واشنگتن پست: ترامپ می تواند پایان اتحادیه اروپا باشد
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما، پایگاه اینترنتی واشنگتن پست در گزارشی به قلم دن بالز و گری ویت از برلین نوشت: در حالی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا خود را برای دومین سخنرانی سالانه آماده می کند، سران نزدیک ترین متحدان اروپایی وی مملو از اضطراب شده اند.
آنها نمی دانند طرف صحبتشان در واشنگتن کیست. آنها نمی دانند آیا به باور ترامپ دوست یا دشمن هستند. متحدان اروپایی آمریکا صفحه توئیتر ترامپ را به امید یافتن نشانه ای مبنی بر اینکه آیا او قصد دارد اتحادیه اروپا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را به مرز فروپاشی بکشاند یا خیر، زیر و رو می کنند.
مقامات می گویند ترامپ عمدا یا سهوا تا همین حالا هم به شدت بر روابط دو سوی اقیانوس اطلس تاثیر منفی گذاشته و این کاری بوده که روسای جمهور آمریکا ظرف دستکم هفت دهه اخیر هیچگاه به سمت آن نرفته اند. آنطور که زیگمار گابریل وزیر امور خارجه پیشین آلمان گفت: او (ترامپ) آسیب هایی وارد کرده است که شوروی حتی خواب آن را هم نمی دید.
سران اروپا نگران آن هستند که دو سال آینده زمینه ساز بی ثباتی هایی حتی بیشتر نیز بشود چرا که ترامپ جسورتر شده و آنها نیز مملو از ترس از این چشم انداز هستند که ترامپ مجددا پیروز انتخابات شود. این وضعیت باعث شده قاره اروپا با چنان پارادکس استراتژیکی مواجه شود که تا کنون به خود ندیده است.
گابریل گفت: ما نمی توانیم با ترامپ زندگی کنیم و نمی توانیم بدون ایالات متحده زنده بمانیم.
مقامات پیشین و تحلیل گران مستقل در مصاحبه های متعدد خود در قلب اروپا – یعنی برلین، پاریس و لندن – می گویند با آنکه روابط اروپا و آمریکا همچنان در برخی سطوح به آرامی پیش می رود اما در بسیاری دیگر از سطوح عملا کارایی خود را از دست داده است.
آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، ترزا می نخست وزیر انگلیس و امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه هر یک راهبرد متفاوتی را در پیش گرفته اند اما هیچ یک نیز نتوانسته اند روابطی منسجم و قابل اتکا با ترامپ برقرار کنند. در وضعیتی که گزینه جایگزین بهتری نیز در دسترس نیست، رویکرد غالب در اروپا این بوده است که صبر کنند ترامپ کنار برود و آسیب های وارده را مهار کرد.
در پایتخت های مهم ائتلاف اروپایی صحبت هایی در مورد تنها پیمودن مسیر پیشرو مطرح می شود. صدراعظم آلمان حتی یکبار گفت «اروپا باید سرنوشت خود را به دست بگیرد.»
این سخنان مرکل در مونیخ مربوط به دو سال پیش است اما اروپا از آن زمان تا کنون گام های اندک و محتاطانه برداشته است که پیشنهاد تشکیل یک ارتش اروپایی یک نمونه از آنها است. به رغم افزایش اندک در بودجه دفاعی اروپا، آمریکا همچنان دو سوم هزینه های نظامی اعضای ناتو را به خود اختصاص داده است. اروپا عملا برای سر پا نگه داشتن ابتکارها و نهادهای چندجانبه بدون حمایت آمریکا با دشواری های متعددی روبرو است.
از سوی دیگر مقامات اروپایی به سختی در تلاش هستند روابط خود را با رئیس جمهور آمریکا آن هم به رغم ترس ها و نارضایتی های گسترده حفظ کنند. از جمله مهمترین موارد اختلاف نظر دو طرف می توان به توافق هسته ای ایران، تعرفه های متقابل، پیمان آب و هوایی پاریس، مسابقه تسلیحاتی احتمالی در پی خروج دو عضو هسته ای کلیدی از پیمان کنترل نیروهای هسته ای میانبرد و عقب نشینی یکجانبه از سوریه بدون حتی اطلاع دادن به متحدان اروپایی اشاره کرد. اما مهمتر از تمامی این اختلافات که نمود پیدا کرده اند، این برداشت عمیق و فزاینده وجود دارد که ترامپ و اروپا اساسا با هم اختلاف دارند.
رابین نیبلت رئیس اندیشکده چاتم هاوس لندن گفت: او (ترامپ) دروازه ای برای بازگشت به غرایز ناسیونالیستی و مبتنی بر حاکمیت ملی کشورها باز کرده که قاره اروپا و به خصوص اتحادیه اروپا عملا آنتی تز آن محسوب می شود. اتحادیه اروپا آنتی تز جهان بینی ترامپ وار به شمار می رود.
ترامپ نیز بر این تضاد و اختلاف تاکید کرده است. وی در پاسخ به سوالی در ماه ژوئیه مبنی بر اینکه بزرگترین دشمنان آمریکا چه کسانی هستند، نام اتحادیه اروپا را بالاتر از روسیه و چین قرار داد و به سواری گرفتن رایگان اروپا از آمریکا در حوزه های تجاری و دفاعی اشاره کرد.
زوال روابط دو سوی اقیانوس اطلس در وضعی تشدید می شود که اروپا با چندین چالش دیگر نیز روبرو است. سران انگلیس، فرانسه و آلمان تماما درگیر هرج و مرج های متعدد داخلی شده اند. در خارج از کشورهای اصلی اروپا نیز چالش هایی مشابه ناسیونالیسم ترامپ پیش روی دمکراسی لیبرال این قاره سر برآوردهاند. انگلیس در این به شدت سرگرم بحث بر سر خروج از اتحادیه اروپا یا ماندن در آن است.
در چنین وضعی که ترامپ به شدت از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا ابراز خوشحالی کرد و حتی از مکرون خواست به خروج از این اتحادیه فکر کند، اگر وی ظرف دو سال آتی یا شش سال بعد بر شدت حملات خود بیفزاید، اروپا آن چنان شکننده است که ترک بردارد. در حقیقت کشوری که به اتحاد اروپاییان شکل داد و زمینه ساز طولانی ترین دوره صلح در این قاره شد اکنون می تواند آن را دوباره از هم فرو بپاشاند.