پخش زنده
امروز: -
گر چه پایگاه ساواک آن روزها در آبادان بود اما جوانان در عمق وجودشان معنویت داشتند.
پیر انقلابی
کمرش تقریبا خم شده، سفیدی موها و محاسنش خبر از تجربه ای دور و دراز دارد اما در عمق چشمانش می توان سالها مدیریت افکار را دید و حس کرد.
هنوز حرف که می زند می توان فهمید که آن روزها در وجودش زنده است.
پیر شده اما با هر دو دستش درِ زیبا و مشبکِ شبستان حسینیه را با قدرت باز می کند همانجا کمی جلوتر از شبستان تقریبا کنار محراب می ایستد، خاطرات آن روزها از مقابل دیدگانش می گذرد.
آبادان یکی از پایگاههای انقلاب
محمود زغالی آبادان را از پایگاه های موثر و کارساز در تاریخ انقلاب می داند؛ می گوید: آن روزها افراد شاخص و نامی زیادی را برای روشنگری به آبادان دعوت می کردیم، گرچه پایگاه ساواک آن روزها در آبادان بود اما جوانان در اعماق وجودشان معنویت داشتند و ما این موضوع را می دانستیم.
وی از حسینیه اصفهانی ها بعنوان یکی از پایگاههایی یاد می کند که ابتدا با راه اندازی کتابخانه ای بزرگ و معنوی جوانان شهر را گردهم آورد و بعد هم با دعوت از اشخاصی مانند شهید مطهری، ری شهری، سید جعفر موسوی، آیت الله خزعلی، حسن طاهری خرم آبادی، ناطق نوری، عیسی طرفی و هادی غفاری سعی کردیم افکار هویت خواه آنها را رشد دهیم و معنویت را در درون آنها به بالندگی نزدیک کنیم.
روحانیت حامی انقلابیون
حاج زغالی از مرحوم حجت الاسلام دهدشتی، مرحوم آیت الله جمی و مرحوم آیت الله قائمی و آیت الله صدر هاشمی بعنوان عناصر اصلی و مهم شبکه انقلابی آبادان هم یاد می کند، همانهایی که رابط میان انقلابیون تهران و سراسر کشور با آبادان بودند.
این پیر انقلابی با اشاره به وضعیت و خفقان آن زمان می افزاید: یک برگ اعلامیه را بصورت مخفیانه به شهر منتقل می کردیم و نوارهای سخنرانی امام را بصورت بسته هایی با عنوان شکستنی با هر مشکلی دریافت می کردیم.
بعد در شهر آنها را تکثیر و بازاریان، معلمان و سایر اقشار آنها را در جامعه توزیع می کردند.
یادی از گذشته ها
تعدادی از دوستان، جمعشان جمع بود برای گپی خودمانی و رد و بدل کردن خاطرات آن روزها،
بیشترشان از تحصیل کرده ها و مرفهان آن روزها بودند کسانی که دستشان به دهنشان می رسید و به قول معروف سری در سرها داشتند.
فرهنگیان و بازاریان
صیادی یکی از فرهنگیان آن زمان که با همسرش کار توزیع اعلامیه را بر عهد داشت می گوید: زمانی که اعلامیه ها به شهر می رسید شخصی شبانه آنها را پشت دیوار مورد نظر مخفی می کرد و ما با رمز لنج آمد متوجه می شدیم که حالا زمان توزیع اعلامیه ها رسیده است.
او همچنین نشانی خانه ای را به من داد که به گفته خودش افرادی را که لازم بود مدتی از کشور خارج شوند چند روزی در آنجا مخفی می کردند و سپس به آنسوی مرز می فرستادند.
اسناد منتشر شده ساواک
برای پذیرش این موضوع نیاز به مستندات بیشتری داشتم محمود زغالی که حالا به صدر هاشمی می شناختنش کتابی را به من داد که روی آن نوشته بود یاران امام به روایت ساواک.
این کتاب حاوی اسناد منتشر شده ایست که در ساواک علیه انقلابیون آبادان جمع آوری شده است.
در صفحه 193 این کتاب با درج سندی از ساواک و گزارش عبور غیر مجاز از مرز به این موضوع اشاره شده است.
از همین سند می توان به نقش آیت الله سید عبدالرسول قائمی در حمایت از انقلابیون و پیشروی انقلاب در آبادان رسید.
روحانیِ بانفوذ و صاحب نامی که پذیرای اکثر روحانیون و طلابی بود که به آبادان می آمدند و قصد عزیمت به عراق داشتند، او سرپرست مدرسه علمیه قائمیه بود و با استفاده از موقعیتش اقامت آنان را در عراق فراهم می کرد.
بررسی این اسناد بخوبی نشان می دهد ساواک همه اقدامات انقلابیون را زیر نظر داشته و با وجود علم به برخی تحرکات با توجه به نفوذ و اقتدار آیت الله قائمی شهامت مقابله با وی را نداشت.
چرا انقلاب
سلیمانی پور فعال انقلابی که آن روزها دستی بر آتش انقلاب داشت می گوید: گر چه ما در زمان شاه بیشتر در رفاه و نعمت بودیم اما مساله این است که دین داشت به یغما می رفت.
دغدغه ما این بود که تنها کشور شیعه بر روی دستان اجنبی، در حال از بین رفتن بود و باید همه چیزمان را می دادیم اما اجازه نمی دادیم دینمان از بین برود. این را من در زندانهای ساواک نیز به آنها تاکید کردم.
ابرهیم زریباف فرزند بنیانگذار این پایگاه انقلابی مساله حفظ ارزش ها و حاکمیت دین را از خواسته های مردم می داند و می گوید: ظلم و بی عدالتی از بزرگترین ایرادات دوران شاهنشاهی بود.
فضل الله پاکروان از انقلابیون قدیمی این شهر است، می گوید: دشمن با خیال خام خود تصور می کند می تواند به انقلاب ضربه بزند اما باید بداند این انقلاب مانند قیام امام حسین (ع) است چرا که ما پیرو سید الشهدا هستیم.
گرچه هنوز به همه اهداف انقلاب دست نیافته ایم اما امیدواریم در سایه آن تجربیات، فرزندانمان به آرمانهای انقلاب دست یابند.
این روزها حاج محمود زغالی، پیر انقلابی آبادان، به حسینیه اصفهانیها می رود، تا در چهل سالگی انقلاب با دیگر دوستان انقلابی اش از آن روزها بگویند، از بهمن 57 ، مرور کنند و مهر تاییدی بزنند بر انقلابی که با همدلی و همبستگی به دست آوردند.
نویسنده: خدیجه تقیان