پخش زنده
امروز: -
«یتیمخانه ایران» روایت قحطی و گرسنگی است که در سالهای ۱۲۹۵ تا ۱۳۰۰ شمسی و در پی قشونکشی روس و بریتانیا و سیاستهای استبدادی آنها در جهت تسلیم کردن ایران به وجود میآید.
دکتر: صد سال عقب افتادیم، و تا وقتی این آقایون وسط دارالفنون چنان از وجنات پاریس و لندن تعریف و تکریم میکنن که دهن جوون کتاب به دست برای نوکری چنین کشورهایی آب میافته، عقب خواهیم بود. زن میرزا: آقای ما قنبرک زدن که چه کنیم با وطن فروش و تن فروش که زندگی همه رو جهنم کردن. دکتر: تن فروش خودش به جنهم میره، وطن فروش وطن رو به جهنم میبره. |
||
دکتر: بجنگی!!! با کی؟؟؟ بیا، بخون. ببین توی این اوضاع چه طور از خدمات دولت انگلیس به مردم ایران نوشته. اینها منور الفکرهای این مُلکَن، با اینها چه طور میخوای بجنگی، عمو جان انگلیسی هیولای هزار دسته، که از هر آستینش هر چقدر بخواد آخوند و ریپورتر، جنگلی و صاحب منصب بیرون مییاد. |
||
خبرنگار: مساعدتهای صدر العظم سفارت انگلستان چی بوده؟ |
||
دکتر: همه مملکت شده یتیم خونه، اینها علم دار ندارن، اگه داشتن جلو میافتاد که این قدر خوار و ذلیل نشیم که توی گوه و کثافت بمیریم. لاعقل با عزت میمردیم. | ||
سرگرد انگلیسی: اگر ملتی پشت سر لیدرشان بیاستند دنیا به احترام ملت سرخم میکند، شماها ترسو هستید. در صد سال گذشته همه لیدرهاتون در انزوا مردن، خونشان گردن شماهاست. برو ببن مردمت و وحشتی را که در دلشون انداختیم ببین. | ||
سر چارلز: همواره در ایران عشایر و دامداران وقتی دامی نداشته باشند یاغی میشوند و به جان اموال یکدیگر میافتند. لرد روچیلد: دقیقا، تفرقه بنداز و فتح کن. بدون شلیک حتی یک گلوله |
||
دختر میرزا: تقریبا حدود ۹ میلیون نفر از مردم در این قحطی تلف شدن، یعنی بیشتر از حمله مغول به ایران، اما چون مسئول فاجعه انگلیسیها بودن این کشتار تقریبا از تاریخ حذف و دفن شد و هیچ اثر قابل توجهی در مورد این فاجعه نوشته نشده، حتی در کتابهای درسی از اول ابتدایی تا دانشگاه در حد یک صفحه هم اشاره نشده. | ||
دختر میرزا: پدرم تا سقوط رضاخان در به در شهرها و روستاها بود و پنهانی زندگی میکرد وقتی برگشت روزنامهها با شلوغ بازی قصه کشتن مخالفهای رضا خان با آمپول هوا توسط پزشک احمدی و سرپاس مختاری رو نقل میکردن. پدرم میگفت: این شلوغ بازیها دردی رو دوا نمیکنه. |