پخش زنده
امروز: -
بابا حسن از آن پیرمردهای باحال و خوش مشرب یزدی است که آدم از هم صحبتی با او خسته نمی شود.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما ،محل قرارمان یکی از قدیمی ترین بناهای شهر یزد است. تلفنی صدایش را شنیده ام و می دانم که روی خوش قولی حساس است. رأس ساعت 4 عصر با حسن آقا هم وعده شده ام، یکی از ریش سفیدان محله دولت آباد که همه او را باباحسن صدا می زنند. محل قرارمان میدان امیرچخماق است. چند ثانیه ای بیشتر نمانده و من از دور پیرمردی خوش سیما و خوش پوش را می بینم که دستش را تکان می دهد تا به او نزدیک شوم. بعد از حال و احوالپرسی صمیمی، می نشینیم و برایم از گذشته هایی نه چندان دور می گوید.
باباحسن از باسوادان قدیمی است، کسی که سالها عریضه نویس دادگاه بوده و در حرفه های مختلفی همچون بنایی، نجاری، فروشندگی و رانندگی کار کرده است تا امورات زندگی اش را بگذراند.
از زمانهای دور شروع می کند. زمانی که در پنج سالگی پدرش را در حادثه ای تلخ از دست می دهد و او که تک فرزند خانواده است، نان آور خانه می شود. باورش سخت است، اما از همان دوران کودکی مشغول به کار می شود. سالها بر روی زمین های زراعی کار می کند و پس از ازدواجش با ثریا خانم از روستایشان که ابراهیم آباد نام دارد، به شهر می آید و در محله دولت آباد خانه ای اجاره و آنجا با مادر پیر و همسرش زندگی را آغاز می کند.
باباحسن از سختی های دوران جوانی اش می گوید؛ دهه 1330 و 1340 که یزد فقط یک شهر کوچک بود و در آن چند محله دور از هم وجود داشت. زمانی که آب لوله کشی در خانه ها وجود نداشت و تنها مرهم لبهای تشنه کویرنشینان آب انبارها بود. زمانی که برقی در خانه ها نبود و شبهای طولانی زمستان را تنها با یک چراغ موشی می گذراندند. زمانی که تنها راه خنک کردن خانه ها، بادگیر بود و تنها راه گرم کردن خانه ها، چوب و بخاری های ذغالی.
نیازی به سوال کردن نیست، حرفهای باباحسن تمامی ندارد. سختی های دوران میانسالی اش اما شنیدنی تر می شود، زمانی که اندک پیشرفتی در شهرها رخ می دهد اما قشری معدود می توانند از آن استفاده کنند. از برقی می گوید که تنها چراغ خانه عده ای اشرافی را روشن می کند. از آبی می گوید که تنها مایه حیات عده ای خاص است. آهی می کشد و باز هم از سختی هایش می گوید: زمانی که همسرش مجبور است برای نظافت فرزندان و شستشوی لباس، کیلومترها طی کند و لب جویی بنشیند و با سختی تمام از صبح تا عصر با استخوانهایی یخ زده در چله زمستان به خانه برگردد. آهی می کشد و می گوید: دخترم چه خوب است که آن دوران نبودی. شاید تحملش برای تو و جوانانی همچون تو سخت بود.
باباحسن خدا را شکر می کند و حرفش را اینگونه ادامه می دهد: دیروز بود که از رادیو شنیدم که همه مناطق شهری و روستایی استان یزد از نعمت برق برخوردارند. درست است که استان کویری و کم آبی داریم اما همه خانه ها، آب لوله کشی دارند و همه مناطق شهری هم از انرژی گاز برای گرمای منازل و ادارات و کارخانه ها استفاده می کنند. همه چیز برای همه است و همه اینها انسان را امیدوار می کند ...
جهش علمی یزد بعد از پیروزی انقلاب
باباحسن از زمانی می گوید که در محله آنها، تنها او سواد خواندن و نوشتن داشت. از روزگاری برایم گفت که پسران فقط چند کلاس اول ابتدایی را می توانستند بگذرانند و دختران حق درس خواندن نداشتند. درس خواندن فقط برای عده ای اشرافی بود.
حرف های باباحسن مرا به یاد مصاحبه ای که چند روز پیش با معاون سوادآموزی آموزش و پرورش استان یزد داشتم، انداخت. امین الرعایا می گفت: طبق آخرین سرشماری سال 1355 ، نزدیک به 47 و نیم درصد از مردم کشورمان باسواد بودند یعنی از 36 میلیون نفر جمعیت آن زمان، تنها 14 و نیم میلیون نفر خواندن و نوشتن بلد بودند اما امروز به برکت انقلاب اسلامی، از جمعیت 80 میلیونی کشورمان، 87 و شش دهم درصد باسوادند.
وی همچنین از باسوادی 98 و چهار دهم درصد باسوادی در گروه سنی 10 تا 49 سال در استان یزد خبر می دهد و می افزاید: اکنون برنامه هایمان بر روی طرح آموزش مهارت همراه با آموزش سواد متمرکز شده است، طرحی را در نظر گرفتیم تا سوادآموزان در بخشی از برنامه درسی با مهارتهای اولیه ICDL آشنا شوند.
به صحبت های باباحسن برمی گردم؛ او از نبود دانشگاه در شهر یزد برایم می گوید و ادامه می دهد: آن زمان تحصیلات دانشگاهی فقط برای عده ای پولدار بود که می توانستند فرزندشان را به تهران و یا حتی خارج از کشور بفرستند.
این حرف باباحسن من را کنجکاو می کند تا اولین دانشگاه یزد را جستجو کنم. دانشگاه یزد که در اوایل انقلاب اسلامی، شهید محراب آیت الله صدوقی و مرحوم آیت الله خاتمی برای تأسیس آن تلاش زیادی کردند.
دانشگاه یزد با تلاشهای مسئولان وقت، در ۱۸ بهمن ۱۳۶۷ با پذیرش ۳۸ دانشجو در رشته عمران به طور رسمی آغاز به کار کرد و اکنون دارای ۵ پردیس و ۲ دانشکده مستقل است.
رئیس دانشگاه یزد با بیان اینکه ۸۰ هزار دانشجو در دانشگاههای استان در حال تحصیل هستند، می گوید: جایگاه استان یزد از نظر تعداد دانشجو نسبت به جمعیت درجایگاه دوم و بعد از تهران قرار گرفته است.
محمدصالح اولیا می افزاید: هم اکنون ۵۰ درصد از دانشجویان استان یزد در مقطع کارشناسی، ۱۸ درصد در مقطع کاردانی، ۲۵ درصد در مقطع کارشناسی ارشد، سه درصد دکترای تخصصی و چهار درصد در مقطع دکترای حرفه ای مشغول تحصیل هستند.
سعید علیخانی مدیر امور پژوهشی دانشگاه یزد هم می گوید: این دانشگاه در سالهای اخیری در تولید علم رتبه صعودی به خود گرفته و از نظر پژوهشی مقالات خوبی را به چاپ رسانده ایم به طوریکه چند ماه پیش تونستیم در شاخص نیچر که یکی از نشریات معتبر جهانی است، رتبه سوم را از آن خود کنیم و بعنوان سومین دانشگاه برتر ایران انتخاب شویم.
یزد، قطب درمان مرکز و جنوب شرق کشور
یک ساعتی از گفتگوی من و باباحسن می گذرد و من هر لحظه برای شنیدن حرفها و خاطراتش مشتاق تر می شوم. روایت زندگی او گاهی تلخ و گاهی شیرین است. اما گاهی بغض و اشک هایش بی تابم می کند تا حرف را عوض کنم و نگذارم جزئیات سختی زندگی اش را به یاد آورد، اما مصرانه ادامه می دهد...
باباحسن می گوید: اوج روزهای جوانی مان به سختی گذشت اما زمانی زندگی برایم سخت تر شد که تکیه گاه زندگی ام را از دست دادم. مادرم به شدت مریض شد و دکترها او را جواب کردند. مریضی سختی نداشت اما شهرمان نه دکتر خوبی داشت و نه بیمارستان مجهزی. بیشتر پزشکان مان از هندوستان و فیلیپین بودند و گهگاهی به یزد سفر می کردند. آن زمان وضع زندگی ام هم برای سفر به تهران برای معالجه مادر مناسب نبود. ننه خاتون ماهها با بیماری اش دست و پنجه نرم کرد و در غروبی زمستانی داغش را بر سینه ام گذاشت. همین جا بود که باباحسن دیگر تاب نیاورد و اشک از چشمانش روانه شد، بی اختیار اشک های من هم سرازیر شد. به خودم آمدم و حرف را عوض کردم و گفتم: راستی باباحسن چقدر خوب است که الان در شهری زندگی می کنیم که قطب درمان پزشکی است.
از خبرهای خوب مدیر درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد برایش گفتم و ادامه دادم: به گفته دکتر زارع اکنون 30 بیمارستان در سطح استان یزد داریم. همه این بیمارستانها مجهز به بخش تخصصی بیماریهای کودکان و بیماری های داخلی هستند. ما اکنون دارای اولین مرکز مرکز تحقیقاتی درمانی ناباروری کشور هستیم. دانشکده تخصصی دندانپزشکی داریم. دارای مجهزترین مرکز رادیوتراپی مرکز و جنوب شرق کشور هستیم. در بخش جراحی قلب پذیرای بیمارانی از جای جای کشوریم و برای همه بیماریها، پزشکان متعهد و متخصص یزدی داریم که سرآمد نه تنها کشور، بلکه جهان هستند.
خدمات مطلوب و پذیرش روزانه صدها بیمار داخلی و خارجی در مراکز بهداشتی درمانی استان یزد که به گفته معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی یزد، باعث شده تا این استان در شمار استانهای هدف گردشگری سلامت قرار گیرد.
جایگاه ممتاز استان یزد در بخش صنعت و معدن با تحاسب رتبه های برتر کشور
ساعت 5 عصر است و گپ و گفت من و باباحسن وارد ساعت دوم می شود. او زاده روزگاری است که نه تنها امکانات اولیه زندگی سطح پایینی داشت، در زمینه امکانات اجتماعی و رفاهی هم در جامعه مشکلات زیادی داشتیم. او می گوید: به دلیل کم آبی، بخش کشاورزی یزد تعریفی نداشت و فقط در چند آبادی کشاورزان مشغول به کار بودند. بیشتر مردم شهر به حرفه شهربافی (پارچه یزدی) مشغول بودند که درآمد آنچنانی نداشت و جوانان مجبور بودند، کوچ کنند و برای کار به شهرهای همجوار و حتی تهران بروند.
لبخندی بر روی لبان باباحسن می نشیند و ادامه می دهد: چقدر این روزها همه چیز در حال پیشرفت است. یک زمانی در باورم نمی گنجید که بتوانیم تا این اندازه روی پای خود بایستیم. گرچه صنعتی شدن تبعات خاصی دارد اما محسنات آن فراوان است. اکنون در بخش های صنعت و خدمات حرف های زیادی برای گفتن کاریم و اشتغالی که در استانمان ایجاد شده، باور نکردنی است.
حرفهای باباحسن و لبخند امیدبخشش، برایم یادآور خبرهایی بود که رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت یزد چند روز پیش اعلام کرد. علمدار می گفت: اکنون سه هزار و290 پروانه بهره برداری با سرمایه گذاری بیش از 11 هزار و 500 میلیارد تومان در صنعت استان یزد صادر شده است که توانستیم برای بیش از یکصد هزار نفر اشتغالزایی کنیم.
او می افزاید: با تولید بیش از 800 نوع کالا در استان یزد، چهارمین استان توسعه یافته صنعتی کشوریم و در تولید محصولات نساجی رتبه دوم، تولید فولاد رتبه سوم، تولید روفرشی، رومبلی و ترمه هم رتبه اول کشور را به خود اختصاص دادیم.
خبرهای رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان یزد نوید بخش روزهای بهتری برای تولید و اشتغال است. علمدار می گوید: با تکمیل یکهزار طرح نیمه تمام صنعتی در استان یزد، در آینده نزدیک شاهد اشتغالزایی برای بیش از 32 هزار خواهیم بود.
وی همچنین از رتبه دوم استان یزد به لحاظ ذخیره و تنوع ماده معدنی در کشور خبر می دهد و می افزاید: در بخش معدن 566 فقره پروانه بهره برداری با ظرفیت استخراج سالیانه 60 میلیون تن ماده معدنی را داریم که خوشبختانه در این بخش تاکنون برای 11 هزار و 825 نفر اشتغالزایی شده است.
یزد از استانهای برتر در تولید محصولات دامی و گلخانه ای
باباحسن از وضعیت کم آبی استان یزد هم می گوید و می افزاید: نبود آب در خطه کویر، از قدیم تاکنون بوده و هست. در زمان ما هم آبی یافت نمی شد و با تلاش سالانه مقنی ها، اندک آبی به شهر می رسید. کشاورزی هم فقط در چند روستای خوش آب و هوا و ییلاقی یزد انجام می شد. آن قدیم که خبری از سیستم های جدید آبیاری نبود و همین اندک آب هم هدر می رفت اما اکنون کشاورزی مان هم جان تازه ای گرفته است.
سختکوشی مردمان کویر و تجهیز بخش کشاورزی مان در سالهای اخیر، این بخش را هم دچار تحولی شگفت کرده به گونه ای که رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان یزد می گوید: تولید مجموع محصولات کشاورزی از 113 هزار تن سال 1357 به یک میلیون و 600 هزار تن در سال 1397 رسیده است.
سیدجمال سجادی پور می افزاید: درتولید محصولات گلخانه ای رتبه دوم کشور را به خود اختصاص دادیم و در پرورش اسب، تولید کبک و بلدرچین و احداث مجتمع های گلخانه ای و دامپروری در جایگاه نخست کشور قرار گرفتیم.
انقلابی که ماندگار است ...
نزدیک غروب است و گفتگویم با باباحسن همچنان ادامه دارد، گرچه چین و چروک های چهره اش از گذراندن روزهایی سخت حکایت دارد اما وقتی حرف از پیشرفت های امروز کشورمان می شود، خوشحالی عمیقی در چهره اش نمایان است.
باباحسن می گوید: دخترم زمانی هم سن و سالهای تو به این راحتی نمی توانستند در شهر قدم بردارند، کار کنند، آزادانه درس بخوانند و ...
حرفهای او گفتنی های زیادی دارد از جوانانی که جان خود را فدا کردند، خانواده هایی که داغدار شدند، بچه هایی که یتیم شدند و مردمانی که هنوز پای عهدشان با آرمانهای انقلاب و رهبرشان هستند. باباحسن می خواهد خود را برای نماز آماده کند و از من می خواهد تا این جمله را از او یادگاری داشته باشم :
دخترم، آزادی، سربلندی و پیشرفت ایران عزیزمان یک شبه به دست نیامده است، قدردان باشید ...
نویسنده :سیده سکینه میر طاهری