به گزارش سرويس بين الملل
خبرگزاری صداوسیما ؛ روزنامه نیویورک تایمز نوشت: اختلاف نظر و دودستگی در میان هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا رو به افزایش است.
اگر تا به حال متوجه نشده اید، باید بگویم احزاب سیاسی دیرینه در جهان دموکراتیک در حال از هم گسیختگی هستند، و حزب کارگر انگلیس، تازه ترین نمونه این از هم گسستگی است. آیا ممکن است بعد از آن نوبت احزاب آمریکا باشد؟
با توجه به اینکه دیگر نمی توان تشدید اختلافات در دو حزب بزرگ آمریکا را پنهان کرد، آیا ممکن است نخستین انتخابات ما با حضور چهار حزب در سال 2020 برگزار شود؟ انتخاباتی که نامزدهایش از حزب راست افراطی دونالد ترامپ، حزب راست میانه جمهوریخواه، حزب چپ میانه جو بایدن، و حزب چپ افراطی الکساندریا اوکازینو-کورتز باشد؟ این امر غیرممکن نیست.
در واقع، دو عبارتی که به تازگی در اخبار دیده می شود و مربوط به اصول اساسی احزاب دموکرات و جمهوریخواه است، مثل بشکه باروتی است که می تواند موجب انفجارهای بسیار بزرگتری در سال آینده شود. این دو عبارت این هستند: ”بی میلی به کار کردن“ و ”وضعیت فوق العاده ملی“.
دفتر اوکاسیو-کورتز در کنگره، هفتم فوریه مجموعه ای پرسش و پاسخ ها را برای توضیح درباره طرح پیشنهادی ”توافق جدید سبز“ خود منتشر کرد. هدف از این ابتکار، ”بسیج کردن همه بخش های جامعه آمریکا برای دستیابی به هدف برای به صفر رساندن انتشار گازهای گلخانه ای و رونق و شکوفایی اقتصادی برای همه است.“
من، این هدف، و تصمیم اوکارسیو-کورتز برای بهره گیری از انرژی عظیم جوانان در دستیابی به این هدف را تحسین می کنم. اما در یکی از بیانیه هایی که دفتر وی درباره این طرح منتشر کرد، تصریح شده است ”توافق جدید سبز“ علاوه بر مزایای دیگر، ”امنیت اقتصادی همه افرادی را تضمین خواهد کرد که قادر به کار کردن نیستند یا مایل به کار کردن نیستند.“
امنیت اقتصادی افرادی که ”مایل نیستند کار کنند“؟ چه کسی می خواهد برای حمایت از افرادی که حاضر به کار کردن یا آموزش دوباره نیستند، مالیات های جدید را بپردازد؟ زمانی که برخی تحلیلگران از این بیانیه انتقاد کردند، گروه اوکاسیو-کورتز اعلام کرد این بیانیه ای نیمه کاره بود که هرگز نباید منتشر می شد. من این حرف را قبول ندارم. برای بیان چنین چیزی دیگر خیلی دیر شده بود. این عبارت ”امنیت اقتصادی حتی برای افرادی که تمایل به کار کردن ندارند“ تنها، توجه محافظه کاران را به خود جلب نکرد، و برخی از دموکرات های چپ میانه را نیز نگران کرد. چرا که این عبارت حاکی از آن بود که پایگاه این حزب، بسیار بیش از آنکه فکر می کردند به سمت چپ گراییده است، و مؤید مهم ترین موضوع مورد اختلاف در حزب دموکرات در این روزها است.
یک گروه از دموکرات ها -برای مثال مایکل بلومبرگ- از کسب و کار، سرمایه داری و استارت آپ هایی استقبال می کنند که مبنای مالیات را برای ایجاد امکانات و منابع برای احداث زیرساخت ها، مدارس، فضای سبز، و تورهای ایمنی بیشتر ایجاد می کنند، و در نتیجه افراد بیشتر، فرصت و ابزار بیشتری برای دستیابی به مزایای بیشتر دارند. این گروه می دانند که فرصت های شغلی خوب و مناسب را دولت نمی تواند ایجاد کند یا خود به خود هم ایجاد نمی شود، بلکه چنین فرصت های شغلی را افرادی ایجاد می کنند که با قدرت ریسک خود شرکت ها را راه اندازی می کنند. این فرصت های شغلی با بازارهای آزادی که تحت نظارت و حمایت یک دولت هوشمند است، ایجاد می شوند. همچنین این گروه از سال های اخیر یک درس گرفته اند: مزایای نفتا، تجارت آزاد با چین، و ظهور اقتصاد دیجیتالی -در عین حال که برای رشد اقتصادی ضروری است-، خود به خود عاید طبقات محروم تر جامعه نمی شود، همانطور که اقدام جمهوریخواهان در کاهش مالیاتی چنین تاثیری نداشت. برخوردار شدن طبقات پایین تر جامعه از این مزایا، مستلزم اقداماتی همچون تضمین تجاری، مستمری، پوشش خدمات درمانی سیار، و راهبردی بسیار سنجیده برای توزیع برابر مزایای رشد (اقتصادی) در میان کارفرمایان، کارگران و سهامداران است.
گروه دیگر دموکرات ها -همچون برنی سندرز- عقیده دارند پس از چهار دهه ثابت ماندن دستمزد طبقه متوسط - و دادن بسته های نجات اقتصادی به بانکداران و میلیاردها، و نه کارگران، در سال 2008-، موجب رشد اقتصادی و ایجاد فرصت های شغلی و دسترسی همه طبقات جامعه به ثروت نمی شود. در حال حاضر نابرابری بسیار زیاد است.
گروه محدود دولت، خود به دو گروه تقسیم شده اند: گروهی که از پذیرفتن دروغ های ترامپ خودداری می کنند و گروهی که از اقدامات ترامپ کاهش مالیاتی، روی کارآوردن قضات محافظه کار، و آزادسازی تجارت حمایت کرده اند. اما تصمیم ترامپ مبنی بر اعلام ”وضعیت فوق العاده“ در خصوص مرز مکزیک، موجب نقض اساسی ترین اصول دولت حزب جمهوریخواه شده است. این تصمیم موجب شکاف بین جمهوریخواهان شده است. نشانه های اولیه این امر این است که گروهی -که میچ مک کانل در راس آنها قرار دارد- به قدری از نظر اخلاقی افول کرده اند که پس از دو سال فروختن وجدان خود به ترامپ، حتی این آخرین اصل اساسی هم کنار گذاشتند و با اقدام ترامپ در غصب اختیارات کنگره برای تخصیص بودجه همراه شده اند.
حزب دموکرات و جمهوریخواه معمولاً در طول سال ها توانسته اند اختلافات شدید خود را مدیریت کنند. اما شاید این بار فرق کند. میزان خشم هر دو پایگاه بسیار شدید است: توانایی آنها در ابراز خشم خود از طریق شبکه های اجتماعی، شبکه های رادیویی و تلویزیونی قدرتمند و فراگیر است، و سرعت جهانی سازی، فناوری و تغییرات آب و هوایی که با آن رو به رو هستیم، ایجاب می کند تصمیم های سیاسی بسیار متفاوتی اتخاذ شود. بنابراین احساس من این است که انتخابات سال 2020 آمریکا شبیه هیچ یک از انتخاباتی که من در طول عمرم دیده ام، نخواهد بود.