پخش زنده
امروز: -
روند تحولات جاری در افغانستان در ارتباط با صلح این کشور نشان می دهد که تلاش های آمریکا برای برقراری صلح در افغانستان متفاوت از آن چیزی است که کشورهای منطقه و مردم افغانستان خواهان آن هستند.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ در حال حاضر مهمترین بحث مطرح در افغانستان موضوع روند صلح این کشور است که توجه همه محافل سیاسی و رسانه ای افغانستان را به شدت به خود جلب کرده است .نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در فروردین ماه و تاکید بر به نتیجه رسیدن تلاش های صلح طلبانه در این کشور باعث شده است تا موضوع صلح افغانستان با حدت و جدیت بیشتر از سوی محافل مختلف بخصوص محمد اشرف غنی رئیس جمهوری این کشور پیگیری شود .
مقدمه
موضوع صلح افغانستان پس از انتصاب زلمای خلیل زاد به عنوان نماینده آمریکا در امور افغانستان وارد مرحله اي تازه شده است که خود را مسئول پیگیری روند صلح این کشور می داند.دیدارهای وی با گروه طالبان و سفر به کشورهای منطقه ( که بدون در نظر گرفتن استقلال و حاکمیت افغانستان صورت می گیرد) باعث شده است تا اعتراض دولت این کشور را نیز برانگیزد ؛ به گونه ای که دولت افغانستان بارها تاکید کرده است هیچ توافق صلح را بدون حضور دولت کابل نمی پذیرد .با این حال برگزاری نشست دوروزه نمایندگان دولتهای آمریکا ،عربستان، امارات و پاکستان و همچنین دفتر سیاسی طالبان در قطر در دبی امارات که از روز سه شنبه آغاز شد نشان می دهد تلاش های آمریکا در این خصوص جدی است هرچند که طبق اخبار رسانه ها دولت افغانستان در اجلاس دبی حضور نداشت.
سوال
مهمترین سوال در این خصوص این است که آیا آمریکا درصدد مدیریت تحولی جدید در افغانستان با وارد کردن طالبان به ساختارهای سیاسی این کشور است ؟
آیا پاکستان با ایفای نقش مثبت در این روند درصدد یافتن جایگاه گذشته خود درافغانستان است ؟
فرضیه
آمریکا با مدیریت تحولات افغانستان درصدد است ائتلافی از متحدان خود در افغانستان حول محور این کشور و طالبان ایجاد نماید تا مانع از خود نمایی روسیه ، چین ،ایران و هند در تحولات افغانستان و منطقه شود .
نشست صلح افغانستان در امارات ادامه مدیریت آمریکایی آن
بسیاری از ناظران سیاسی ،نشست امارات را در مورد روند صلح افغانستان از چند جهت نقطه تحول در این خصوص می دانند که عبارتند از:
1-حضور نماینده دولت عربستان در نشست امارات در مورد روند صلح افغانستان برای اولین بار صورت می گیرد .عربستان به همراه امارات از تشکیل دهندگان گروه طالبان در سه دهه گذشته هستند که همچنان از این گروه حمایت می کنند .حضور عربستان در نشست امارات نشان می دهد که آمریکا موفق شده است موسسین و تشکیل دهندگان طالبان را پشت یک میز بنشاند . با این تفاوت که اگر در آن مقطع برای وارد کردن گروه طالبان به جنگ در افغانستان بود اکنون برای وارد کردن این گروه به روند صلح دراین کشور است .در مقطع دهه نود نیز دولت افغانستان در تشکیل گروه طالبان و ورود آن به عرصه جنگ این کشور هیچ نقشی نداشت و اکنون نیز به نظر می رسد آمریکا با میدان داری و با بدست داشتن ابتکار عمل ،همچنان می کوشد بدون دخالت دولت افغانستان، طالبان را وارد عرصه سیاسی این کشور نماید .بدون تردید عربستان و امارات مانند گذشته مسئولیت تامین مالی این روند را برعهده خواهند داشت و پاکستان نیزکه همچنان خواهان حفظ افغانستان به عنوان حیاط خلوت خود است ، می کوشد در کنار آمریکا نقش محوری ایفا نماید.
2-اظهارات نخست وزیر و سایر مقامهای دولت پاکستان در مورد روند صلح افغانستان بیانگر نرمش جدی اسلام آباد در این خصوص است و به نظر می رسد ارتش پاکستان که از دولت عمران خان حمایت می کند تصمیم خود را برای کمک به پیشبرد روند صلح افغانستان اتخاذ کرده است .نامه اخیر دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا به عمران خان نخست وزیر پاکستان برای همکاری جهت پیشبرد روند صلح افغانستان بدون تردید در انعطاف مواضع اسلام آباد بسیار موثر بوده است .به گونه ای که یادآور هشدار جرج بوش پسر به پرویز مشرف رئیس جمهوری وقت پاکستان در سال 2001 است که در آن مقطع وی در مورد پیامدهای همکاری نکردن پاکستان در جنگ ضد طالبان به مشرف هشدار داد و وی را در شرایط سخت انتخاب قرار داد .زیرا پاکستان به همراه عربستان و امارات از موسسین طالبان بوده اند .اما اینبار ترامپ در مورد پیامدهای همکاری نکردن پاکستان برای صلح با طالبان به عمران خان نخست وزیر پاکستان هشدار داد .در سالهای اخیر بعد از آنکه جرج بوش پسر پاکستان را به اتخاذ سیاست دو گانه در قبال افغانستان و سیاست های آمریکا در آن کشور متهم کرد روابط واشنگتن و اسلام آباد مخدوش شد و در زمان دونالد ترامپ به دلیل آنکه وی به طور مستقیم پاکستان را به حمایت از تروریسم متهم می کند روابط دو طرف متشنج شد .
قطع کمک های مالی و نظامی آمریکا به پاکستان این کشور را در شرایط سختی قرار داده است .از اینرو به نظر می رسد ارتش پاکستان دوره حاکمیت دولت عمران خان را که از آن حمایت می کند فرصتي مناسب برای انعطاف در برابرفشارهای آمریکا و به گونه ای تسلیم شدن در برابر خواسته های این کشور در مورد افغانستان می داند .عمران خان نیز با اعلام نرمش اسلام آباد در برابر آمریکا درصدد است تا بعد از نشست امارات نشست دوروزه میان خلیل زاد و گروه طالبان در اسلام آباد برگزار نماید تا همکاری خود را با واشنگتن بیش از پیش اثبات نماید .
3- آنگونه که گزارش های خبری نشان می دهد در نشست امارات نماینده دولت افغانستان حضور نداشت و این مغایر با مواضع اخیر دولت محمد اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان است که اعلام کرد هرگونه مذاکره صلح بدون حضور نماینده دولت کابل باطل است .البته رسانه های غربی از جمله بی بی سی درصددند وانمود کنند که دولت افغانستان اعلام کرده هر تصمیمی که نماینده آمریکا در نشست امارات اعلام کند با آن موافق است تا به گونه ای حضور نداشتن نماینده دولت افغانستان را در نشست امارات توجیه کند .
4-برگزاری نشست مهم صلح افغانستان در خارج از این کشور با مدیریت آمریکا است که دخالت آشکار در روند صلح و امور داخلی افغانستان تلقی می شود .در حالی که محمد اشرف غنی به تازگي دوگروه ویژه و مشورتی در مورد روند صلح افغانستان تشکیل داد. حضورنداشتن نماینده ای از این گروه ها و یا شورای عالی صلح افغانستان در نشست های صلح این کشور به معنای نادیده گرفتن استقلال و حاکمیت ملی افغانستان است .گروه ویژه مسئولیت گفتگوی مستقیم با طالبان را برعهده دارد و تحت نظر رئیس دفتر ریاست جمهوری افغانستان عمل می کند و گروه مشورتی نیز متشکل از سران قوا و شخصیت های سیاسی و جهادی این کشور است تا به گروه مذاکره کننده مشورت بدهد .بنابراین به رغم ادعای بی بی سی ، نه تنها دولت افغانستان به آمریکا برای پیشبرد روند صلح اختیار نداده است بلکه بیانگر تلاش آمریکا برای خنثی کردن هر گونه تلاش های دولت کابل برای ایفای نقش مهم و موثر در روند صلح افغانستان است .
افشاندن بذر قوم گرايي در پوشش تلاش هاي صلح
همزمان با تلاشهای زلمای خلیل زاد نماینده آمریکا در امور افغانستان برای تشکیل ائتلافی از متحدان واشنگتن در امور این کشور ،گلبدین حکمتیار رئیس حزب اسلامی افغانستان نیز بیکار ننشسته و درتلاش است تا ائتلافی از احزاب بخصوص پشتون ها برای صلح با طالبان ایجاد نماید .این موضوع با توجه به پشتون بودن زلمای خلیل زاد قابل توجه است .در واقع ائتلافی از سه جریان پشتون متشکل از لیبرال هاي غرب گرا در درون دولت ،حکمتیار و طالبان در حال شکل گیری است تا روند تحولات افغانستان همچنان تحت تاثیر قوم پشتون اداره شود .
واگرایی در میان احزاب و گروههای غیر پشتون باعث شده است تا حکمتیار و خلیل زاد برای تشکیل ائتلاف پشتون ها گام بردارند .درخواست حکمتیار از طالبان برای شرکت در انتخابات آتی ریاست جمهوری افغانستان با پیوستن به احزابی که خواهان خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان هستند، درواقع تلاش برای تقویت پشتون گرایی در این کشور است .زیرا به نظر می رسد خلیل زاد توانسته طالبان را متقاعد کند که از طریق جنگ ، دیگر قادر به کسب قدرت در افغانستان نخواهد بود بلکه تنها از طریق مشارکت در روند دمکراتیک و انتخابات می تواند در این مسیر گام بردارد .موضوعی که به نظر می رسد محمد اشرف غنی را نیز در مورد آینده وضعیت سیاسی اش در افغانستان نگران می کند .این احتمال که آمریکا با نادیده گرفتن رئیس جمهوری افغانستان از سایر جریانهای پشتون و نامزد آنها در انتخابات آتی این کشور حمایت کند دور از ذهن نیست و این برای محمد اشرف غنی نگران کننده است و ممکن است بازنده نهایی روندی باشد که خود با توافق با حکمتیار آنرا کلید زد و اکنون خارج از گود صلح افغانستان قرار گرفته است .
اهداف امریکا از برگزاری مذاکرات صلح افغانستان
بدون تردید آمریکا با تعجیل برای برقراری صلح در افغانستان اهدافی را دنبال می کند که عبارتند از:
1-پایان دادن به یکی از طولانی ترین جنگ های خارج از آمریکا که این کشور درگیر آن است .
2-جلوگیری از تبدیل شدن جنگ افغانستان به ویتنامی دیگر برای آمریکا
3-جلوگیری از به دست گرفتن ابتکار عمل صلح افغانستان از سوی کشورهای منطقه از جمله روسیه .
در نشست اخیر مسکو که برای کمک به برقراری صلح افغانستان برگزار شد نمایندگانی از کشورهای هند، ایران، روسیه ، افغانستان، چین ،تاجیکستان ،ترکمنستان، ازبکستان ،قرقیزستان وگروه طالبان حضور داشتند .اما آمریکا در آن شرکت نکرد و نشان داد که با مشارکت کشورهای منطقه برای کمک به پیشبرد روند صلح افغانستان به شدت مخالف است .به همین دلیل در هیچ یک از نشستهای صلحی که آمریکا برگزار می کند کشورهای همسایه افغانستان حضور ندارند .
نتیجه
در هر حال ،روند تحولات جاری در افغانستان در ارتباط با صلح این کشور نشان می دهد که تلاش های آمریکا برای برقراری صلح در افغانستان متفاوت از آن چیزی است که کشورهای منطقه و مردم افغانستان خواهان آن هستند.زلمای خلیل زاد که از سال 2001 همزمان با وارد شدن نظامیان آمریکایی با طالبان در ارتباط است اینبار می کوشد تا روند تحولات افغانستان را به گونه ای رقم بزند که ملاحظات پاکستان و منافع طالبان تامین شود تا آمریکا خود را در کازار افغانستان موفق نشان دهد .ماموریت اولیه خلیل زاد در افغانستان مذاکره با طالبان به نمایندگی ازشرکتهای نفتی برای عبور امن خط لوله نفت وگاز از آسیای مرکزی به جنوب آسیا بود و اکنون نیز خلیل زاد به نمایندگی از دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در حال پایه گذاری تحولاتی در افغانستان است که با حمایت از یکجانبه گرایی پشتون ها درحال کاشتن بذر نفاق و درگیری قومی در افغانستان است .
نویسنده: مجید وقاری