به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما ؛ روزنامه گاردین نوشت روابط دوستانه آمریکا با قدرت های خارجی بی رحم خیلی پیش از روی کار آمدن ترامپ آغاز شده است.
پایگاه اینترنتی این روزنامه نوشت: سیاست خارجی آمریکا از زمان بوش پدر تا ترامپ هیچ تغییری نکرده است و تنها تفاوت میان بوش و ترامپ در این است که بوش ظریف تر و ماهرانه تر سیاست های خارجی آمریکا را اجرا می کرد.
این روزها از رئیس جمهور اسبق آمریکا یعنی بوش پدر به علت سیاست خارجی موفقش به شکل گسترده ای تمجید شده است. البته کرِیْگ آنگِر نویسنده کتاب "خاندان های بوش و سعود: روابط محرمانه این دو خانواده حاکم" می نویسد واقعیت بسیار پیچیده تر و تیره است.
با گذشت چند روز از درگذشت بوش ادامه تعریف و تمجیدها از تبحر وی در اداره جنگ سرد و رهبری پیروزمندانه در جنگ خلیج فارس در 1991 همه نوستالژی را در اذهان زنده می کند که یک رئیس جمهور آمریکا در عرصه بین المللی بدون این که دیگران به وی بخندند، سیاست های خود را اجرا می کرد.
بوش از جهات بسیاری با رئیس جمهور کنونی آمریکا تفاوت دارد.
بوش به عنوان رئیس سازمان سیا در دولت جرالد فورد (سی و هشتمین رئیس جمهور آمریکا) و بعدها معاون رئیس جمهور، یک عملگرای تمام عیار بود که می توانست به سرعت اوضاع سیاسی را به شکل مورد نیاز تغییر دهد. وی فردی کاملا منضبط بود و در تقسیم بندی کارها و محرمانه نگه داشتن مسائل تبحر داشت. هیچ کس در دولت بهتر از وی نمی توانست مسائل محرمانه را حفظ کند.
زمانی که بوش در 1989 رئیس جمهور شد، دولتش آشکارا تقویت توان نظامی صدام و نقض حقوق بشر در عراق را نادیده گرفت و به ارسال کمک های مالی و اطلاعاتی و صادرات فن آوری های پیشرفته به عراق ادامه داد، امکاناتی که عراق می توانست از آنها برای برنامه هسته ای اش استفاده کند. همه این کمک های آمریکا زمینه را برای جنگ 1991 خلیج (فارس) فراهم کرد.
یکی از عوامل کلیدی در سیاست های بوش درباره خاور میانه دوستی وی با شاهزاده بندر سفیر وقت عربستان سعودی در آمریکا بود. این دو رابطه دوستانه بسیار نزدیکی داشتند. بعدها و زمانی که دوره ریاست جمهوری بوش پدر تمام شد، وی از بندر خواست تا به بوش پسر که تجربه ای در زمینه مسائل بین المللی نداشت همه تجربیات خود در سیاست خارجی را آموزش دهد.
زمانی که دوره ریاست جمهوری بوش پدر پایان یافت وی و تعدادی از اعضای کابینه اش در گروه کارلایل مشارکت کردند. میلیاردرهای سعودی از جمله خاندان اسامه بن لادن در این شرکت بزرگ سرمایه گذاری های زیادی داشتند.
چنین ارتباط هایی به ویژه قابل توجه بودند زیرا خاندان سعودي با بنیادگرایان وهابی که اکثر آنها از جهاد خشونت آمیز علیه غرب حمایت می کردند، ائتلاف داشت. پس از حمله تروریستی یازده سپتامبر به رهبری بن لادن که بر اثر آن نزدیک به سه هزار نفر جان خود را از دست دادند، اینگونه روابط زیر سؤال رفت.
در زمان وقوع حمله یازده سپتامبر، بوش پدر از قدرت کنار رفته بود و پسرش رئیس جمهور آمریکا بود. چطور ممکن بود در فاصله اندکی پس از حملات تروریستی، زمانی که همه پروازهای آمریکا متوقف شده بود، کاخ سفید مجوز خروج صد و چهل مسافر را که اکثر آنها سعودی بودند و بسیاری از آنها به اسامه بن لادن تمایل داشتند، صادر کند؟ چرا زمانی که همه عرب های آمریکایی در سراسر کشور احضار یا بازجویی شدند، کاخ سفید با عربستان سعودی که از نوزده عامل هواپیماربا، پانزده نفر آنها تابعیت سعودی داشتند رفتار محترمانه و خوبی داشت؟ آیا رابطه نزدیک بوش با سعودی ها موجب شده بود کاخ سفید حتی پس از بدترین حمله تروریستی در تاریخ آمریکا، شیوه دیگری در پیش بگیرد؟
اکنون و پس از گذشت هفده سال از آن حمله تروریستی، کاخ سفید –که فرد دیگری هدایت آن را برعهده دارد- بار دیگر تصمیم گرفته است چشمان خود را بر وحشیگری سعودی ها یعنی قتل و قطعه قطعه کردن جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول، ببندد.
هرچند ممکن بود بوش پدر با توجه به درک عمیقش از اصول دیپلماسی این موضوع را به شیوه ای دیگر مدیریت کند، اما نباید فراموش کرد روابط دوستانه آمریکا با قدرت های خارجی بی رحم خیلی پیش از روی کار آمدن ترامپ آغاز شده است.