آبا عربستان وارد کشمکش هاي دوقطبي مي شود؟
بازگشت احمدبن عبدالعزيز از لندن به رياض در کشاکش تضعيف جايگاه وليعهد عربستان در پرونده خاشقجي چه به برکناري محمد بن سلمان منجر بشود يا نشود، ، اين کشور را وارد کشمکش هاي دو قطبي بر سر قدرت خواهد کرد که ممکن است نتيجه آن پادشاهي مشروطه شود.
محمدبن سلمان در يک پروسه غير طبيعي و بر خلاف سنت آل سعود که مقام وليعهدي و پادشاهي ابتدا به فرزندان عبدالعزيز مي رسد به جانشيني پدرش انتخاب شد و براي اينکه او به سنت شکني متهم نشود ابتدا محمدبن نائف به جاي مقرن به مقام وليعهدي منصوب شد و وي در مقام جانشين وليعهد قرار گرفت و با همين ترفند هم پس از مدتي محمدبن نائف از وليعهدي برکنار و بن سلمان جانشين پدرش شد.
محمدبن سلمان که از طريق کودتا به قدرت رسيده بود برا ي محکم کردن جايگاه خود بسياري از شاهزادگاني را که تصور مي کرد مي توانند تهديدي براي او باشند به جرم فساد مالي بازداشت و چهره هاي مطرحي چون متعب بن عبدالله و وليد بن طلال را به حاشيه راند و طيفي از شاهزادگان و نيروهاي امنيتي را گرد خود جمع کرد که از آتش انتقام در امان بماند.
محمدبن سلمان درطول چهار سالي که وارد عرصه قدرت شده است عملا هيچ دستاوردي در صحنه سياست خارجي نداشته است. شکست او در تهاجم نظامي به يمن و کشتار هزارن غير نظامي اين کشور، محاصره نافرجام قطر و خراب کردن روابط حسنه با ديگر کشورهاي همسايه و باج دادن به امريکا ورژيم صهيونيستي براي حمايت از او، جايگاه عربستان را در صحنه بين المللي متزلزل و قتل جمال خاشقجي روزنامه نگار منتقد آل سعود او را در موقعيتي قرار داده است که حتي حاميان امريکايي و غربي اش براي حفظ ظاهر هم که شده است از لزوم برکناري او سخن بگويند.
در چنين شرايطي احمدبن عبدالعزيز شاهزاده سعودي که در صورت چرخش سنتي قدرت بايد وليعهد مقرن بن عبدالعزيز مي شد از لندن به رياض بازگشت. او پيش از ماجراي خاشقجي يکي از منتقدان بن سلمان بود و به معترضان به جنايت جنگي عربستان در يمن که در مقابل منزلش در يمن تجمع کرده بودند گفته بود که حساب خاندان پادشاهی را از محمدبن سلمان جدا کنند. حالا در بحبوحه تضعيف جايگاه بن سلمان او به رياض بازگشته و به جاي اينکه از سوي وليعهد بازداشت شود مورد استقبال گرفته است.
بي ترديد اگر محمد بن سلمان درگير پرونده خاشقجي نشده بود، احمدبن عبدالزيز به محض ورود به رياض بايد دستگير و زنداني مي شد اما همينکه او مورد استقبال قرار گرفته است نشان مي دهد که بن سلمان ديگر چک سفيد امضا خود را براي هر گونه اقدامي از دست داده است.
اکنون اين وضعيت فرصتي را براي شاهزادگان ناراضي فراهم کرده است که بر محور احمد بن عبدالعزيز با محمدبن سلمان وارد رويارويي شوند و اين جسارت را از خود نشان دهند که حتي بن سلمان را از قدرت خلع نمايند که اين به معناي پايان پادشاهي سلمان نيز خواهد بود. به ويژ ه اينکه جناح سنتي که در حلقه آن مي توان از افراد مطرحي چون مقرن بن عبدالعزيز، متعب بن عبدالله نام برد از پشتيباني انگليس و کشورهاي اروپايي برخوردارند و در بحبوحه انتخابات ميان دوره اي کنگره امريکا و بسته شدن دست هاي ترامپ در حمايت بي دريغ از محمدبن سلمان، اين فرصت را دارند که او را از قدرت خلع نمايند.
حالا بايد منتظر روزهاي آينده ماند و ديد که چنين اتفاقي رخ خواهد داد يا نه؟ نکته اي که درخور توجه است اينکه چه اين اتفاق بيفتد و چه نيفتد با توجه به تضعيف جايگاه محمد بن سلمان و ورود بازيگران خارجي به پرونده خاشقجي، عربستان وارد دوره اي از کشمکش ها بر سر قدرت خواهد شد و اگر هم احمدبن عبدالعزيز به قدرت برسد بخشي از جامعه عربستان که انتظار اصلاحات را داشته اند سکوت نخواهند کرد.
به نظر مي رسد در چنين شرايطي بايد در آينده منتظر چهره جديدي از عربستان باشيم که نظام سياسي آن با تغييرات شگرفي روبرو شده و چه بسا فضاي دو قطبي و دخالت بازيگران خارجي به شکل گيري پادشاهي مشروطه در آن کشور منجر بشود.
-------------------------------------
رضا محمدمراد