چرايي انتخاب لهستان براي رونمايي از معامله قرن ترامپ
به نظر میرسد انتخاب لهستان باید در متنی گستردهتر و از منظر ملاحظات ورشو و واشنگتن و با توجه به روندهای سیاسی موجود در اروپا و بهویژه شکاف شرق و غرب قاره مورد ارزیابی قرار گیرد.
به گزارش سرويس بين الملل
خبرگزاري صداوسيما ؛ اين روزها پرسش مهم اين است که علت انتخاب لهستان از سوي آمریکا برای برگزاری نشست با عنوان ثبات، امنیت و آزادی در خاورمیانه چیست؟ به نظر میرسد انتخاب لهستان باید در متنی گستردهتر و از منظر ملاحظات ورشو و واشنگتن و با توجه به روندهای سیاسی موجود در اروپا و بهویژه شکاف شرق و غرب قاره مورد ارزیابی قرار گیرد.
ملاحظات طرف لهستانی
اتحادیه اروپا و بهویژه هسته مرکزی آن و لهستان ایدههای متفاوتی در خصوص پروژه اروپا و از آن مهمتر نحوه مواجهه با پدیدار ترامپ دارند. نخست آنکه به نظر میرسد روند افزایش تقابل نهادهای اروپایی ازجمله کمیسیون اروپا با لهستان ظرفیت تبدیلشدن به چالشی بزرگ را برای اتحادیه اروپا دارد. لهستان در حال تبدیلشدن به کشوری سرکش در اتحادیه اروپا است. کشوری که از منظر اتحادیه اروپا، همه هنجارها و ارزشهای لیبرالی را که اتحادیه اروپا مدافع آن است ازجمله رواداری اجتماعی؛ چند فرهنگ گرایی؛ احترام بهحق بیان و قوه قضایی مستقل را تضعیف کردهاست . کمیسیون اروپا در ماه دسامبر سال 2017 ماده هفتم معاهده اتحادیه اروپا را علیه لهستان فعال کرد؛ سازوکاری که میتواند درنهایت به از دست رفتن حق رأی این کشور در اتحادیه اروپا منجر شود. در ضمن مجارستان و لهستان با انتقاداتی گسترده به دلیل نقض تعهداتشان در حوزه سیاست توزیع پناه جویان مواجه هستند.
یکی از روندهای قابلردیابی در برخی از کشورهای اروپای مرکزی و شرقی، رشد نفوذ اجتماعی احزاب و جریانات راستگرا است. احزابی که سالهاست در کشورهای لهستان؛ مجارستان قدرت را در دست دارند و در جمهوری چک دارای نفوذ قابلتوجه هستند. قدرت احزاب راستگرا، مدلهای حکمرانی تعدادی از کشورهای حوزه مرکزی و شرقی اروپا چون مجارستان و لهستان را که به پسرهای بد اروپا نیز مشهورند، به مدل "دموکراسی غیر لیبرال" نزدیکتر کرده است. مهمترین ویژگیهای سیاسی راستگرای پوپولیسم، مخالفت شدید با مدلهای حکمرانی سوسیال دموکراتیک؛ نزدیکی به کلیسای کاتولیک؛ ملیگرایی همراه با تمایلات انزواطلبانه در سیاست خارجی بهاستثناء رابطه با مهمترین قدرتهای عضو ناتو یعنی انگلیس و آمریکا است. به نظر میرسد عامل بیرونی که به گسترش نفوذ و شکوفاتر شدن این احزاب منجر شده است، بحران اوکراین و ناتوانی اتحادیه اروپا در ارائه پاسخ انسانی؛ حقوقی؛ دیپلماتیک و جمعی به هجوم پناه جویان بوده است. جنگ در اوکراین و بحران پناه جویان اثر دیگری نیز داشت و آن تضعیف احزاب و گروههای چپگرا بود که بهصورت سنتی، نفوذ بالایی در کشورهای شرقی اتحادیه اروپا داشتهاند. این رویدادهای خارجی، به حاشیه رانده شدن گفتمان حقوق بشر مبتنی بر رواداری و صلحطلبی و درنتیجه افزایش نفوذ گفتمانهای ملیگرایانه و تضعیف احزاب و گروههای چپگرا را به همراه داشته است.
تلاش لهستان برای تبدیلشدن به پل اروپا و آمریکا
خودانگاره مقامات لهستان آن است که ظرفیت تبدیلشدن به رابط بین اروپا و آمریکا و پر کردن خلأ حضور کشورهایی چون انگلستان و ترکیه را برای آمریکا دارد. در حوزه برجام نیز ورشو بارها خواستار میانجیگری بین بروکسل و واشنگتن در حوزه اختلافت برجامی آنها شده است.
استفاده از چتر امنیتی آمریکا
اگر بتوان سیاست خارجی لهستان را در خلاصهترین وجه آن معرفی کرد، عبارت "سیاست آمریکا نخست" عبارت مناسبی است. در نگاه لهستان، حفظ و گسترش چتر امنیتی آمریکا در اروپای مواجه با مخاطرات امنیتی ناشی از روسیه و مرزهای جنوبی قاره ضروری است. در این چارچوب لهستان به دنبال تثبیت حضور نظامی دائمی آمریکا در خاک خود حتی خارج از شرح وظایف ناتو است. دیگر آنکه با توجه به حساسیت امنیتی بالای لهستان نسبت به روسیه، ایجاد ائتلاف امنیتی بین ایران و روسیه که میتواند به گسترش نفوذ ژئوپلیتیکی روسیه ترجمه شود با نگرانی دنبال شده است.
مخالفت لهستان با ایدههایی چون سازوکار مالی ویژه
گرچه لهستان به صورت کلی موافق برجام بوده است، ولی در خصوص ایدههایی چو سازوکار مالی ویژه حساس است. این مسئله دو علت دارد. نخست آنکه این سازوکار در نظر لهستان میتواند به تضعیف بیشازپیش روابط یورو آتلانتیکی منجر شود. دیگر آنکه با توجه به مخالفت شدید لهستان با ساخت خط لوله نورث استریم، در نظر مقامات لهستانی، نهاد سازوکار ویژه مالی اروپا میتواند بهعنوان اهرمی برای اروپا برای دور زدن تحریمهای آمریکا علیه شرکتهای اروپایی فعال در این پروژه منجر شود. به نظر میرسد در چارچوب این منطق در کنار منطقهای دیگر، لهستان به صورت خاص و گروه ویشگراد به صورت عام به کانون لابی اسرائیل؛ آمریکا و برخی از کشورهای منطقه خلیجفارس برای به شکست کشاندن سازوکار مالی اتحادیه اروپا بدل شده است.
ملاحظات آمریکای ترامپ
در نگاه ترامپ، ورشو میتواند به کانونی برای تضعیف پروژه اروپا و تضعیف برجام و مکانی برای یارگیریهای جدید در قاره بدل شود. در نظر اروپا نیز همدلی و همراهی ترامپ با برخی کشورهای اروپای شرقی، از سطح انطباق آنها با هنجارهای اروپایی میکاهد و در نتیجه، شکاف دو سوی قاره را بهویژه در خصوص مسائلی چون پناه جویان افزایش میدهد. اروپا همچنین نگران آن است که رویکردها؛ ایدهها و کنشهای تیم جدید حکمرانی کاخ سفید، در رقابت موجودِ "قائلین به اروپای باز و مدیریت موج پناهجویان و مهاجران از یکسو و طرفداران اروپای بسته و دژ مانند"، موازنه را به نفع گروه دوم تغییر دهد. موازنهای که در دوگانههایی چون اروپا گرایی و شکاکیت به اروپا و یا ملیگرایی درون گذار و ملیگرایی برون گذار نیز به نفع مکتب دوم قابلتغییر است.
استفاده از ظرفیتهای کشورهای چون لهستان برای به شکست کشاندن برجام و ایدههایی چون سازوکار مالی ویژه نیز قابلتأمل است. ترامپ به نهادهایی چون سازوکار مالی ویژه، به عنوان نهادهای تضعیفکننده رژیمهای تحریمی خود و بهعنوان خطری برای تفوق دلار مینگرد. بدیهی است با توجه به حساسیت مشترک لهستان و آمریکا پیرامون سازوکار مالی ویژه در کنار ظرفیتهای دیگر واگرا ساز لهستان برای اتحادیه اروپا، لهستان میتواند کشوری مهم در راستای سیاست اروپایی آمریکا باشد.
استفاده از ظرفیتهای مهاجران و رانده شدگان لهستانی
بر اساس آمارهای موجود حدود 10 میلیون نفر از شهروندان آمریکایی، آمریکاییهای لهستانی تبار هستند. بدیهی است در بستر شکافهای فزاینده و دو قطبی شدن جامعه امریکا، استفاده از ظرفیتهای انتخاباتی لهستانی تبارها از نظر مقامات آمریکایی دور نخواهد ماند.
لهستان مکانی برای رونمایی از طرح معامله قرن
یکی از سناریوهای با احتمال وقوع زیاد، رونمایی حداقل بخشهایی از طرح آمریکا موسوم به "معامله قرن" در ورشو است. انتخاب پایتختی اروپایی برای رونمایی از طرح "معامله قرن" نیز واجد اهمیت است. میدانیم که اروپا خود سیاستی مستقل و نهادمند در خصوص مناقشه فلسطین دارد. کشورهایی چون آلمان و فرانسه و همچنین اتحادیه اروپا بر این باورند که حلوفصل اين مناقشه ، برای اصلاحات دموکراتیک در منطقه ضروری است. از دیگر سو، اتحادیه اروپا بر این باور است که مناقشه اسرائیل – فلسطین، مهمترین سوخترسان دستگاه تبلیغاتی گروههای چون القاعده و داعش است. نگرانی آلمان و اتحادیه اروپا از حمایت افراطگرایانه آمریکا از اسرائیل، بهعنوان عامل اصلی تحریک جوامع اسلامی نسبت به جهان غرب نیز در راستای همین باور قابل ارزیابی است. آلمان و اتحادیه اروپا، تعهد به ایجاد دو دولت ملت مستقل اسرائیل و فلسطین را بهعنوان مهمترین عامل تهدید زدا هم برای اسرائیل و هم برای منطقه به شمار میآوردند و در راستای تحقق راهبرد ایجاد دو دولت ملت، سیاست اعمال فشار به هر دو طرف مناقشه را در پیشگرفتهاند. در این بافتار، تلاش آمریکا در برداشتن گامهای مؤثر برای تحمیل طرح خود آنهم در کشوری اروپایی، واجد پیام برای اروپا خواهد بود.
نتیجه
به نظر میرسد انتخاب لهستان را میتوان هم از منظر ملاحظات جهانی و اروپایی آمریکای ترامپ و هم از منظر ملاحظات امنیتی، اقتصادی و سیاسی لهستان در نظر گرفت. از منظر لهستان، آمریکای ترامپ فرصتی امنیتی و سیاسی ازجمله در حوزه مواجهه با اتحادیه اروپا است و این کشور باید همکاری دوجانبه با آمریکا؛ تثبیت حضور نظامی دائمی این کشور در خاک لهستان، تبدیلشدن به پل ارتباطی آمریکا و اروپا و استفاده اقتصادی از فرصتهای تعامل با آمریکا بهویژه در حوزه انرژی را دنبال کند. از منظر آمریکا نیز لهستان فرصتی برای تضعیف پروژه اتحاديه اروپا؛ موقعیتی برای مقابله با طرحهای اروپا در حوزههایی چون برجام و پیمان منع موشکهای هستهای میان برد؛ یکی از کشورهای پیش برنده سیاست انرژی آمریکا در اروپا؛ مکانی مناسب برای رونمایی از طرح"معامله قرن" و فرصتی برای تثبیت سیاست جدید جهانی خود مینگرد.همچنين به باور برخي از ناظران روابط بين الملل ،راستگرايان امريکايي از شرق اروپا به عنوان اروپاي جوان در برابر غرب اروپا ياد مي کند و به اين منطقه اروپاي پير لقب مي دهند و از آن علاوه بر فروپاشي اتحاديه اروپا براي مقابله با روسيه نيز استفاده مي کنند.
نويسنده: حسین مفیدی احمدی پژوهشگر مسائل اروپا