتن است، از مهم ترین وعده های وی بود.
گروه افراط گرای اسلامی «جیش محمد» و «لشکر طیبه» که سازمانی شبیه به گروه نخست است، از حمایت های گسترده بیشتر ملت پاکستان بهره مند هستند و تعدادی عملیات انتحاری را در عمق خاک هند اجرا کردند. حمله 2001 به ساختمان پارلمان در دهلی نو، حمله 2008 در بمبئی و ده ها حمله در جامو و کشمیر در ده سال گذشته، از جمله این حملات است.
دو طرف بیشترین بهره را از این بحران می برند. نخست آمریکا که می خواهد از این بحران، برای اعمال فشار بر دولت کنونی پاکستان به منظور متوقف کردن حمایت های خود از جنبش طالبان در افغانستان، نابودی گروه های تندروی اسلامی مستقر در پاکستان که در حوزه نظامی با جنبش طالبان نیز هماهنگی می کنند و همچنین تسهیل مذاکرات کنونی صلح در دوحه بین آمریکا و طالبان، بهره برداری کند.
دومین طرف، رژیم اشغالگر اسرائیل است که یکی از تامین کنندگان اصلی تسلیحات برای هند است و توانسته است به بازارهای امنیتی و نظامی هند نفوذ کند و نخست وزیر کنونی هند، نخستین مقام هندی بود که سال گذشته به قدس اشغالی سفر کرد.
چیزی که اعراب در چارچوب تحولات این بحران می توانند به آن توجه کنند به شرح زیر است:
نخست این که عمران خان با رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، برای مداخله و یافتن راهی مسالمت آمیز برای برون رفت از این بحران، تماس گرفت؛ اما سراغ هیچ یک از سران کشورهای عربی، حتی پادشاه عربستان که سفر یک هفته پیش ولیعهد وی به اسلام آباد، با حدود 20 میلیارد دلار کمک و سرمایه گذاری برای پاکستان همراه بود، نرفت.
دوم این که شاهزاده محمد بن سلمان ولیعهد عربستان، عادل الجبیر وزیر مشاور در امور خارجه را به پاکستان فرستاد که حامل پیام فوری درباره این بحران از جانب وی و نه پادشاه عربستان، برای مقامات پاکستان بود. این بدان معناست که بن سلمان شتابزده، به عنوان پادشاه عربستان رفتار کرد.
نکته سوم این است که کنفرانس سازمان همکاری اسلامی که پنجشنبه، در سطح وزرا در ابوظبی برگزار شد، به خواسته دولت پاکستان مبنی بر این که میزبان وزیر خارجه هند نباشد، پاسخ مثبت نداد یا به عنوان راه حل میانه، این نشست را به علت بحران کنونی به تاخیر نینداخت. وزیر هندی در این کنفرانس حضور یافت و در سخنرانی خود، حامل سلام و درود دویست میلیون مسلمان بود و بر ارزش های همزیستی بین ادیان در هند تاکید کرد.
در پایان، بار دیگر می گوییم دست داشتن آمریکا و اسرائیل در بحران بین هند و پاکستان دو قدرت بزرگ هسته ای در جنوب آسیا، از طریق انتقال درگیری به آنجا، با هدف بر هم زدن ثبات منطقه بعید نیست. در همه بحران های مشابه گذشته، کاخ سفید فورا فرستاده های خود را برای مهار کردن بحران اعزام می کرد؛ اما دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور کنونی آمریکا کمک های سالیانه خود را به پاکستان که به حدود دو میلیارد دلار می رسد، قطع کرد؛ زیرا پاکستان آن گونه که باید، با تروریسم (جنبش طالبان) مبارزه نمی کند؛ جنبشی که آمریکا را در افغانستان شکست داد و واشنگتن به دنبال توافقی است که آبروی آن را حفظ کند و عقب نشینی نیروهای آمریکا را (14 هزار سرباز) میسر کند.
اذعان می کنیم به نظریه توطئه ایمان داریم، زیرا ما عرب ها از جمله مهم ترین قربانیان توطئه در عراق، سوریه، لیبی، یمن، لبنان و فلسطین اشغالی بوده ایم و از مداخلات نظامی آمریکا و اسرائیل، چیزی جز ویرانی کشورهای خود، شهادت بیش از سه میلیون تن و به سرقت بردن تریلیون ها دلار از دارایی های نسل های کنونی و آینده خود، نصیب ما نشد. برای اثبات این موضع گیری، نیازی به شواهد و ادله نداریم و از موضع خود عقب نخواهیم نشست.