پخش زنده
امروز: -
وزیر امور خارجه کشورمان گفت: دست دوستی خود را به سوی همسایگان در منطقه خلیج فارس دراز می کنیم.
متن کامل سخنرانی ظریف در کنفرانس بین المللی رایسینا در هند
عصر بخیر خانم ها و آقایان،
شرکت در گفتگوی رایسینا 2019 باعث مباهات اینجانب است. اجازه می خواهم از مردم و دولت هند و نیز برگزارکنندگان این کنفرانس به جهت میزبانی و برنامه ریزی عالی و همچنین در اختیار قرار دادن این فرصت به من برای "گفتگو" حول موضوع "بازنظمی جهانی" قدردانی نمایم.
معتقدم این دو مفهوم کلیدی، یعنی گفتگو و بازنظم جهانی بسیار مناسب وضعیت کنونی ما بوده و نیازمند توجه جدی است. نخست، گفتگو. این مفهوم نیازمند آمادگی برای گوش سپردن و ارزیابی مجدد مفروضات است. بنا به تعریف ((دستور کار جهانی گفتگوی تمدن ها)) که یک هفته پس از تراژدی یازده سپتامبر 2001 با اجماع اعضاء در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید، گفتگو ((مبتنی بر شمولیت، و علقه جمعی به یادگیری، واکاوی و بررسی مفروضات، گشودن معانی مشترک و ارزش های کلیدی و نیز ادغام رویکردهای چندگانه است)).
بدون شک، یک گفتگوی واقعی نیازمند ((موقعیت برابر و احترام متقابل)) و نیز ((شناسایی منابع متنوع دانش و خرد )) است. گفتگو باید با هدف نیل به ((غنابخشی متقابل)) و شناسایی و ارتقای زمینه مشترک ... به منظور پرداختن به چالش های مشترک باشد. در همين راستا، در تقابل با ((طرد)) به عنوان پارادایم حاکم، گفتگو به پاردایمی جدید تبدیل شده است. برای سده ها و حتی هزاران سال، سیاستمداران روابط را از رویکرد حاصل جمع صفر مدنظر داشته و تعریف و تبیین کرده اند. این بدین معنی است که در هر موقعیت و شرایطی، برندگان و بازندگانی وجود داشتند.
معیارهای بسیاری خلق یا ابداع شد تا ((طرف دیگر)) را بسازد، طرفی که باید طرد و کنار گذاشته می شد. تنوع، چه از حیث جغرافیایی، سیاسی، تمدنی، فرهنگی، دینی، الگوهای ائتلاف نظامی و سطح توسعه اقتصادی به عنوان تهدید و لذا توجیهی برای طرد در نظر گرفته شده می شد.
دشمنان بر اساس تفاوت های واقعی یا برداشتی نه تنها با هدف طرد دیگری، بلکه در واقع به عنوان ابزار مدیریتی در دسترس شکل گرفتند. نیاز به دشمن به عنوان ابزاری مدیریتی بسیار شایع بود، بطوریکه در مقاطعی، دشمنان در واقع خلق می شدند. شیطان سازی نیازمند جهل دیگران بود و نه تنها منتج به دشمن سازی می شد، بلکه وضعیت تقابلی دائمی نیز ایجاد می نمود. واقعیت دنیای جهانی شده ما کاربست رویکرد حاصل جمع صفر را از بین برده است. بسیاری از موضوعات از محیط زیست،
اقتصاد جهانی، تجارت و انتقال دانش و فناوری گرفته تا محو افراطی گری و تروریسم، جرائم سازمان یافته و تسلیحات کشتار جمعی می توانند به عنوان نتایج ((حاصل جمع مثبت)) یا ((حاصل جمع منفی)) تحلیل شوند. در واقع ما میتوانیم آن را به ((حاصل جمع مثبت)) یا ((حاصل جمع منفی)) تبدیل نماییم. اگر رویکرد ما به این چالش های مشترک بر اساس ((ذهنیت حاصل جمع صفر)) باشد،
همه ما این بازی را باخته و چیزی جز وضعیت ((حاصل جمع منفی)) به دست نخواهیم آورد. بی ثباتی، مواد مخدر، افراطی گری و
تروریسم – دقیقا همچون تنزل کیفی محیط زیست – هیچ مرزی نمی شناسد.
لذا، ((گفتگو)) به عنوان موضوع این کنفرانس نمایانگر حرکتی انقلابی است، بطوریکه در مقایسه با دشمنان ذهنی یا ساختگی، ارزش
های انسانی مشترک و آسیب پذیری های مشترک ابزار بهتری برای حکمرانی جهانی هستند. بعنوان جمع بندی، گفتگو موقعیت و شرایط برابر را با خود به همراه می آورد.. به عنوان فرایندی که تا آنجایی که قصد داریم پذیرفته شویم، می پذیریم. تا آنجایی که قصد داریم در بر گرفته شویم، در بر میگیریم. تا آنجایی که قصد داریم شنیده شویم، می شنویم...
گفتگو می تواند چارچوبی برای این موضوع باشد که صدای ضعیف ترین ها شنیده شود و قوی ترین ها نیاز پیدا کنند تا مسائل خود
را به دیگران توضیح دهند. اجازه دهید به موضوع کلیدی دوم اشاره کنم و آن ((بازنظم جهانی)) است. بازنظم این معنای ضمنی را در بر دارد که ما هم اکنون در مرحله گذار زندگی می کنیم، مرحله ای که شاهد آرامش در نظمی جهانی که انتظارات ما را هدایت و سازماندهی می کند، دیگروجود ندارد. این مرحله گذار با خود خطر محاسبه اشتباه را به همراه دارد و همچنین به معنی اهمیت بنیادین فهم درست واقعیات نوظهور است که می تواند تفاوت ها بین ظهور و افول کشورها و مناطق را معین نماید.
اجازه دهید بحث خود را با بیان یک گزاره آغاز نمایم. محیط در حال ظهور جهانی، ((جهانی پساغربی)) است. این به معنای تحقیر جهان غرب نیست، بلکه صرفا بیان این واقعیت است که غرب در – برساخت جغرافیایی و سیاسی خود – انحصار خود را بر تحولات مهمی که دلالت بر امنیت و سعادت جهانی را دارد، از دست می دهد.
امروزه، تردیدی نیست که برخلاف قرن بیستم میلادی، تمامی موضوعات مهم در جهان غرب بوقوع نمی پیوندد. همچنین بر خلاف چند دهه گذشته، غرب هم اکنون کنترل و حتی نفوذی بر تمامی تحولات مهم نیز ندارد. من از بیان جزییات و مثال های متعدد عبورمی کنم. معنای واقعی و عملی آن برای همسایگی پرآشوب ما در غرب آسیا، آسیای مرکزی و جنوب آسیا این است که ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم غرب تمامی راه حل ها را در اختیارمان قرار دهد و نیز نمی توانیم غرب را برای تمامی مشکلات و دشواری های خود مقصر معرفی کنیم.
دوستان عالی قدر،
از آنجا که مناطق جغرافیاهای غیر منعطف نیستند بلکه برساخت های منعطف تحلیلی هستند، این منطقه چه به عنوان غرب آسیا، چه آسیای مرکزی یا جنوب آسیا، کانون بسیاری از مشکلات جهانی بویژه افراطی گری و تروریسم در نظر گرفته شده است.
برای ما در این همسایگی بسیار آسان است که غرب را به عنوان مقصر نهایی مشکالت خود بدانیم و نمونه های متعدد تاریخی برای اثبات این مدعا وجود دارد. همزمان، برای غرب به مراتب راحت تر بوده که ما – بخصوص مسلمانان را – مقصر مشکلاتی بداند که به مرزهای غرب نیز رسیده است. مقصر جلوه دادن یکدیگر و مقصر نشان دادن همدیگر حتی میان اعضای منطقه ما شاید ساده ترین انحراف برای همگان باشد. شرایط اسف باری که در آن حضور داریم، برای مقصر نشان دادن یکدیگر بسیار خطیر است. واقعیت این است که ضمن تصدیق قصور بسیار زیاد در این میان، اما ما نیازمند ترک این عادت هستیم که توپ را به زمین دیگری بیاندازیم.
همان طور که در ابتدای سخنان خود اشاره داشتم، کشورهای منطقه باید دو تصور واهی را کنار بگذارند؛ اینکه آن ها می توانند امنیت را از خارج از منطقه وارد کنند یا اینکه امنیت خود را به بهای ناامنی دیگری بدست آورند. ما باید افسوس ها و روایت ها خود از گذشته را به کناری نهاده و حرکتی واقع بینانه در مسیر بنای سازوکار منطقه ای کارآمد اما واقع بینانه و معتدل داشته باشیم.
ما نه می توانیم آرزو کنیم که تفاوت هایمان از بین برود و نه می توانیم نگرانی های خود را که ناشی از تفاوت ها از حیث اندازه و منابع انسانی و طبیعی است، نادیده انگاریم. ما می توانیم با ((مجمع گفتگوهای منطقه ای)) بویژه در خلیج فارس که شاهد جنگ های بسیاری در طول 4 دهه گذشته بوده است، از تهاجم صدام حسین به ایران و سپس کویت تا عملیات نظامی آمریکا و در نهایت فاجعه انسانی در یمن، آغاز نماییم.
ورود به چنین مجمعی، باید مبتنی بر پذیرش اصول به رسمیت شناخته شده کلی و اهداف مشترک بخصوص احترام به حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی تمامی حکومت ها، غیرقابل تغییر بودن مرزهای بین المللی، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، حل و فصل مسالمت آمیز منازعات، ممنوعیت تهدید یا استفاده از قوه قهریه ترویج و ارتقای صلح، ثبات، پیشرفت و رفاه در منطقه باشد.
چنین مجمعی می تواند به ارتقای ادراکات و تعاملات در سطوح دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی کمک کند و به توافقی حول طیفی گسترده از موضوعات از جمله اقدامات اعتمادساز، مقابله با تروریسم، افراطی گری و فرقه گرایی، تضمین آزادی ناوبری و جریان آزاد نفت و دیگر منابع، و صیانت از محیط زیست که به چالشی جدی و حیاتی بخصوص برای همسایگانمان در جنوب خلیج فارس تبديل شده است، منتج گردد.
ما نیازمند منطقه ای قوی هستیم تا اینکه شاهد تفوق قوی ترین در منطقه باشیم. از دیدگاه ما، یک منطقه قوی دارای چنین ویژگی هایی است:
1- ثبات سیاسی و سرزمینی درونی،
2_اتکا به توده مردم به عنوان منبع مشروعیت، امنیت و سعادت،
۳ -هماهنگی هویت های ملی با شهروندی منطقه ای،
۴ -تضمین صلح در منطقه با مشارکت تمامی کشورهای منطقه از طریق نهادها، سازمان ها و ترتیبات ویژه منطقه ای،
۵ -اعتماد، تجارت و تعامل بیشتر با و بین کشورهای منطقه تا با قدرت های بیرونی و خارجی،
۶ -روابط اقتصادی و تعامالت مردم با مردم و تبدیل جنگ به گزینه ای پرهزینه و بی اعتبار،
۷ -فرهنگی منطقه ای که امنیت ملی را معادل با امنیت منطقه ای قرار دهد، و
۸ -یک محیط منطقه ای باثبات
ما در ایران به وضعیت ممتاز اتکا صرف به مردم خود به عنوان منبع امنیت و پیشرفت حرکت کردیم، در حالیکه از فرصت های پیشرفت از طریق همکاری منطقه ای و جهانی استقبال می کنیم. ما همچنین یاد گرفتیم که امنیت را می توانیم صرفا در منطقه ای امن که همسایگانمان از ثبات داخلی و بیرونی بهره می برند، بدست آوریم. ذیل این فهم مشترک، این موضوع از سوی ما مورد پذیرش قرار گرفته است که عصر استیلاجویی منطقه ای و جهانی مدت بسیاری است که پایان یافته است و اینکه منطقه ای قوی تر در راستای منافع ما و منافع تمامی منطقه و همچنین در نهایت منافع تمامی جهانیان می باشد.
از این رو، ما آمادگی خود را برای تعامل با همسایگانمان و تمامی علاقه مندان به ثبات این منطقه کلیدی، هرچند پرآشوب، مبتنی برالتزام متقابل و جمعی به اصول و اهداف زیر اعالم می نماییم:
۱ -حفظ تمامیت ارضی و ثبات کشورهای منطقه از طریق تقویت حکمرانی داخلی و اجتناب از تهاجم خارجی،
۲ -ترویج حکمرانی خوب در سرتاسر منطقه،
۳ -بکارگیری خویشتن داری راهبردی از سوی تمامی بازیگران منطقه ای،
4- منع اشاعه تسلیحات هسته ای و تسلیحات کشتار جمعی و پرهیز از رقابت های تسلیحات متعارف پرهزینه و بی ثبات ساز،
۵ -ترویج موازنه منطقه ای و عدم پذیرش استيلاجویی از سوی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای،
۶ -تقویت صلاحیت ها و حکمرانی منطقه ای اقتصادی،
۷ -التزام به چندجانبه گرایی
۸ -ارتباطات و بهره برداری کارآمد از مسیرهای ترانزیتی بین شمال و جنوب و نیز بین شرق و غرب.
ما با هند در ایجاد چنین شرایط همسایگی در آسیای جنوبی، مرکزی و غربی اشتراکات فراوانی داریم. ما مجددا دست دوستی به سمت همسایگان خود بویژه در خلیج فارس دراز کرده تا با یکدیگر در این مسیر قدم برداریم.