پخش زنده
امروز: -
ما نیازمند یک قرارگاه فراقوهای برای مدیریت تصویر جمهوری اسلامی هستیم تا بتواند از یک موضع ملی و عالی به همه دستگاهها و نهادها و قوا در خصوص رعایت حال جمهوری اسلامی و رعایت تصویر جمهوری اسلامی تذکر دهد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ اشاره: نویسندگان، شارحان و راویان بهخوبی میدانند که کلمات، وقتی کنار هم دیگر قرار میگیرند، «روایت» ساخته میشود. این فقط مختص ادبا و فضلا نیست. بلکه، هرکس برای خود روایتی از تاریخ و وقایع دارد. اصل روایت بر تکثر روایات است؛ چون تصویر افراد از وقایع روشنتر میشود و قدرت مقابله با روایت غلط را هم برای فرد بالاتر میبرد. حال جامعهای را تصور کنید راویان خود را کنار بگذارد و روایت، این هنر قصه سازی برای تاریخ، دیگر مقبولیتی در نزد مخاطبین خود نداشته باشد و بهجای خود، دیگری برای ما روایت کند. تکثر روایتهای غلط و برداشتهای واحد از وقایع که در قطب روایت خودی قرار دارد باعث میشود افراد برای آنکه از حریم «روایت» متکثر غلط، دفاع کنند، به دنیای رد تمام روایتهای موجود روی بیاورند بهجز آنکه خود و دیگرانی که این روایت را پمپاژ میکنند. مغلوب بودن در مقابل تصویرسازی غلط ما را در حبابی قرار میدهد که اطلاعات و روایات غلط از وقایع آن را احاطه کرده است و راه برونرفت از حباب را هم برای دست یافتن به روایت حقیقی سخت میکند.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر نخبگان علمی، تصویرسازی غلط از کشور را مهمترین کار دشمن برشمردند و مخاطب اصلی این تصویرسازی غلط را هم متوجه داخل کشور دانستند. ایشان در توضیح «حباب اطلاعاتی» کشور گفتند: [رسانههای دشمن] طوری حرف میزنند برای اینکه بنده و جنابعالی که خودمان در این فضا داریم تنفّس میکنیم، چیز دیگری فرض کنیم غیر از آن واقعیّتی که وجود دارد. از این رو، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتگو با آقای دکتر شهاب اسفندیاری استادیار دانشگاه هنر و دانشآموختهی دکتری «نظریه انتقادی و مطالعات فیلم» از دانشگاه ناتینگهام انگلستان، به بررسی «مسألهی تصویرسازی غلط غرب از ایران»، «مرز هوشیاری مردم در مقابل تصویرسازی غلط» و «ساز کار مقابله با حباب اطلاعات در کشور» پرداخته است.
*رهبر انقلاب در دیدار نخبگان ضمن بیان خاطرهای از روزهای ابتدایی دفاع مقدس[که یادآور میشوند دشمن لشکر زرهی داشت اما ما سلاح ضدتانک نداشتیم، اصلاً جز سلاحهای سازمانی هم نبوده] به اینهمانی روزهای ابتدایی دفاع مقدس با این روزهای شرایط رسانهای کشور میپردازند. مهمترین هدف رسانهای دشمن را هم «تصویرسازی غلط از کشور» برشمرند. برای شروع گفتوگو بفرمایید چقدر جامعهی کنونی را درگیر «حباب اطلاعات» میدانید. آیا اصلاً درگیر حباب اطلاعات هستیم یا وضعیتی شبیه آن؟
رهبر انقلاب چند ماه قبل در دیدار مسئولان قوه قضائیه به مسئله اهمیت رسانه و کار هنری و تصویرسازی درست از آنچه دستگاه قضا انجام میدهد اشاره و تاکید کردند ما اهمیت این مقوله را دستکم گرفتیم. این تاکید خیلی به نظر من مسئولیت ایجاد میکند. یعنی ما چه نتیجهای میتوانیم بگیریم؛ وقتی شخص اول مملکت رسماً بیان میدارند مهمترین دستور کار دشمن در حال حاضر تصویرسازی غلط از جمهوری اسلامی است. تصویرسازی غلط علیه واقعیتها و دستاوردهای جمهوری اسلامی، تلاش برای تقلیل دادن و تحقیر دستاوردهای کشور و از سوی دیگر بزرگنمایی و اغراق درباره قدرت و موقعیت خودشان است.
این سخنان یک بار دیگر مسئولیت سنگینی را متوجه همه نخبگان و همه مسئولین و دستاندرکاران کشور میکند. اولاً نکته جالب این بود که ایشان در مواجهه با این آرایش سنگین رسانهای فقط مسئولین را مورد خطاب قرار ندادند. در واقع ایشان میدانند در برابر این آرایش عظیم رسانهای که در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی هم ظهور و بروز زیادی دارد، تنها نمیتوان به دولت و دستگاههای اجرایی و نهادهای رسمی اتکا کرد.
امروز در شرایطی هستیم که هر شهروندی یک رسانه است و تاثیرگذاری شهروندان بر فضای مجازی کمتر از تاثیرگذاری مقامات و مسئولین و رسانههای سنتی نیست. بر این اساس همانطور که در دفاع مقدس نیازمند یک بسیج عمومی بودیم که همه آمدند و وارد این میدان شدند تا از کشور خود و از هویت دینی و ملی خود و از تمامیت ارضی در برابر دشمن دفاع کنند، امروز هم، چنین وضعیتی است.
این فراخوان یک فراخوان عمومی و ملی برای مشارکت همه اقشار در دفاع از کشور است. این به نظرم یک نکته قابل توجهی دارد که ما باید زمینه مشارکت هر چه گستردهتر همه نخبگان از طیفها و گرایشهای مختلف اجتماعی را در دفاع از کشور در برابر این حمله عظیم فراهم کنیم و اتفاقاً در ماههای اخیر ما شاهد بودیم برخی فعالان رسانهای خارج از کشور و حتی برخی فعالان رسانهای که نسبت ایدئولوژیک با نظام و حاکمیت ندارند، با مشاهده عمق دسیسهی دشمنان، با مشاهده خباثتها و توطئههای پیچیده و ناجوانمردانهای که علیه منافع ملی توسط دشمنان این آبوخاک در جریان است، آنها هم به میدان دفاع از میهن آمدند و بسیار هم مؤثر بودند. این اتفاق به نظر من در سایر عرصههای رسانهای میتواند گسترش یابد. این یک ساحت است.
ساحت دیگر این است که اگر مهمترین دستور کار دشمن الان تصویرسازی غلط از جمهوری اسلامی است، پس مهمترین کار جمهوری اسلامی هم باید تصویرسازی درست از نظام باشد. برای حمله دشمن به نظام اقتصادی خود ستاد اقتصاد مقاومتی داریم، ستاد عالی با حضور نمایندگان قوای مختلف داریم، برای مقابله با حملات احتمالی دشمن به مرزها و خاک کشور خود ستادهای مشترک عالی و شوراهای عالی امنیتی با حضور نمایندگان همه قوا داریم ولی سؤال من این است: برای مقابله با حمله یکپارچه و آرایش عظیم رسانهای دشمن به جمهوری اسلامی کدام ستاد و کدام قرارگاه و کدام شورای عالی مسئولیت دارد؟
ما نیازمند یک قرارگاه فراقوهای برای مدیریت تصویر جمهوری اسلامی هستیم تا بتواند از یک موضع ملی و عالی به همه دستگاهها و نهادها و قوا در خصوص رعایت حال جمهوری اسلامی و رعایت تصویر جمهوری اسلامی تذکر دهد. شاید لازم باشد به برخی مسئولین بگوییم کمتر جلوی دوربینهای تلویزیونی قرار بگیرید، لطفاً کمتر مصاحبه کنید چون بخشی از برنامه تبلیغاتی و رسانهای دشمن علیه جمهوری اسلامی با استفاده از گفتارها و رفتارها و کردارهای مسئولین خود جمهوری اسلامی است. گاهی مواقع با رخدادها و پیامدهایی مواجه میشویم و احساس میکنیم مسئولین مربوط قبل از آن اصلاً فکر نکردهاند به اینکه این اقدام و تصمیم و رخداد چه پیامدهای رسانهای دارد؛ تأثیر آن بر تصویر جمهوری اسلامی چه در داخل و چه در خارج از کشور چه خواهد بود. این کار کارشناسان و متخصصان رسانه است که به مسئولین دستگاهها و بخشهای مختلف گوشزد کنند این اقدام و این تصمیم و این اعلام و این برنامه چه پیامدهای رسانهای دارد و همه مسئولین و همه دستگاهها و همه قوا و همه نهادها ـ حتی نهادهای نظامی و امنیتی ـ باید به پیامدهای رسانهای و بازتابهای تصویری اقدامات خود قبل از انجام بیندیشند.
*اگر بخواهیم دقیقتر به مسئلهی حباب اطلاعات نگاه کنیم، باید به زمینههایی که میتواند حباب اطلاعاتی را به وجود آورد توجه کنیم. بستر کنونی، بستر مستعد وجود حباب اطلاعاتی است؟ رابطهی افراد و تصویر غلط و نسبت حاکمیت و تصویر غلط چگونه است؟
در بحثهای مربوط به تبلیغ و روابط عمومی میگویند بهترین مدیر تبلیغاتی و بهترین مدیر روابط عمومی هم نمیتواند برای یک سازمان و دستگاه تصویر خوبی بسازد؛ اگر مدیران و گردانندگان آن دستگاه اقدام قابل عرضهای نداشته باشند یعنی باید یک عمل، اقدام، تلاش و کوششی باشد تا مدیران روابط عمومی و مدیران تبلیغاتی بتوانند آن را خوب جلوه دهند و با برد بیشتری در فضای جامعه بازتاب دهند.
بخش مهمی از دلسردیها و ناامیدیها و سرخوردگیها ناشی از این است که مردم میبینند برخی مسئولین اقدامی نمیکنند، انگار تلاشی نمیکنند و دچار بیعملی هستند و این مسئله طبعاً نارضایتی ایجاد میکند، حتی وقتی مردم ببینند مسئولی تلاش میکند ولی موفق نیست رضایت آنها بیشتر است تا اینکه ببینند هیچ اقدام و تلاش و کاری صورت نمیگیرد که این همان مثالی است که حضرت آقا در دیدار هیات دولت با اشاره به بحث فوتبال زدند که چون تیم ملی را مردم دیدند تلاش کرد، بازیکنان عرق ریختند، کوشش کردند، با وجود اینکه نتیجه نگرفتند ولی تشویق شدند. این مسئله وجود دارد.
نکته دیگر این است که ما برای مدیریت تأثیری که رسانههای بیگانه یا دشمنان از طریق شبکههای مختلف رسانهای یا شبکههای اجتماعی میگذارند، سنگرهای دفاعی قوی نداریم. در اوج حملات رسانهای دشمنان برای تخریب روحیه مردم، ایجاد یأس، القای ناامیدی، القای تفرقه، القای اینکه آینده روشنی وجود ندارد، ما شاهد هستیم که در مدیریت فضای مجازی مسئولین دچار اختلاف، بیعملی، تعلل، تردید و گاهی هم اقداماتی هستند که عملاً هرگونه مقاومتی را تضعیف میکند.
لذا در این زمینه یعنی در جبهه رسانهای هم ما نیازمند قدری هماهنگی بیشتر هستیم که مسئولین بخشهای مختلف کار همدیگر را خنثی نکنند، کار همدیگر را تضعیف نکنند؛ این هم یکی از مشکلاتی است که با آن مواجهیم.
*عمدهی تصویرسازی غلط دشمن توسط اربابان رسانهای فارسیزبان ساخته میشود؛ این حبابهای سازمانیافتهی رسانهای چگونه بهراحتی از مواضع دفاعی رسانهای کشور عبور میکند؟ شبکههای اجتماعی و رسانههای جمعی اولین مقصرانی هستند که میتوانیم آنها را برای شکلگیری حباب اطلاعاتی مؤاخذه کنیم. تلقی افکار عمومی از وضعیت مقابله با تهاجم رسانهای کشور، استفادهی مکرر از روشهای سلبی است - که بهجای خود هیچ ایرادی ندارد - اما آیا این سازمان در شرایط کنونی از روشهای ایجابی هم استفاده میکند؟ یا همین تلقی هم جزئی از حباب اطلاعاتیمان است؟
به نظر میرسد فضای رسانهای ما در ماههای اخیر به واسطه این حجم عظیم پمپاژ اخبار منفی و مأیوسکننده و ناامیدکننده، قدری آلوده شده. این فضای آلوده، همانند فضای غبارآلودی است که تشخیص حق از باطل دشوار میشود، شایعات خیلی سریع منتشر میشود. در این شرایط که وضعیت اقتصادی مناسب نیست و تلاطم در بازارهای اقتصادی مردم را نگران کرده، جستوجو برای خبر از حالت عادی و طبیعی فراتر و تقاضا برای خبر بیشتر است و عرضه خبر اگر محدود شود یا سریع و صریح و دقیق نباشد، طبعاً مراجعه به بازارهای نامطمئن افزایش یافته و تعداد عرضهکنندگان نامطمئن خبر هم بیشتر خواهد شد.
در این فضا، طبعاً یکی از مهمترین گامهای ایجابی این است که رسانههای رسمی ما در حوزه اطلاعرسانی تمام تلاش خود را به کار ببرند تا اعتماد مردم را جمع کنند. این باید از طریق اطلاعرسانی سریع، دقیق و بهموقع و برآوردن نیازهای رسانهای مخاطبان باشد.
در وقایعی که دیماه سال گذشته رخ داد و وقایع بعدی، شاهد بودیم آنچه باعث شد خیلی زود این ماجراها خاتمه یابد و گسترش نیابد ـ برخلاف برخی وقایع گذشته ـ این بود که صدا و سیما سیاست انسداد رسانهای را پیش نگرفت. رسانه ملی موضوع را انعکاس داد، واقعیت را گفت و تلاش کرد برای پیدا کردن راهکار کمک کند. این بار صورتمسئله را پاک نکرد و این اتفاق مهمی است.
اگر بحرانی که ایجاد شده را با مردم در میان نگذاریم، نمیتوان انتظار داشت مردم برای حل آن مشارکت کنند. ما در وقایع دیماه دیدیم وقتی مردم فهمیدند یک عدهای میخواهند از این اجتماعات پراکندهای که در برخی از شهرها شکل گرفته، سوءاستفاده کنند، سریع وارد میدان شدند و مرز خود را از کسانی که دنبال آشوب بودند، تفکیک کردند.
در عرصههای مختلف هم همین است. به نظر من اصل سیاست باید این باشد که به اندازهای در حوزه اطلاعرسانی نیازهای مخاطبان را صادقانه، سریع و با دقت و صحت برطرف کنیم که نیاز و میل به مراجعه به عرضهکنندگان اخبار نامطمئن، جعلی و شایعات کاهش یابد. این سیاست اصلی است؛ منتها در هر شرایطی دشمنان تلاش خود را خواهند کرد و برای اینکه از هر رخدادی سوءاستفاده کنند، دائماً ما را در وضعیت انفعالی قرار میدهند.
ما باید تلاش کنیم در وضعیت فعال باشیم. ما باید دستور کار میدان رسانه را تعیین کنیم نه اینکه بنشینیم دیگران یک سوژهای را وسط بیندازند و ما دنبال آن برویم و بخواهیم جمعش کنیم. اینکه دستور کار رسانهای تعیین کنیم، نیازمند همان ستاد یا همان قرارگاه یا همان جایگاهی است که باید کلیت نظام طراحی کند که چه موضوعات و اقدامات و مسائلی باید در فضا و سپهر رسانهای با بسامد بیشتری مطرح شود برای اینکه مردم در جریان باشند و یکسری نگرانیهای آنها از بین برود و اگر دشمن شبهاتی طرح میکند، چه مسائلی و به چه طریقی لازم است پاسخ داده شود.
آنچه به نظر میرسد در حال حاضر وجود دارد این است که نسبت به واقعیت جامعه و نسبت به آنچه کشور ما در حال حاضر از نظر امکانات، موقعیت، جایگاه و وضعیت اقتصاد و اقتدار ملی در دنیای بینالملل دارد، آنچه القا میشود خیلی متفاوت است. یک اشتباه مردم شاید این باشد که برخی فکر میکنند علت اینکه حجم وسیعی اخبار منفی علیه ایران میآید این است که ایران ضعیف و ناتوان شده و در آستانه فروپاشی است؛ این تصور غلطی است.
اگر ایران کشور ضعیف در حال فروپاشی بود نیاز به این حجم تبلیغات و آرایش رسانهای نبود. آنچه موجب شده این حجم تبلیغ و تصویرسازی غلط علیه ایران شکل گیرد، دقیقاً اقتدار ایران است؛ این است که در منطقه و هر میدانی از لبنان و فلسطین و عراق و یمن و سوریه و...؛ همه میدانهایی که مواجهه چهره به چهره و تنبهتن ایران و کل جهان غرب و استکبار بود، در همه این میدانها ایران گرده حریف را به خاک مالید و آنها با میلیاردها دلار هزینه که همپیمانان آنها همانند آل سعود و اقدامات امنیتی، نظامی و اطلاعاتی که صهیونیستها انجام دادند، با عملیات نظامی که خود آمریکاییها و متحدان آنها انجام دادند، نه در لبنان توانستند در صحنه سیاسی بر نیروهای مقاومت پیروز شوند، نه در سوریه توانستند، نه در عراق و نه در یمن.
ولی ما شاهدیم برخی رسانههای داخلی و برخی اساتید دانشگاهها در نوع تصویری که از غرب نشان میدهند چنان چهره آمریکا و کشورهای اروپا را بزک میکنند که خود فعالان اجتماعی و سیاسی آن کشورها این میزان تصویرسازی تزئینی از کشور خود ارائه نمیدهند! این متأسفانه بخشی از مشکل ماست یعنی مقایسه درستی از روند تحولات جمهوری اسلامی در این ۴۰ سال و روند تحولات کشورهایی که از صدها سال قبل توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را شروع کردند، نمیشود و یک رؤیای توهمی از غرب ارائه میشود که خود همین هم در ایجاد نارضایتی مؤثر است.
بخشی محصول همین حباب اطلاعاتی است؛ همین تصور و همین تصویرسازیهای غلط. اینجا جا دارد فضا را فراهم کنیم برای کسانی که اتفاقاً آنطرف هستند ولی منصفانه قضاوت میکنند و وطنفروشی نمیکنند و درد وطن دارند و علاقهمند به پیشرفت و توسعه و استقلال وطن هستند، روایت آنها اگر بیان و مطرح شود به نظر من میتواند در بخشی از اصلاح این نگرشهای غلط مؤثر باشد.
امثال بنده وقتی این حرفها را بیان میکنیم، میگویند در کشور هستید و کار میکنید و مسئولیت دارید، تأثیر این حرفهای ما به اندازه کسانی نیست که از موقعیت و جایگاه دیگری این واقعیتها را بیان میکنند. به نظر من یکی از راهکارهای اصلاح این تصویرسازیهای غلط این است که «خوشتر آن باشد که سر دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران!».
این موضوع را اگر رسانههای ما پیگیری کنند، خیلی ثمرات خواهد داشت همانطور که در ماههای اخیر دیدیم؛ شدیدترین و تندترین درگیریهای رسانهای بین افرادی بود که هیچ وابستگی ایدئولوژیک، حرفهای، کاری و مالی به جمهوری اسلامی نداشتند ولی از ایران در برابر این تصویرسازیهای غلط دشمنان که هدفی جز تسلط بر این کشور و نابودی و تجزیه و تضعیف آن ندارند، ایستادند و دفاع کردند و دفاع آنها بسیار مؤثر هم بوده است.
*بیش از اینکه اینطور به نظر برسد که مسئلهی سلب اعتماد افکار عمومی از کشور پدیدهای سیاسی باشد، ساحت دیگری که مورد توجه قرار نمیگیرد، ساحت ارتباطی و روانشناختی آن است. اینطور که افراد مخالف گمان میکنند همه مانند آنها مخالفند. این در صورتی است که اطلاعات یا تصویر درست از یک واقعیت را خود فیلتر میکنیم؛ این پدیده باعث به وجود آمدن دوران مرگ فکتها میشود. آیا دوران فکتها به سر آمده؟
بهطور کلی در عصر و زمانهای که تصاویر بر همه ساحات زندگی بشر غلبه پیدا کردهاند، یکی از مباحثی که متفکران و فلاسفه مطرح میکنند این است که «تصویر از واقعیت واقعیتر شده است» و تشخیص تصویر از واقعیت دشوارتر شده است. برای همین گاهی مسئله پساحقیقت مطرح میشود؛ اینکه در این فضا و در شرایطی که این همه رسانه و خبر و روایت از واقعیت تولید میشود به کدام روایت و به کدام تصویر میتوان اعتماد کرد. این وضعیت مبتلابه جهان بشری است.
در آمریکا هم رئیسجمهور میگوید فیک نیوز و درباره اخبار جعلی حرف میزند و شاکی است از اینکه اخبار جعلی علیه او تولید میشود و در مقابل مخالفان وی میگویند او با استفاده از شرکتهایی که اطلاعات کاربران شبکههای اجتماعی را رصد و کنترل میکنند و دادههایی را به غلط در فضاهای اجتماعی پخش میکنند، در واقع به این ترتیب توانسته در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پیروزی برسد و خود محصول همین اخبار جعلی است؛ خود او محصول همین فیک نیوزی است که در انتخابات تولید شد.
این مسئله امنیت ملی برای کشورها شده است. الآن در خود آمریکا شرکتهای بزرگ اینترنتی، نرمافزاری و شبکههای اجتماعی، خدماتی به شرکتهای واسطهای میدهند که در خدمت احزاب و گروههای سیاسی هستند یا در خدمت دولتهای خارجی هستند. البته آنها تعارفی سر این مسائل ندارند؛ شاهد بودید در رسیدگیهای بسیار مفصل و پیچیده قضائی و پلیسی که در آمریکا اتفاق افتاد، به اعتبار کمپانیهایی همانند فیسبوک بهشدت خدشه وارد شد به خاطر اینکه فاش شد اینها از اطلاعات کاربران خود سوءاستفاده کردند و بدون رضایت آنها اطلاعات کاربران را در اختیار شرکتهایی قرار دادند که کار دیتاماینیگ(دادهکاوی) را انجام میدادند و به نفع نامزدها و احزاب سیاسی اطلاعات در فضای مجازی پخش میکردند و برای هر کاربری متناسب با گرایش فکری او دادهها و اطلاعات خاصی را عرضه میکردند.
این نشان میدهد خود آنها نسبت به مدیریت فضای مجازی خود و برای مقابله با شکلگیری این فضاسازیهای کاذب و دروغین و تأثیرگذاری بر عرصه سیاسی بهشدت حساس هستند و واکنش نشان میدهند و پیگیری قانونی، قضائی، پلیسی و امنیتی انجام میدهند ولی از سوی دیگر وقتی به ما میرسند میگویند فضای آزاد باید وجود داشته باشد(!) و هر کس هر کاری خواست در فضای اینترنت انجام دهد.
مشخص است برای پیاده کردن اهدافی است که مدنظر دارند و برای باز بودن دست شبکههای اطلاعاتی و امنیتی آنها برای تأثیرگذاری بر روند تحولات اجتماعی ـ سیاسی جامعه ماست. ما نباید دچار این سادهلوحی شویم و با این شعارها گول بخوریم. قطعاً نیازمند هشیاری و هشدار هستیم که این اقدامات برای خدشهدار کردن استقلال و امنیت کشور ما انجام نگیرد.
اینها خصوصاً در مواقع بحرانهای اجتماعی ورود کرده و تلاش میکنند افکار عمومی را به سمتوسوی خاصی هدایت کنند. اگر این فرصت برای آنها فراهم باشد طبعاً افکار عمومی را در مقاطع حساسی که نیاز هست اتحاد ملی و انسجام اجتماعی حفظ شود، میتوانند تحت تأثیر قرار دهند و موجب انشقاق، تفرقه و حتی خشونت شوند.
*سازمان رسانهای جمهوری اسلامی که قوهی عاقلهی رسانهای کشور است، مشخصاً در یک پیچ تاریخی و در یک مقطع حساس و شرایط ویژه قرار دارد. در شرایط کنونی آیا شاهد یک آرایش جنگی خاص خواهیم بود؟ یا بهعبارت دیگر، بالاخره تانک را با ضدتانک خواهیم زد؟
به نظر من خیلی وقت است دچار جنگ رسانهای هستیم. یعنی سالهاست دشمنان تلاش میکنند از طریق رسانه فضای فرهنگی و سیاسی کشور ما را تحت تأثیر قرار دهند. الآن این مسئله عیانتر شده است. قبلاً باید در اسناد و مدارک کنگره میگشتید تا ببینید چه بودجهای برای کمک به کدام رسانهها در غرب اختصاص یافته، کدام شبکههای رسانهای و تلویزیونی از کدام بودجههای دولتی غربی بهرهمند شدند تا علیه ایران اقدام کنند. الان خیلی آشکار و علنی شبکه پشت شبکه راه میافتد؛ با جهتگیری مشخص ضدایرانی.
بر این اساس به نظر من خوشبینترین تحلیلگران رسانه و سیاسی هم نمیتوانند منکر این جنگ رسانهای شوند. یک زمانی خوشخیالها تهاجم فرهنگی را در دهه ۷۰ انکار میکردند؛ میگفتند این چیزی نیست و تبادل است. الان امواج این جنگ رسانهای بهاندازهای سهمگین شده و دست توطئههای دشمنان آشکار و علنی است که همان خوشخیالها هم بیدار شدهاند و از ضرورت مقابله با این امواج و دفاع از منافع ملی و اتحاد ملی در برابر بیگانگان سخن میگویند.
به نظر من الان اتفاقی که رخ داده این است که جنگ، عیان و آشکار شده و این از جهتی یک فرصت است ـ هرچند تهدید هم هست ـ برای اینکه تا زمانی که جنگ علنی نبود خیلیها تردید در این داشتند که جنگ هست یا نیست و یا لازم است برای دفاع وارد شویم، آیا مسئولیتی در این شرایط داریم یا خیر. الان جنگ کاملاً آشکار با یک آرایش سنگین رسانهای را شاهد هستیم.
برای کمتر کسی تردیدی باقی مانده است که چنین جنگی در حال وقوع است؛ پس مسئولیت و وظیفه برای دفاع از کشور در این شرایط را خیلیها امروز میتوانند درک کنند و خیلیها در این زمینه ورود کردند و به نظر من اتفاقاً ورود مردمی و رویشهای از پایین و فعالیتهای خودجوش رسانهای مردم، فعالان، نخبگان و اقشار مختلف اجتماعی در این وضعیت میتواند بسیار تأثیرگذار باشد.
اینکه مردم ورود کردند و خود در شبکههای اجتماعی با اخبار منفی مقابله میکنند و به کمک هم به ترویج اخبار مثبت کمک میکنند، به تقویت حس همبستگی کمک میکند. این واقعیت جامعه است. در ۷-۶ ماه گذشته که شدیدترین فشارهای اقتصادی بر مردم ما وارد شده، طبق آمار کمیته امداد کمکهای مردم به این نهاد ۲ برابر شده است. این اتفاق مهمی است. این تصویر امیدبخشی از جامعه ماست که متأسفانه در ذهن خود یا افکار عمومی به آن کمتر توجه میشود و شاید برخی باور هم نکنند ولی این واقعیت جامعه ماست.
این بسیاری از مردم ما را آگاه کرده است که علیرغم مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکنند مراقب باشند آن دشمنانی که ویرانی ایران را دنبال میکنند و ویرانی طلبانی که در فضای مجازی سم یأس، ناامیدی، اختلاف و سرخوردگی را منتشر میکنند، نتوانند به اهداف خود برسند. به نظر من مهمترین نقطه اتکای ما همین مردم هستند.
*آیا جامعهی امروز، یک جامعهی واداده در مقابل روایتهای گوناگون است یا اینکه یک مرزی از هوشیاری، یک نگاه انتقادی در بستر کنونی جامعه در مواجهه با روایتها وجود دارد؟ این مرز هوشیاری چگونه تقویت میشود؟
بحثی در مطالعات فرهنگی در خصوص تأثیر رسانهها وجود دارد که یک زمانی برخی این نگاه را داشتند که تأثیر رسانه همانند گلوله است. چطور گلوله به انسان میخورد و انسان میافتد، تأثیر رسانه این میزان مطلق و این میزان قطعی است. بعدها پژوهشگرانی از مکتب مطالعات فرهنگی آمدند و مخاطبان را مطالعه کردند و دیدند واکنشهای مخاطبان به برنامهها و اخبار رسانهها تا این اندازه منفعلانه نیست. یعنی مخاطبان میتوانند در برابر رسانهها مقاومت کنند و گاهی میتوانند خوانشهای مخالفی داشته باشند از آنچه رسانهها بیان میکنند.
این را در عرصههای مختلف دیدیم و خود انقلاب اسلامی به تعبیر برخی پژوهشگران حاصل پیروزی رسانههای کوچک بر رسانههای بزرگ بود. یعنی رادیو و تلویزیون شاهنشاهی تبلیغ رژیم شاه را میکردند؛ روزنامههای شاهنشاهی تبلیغ رژیم شاه را میکردند ولی مردم با رسانه اعلامیه و نوار کاست که خود تکثیر میکردند در برابر آن رسانهها مقاومت کردند. الان هم در برابر این رسانههای عظیم جهانی و قدرتهای بزرگ رسانهای امکان مقاومت وجود دارد، امکان خوانشهای مخالف وجود دارد.
مردم ما آن اندازه آگاهی دارند که بفهمند آمریکاییها خیرخواه آنها نیستند و در ماجراهای چند سال اخیر برای همه روشن شد؛ حتی آنها که خیلی خوشبین به آمریکا بودند. لذا این فرصت را الان داریم که مردم ما به درجهای از آگاهی نسبت به دشمنان رسیدهاند که خوانشهای مخالف، خوانشهای انتقادی از پیامهای رسانهای آنها زیاد شده است. شاید ۱۰ سال پیش نگاه مردم ما به BBC فارسی همانند الان نبود. الان دست BBC فارسی برای مردم ما خیلی رو شده است.
این ناشی از این است که میدان صریحتر و آشکارتری شده است. جنگ کاملاً عیان و آشکار و رویارویی عیان است. این شرایط هرچند ممکن است آسیبها و لطماتی هم داشته باشد ولی به نظر من، ما نباید ناامید باشیم. ما اگر فرآیند اطلاعرسانی خود را صادقانه با مردم پیش ببریم، مردم پای دفاع از کشور خود خواهند ایستاد؛ همانطور که در نبردهای پیشین ایستادند.