پخش زنده
امروز: -
با افشای دست داشتن شخص ولیعهد در ماجرای جمال خاشقجی تحلیلگران غربی از پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدت سخن می گویند.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صداوسيما؛ با افشای دست داشتن شخص ولیعهد در ماجرای جمال خاشقجی تحلیلگران غربی از پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدت سخن می گویند؛ امکان عزل ولیعهد برای حفظ آبروی پادشاهی و منزوی شدن از سیاستهای منطقه ای.
پایگاه اینترنتی البنا نوشت: امید آمریکا به سیاست های ریاض و تل آویو برای تغییر در موازنه قدرت منطقه ای با شکست روبرو شده است.
این پایگاه خبری لبنانی نوشت: به نظر نمی رسد عربستان سعودی به زودی از آثار و پیامدهای ناپدید شدن جمال قاشقجی روزنامه نگار ناراضی این کشور رها شود. این کشور در بلند مدت مجبور خواهد شد در برخی از موضوعات منطقه مانند سوریه، عراق ، لبنان و شاید روابط ایران و آمریکا از خواسته های خود چشم پوشی کند. به نظر می رسد فشارها علیه عربستان سعودی ناشی از پرونده قاشقجی برای یک مدت نه چندان طولانی باقی خواهد ماند.
به نوشته البناء، آمریکا امید زیادی به سیاست های عربستان سعودی و اسرائیل در منطقه داشت و به همه خواسته های ریاض و تل آویو پاسخ مثبت داد تا تغییر در موازنه قوای منطقه ای ایجاد شود اما واشنگتن با شکست سهمگینی روبرو شد به طوری که روند سوچی با حضور روسیه و ترکیه در ادلب پیشرفت های خوبی داشته و سامانه موشکی اس 300 نیز در اختیار ارتش سوریه قرار گرفته است.
گاردین/ عربستان سعودی نیازمند رهبر جدیدی است
پایگاه اینترنتی گاردین در سرمقاله خود با عنوان "عربستان سعودی نیازمند رهبری جدید است" به بررسی پیامدهای ناپدید شدن جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول پرداخت و نوشت در صورتی که ناپدید شدن خاشقجی مستقیما به ولیعهد عربستان سعودی مربوط شود, زمان آن فرا رسیده است تا ولیعهد جدیدی برای این کشور تعیین شود.
در این سرمقاله آمده است: عربستان سعودی از زمان حملات یازدهم سپتامبر 2011 به برج های دوقلو, اکنون با بزرگترین بحران دیپلماتیک خود در برابر غرب روبرو است. بحران کنونی تقریبا به طور قطع با دستان خاندان سلطنتی ایجاد شده است. علت آن است که ناپدید شدن جمال خاشقجی ستون نویس روزنامه واشنگتن پست, ظاهرا به طور مستقیم به دولت ریاض مرتبط می شود. شواهدی که تا کنون به دست آمده حاکی از آن است که خاشقجی پس از ورود به کنسولگری عربستان سعودی در استانبول, توسط یک گروه قاتل که به دستور محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی اعزام شده بودند, شکنجه, کشته و سپس مثله شد. ریاض خود را آماده می کند تا اعلام کند خاشقجی به اشتباه و در جریان بازجویی کشته شد. اما اگر مشخص شود که ولیعهد عربستان سعودی دستور ربوده شدن یا حتی کشتن این منتقد را در استانبول صادر کرده است, آنگاه بدین معنا خواهد بود که استبدادگرایی وی هم اندازه افراد ستمگری مانند صدام و معمر قذافی است که از سفارتخانه های خود برای ترور اتباع در خارج از کشور استفاده می کردند.
محمد بن سلمان, پس از آنکه پدرش سلمان ژانویه سال 2015 به حاکم مطلق عربستان سعودی تبدیل شد, قدرتی است که در پشت تاج و تخت این کشور قرار داشته است. ولیعهد عربستان وعده داده است این پادشاهی محافظه کار را نوسازی کند, این در حالی است که وی فعالان حقوق بشر و روحانیون منتقد را بازداشت کرده است. طی این ماه, یک اقتصاد دان سعودی که طرح فروش سهام شرکت دولتی نفتی آرامکو را –که یکی از ستون های راهبرد اقتصادی ریاض شمرده می شود- بی اهمیت خوانده بود, به فعالیت های تروریستی متهم شد. ولیعهد عربستان سعودی فردی تندرو در اختلافات به وجود آمده میان کشورهای حاشیه خلیج (فارس) با قطر است.
وی همچنین معمار جنگ ویرانگر در یمن شمرده می شود که در آن, نیروهای سعودی اقدام به بمباران و ایجاد قحطی عمدی در فقیرترین کشور خاورمیانه (غرب آسیا) کرده اند. وی برای حقوق جهانی یا نظم لیبرال بین المللی اهمیت چندانی قائل نیست و دوستی با دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا باعث جسارت پیدا کردن او شده است. ترامپ نخستین سفر خارجی خود را به ریاض انجام داد. به نظر می رسد این ترامپ است که از این ایده مسخره حمایت می کند که تیم 15 نفره شکنجه گران سعودی –که یک تن از آنها یک پزشک قانونی بود- خاشقجی را به واسطه اشتباه و دچار انحراف شدن, کشتند.
تا کنون دولت ها و صاحبان شرکت های غربی تمایل داشتند به مسائل نقض حقوق بشر توسط عربستان سعودی بی توجهی نشان دهند. اما ناپدید شدن خاشقجی نشان داد حتی طرح انتقادهایی که به صورت دقیق و محتاطانه درباره افزایش سرکوب ها در عربستان سعودی و همچنین افزایش فلاکت مردم یمن مطرح می شود, می تواند دلیلی کافی برای به قتل رسیدن باشد. مقامات ترکیه می گویند جسد خاشقجی با یک اره مخصوص بریدن استخوان, قطعه قطعه و با استفاده از یک خودروی ون مرسدس سیاه رنگ به خارج از کنسولگری منتقل شده است. بدین ترتیب, هیچ تعجبی ندارد که مدیران ارشد از کنفرانس سالانه "داووس در صحرا" که در عربستان سعودی برگزار خواهد شد, صرف نظر کرده اند. سرمایه گذاران همچنین از بازار بورس عربستان سعودی گریخته اند. اکنون برخی از روی طنز, مخفف نام محمد بن سلمان را به زبان انگلیسی (MbS) "آقای اره استخوان بر" عنوان می کنند. چهره های شاخص در میان قانونگذاران انگلیس و آمریکا در این باره اعلام کرده اند احتمالا اکنون زمان مناسب برای اعمال تحریم ها علیه عربستان سعودی است. سعودی ها نیز در پاسخ تهدید کرده اند از ذخایر عظیم نفتی خود به عنوان سلاح استفاده خواهند کرد و تسلیحات مورد نیاز خود را از مسکو خریداری خواهند کرد.
کناره گیری پادشاهان سعودی در دهه های اخیر همگی به واسطه نگرانی از وضع سلامتی آنها بوده است تا فرو نشاندن آشوب های خارجی و داخلی. برخی رهبران زمانی که قدرت را در دست دارند, ممکن است عقل خود را از دست بدهند و دیوانه شوند. اما به ندرت پیش می آید که رهبران، زمانی که دچار زوال عقل شده اند, بتوانند موقعیت های عالی را در اختیار بگیرند. اما سلمان زمانی که شایعاتی درباره ابتلای وی به زوال عقل مطرح شده بود, به پادشاهی رسید. همین موضوع است که باعث می شود موقعیت محمد بن سلمان تا این اندازه مایه نگرانی باشد.
نباید غافل شد برخی از محافل غربی به جای تأکید بر قصاص عاملان قتل احتمالی جمال خاشقجی، فشار مضاعف، تحریم و در پی آن محاکمه سردمداران سعودی تلاش می کنند ماجرا را صرفا با برکناری بن سلمان تمام کنند و پیامد این جنایت بین المللی را به یک برکناری تخفیف دهند.