به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاری صداوسیما، بشار اسد رئیس جمهور سوریه در جمع روسای شوراهای استانی سوریه گفت: دشمن برای تبدیل سوریه به کشوری شکست خورده و ناتوان ناامید شد.
بشار اسد گفت سیاست حامیان تروریسم در قبال سوریه، بر دو اصل استوار بود اول حمایت از تروریسم با هدف تسلط بر بیشترین سطح جغرافیایی در سوریه که یک اصل موقتی بود و دیگر، برنامه ریزی بلند مدت برای بازاریایی و اجرایی کردن سیاست تمرکز زدایی فراگیر در سوریه است.
بشار اسد رئیس جمهور سوریه برگزاری انتخابات شوراهای محلی را با وجود تلاشهای دشمنان برای تضعیف دولت سوریه ، نشان از دستاورد کشوردانست. به گزارش شبکه تلویزیونی الاخباریه سوریه، بشار اسد که در دیدار با رؤسای شوراهای محلی استان های سوریه سخن می گفت، افزود: «آقایان و خانمها، رؤسای شوراهای محلی از اینکه پس از انتخاب شما در این مسئولیت، در اولین نشست عمومی با شما دیدار می کنم خوشحالم، انتخاب شما در انتخاباتی انجام شد که برگزاری آن یکی از شروط اساسی دولت در کشور بود. برگزاری چنین انتخاباتی در چارچوب تلاش ها برای استقرار و ثبات کشور و سرکوب تروریسم، مرحله مهمی به شمار می آید و تأکیدی بر قدرت مردم و دولت است و بار دیگر اثبات این مهم است که امید دشمن برای تبدیل سوریه به کشوری شکست خورده و ناتوان در انجام دادن مأموریت های قانونی، ناامید شد.
وی افزود، تجربه مدیریت محلی ، تجربه مهمی است. این تجربه در چارچوب تقویت مشارکت مردم در مدیریت امور کشور و اتخاذ تدابیری است که بتواند در پیشبرد آینده مناطق زندگی آنان سهیم باشد. البته این تجربه نیز بسان تمامی تجربیات دیگر نکات مثبت و منفی دارد و مرور زمان با اثبات آنها، نیاز به توسعه و اصلاح قوانین متعلق به آن را آشکار می سازد.
رئیس جمهور سوریه ادامه داد، قانون 107 مصوب سال 2011 گام مهمی در مسیر پویایی مدیریت محلی است زیرا به موجب این قانون شهرداری ها استقلال بیشتری پیدا کرده و تمرکز زدایی اداری شهرداری ها در اداره امور بیشتر شده است. زمان انتظار برای اجرایی شدن نهایی قانون 107 پنج ساله بود اما هم زمانی تصویب این قانون با آغاز جنگ علیه سوریه موجب شد تا اجرای کلی قانون و اجرای انتخابات ناشی از آن به تأخیر بیفتد و این نیز نتیجه طبیعی جنگی بود که موجب شد مناطق بسیاری در کشور از کنترل دولت خارج شود. امروز و با بهبود اوضاع میدانی و برگزاری انتخابات، در برابر فرصت مهمی قرار گرفته ایم که بتوانیم در حوزه مدیریت استانی جهش واقعی را شاهد باشیم. جهشی که خواهد توانست در ابعاد مختلف زندگی مردم سوریه تأثیرات مثبت برجای بگذارد اما اگر در درک اهداف قانون 107 موفق عمل نکنیم قادر به عملی کردن جهش مورد نظر نخواهیم بود.
وی افزود، جوهره اصلی قانون مدیریت محلی ایجاد توازن در بخش توسعه در مناطق مختلف کشور است. این کار با واگذاری اختیارات جهت توسعه اقتصادی، عمرانی، فرهنگی و خدماتی به اعضای شوراهای محلی ممکن می شود. به این معنی که مدیران استانی با عملی کردن پروژه ها و ایجاد فرصت های شغلی در افزایش سطح زندگی مردم سهیم شوند و با ارائه خدمات به شهروندان، به ویژه در مناطق دوردست، باری را از دوش مردم بردارند. در بعد عملی، دیگر این امکان وجود ندارد که بتوان به شیوه ایی که در دهه های اخیر شاهد بوده ایم و هنوز هم ادامه دارد، امور کشور و دولت را مدیریت کرد و با ادامه روند متمرکز مدیریتی، توسعه متوازنی را در کشور شاهد بود. وقتی دوره صدور قانون سابق یعنی قانون سال 1971 را با زمان تصویب قانون جدید در سال 2011 مقایسه کنیم به این نکته می رسیم که جمعیت کشور در آن زمان حدود هفت میلیون نفر بود اما در زمان صدور قانون سال 2011 تعداد آمار ثبت شده از جمعیت کشور که در داخل سوریه اقامت داشتند،22 میلیون نفر بود یعنی بیش از سه برابر جمعیت. مهم تر اینکه تخصص های علمی در کشور در این مدت به دلیل توسعه علمی در سوریه، در همه ابعاد چندین برابر شد. این تحولات به این معنی که شوراهای محلی که شما نمایندگانش هستید بیش از هر زمانی می توانند بدون تکیه به مقامات مرکزی مأموریت هایشان را به پیش ببرند. البته به این نکته هم باید توجه داشته باشیم که منطقه ای از کشور در مقایسه با منطقه دیگراز نظر سطح و تعداد آمار متخصصان تفاوت دارد مثلا این آمار در دمشق و حلب و باقی استان ها یا در روستاها با شهرها با هم تفاوت دارد به همین دلیل وقتی در پی اجرای قانون 2011 بر آمدیم ناچار باید تلاشی تدریجی را در دستور کار قرار دهیم و از بروز ناهمگونی توسعه، از منطقه ای به منطقه دیگر جلوگیری کنیم. اگر ناهمگونی مناطق در بهره مندی از نیروهای متخصص را نادیده بگیریم شاهد بروز اختلافاتی در بخش توسعه خواهیم بود و این توسعه نامتوازن، با هدف اصلی قانون 107 فاصله دارد.
بشار اسد گفت وقتی در استان های خود مشغول خدمت هستید نهادهای وابسته به مرکز نیز با بازدید از استان های شما به وظایف نظارتی خود عمل می کنند. آنان این فرصت را دارند که به جای غرق شدن در روزمرگی و پرداختن به امور جزیی، سیاست های کلی و راهبردها را پیگیری کنند. همانگونه که اجرایی شدن پروژه های راهبردی دولت موجب می شود تا پروژه های محلی که با تلاش های مدیران استانی عملی می شوند تکامل یافته تر شوند و این به معنی سرمایه گذاری بهتر در حوزه منابع مالی و انسانی و سرعت بخشیدن به توسعه کشور است. اما نکته مهمی که ممکن است چندان بدان توجه نشود اینکه مقامات محلی و اعضای شوراها در هر جایی از کشور که باشند بهتر از هر کسی از خدمات موجود در کشور آگاهند و همین آگاهی کار را در آمارگیری آسان تر می کند. می دانیم که یکی از مشکلات کشور دقت در آمارگیری هاست، پس عملکرد مقامات محلی در این زمینه به مقامات مرکزی کمک می کند تا برنامه هایی را برای کشور تدوین کنند که با واقعیت ها و نیازهای شهروندان سازگارتر باشد.
رئیس جمهور سوریه در ادامه اظهار داشت بخش دیگری از قانون که بسیار مهم است، افزایش مشارکت در حوزه توسعه استانی است؛ مشارکتی که نیازهای محلی و مدیریت منابع جهت تأمین نیازها را شناسایی می کند همانگونه که سبب شکل گیری رقابت در عرصه مدیریت استانی می شود تا راه برای اصلاح برخی از عیوب موجود فراهم شود. این روند به معنی مشارکت شهروندان در تصمیم گیری هاست و این مشارکت سطح آگاهی مردم به مشکلات موجود در نهادها را افزایش می دهد و همین امر این توانایی را به آنان می دهد تا به جای آنکه منتظر راه حل مسئولان بمانند، تا خود برای حل مشکلات چاره اندیشی کنند، یعنی شاهد خواهیم بود که راه حل از بالا به پایین جایش را به راه حل از پایین به بالا خواهد داد و چه بسا افراد پایین هرم در حل مشکلات قوی تر از مقامات بالای هرم باشند. به طور کلی همکاری پایین و بالای هرم، حل مشکلات را به ویژه در شرایط کنونی یعنی شرایط جنگی آسان تر خواهد کرد. این روند موجب می شود شهروند از یک منتقد صرف( فقط منتقد) به منتقدی تبدیل شود که خود در پی راه حل است، این تحول، نوعی مسئولیت پذیری ملی است و این مسئولیت پذیری موجب می شود دلبستگی انسان به سرزمین و کشور افزایش شود. هم زمان با این دستاوردها، توسعه گفتمان میان بخش های مختلف جامعه ، با هدف جاره اندیشی برای برداشتن چالش ها و موانع، منجر به شکل گیری همکاری و تقویت هماهنگی میان بخش ها و طبقات مختلف جامعه خواهد شد. روی سخن ما در اینجا درباره مشارکت همگان در دولت و کشور است، این شراکت تعبیری واقعی از یکی از مهم ترین وجوه دموکراسی است. این روند سازوکاری برای توسعه اندیشه های دموکراتیک است که بنای آن جز با گفتگوی همه جانبه، مداوم و موسساتی ممکن نخواهد بود. این روند موجب می شود تا دموکراسی از حد گفتار و کلام عبور کرده و به مرحله عمل و دستاورد برسد و این مقوله را از ابزاری برای ویرانگری که دشمنان ما در پی آن هستند، به ابزاری برای سازندگی و توسعه تبدیل می کند. اگر در مطالعات و پژوهش هایی که در طول جنگ با سوریه از جانب مراکز پژوهشی و مطالعاتی کشورهای حامی تروریسم انتشار یافت دقت کرده باشید، یا در اظهار نظر برخی از مقامات این کشورها دقیق شده باشید، متوجه می شوید سیاست آنان در قبال سوریه، بر دو اصل استوار بود اول حمایت از تروریسم با هدف تسلط بر بیشترین سطح جغرافیایی در سوریه که یک اصل موقتی بود و دیگر، برنامه ریزی بلند مدت برای بازاریایی و اجرایی کردن سیاست تمرکز زدایی فراگیر در سوریه است. هدف آنان از تمرکز زدایی، آنچه که الان درباره آن سخن می کوییم یا قانون 107 بدان اشاره دارد نیست، خواست آنان نوعی تمرکز زدایی بود که در آن دولت مرکزی تضعیف شود و به دولت منزوی و ظاهری تبدیل گردد. این روند با خود تضعیف حاکمیت کشور و مفاهیم ملی گرایی را به دنبال دارد و نتیجه آن کاستن از همگرایی اجتماعی و رسیدن به مرحله تقسیم مناطقی در کشور و در نهایت تجزیه جغرافیایی کشور است. چنانچه می دانیم طرح تجزیه سوریه ، طرح جدیدی نیست بلکه طرحی با قدمت چند دهه است و شامل سوریه به تنهایی هم نمی شود و طرحی فراگیر است که بسیاری از کشورهای منطقه را شامل می شود. البته طراحان این سیاست ها، در حوزه فکری عقب مانده اند زیرا رسیدن به چنین هدفی تنها زمانی ممکن است که کشور با اختلاف و شکاف واقعی روبرو باشد اما چنین چیزی در سوریه مصداق ندارد زیرا اگر وجود داشت در همان سال های اولیه آغاز جنگ و حتی در ماههای اولیه شاهد تقسیم سوریه بودیم. اینکه دشمنان ما از اینگونه اشتباهاتشان درس نمی گیرند می تواند نکته مثبتی برای ما باشد. ( شعار جانمان فدای تو باد ای بشار)
بشار اسد: اراده مقاومت در میان مردم سوریه ثابت ماند و با گذشت زمان ریشه دارتر شد.
به گزارش شبکه تلویزیونی الاخباریه سوریه ، بشار اسد رئیس جمهور سوریه در ادامه سخنانش در جمع روسای شوراهای استانی این کشور گفت: واقعیت این است که دستاوردهای ما برای ما پند آموز نمی شود، درست است که در طول سال ها جنگ، شرایط در کشور بارها و بارها تغییر یافت یا حتی در بعد سیاسی و در عرصه بین المللی هم شاهد چنین تحولاتی بودیم اما دو واقعیت هرگز عوض نشد، اول سیاست های سلطه جویانه و توسعه طلبانه است که مقصود تنها در سوریه نیست بلکه کشورهای غربی و آمریکا در تمامی نقاط جهان در پی آن هستند و حقیقت دوم اراده مقاومت در میان مردم سوریه است، اراده ای که ثابت ماند و با گذشت زمان ریشه دارتر شد. امروز یکی پس از دیگری گروههای تروریستی نابود می شوند و میلیون ها سوری، در بسیاری از شهرها و آبادی های آزاد شده، شاهد بازگشت امنیتند. هر وجب از خاک کشور که آزاد می شود به معنای آن است که دشمن ناامید می شود، هر وجب از خاک کشور که پاک سازی می شود یعنی مزدور و خائنی ناله سر می دهد. آنان اندوهگین می شوند به این دلیل که پیش بینی هایی داشتند که محقق نشد و حامیانشان آنان را سرشکسته کردند. برایم عجیب است که این مزدوران چگونه بنده آنانی شده اند که قواعد بازی را به صورت دقیق به اجرا گذاشته بودند؟ شما( مزدوران) از همان آغاز خود را و وطنتان را فروخته اید، نمی گویم اصولتان را فروخته اید زیرا به اصولی باور ندارید. زمانی خود و کشورتان را به فروش گذاشتید که این کالاها در بازار تقاضا و خریدار داشت به همین منظور پول هایی به شما داده شد و شما خریداری شدید اما پس از تجربیاتی که مالکان جدید کسب کردند با وجود تمامی تلاش ها برای خوب جلوه دادن شرایط، نتوانستند آن انتظاری را که از شما داشتند برآورده سازید در نتیجه تصمیم گرفتند در فصل واگذاری امتیازات، شما را به فروش برسانند، اما زمانی برای فروش شما اقدام کردند که بازار برده فروشی رونق نداشت در نتیجه تقاضایی برای خرید شما نبود.( تشویق حضار)
آنان خواستند شما را در بازار بردگان به بهای ناچیز بفروشند اما مشتری یافت نمی شد. حتی این امکان هم وجود داشت که شما را به رایگان واگذار کنند اما باز هم کسی مشتری نشد، چه بسا حاضر بودند شما را بدهند و به خریدارانتان مبلغی پول هم بدهند اما کسی باز هم مشتری نشد. با این حال فروش شما، بدون فروش وطن بوده است زیرا وطن برای خود مالکان واقعی داشت، مالکانی که به معنی درست کلمه مالک بودند نه دزد. وطن، ملت داشت، ملتی که وطن را چون جانش گرامی می داردو اگر وطن بمیرد او نیز می میرد، آنان سمسار نیستند که وطن را کالا بدانند، کالایی که اگر از دستشان رفت بتوانند جایگزینی را برای آن بیابند، وطن جانمایه مالکان واقعی خویش است، این عبارتی است که آنان درک نمی کنند. جمله وطن، مقدس است ، برایشان جمله نامانوسی است، آنان سمسارهای فرومایه ایی هستند که جز در پی ذلت و سستی نبوده و نیستند و شایسته چنین افرادی جز حقارت و پستی نیست.
وی افزود، این مزدوران با گذشت تمام این سال ها، یک اصل بدیهی را نیاموخته اند و آن اینکه هیچ چیزی جز وابستگی واقعی به ملت، آن هم در مفهوم واقعی خود، به انسان ارزش نمی دهد. ملتی وهمی که ساخته و پرداخته اندیشه های بیمار است و این مزدوران خود را بخشی از آن می دانند وجود خارجی ندارد، هنوز نفهمیده اند که مسیر رسیدن به این ملت، مثل هر ملت آزاده ای در جهان، از مسیر مقامات و نهادهای اطلاعاتی دیگر کشورها نمی گذرد بلکه این مسیر از جاده مستقیم و با توشه صداقت و و شفافیت به مقصد می رسد و فریب، خیانت و نفاق را راهی به مقصد نیست.
رئیس جمهور سوریه ادامه داد، امروز نکته ایی را بازگو می کنم که از زمان آغاز جنگ تاکنون بارها متذکر شده ام، چشم اندازی که آنان در این مسیر ترسیم کرده بودند، چشم اندازی در مسیر بن بست بود، امروز باز هم تاکید می کنم که تنها راه بازگشت از این گمراهی، پیوستن به برنامه هایی است که برای آشتی داخلی و تحویل سلاح در کشور، تدارک دیده شدة راه بازگشت برای آنانی که خود را به بازیچه دست دشمن تبدیل کرده اند، بازگشت از مسیر عصیان است. ملتی که به مفهوم واقعی ملت بزرگ و ریشه دار در تاریخ است در برخورد با کسانی که با صداقت به آغوششان باز گردند قلبی سرشار از تسامح و مهر دارند. به همان مقداری که ملت ما در تاریخ ریشه دوانیده است به همان اندازه به جای واماندن در گذشته، چشم اندازش به آینده است حتی اگر این راه دشوار و تلخ باشد. ذهن و حافظه ودیعه گذاشته شده در انسان، برای عبرت آموزی است نه جایی برای تراکم کینه ها و نفرت ها، زیرا این پند آموزی هاست که امت ها و کشورها را ساخته و به آنان صلابت و استواری داده است.
وی افزود، چون سوریه قدرتمند است، مقاومت کرد، چون با شجاعت با مقوله جنگ روبرو شد، قوی تر و مستحکم تر خواهد شد. بهترین تعبیر برای این قدرت، نیروهای مسلح ما هستند، نیروهایی که در کنار خود از حمایت نیروهای پشتیبان، هم پیمان، دوستان و برادران بهره بردند و توانستند تروریست ها را در بسیاری از نقاط کشور سرکوب کنند. همه می دانیم اگر حمایت های گسترده مردمی که حمایتی ناشی از بیداری عمیق و وحدت اقوام بود، نبود این دستاوردها هم ممکن نمی شد. برخی ممکن است برداشتشان از حمایت گسترده مردمی، حمایت حد اکثری مردم باشد که در مناطق تحت تسلط دولت حضور داشتند اما واقعیت این است که چنین حمایت هایی در مناطق تحت کنترل گروههای مسلح نیز وجود داشت. مردمی که باقی ماندنشان در مناطق تحت تصرف گروههای مسلح به میل خودشان نبود بلکه مجبور به اقامت بودند و چه بسا اگر تصمیم به خروج داشتند کشته می شدند. برخی از این مردم با طرف های دولتی در ارتباط بودند و اطلاعات و پیشنهاداتی را انتقال می دادند و اصرار داشتند ارتش وارد مناطق اقامت آنان شود. آنچه باید در این جا تاکید کنم این است که اگر اراده متحد ملت نبود حمایت از کشور برای فرو نیفتادن در آتشی که برایش مهیا شده بود ناممکن بود. این واقعیتی است که داستان های تخیلی و ساختگی مخالفان را برای معرفی جنگ سوریه به جنگ داخلی و به درگیری گروههای دینی، مذهبی و قومی، تکذیب می کند.
بشار اسد در ادامه اظهار داشت، وظیفه ماست تا امروز و فرداها به این سطح از معرفت برسیم که جنگ سوریه جنگ میان سوری ها با تروریست ها بوده و هیچ تعبیری غیر از این برایش درست نیست. جنگی که پیروزی آن پیروزی همه ملت در کنار هم بود نه پیروزی بخشی بر بخش دیگر. این پیروزی، پیروزی انحصاری سوریه علیه تروریسم است و در این مسیر تفاوتی نیست که تابعیت این تروریست ها از کجا بوده است. اینکه تعدادی از سوری ها لباس تروریسم و خیانت بر تن کردند به این معنی نیست که آنان نماینده طیف خاصی از جامعه ما هستند، بلکه آنان نمایندگان آفت جهل و گمراهیند که هر کشوری می تواند بدان مبتلا شود ، آفتی که وقتی دامنگیر شود ارزش ها، اصول و اخلاق از انسان رخت بر می بندد و جنایت، تندروی و فساد جای آنها را می گیرد. و نتیجه همه اینها رها شدن از دلبستگی و وابستگی به وطن خواهد بود و همین رهایی از وطن دوستی است که ابزار لازم را برای تلاش ها جهت تجزیه و چند پارچه کردن وطن فراهم می سازد.
رئیس جمهور سوریه در این جمع که بارها سخنانش را شعارهای حماسی حاضران قطع کرد ادامه داد، مردم سوریه در این جنگ از دو اتفاق تلخ رنج بردند، نباید فراموش کنیم که بخشی از مصیبت ها ناشی از شرایطی است که تروریسم بر کشور تحمیل کرده است تا میلیون ها سوری مجبور به جلای وطن شوند. اقدامی که آنان را با همه مشکلاتشان به خارج از کشور کشاند تا در ادامه با مشکلاتی بیشتر چون تحقیر شدن و رفتارهای غیر انسانی و حتی بهره برداری های سیاسی ، مالی و انسانی مواجه شوند. دولت با همکاری موسسات نظامی و مدنی سعی کرد در حد توان مشکلات آوارگان را در داخل کاهش دهد، پس از آزادسازی شهرها و روستاها تلاش کرد همه آنانی را که آواره شدند به خانه هایشان باز گرداند. در کنار این تلاش هاة همچنین سعی کرد، آوارگانی را که در خارج از کشور به سر می برند بازگرداند زیرا این بازگشت تنها راه پایان دادن به مشکلات آنان است. اما عامل اساسی که موجب شد بازگشت بسیاری از آوارگان مقیم خارج با مشکل مواجه شود این بود که کشورهایی که درگیر پرونده آوارگانند بازگشت این خانواده ها را با مشکل مواجه ساختند. بر شما پوشیده نیست که دست کم یکی از ستون های اساسی برنامه ریزی ها علیه سوریه، موضوع آوارگان است، این موضوعی است که حدود یک سال قبل از آغاز جنگ علیه سوریه برای آن برنامه ریزی شده بود، این برنامه ریزی از طریق هشدار به اردوگاههای آوارگان در کشورهای همسایه آغاز شده بود و هدف آماده شدن برای ایجاد مشکلات انسانی با هدف زمینه سازی جهت محکومیت دولت و نظام سوریه بود. در این زمینه اگر هر چه تعداد آوارگان بیشتر می شد محکومیت ها نیز تقویت می شد. هر آنچه افکار عمومی جهان بیشتر در برابر نظام سوریه قرار می گرفت امکان تحریم های بیشتر علیه مردم سوریه وجود داشت . به این اعتبار که دولت سوریه را مسئول این مشکلات معرفی می کردند و چندان توجهی به این مطلب نداشتند که آیا تحریم ها با قوانین بین المللی سازگار است یا خبر؟ علاوه بر این تعداد زیاد آوارگان در سال های گذشته، منبعی بود که مقامات کشورهای حامی تروریسم ، مقامات سازمان هایی که انتظار می رفت تنها در بخش ارسال کمک های بشردوستانه فعال باشند، و برخی از مقامات کشورهای میزبان این آوارگان، برای فساد خویش از آن بهره گرفتند. هر چه زمان گذشت، هر چه موضوع آوارگان سوری فروکش کرد، این کشورها نیز از بهره برداری های سیاسی و فواید مادی ناشی از میزبانی آنان محروم می شدند در نتیجه سعی کردند با چنگ و دندان این پرونده را برای خود حفظ کنند زیرا حل مشکل آوارگان با توجه به شکست تروریست ها در میدان، به معنی فروافتادن ستون برنامه هایی بود که برای سوریه تدارک دیده بودند. به همین منظور اخیرا شاهد اظهارات وقیحانه اروپایی ها و آمریکا و به طور کلی جهان غرب و کشورهای حامی تروریسم هستیم که به صورت علنی با بازگشت آوارگان به کشورشان مخالفت می کنند و بهانه آنان برای مخالفت نیز سخیفانه و غیر منطقی است. یک بار این موضوع را به راه حل سیاسی و بار دیگر به تضمین های سیاسی پیوند می دهند و همچنان برای این دستاویزهایشان در حال بازاریابی هستند. آنان حتی این موضوع را برای آن دسته از اقلیت های سوری که سال های سال مقیم خارج بوده اند هم به اجرا گذاشتند، زیرا چنین وانمود می کنند که این افراد اگر به سوریه بازگردند تحت پیگرد قرار می گیرند. بسیاری از سوری ها به همین دلیل و با توجه به تاثیر پذیری هایی که از این شایعات داشتند نتوانستند خود را به سوریه برسانند. برخی هم که به قول خود ماجراجویی کرده و وارد سوریه شدند باور نمی کردند که بازداشت نشوند. اما حال این دروغ پردازی ها به صورت تدریجی و کند در حال رنگ باختن است. در هر حال ما در برایر آنچه که آنان در پی تحمیل آن بر ما هستند تسلیم نمی شویم. ما در سال گذشته و پس از استقرار و ثبات در برخی مناطق، توانستیم دهها هزار آواره را به وطن بازگردانیم و طبیعی است که اجازه ندهیم حامیان تروریسم در پی آن باشند تا از مشکلات آوارگان سوری، اهرمی برای سوء استفاده های بسازند. اگر از نگاه آنان آوارگان، تعدادی از سوری هایی هستند که می توان با تمرکز به مشکلتتشان، از آنها در بازی های سیاسی بهره برد از نگاه ما آوارگان، خانواده هایی هستند که گردهم می آیند و احترام اجتماعی آنان بدانها بازگردانده خواهد شد. موفقیت شما ( روسای شوراها) در تامین حد اقل ها در زیر ساخت های استانی که بتواند تداوم زندگی را محقق کند موجب می شود بسیاری از آوارگان برای بازگشت به کشور تشویق شوند. همانگونه که قبلا گفته ام امروز هم به همه آنانی که به دلیل فعالیت تروریست ها ترک وطن کرده اند می گویم به کشور بازگردید تا بتوانید به وظایف ملی خود جامه عمل بپوشانید و در ساختن کشور سهیم باشید. وطن برای همه فرزندانی است که صادقانه و با جان و دل با آن پیوند خورده باشند نه آنکه از تعلقات به وطن تنها شناسنامه و گذرنامه داشته باشند، وابستگی به وطن در تلاش مخلصانه برای کشور است نه در خیانت به ملت. وابستگی به وطن در دفاع از کشور در برابر متجاوزان است نه با توطئه علیه کشور و ویران سازی آن. امروز کشور به همه فرزندانش نیاز دارد زیرا چالش هایی که در برابر ماست، بزرگ است ، در صدر این چالش ها تلاش برای معالجه آنانی است که نفس و جان بیماری دارند، هدف ما این است که این نفس های بیمار از نفرت و کینه پاک شوند و اخلاق و ارزشها در وجودشان جای بگیرد، از هر آنچه رذالت است پاک شوند و از مفاهیم ملی سرشار شوند. رسیدن به همه اینها نیازمند گفتگوی فراگیر ملی است.
رئیس جمهور سوریه، تاکید کرد این تصور که جنگ در این کشور پایان یافته است، درست نیست.
به گزارش شبکه تلویزیونی الاخباریه سوریه، بشار اسد در ادامه سخنرانی خود گفت: در هر مرحله ای موانع و شیوه هایی وجود دارد و امروز پس از پیروزی های نظامی و سیاسی، عده ای از ما همچنان بر افتادن در دام های تفرقه افکنانه ای که دشمنان برای ما نصب می کنند، اصرار دارند.
هدف دشمنان، ایجاد دودستگی در جامعه است تا شکست سریع را به همراه داشته باشد. این عده بدون آنکه بفهمند، در ترویج ایده های ویرانگر نقش دارند. آنها با حسن نیت طرح هایی را ارائه می کنند، اما نتیجه آن ایجاد دودستگی های جدید در جامعه درباره مسایل مختلف است. بعضی از این اندیشه ها ابتکار طرف های داخلی است، اما بعضی از این اندیشه را از خارج و با استفاده از شبکه های اجتماعی در بین ما تبلیغ می کنند. تاکید می کنم گفتگو ضروری است، اما بین ایده هایی که زمینه ساز گفتگو می شود با ایده هایی که باعث دودستگی می شود، تفاوت دارد. این در حالی است که ما امروز بیش از هر زمان دیگر به وحدت کلمه و پرداختن به مسایل اصلی نیاز داریم. باید بر مسایل مشترک و فراگیر بین طیف های گسترده جامعه سوریه، متمرکز شویم. باید فرهنگ تکثرگرایی را به جای فرهنگ مناقشه و کشمکش که دشمنان به دنبال گسترش آن هستند، ترویج دهیم. دشمنان می خواهند از این مناقشه ها به سود خود استفاده کنند. می خواهم به گفتگوهایی بپردازم که در جامعه سوریه در زمان بحران خفه کننده چند هفته گذشته که با کمبود گاز و دیگر کالاهای مختلف روبرو بودیم، صورت گرفت. می خواهم به مسایل بدیهی اشاره کنم که همه ما آنها را می دانیم. ممکن است عده ای سوال کنند که چرا مسایل بدیهی را مطرح می کنیم؟ زیرا گاهی همین مسایل بدیهی، پایه توافق درباره خط مشی گفتگو می شود. نخستین مسئله بدیهی آن است که شکایت هایی که می شنیدیم، بیانگر رنج واقعی و نه ساختگی است. این رنج ها نه جعلی و نه مبالغه آمیز است. رنج های واقعی وجود داشت که بیشتر مردم سوریه در طول چند هفته گذشته متحمل آن شدند و همچنان پیامدهای آن موجود است. مسئله بدیهی دیگر آن است که انتقاداتی که از چند گاهی می شنویم، ضروری است. زمانی که کوتاهی وجود داشته باشد، ما به انتقاد نیاز داریم. اما مهمترین مسئله آن است که انتقاد واقع بینانه باشد. سومین نکته بدیهی، اهمیت گفتگوست. هیچ چیزی در یک جامعه یا کشور نیست که به اندازه گفتگو مفید باشد. البته باید گفتگو ثمربخش باشد تا به راه حل برسیم. اما برای اینکه بتوانیم به راه حل دست پیدا کنیم، باید گفتگو مبتنی بر واقعیت ها و نه منفعلانه باشد. نمی توانیم مانع از دلخوری فردی شویم که متحمل دردهایی شده است. منظور من نگرانی های دروغین است که فرصت طلب ها آنها را مطرح می کنند. هدف این افراد آن است که حمایت ها و نظرها را به خود جلب کنند. یا اینکه عده ای در شبکه های اجتماعی به دنبال گرفتن لایک های بیشتر هستند.
بشار اسد افزود: زمانی که گفتگو را بر اساس واقعیت ها پایه گذاری می کنیم، می توانیم بین کسانی که واقعا دچار مشکل هستند با فرصت طلبان، تمایز قائل شویم. در این صورت می توانیم مشکلات داخلی را که به عنوان خانواده بزرگ سوریه از آنها رنج می بریم، با آنچه از خارج بین ما ترویج می شود، تفاوت قائل شویم. البته من به دنبال آن نیستم که به فرصت طلب ها حمله کند، زیرا آنها در همه جوامع وجود دارند. طبیعی است که هر زمان که بحرانی رخ می دهد، فرصت طلب ها به صحنه می آیند. هر چه بحران شدیدتر باشد، نقش آنها برجسته تر خواهد بود. من همچنین نمی خواهم از دشمنان انتقاد کنم، زیرا کارهای دشمنان در برابر طرف دیگر، طبیعی است. من همچنین به اینجا نیامده ام تا به شبکه های اجتماعی و اینترنت که باعث ایجاد هرج و مرج می شوند، حمله کنم. زیرا این شبکه ها فقط یک ابزار است و ما به عنوان یک انسان مشخص می کنیم که این ابزارها مفید یا مضر باشد. من همچنین در اینجا نمی خواهم کوتاهی ها، تعلل ها، محاصره و فساد را نفی کنم. من پیش از این بارها به صورت علنی درباره فساد سخن گفته ام. همه ما می دانیم که سوریه در محاصره (اقتصادی) قرار گرفته است. من نمی خواهم مشکلاتی را که از آنها رنج می بریم، نفی کنم. به اعتقاد من، همه ما درباره این مسایل توافق نظر داریم. بنابراین مشکل کجاست؟ مشکل آن است که ما گاهی بین این مواردی که ذکر کردم، تمایز قائل نمی شویم و همه آنها را در یک سبد قرار می دهیم و با آنها به عنوان یک مشکل، برخورد می کنیم و به دنبال ارائه یک راه حل برای همه آنها هستیم. به همین علت راه دست پیدا نمی کنیم.
این موارد، دلایل مختلفی دارد و مشکلات مختلفی را هم ایجاد می کند و تعامل با آنها هم باید با راه حل های همزمان و موازی باشد. هر یک از مواردی که بیان کردم، راه حل های متفاوتی دارند. درست است که مشکلاتی که آنها را بیان می کنیم، مشکلات ماست، اما گفتگوها بین خود ما نیست. بلکه دیگرانی از خارج هستند که وارد صحنه شده اند. البته این مسئله به معنای آن نیست که آنها وارد سازوکار گفتگو شده اند و مشکلاتی برای ما ایجاد کرده اند. آنها گاهی یک مشکل بزرگ را کوچک جلوه می دهند یا یک مشکل کوچک را بزرگ می کنند. هدف آنها این است که مشکلات بزرگ را کوچک جلوه دهند تا ما به آنها توجه نکنیم و این مشکلات ادامه پیدا کند. گاهی هم مشکلات حاشیه ای و کوچک پیش روی ما ایجاد می کنند، تا تفرقه بیاندازند. اما خطرناکترین موضوع آن است که زمانی که آنها مشکلات واقعی را پیگیری می کنند، دلایل بروز این مشکلات را وارونه جلوه می دهند. مشکلی را که به فساد ارتباط دارد، می گویند مربوط به کوتاهی و تعلل است. می گویند مشکل ناشی از تعلل مربوط به محاصره است. آنها حتی فاسدان را مظلوم جلوه می دهند. این مسئله باعث می شود دیدگاه درست درباره جزئیات این مسایل از بین برود. در حالی که علت بروز یک مشکل، چیز دیگری است ما در جای متفاوتی با آن مبارزه می کنیم و بنابراین به نتیجه نمی رسیم. این شرایط باعث تنش و سرخوردگی بیشتر می شود و شرایط تاریکی را ایجاد می کند که اجازه نمی دهد هیچ ایده درستی ترویج پیدا کند. ما نباید مانند سال گذشته به اشتباه تصور کنیم، جنگ تمام شده است. من این حرف را فقط به شهروندان نمی گویم، زیرا بعضی از مسئولان هم به گونه ای سخن می گویند که به نظر می رسد هیچ مشکلی وجود ندارد و جنگ پایان یافته است. جنگ پایان نیافته است و همچنان در حال چهار نوع جنگ هستیم. جنگ اول نظامی است که شاهد پیروزی ها در صحنه نظامی، به لطف قهرمانی نیروهای مسلح و حامیان آنها هستیم. جنگ دوم، جنگ محاصره (اقتصادی) است. ما در بیشتر موارد در این جنگ پیروز می شویم، اما گاهی ناکامی هایی هم داریم و با توجه به تغییر شرایط و تاکتیک های کشورهای دشمن، این مسئله طبیعی است. جنگ سوم، جنگ اینترنت و شبکه های اجتماعی است و در این زمینه، هنوز طرف مقابل دست بالا را دارد. زیرا آنها می توانند تفکرات مورد نظر خود را ترویج دهند و این مسئله ناشی از آن است که ما در تعامل با اطلاعاتی که به دست می آوریم، با احتیاط تعامل نمی کنیم. جنگ چهارم، جنگ با فاسدان است. در این جنگ هم از اینترنت برای مظلوم جلوه دادن فاسدان به منظور تحقق منافع خاص شان، استفاده می کنند. البته من کوتاهی ها را توجیه نمی کنم، اما زمانی که درباره کوتاهی ها سخن می گوییم، باید مشخص کنیم که این کوتاهی ها دقیقا در کجاست. می خواهم بگویم تقصیر اصلی در تحولات اخیر، به ویژه در مورد مسئله گاز، نبود شفاف سازمان های ذیربط در تعامل با شهروندان است. زیرا اگر من از شهروندان بخواهم، در انتقادات خود واقع بین باشند، خواهند گفت چگونه واقع بینانه سخن بگویم، در حالی که اطلاعات ندارم. آنها خواهند گفت، چگونه اطلاعات نادرست را تشخیص دهند، در شرایطی که اطلاعات درست را در اختیار ندارند. کوتاهی در این باره آشکار بود و دولت در این باره توجیه شد. مقامات مسئول در این باره در مجلس سوریه سخن گفتند. ما تاکید داریم که باید شفافیت کامل در تعامل با شهروندان وجود داشته باشد تا مشخص کنیم که کوتاهی در چه زمینه ای صورت گرفته است. در عین حال، نبود اطلاعات این مسئله را توجیه نمی کند که ما اطلاعات را بدون دقت، بپذیریم.
وی خاطر نشان کرد: ما امروز در برابر آنچه نسل چهارم جنگ های اینترنتی خوانده می شود، قرار داریم که مبتنی بر انتشار اطلاعات جعلی است. پایگاه های اینترنتی را با نام شهرها، روستاها و محله ها ایجاد می کنند که در ظاهر ملی پرستانه به نظر می رسد و ما تصور می کنیم اطلاعات این پایگاه را کسی می نویسد که در آن محله زندگی می کند. اما واقعیت آن است که اینها پایگاه های خارجی هستند. آنها پس از آنکه اعتماد شهروندان را جلب کردند، انتشار اطلاعات جعلی مربوط به مسایل امنیتی را آغاز می کنند. ما امروز در مرحله ترویج شایعه های امنیتی قرار داریم. به عنوان مثال خبرهایی درباره آدم ربایی یا متجاوز منتشر می کنند، اما زمانی که مسئله را پیگیری می کنیم می بینیم که واقعی نیست و شکایتی هم ارائه نشده است. به بازی گرفتن ارزش لیره و انتشار اطلاعات جعلی اقتصادی که به اعتماد مردم به کشورشان لطمه می زند، از جمله این اقدامات است. ما باید از دقت و درست بودن اطلاعات اطمینان حاصل کنیم. وضع فعلی، مستلزم احتیاط کامل است، زیرا دشمنان به علت شکست خوردن در اعزام تروریست ها یا حمایت از بعضی عوامل و مزدوران سوری، به دنبال طرح سوم یعنی ایجاد هرج و مرج در داخل جامعه سوریه هستند. در شرایط هرج و مرج، عده ای سرگرم نمایش قدرت مالی یا فکری خود می شوند، به جای آنکه به دنبال راه حل باشند. مردم در رفاه نیستند که بتوانند منتظر نتیجه گفتگوها یا سخن سرایی بمانند. مردم به راه حل واقعی نیاز دارند. شهروندان زمانی که فریاد می زنند، هدف شان آن است که راه حلی پیدا شود. زمانی که فرد بیمار به پزشک مراجعه می کند، به دنبال ابراز همدردی پزشک نیست و از او نمی خواهد که بیماری را محکوم کند، بلکه خواهان درمان بیماری خود است. اجازه بدهید وارد بعضی از ایده های عملی شویم.
رئیس جمهور سوریه گفت: ما در عمل باید به دنبال تامین کالاها، مبارزه با احتکار و افزایش قیمت ها باشیم. بین این سه عنصر ارتباط مستقیم یا گاهی غیرمستقیم وجود دارد. اما چالش اصلی تامین کالاهاست. تامین کالاها هم در سه سطح می تواند صورت گیرد. بعضی از کالاها هستند که در داخل تامین می شوند. اما تامین کالاهای وارداتی مربوط به محاصره است. هر چه هم که محاصره شدید باشد، هیچ چیز غیرممکنی وجود ندارد. تامین کالاها در شرایط محاصره (اقتصادی) مانند تعقیب و گریز در نبردهای نظامی است. در این جنگ، ما در بعضی نبردها پیروز شدیم و در بعضی از نبردها هم شکست خوردیم. در مسئله محاصره هم که از پنج سال پیش، تشدید آن آغاز شد، همین شرایط صادق است. ما در این نبرد در بیشتر موارد موفق شده ایم، اما گاهی هم با مشکل روبرو شده ایم. زیرا کشورهای دشمن به شیوه های جدیدی متوسل می شوند و شرایط محاصره را تغییر می دهند. این موضوع به طور اساسی برعهده دولت مرکزی است و به وظیفه خود تا جایی که شرایط اجازه می دهد، عمل می کند. مسئله بعدی آن است که پس از تامین یک کالا، هر چند به صورت جزئی، چگونه آنها را بین استان ها تقسیم کنیم؟ زیرا گاهی شاهد آن هستیم که مشکل در بعضی استان ها تا حدودی حل می شود، اما همین مشکل در بعضی استان ها تشدید می شود. مشتقات نفتی بین بخش های مختلف صنعتی و بهداشتی تقسیم می شود. زمانی که محاصره و کمبود مواد نفتی وجود ندارد، اهمیت توزیع را درک نمی کنیم، اما در شرایط محاصره، باید سازوکار توزیع تغییر کند و بر اساس میزان مصرف، تعداد جمعیت و تعداد تاسیسات صنعتی، کشاورزی و ماشین آلات در هر استان باشد. چند روز پیش از وزارت نفت خواستیم این مسئله را پیگیری کند و بخشی از مشکل را حل خواهد کرد. در شرایطی که نسبت های ثابت برای هر استان تعیین می کنیم، هیچ کسی نمی تواند دخالت کند و بگوید به استان من، مقادیر بیشتری ارسال کنید. در این صورت، توزیع بی هدف از بین خواهد رفت. مسئله بعدی توزیع مواد و کالاها در داخل یک استان یا داخل یک شهرستان است. بیشتر مشکلات در همین جاست و فاسد و تعرض به حقوق دیگران و خودپسندی، در این مرحله رخ می دهد. من دیدگاه قدیمی در این باره دارم که مربوط به پیش از زمان جنگ است. زمانی که مسئله اداره دهها میلیون شهروند مطرح می شود، دولت مرکزی نمی تواند همه مسایل جزئی را حل کند. در اینجا، نقش دولت های محلی اهمیت پیدا می کند. آنها باید نقش کاملی در این باره ایفا کنند. این مشکلات مربوط به شرایط جنگ نیست و فقط کمبود در تامین کالاها مسئله جدیدی است. اما مشکل توزیع پیش از این وجود داشته است. باید از روابط اجتماعی برای پیدا کردن سازوکارهایی در داخل جامعه استفاده کنیم، تا کلاهبرداری دشوار شود. روابط مستقیم اجتماعی مانع از آن می شود که به حقوق یکدیگر دست درازی کنیم. به همین علت، شما باید سازوکارهای مناسب را پیدا کنید. به این صورت می توانیم راه حل های واقعی برای مشکلات پیدا کنیم. مشکل فعلی، نبود عدالت در توزیع و فساد است که هر دو در واقع در این شرایط، یکی است.
بشار اسد افزود: همه مشکلاتی که از آنها رنج می بریم، مربوط به وجود قوانینی است که معیار و سازوکار مشخصی برای اجرای آنها در نظر گرفته نشده است. اگر بهترین قوانین را داشته باشیم و بهترین مسئولان را هم به کار بگیریم، اگر معیارها و سازوکارهای درستی نداشته باشیم، نخواهیم توانست هیچ مشکلی را حل کنیم. ما در گفتگوها باید عملگرا باشیم. نباید اجازه دهیم شرایطی ایجاد شود که در آینده افراد بگویند این ملت قهرمان که فرزندان خود را قربانی کرد و در این جنگ ها مشارکت داشت و با تروریسم، توطئه ها و دسیسه چینی ها مقابله و ثابت کرد شناگر ماهری است، اما در یک وجب آب، غرق شد. وجود هر نوع مشکلی، مستلزم آن است که به دنبال راه حل برای آن باشیم. واقعیت آن است که ما در حال جنگ با تروریسم و مقابله با محاصره و مبارزه با فساد هستیم. بخشی از این واقعیت ها به طور جزئی، خارج از اراده ما قرار دارد. اما نباید از مسئولیت فرار کنیم. همه ما مسئول بخشی از این واقعیت ها هستیم. به همین علت، ساختن ذهن ها و اصلاح تفکرها بخشی از روند بازسازی است که چالش بزرگی محسوب می شود. ما از زمان آزادسازی نخستین مناطق، بازسازی زیرساخت ها در آنها را آغاز کردیم. هر زمان که ارتش وارد یک منطقه سوریه شد، نهادهای دولتی از سرگیری خدمات و بازسازی زیرساخت ها در آن منطقه را آغاز کردند تا شهروندان بتوانند تا تامین حداقل نیازهای خود، به خانه هایشان بازگردند. ما همچنین برای برنامه ریزی مجدد در مناطق تخریب شده و جلوگیری از بروز تخلفات در ساخت و سازها تلاش می کنیم. این مسئله به طور اساسی در استان های دمشق، حلب و حمص پیگیری می شود. بخش عمومی و بخش خصوصی، بازسازی بعضی از تاسیسات را آغاز کردند. اما واقعیت آن است که دشمنان ما زمانی که جنگ را آغاز کردند می دانستند که زیرساخت های کشور ما را ویران خواهند کرد. آنها امروز می دانند که ما می توانیم این زیرساخت ها را بازسازی کنیم. مسئله دشوارتر برای ما، تعامل با زیرساخت های فکری ویران شده و مخرب است که تعامل با آن برای ما دشوار خواهد بود و در این راه باید با اندیشه، تدبیر و جدیت عمل کنیم. اگر در این راه شکست بخوردیم، آخرین امید دشمنان ما خواهد بود که فرصتی در آینده برای ضربه زدن به سوریه پیدا کنند.
اسد خاطر نشان کرد: زمانی که ما در روند بازسازی و تقویت خودمان حرکت می کنیم، تحولات مختلف سیاسی به سود ما خواهد بود. هر چند که با کینه توزی و دسیسه چینی روبرو هستیم. زیر پایه های مستحکم جامعه و کشور قوی به ما اجازه می دهد به اصول ملی خود پایبند بمانیم. آینده سوریه را فقط خود ملت سوریه تعیین خواهد کرد. دوستان به ما کمک می کنند و به ما مشورت می دهند. ما از نقش سازمان ملل زمانی که مبتنی بر منشور آن باشد و به حق حاکمیت کشورها احترام بگذارد، استقبال می کنیم. حاکمیت ملی، یک موضوع مقدس است و اگر تروریست ها و مزدوران در داخل و نیز متجاوزان خارجی آن را نقض کنند، به معنای دست کشیدن از تصمیم سازی ملی و مستقیم نیست. آنچه درباره بحث و بررسی قانون اساسی در کمیته مربوط به نشست های سوچی مطرح می شود، در همین چارچوب است. قانون اساسی سرنوشت کشور را تعیین می کند و به همین علت قابل معامله یا قابل تعارفات نیست. هر نوع کوتاهی در این باره، ممکن است تاوانی بزرگتر از هزینه جنگ به همراه داشته باشد. ملت برای دفاع از استقلال خود در این جنگ شرکت کرد و منطقی نیست که راه حلی ارائه شود که شامل چشم پوشی از این استقلال باشد.
بشار اسد تاکید کرد وجب به وجب خاک سوریه را آزاد می کنیم و هر کس بر سر این کار مانع ایجاد کند، دشمن محسوب می شود.
بشار اسد در ادامه سخنان خود در دیدار با رؤسای شوراهای محلی استان های سوریه گفت: سخنان ما به این معنی است که به هیچ وجه به کشورهای متجاوز اجازه نخواهیم داد که از طریق نمایندگان خود، نمایندگانی که تابعیت سوری دارند، هیچ یک از اهداف خود را محقق سازند، چه از طریق تحمیل کمیته ای یا تحمیل ساز و کاری تا فعالیت خود را عملی کنند، تحمیل ساز و کار به گونه ای که راه رسیدن به اهداف را برای آنان تسهیل کند، اهدافی که نتوانستند از طرق جنگ به آنها دست یابند و به رغم آنچه روند سیاسی نامیده شده است که گمان می کنم سال 2012 پس از کنفرانس ژنو آغاز شد و البته نتوانست به هدفی برسد زیرا کشورهای متجاوز همچنان بر دشمنی و تجاوز خود اصرار دارند، کشورهایی که همچنان اصرار دارند بر سر راه هر روندی به ویژه اگر جدی باشد مانند روند سوچی و آستانه، مانع ایجاد کنند. البته عملیات دشمنان دست کم از یک نظر مثبت بود و آن این بود که همه فریبهای آنان را فاش کرد و بازی آنان آشکار شد به ویژه درمورد کشورهای حامی تروریسم، چه عربی چه غیر عربی و به طور خاص نمایندگان و مزدوران آنها، کسانی که تابعیت سوری دارند و چه بسا زشت ترین و آشکارترین مثال برای این موضوع، جر و بحثی باشد که در طول تقریبا یک سال یعنی پس از روند سوچی، درمورد تشکیل کمیته قانون اساسی به وجود آمد زیرا یک طرف در ظاهر نماینده دیدگاه دولت سوریه بود در حالی که در واقع نماینده دولت سوریه نبود زیرا ما نماینده ای نفرستادیم. ما با این حال معتقدیم که دیدگاه دولت سوریه هم اکنون، دیدگاه بیشتر مردم سوریه است. در همین حال یک طرف دیگر وجود دارد که از نظر منطقی و حقیقی، فرض بر این است که به نمایندگی از مردم سوریه است که با دیدگاه دولت سوریه موافق نیست، با این حال هم اکنون همانگونه که می دانید، طرفی که از آن سخن می گوییم، نماینده دولت ترکیه است هرچند کاملا مشخص است که نه نماینده طرف سوری است و نه حتی نماینده خودش است. سوال ما این است که در کمیته قانون اساسی، آیا درباره قانون اساسی سوریه بحث می کنیم یا درباره قانون اساسی ترکیه؟ چه بسا اینان اصلا چیزی از قانون اساسی سوریه نمی دانند. با این حال مهم این است که هم اکنون حقایق آشکار شده است و دیگر کسی با عنوان گرایش ملی نزد ما نمی آید. قضیه اصلی اختلاف در دیدگاهها است همانگونه که از سالها پیش مطرح بود. حقیقت هم اکنون این است که گفتگو بین یک طرف به نمایندگی از طرف مردم سوریه و طرف دیگر که مزدور است، در جریان است.
بشار اسد افزود: آنچه از کشور محافظت کرد، پایداری مردم بود و اینکه مردم سوریه نیروهای مسلح را در آغوش گرفتند به گونه ای که نیروهای مسلح توانستند به اهداف خود برسند به این علت که مردم از آنان حمایت و پشتیبانی کردند. این حقیقت است که هر مسئولی در هر موقعیتی می تواند ادعای میهن پرستی داشته باشد با این حال هیچکس نمی تواند ادعای قهرمانی کند مگر کسی که تفنگ بر دوش بگیرد و در میدان برابر متجاوزان بایستد.
زیرا همه دشمنانی که برضد سوریه توطئه کردند، شکست خوردند. در مراحل پیشین در تکیه بر تروریستها شکست خوردند و در ادامه در تکیه بر مزدوران در روند سیاسی شکست خوردند و هم اکنون وارد مرحله سوم شده اند و آن به کار گیری ترکیه ی مزدور در مناطق شمالی است. همانگونه که می دانید، اتفاقی که سال 2018 اتفاق افتاد، از این طریق که ترکیه ی مزدور را وادار کردند تا نیروهای خود را به سمت شمال و مناطق شرقی گسیل کند و این بالطبع همانگونه که می دانید، در عفرین صورت گرفت و هم اکنون تهدیدها متوجه دیگر مناطق در شمال و مناطق شرقی سوریه شده است هرچند ما اقدامات نمایشی اخوان المسلمینی اردوغان را نادیده می گیریم، اقداماتی از این قبیل که خود را در قالب مبتکر و سازنده حوادث نشان می داد در نتیجه یک بار غضب می کرد و بار دیگر انقلایی می شد و تهدید می کرد و این اواخر هم در حال اجرای صبر اردوغانی است و این مشکل بزرگی است.
با این حال اردوغان در حقیقت یک مزدور کوچک آمریکا است. البته من عادت ندارم که سخنان گزاف بگویم. ما از واقعیتها سخن می گوییم. منطقه امنی که هم اکنون ترکیه برای ایجاد آن تلاش می کند، همان موضوعی است که از نخستین سال جنگ خواستار آن بود. اردوغان هشت سال است که نه فقط خواستار آن است، بلکه از آمریکا کمک می خواهد که به او اجازه دهد وارد منطقه شمالی و منطقه شرقی در سوریه شود هرچند آمریکا پیشتر به او می گفت کنار بایست زیرا هنوز نوبت تو نرسیده است، چرا؟ زیرا تروریستها در آن مرحله ماموریتها را نسبت به طرح آمریکا، بسیار خوب انجام می دادند و در نتیجه نیازی به نقش آفرینی ترکیه نبود. پس از آزادی حلب مسائل تغییر کرد. پس از آزادی دیر الزور و برداشته شدن محاصره، اتفاقات بدی برای تروریستها رخ داد. پس از آزادی غوطه دمشق، باقیمانده ریف دمشق، استان حمص، بخشی از استان حماه و منطقه جنوبی به طرف درعا، اوضاع برای تروریستها خطرناک شد و آنان جز ادلب، در برخی مناطق حضور داشتند که در آنها گروههایی بودند که به نفع آمریکا می جنگیدند. اینجا بود که نقش ترکیه ضروری و اساسی شد تا مسائل را در هم بیامیزند. اما آنچه ما هم اکنون به دنبال آن هستیم، بدون توجه به چنین نقشه هایی زیرا نمی خواهیم وقت خود را با سخن گفتن درباره آنها ضایع کنیم، این است که هر وجب از خاک سوریه را آزاد کنیم و هر کس در این مسئله دخالت و مانع ایجاد کند، دشمن است. ما با هر اشغالگری به عنوان دشمن برخورد می کنیم. این دیدگاه و نظر سیاسی نیست بلکه دیدگاه و نظر بدیهی ملی است که قابل مناقشه نیست. این دیدگاه دولت نیست بلکه امری قطعی است. مشکل ما با چنین نقشه هایی که گفتم نیست بلکه مشکل ما با آن دسته از سوریهایی است که با بیگانگان، با غرب، با آمریکاییها و با ترکها همکاری کرده اند، کسانی که این بهانه را به ترکها دادند تا به دخالت در سوریه بپردازند. اگر به آغاز اتفاقات بازگردیم می بینیم که این گروهها تحت شعارهای آزادی، کرامت، دموکراسی و غیره به خیابانها ریختند و بعد به گروههای مسلح تبدیل شدند، به نامهای ارتش آزاد تروریستی، پس از آن جبهه النصره پدید آمد، سپس هنگامی که داعش آمد، این گروه دگرگون شد و ریشهای بلند گذاشتند و هنگامی که نوبت و نقش داعش به سر آمد و آمریکا تصمیم گرفت که وانمود کند که با تروریسم مقابله می کند، گروههای اخیر پدید آمدند که تحت فرماندهی آمریکا عمل می کنند.
رئیس جمهور سوریه با بیان اینکه کسی غیر از دولت و ارتش سوریه قادر نیست از مناطق شمالی و شمال شرقی این کشور دفاع کند تأکید کرد دل بستن به کمک های آمریکا نتیجه ای جز افتادن در دام بندگی ترکیه ندارد.
به گزارش شبکه تلویزیونی الاخباریه سوریه، بشار اسد رئیس جمهور سوریه در ادامه سخنان خود در دیدار با رؤسای شوراهای محلی و استانی سوریه گفت: اکنون سؤال این است که آزادی کجا یافت می شود؟ به نظر می رسد آزادی مورد نظر آنها (تروریست های حاضر در مناطق شمالی و شمال شرقی سوریه) فقط در آغوش آمریکا یا هر کشور اشغالگر دیگری یافت می شود. به نظر می رسد آنها فقط زمانی احساس کرامت می کنند که کرامت و ابهت خودشان پایمال شده باشد. به نظر می رسد به نظر آنان دموکراسی به معنای آزادی حضور بیگانگان در سرزمین آنان است. ما به آنها پیشنهاد می دهیم چطور است که در سرزمین خود مانند شیر زندگی کنید، حال آنکه در نظر اشغالگران گربه هایی بیش نیستید! ما نمی دانیم دلیل نپذیرفتن این پیشنهاد چیست؟ اما به خوبی می دانیم بیشتر سوری ها در مناطق اشغالی و تحت سیطره تروریست ها، وطن پرست و با دولت سوریه هستند و از تحولاتی که در مناطق آنها می گذرد نگران هستند، ولی این مناطق فعلا تحت حاکمیت گروه هایی است که مزدور بیگانگان هستند. ما به گروه هایی که دل به کمک آمریکا خوش کرده اند می گوییم آمریکا هرگز از شما دفاع نخواهد کرد و شما را در قلب و آغوش خود جای نمی دهد، بلکه شما را در جیبش می گذارد تا با شما معامله کند کما اینکه این معامله را آغاز کرده است. اگر شما خود را برای دفاع از کشورتان و مقاومت آماده نکنید، چیزی جز بندگان عثمانی ها (دولت ترکیه) نخواهید بود. ما به این گروه ها می گوییم کسی جز دولت و ارتش سوریه از شما حمایت و دفاع نمی کند. هنگامی که در یک موضع و سنگر واحد قرار بگیریم، با یک دشمن واحد بجنگیم و به جای اینکه رو در روی هم قرار بگیریم با هم علیه دشمن در یک مسیر حرکت کنیم، هیچ گونه نگرانی از تهدیدها هر چند که بزرگ و خطرناک باشند نخواهیم داشت. شما امروز در مقابل انتخاب دو گزینه تاریخی قرار دارید و تاریخ بیرحمانه بین شما و برادران تان که از همان روز اول فداکاری و از وطن خود دفاع کردند و تروریست ها را بیرون راندند و حاکمیت ملی کشور را حفظ کردند، قضاوت خواهد کرد. شما می توانید در وطن خود آقایی و سروری کنید و یا به بندگان و جیره خواران اشغالگران تبدیل شوید. مشاهده می کنید من به صورت واضح اسمی از این گروه ها ذکر نکردم ولی طبق عادت معمول پس از گذشت چند ساعت یا در طول چند روز آینده بیانیه هایی علیه سخنان من صادر می شود و در آن زمان پی خواهید برد منظور من از این گروه ها چه کسانی بوده است.
رئیس جمهور سوریه در ادامه اظهارات خود افزود: برادران و خواهران، پیامدهای هولناک جنگی که برای دفاع از وطن درگیر آن شدیم، تأثیر ژرفی بر قلب و روان هر یک از ما به جا گذاشته است و چیزی جز پیروزهای ارتش ما در جبهه های جنگ نمی تواند جایگزین دردهای ناشی از آن باشد. پشت هر یک از شادی های ما حزن و اندوه خانواده ای پنهان است که یکی از عزیزان خود را به خاطر زنده ماندن سایر خانواده ها فدا کرده است، یا مجروحی که عضوی از بدن خود را از دست داده است تا اعضای بدن دیگران حفظ شود. همه ما از جمله دولت و ملت در مقابل این افراد یک تعهد ملی و اخلاقی داریم تا به صورت واقعی و نه لفظی در کنار آنان بایستیم. ما در حد توان خود و برای ادای دین به این عزیزان قوانینی وضع کرده ایم که آنها را از سایرین متمایز می کند و به آنها در بخش های اشتغال، مسکن، تحصیلات عالی و وام های کمکی اولویت می دهد. پژوهش ها و بررسی ها نیز به منظور اتخاذ تصمیم و اعطای اولویت های دیگر به آنان در بخش های مختلف همچنان ادامه دارد. همچنین بر اساس اصل عدالت نمی توان بین وطن پرستانی که به ارتش پیوسته و سلاح به دوش گرفته اند و بین کسانی که از مسئولیت دفاع از وطن شانه خالی کرده اند، مساوات قائل شد حتی اگر کسانی که از مسئولیت خود در دفاع از وطن شانه خالی کرده اند به لحاظ قانونی مشمول عفو شوند. جوانانی که بهترین و مهمترین سال های زندگی خود را فدا کرده و از ساخت آینده خود چشم پوشی کرده اند تا به ندای مسئولیت پذیری شان پاسخ دهند، در بخش های مختلف از اولویت برخوردار هستند و در مراحل پیش رو تصمیمات و قوانینی در این خصوص اتخاذ خواهد شد. ما همچنین مفقودین خود را فراموش نخواهیم کرد، تا کنون صدها تن از آنها آزاد شده اند ولی همیشه در کنار شادی آزاد کردن هر مفقود، حزن و اندوه خانواده هایی قرار دارد که هنوز خبری از عزیزشان ندارند. ما برای آزاد کردن مفقودین و اطلاع از سرنوشت آنها تلاش خواهیم کرد و هرگز در این مسیر متوقف نخواهیم شد و هنگامی که از مکان اختفای آنها مطلع شویم از هیچ فرصتی برای بازگرداندن آنها فروگذار نکرده و نخواهیم کرد و از هر وسیله ای برای این منظور استفاده خواهیم کرد.
رئیس جمهور سوریه در پایان سخنان خود تصریح کرد: سرفصل های اصلی مأموریت ها و وظایف ادارات محلی امیدوار کننده است، اما چالش های پیش روی ما نیز بسیار بزرگ است. اگرچه برگزاری انتخابات یکی از نشانه های بازیابی امنیت است اما امنیت و ثبات واقعی جز پس از نابودی آخرین تروریست در آخرین وجب از خاکی که آن را آزاد می کنیم، به دست نمی آید. اگرچه تروریسم بسیاری از زیرساخت های ملی را از بین برده است اما هرگز نمی تواند اراده و عزم ما را بشکند. تکیه به اراده و عزم ملی، اساس موفقیت است چرا که پشتوانه اصلی همه اقدامات ماست. برای دستیابی به حمایت و پشتیبانی شهروندان باید اعتماد آنها را با عمل به وظایف خود از یک سو و ایجاد حس رضایت در آنها در مورد کارآمد بودن مؤسسات دولتی از سوی دیگر به دست آورید. شما به این هدف دست خواهید یافت البته هنگامی که نماینده واقعی شهروندان باشید و با تلاش های پیگیرانه، اجرای قانون و مبارزه با فساد منافع آنها را تأمین کنید. شما باید منابع انسانی و مالی را در مناطق تحت مدیریت خود به بهترین شیوه به خدمت بگیرید تا روی سطح معیشت و خدماتی شهروندان منعکس شود. به سخنان و مطالبات مردم گوش فرا دهید و صدای آنان باشید و پل های ارتباط و تماس و محبت را بین خود و آنان محکم کنید. وطن قوی و قدرتمند تنها به مقابله با جنگ و بازسازی پیامدهای آن اکتفا نمی کند، بلکه می جنگد و بازسازی می کند و توسعه می دهد. فرزندان وطن فقط به بازگرداندن اوضاع به دوران پیش از جنگ راضی نمی شوند بلکه انتظار ساختن وطن بهتری را دارند و ایجاد شرایط بهتر، نتیجه طبیعی پرداخت هزینه گرانبهاتر یعنی خون شهدا و مجروحان است. خانم ها و آقایان برای همه شما در عمل به وظایف مهم تان آرزوی توفیق دارم. درودهای مرا به همه فرزندان و ساکنان روستاها و شهرهایی که نمایندگی انها را به عهده دارید، برسانید.