پخش زنده
امروز: -
جايگاه برگزيت در جامعه و دولت انگلستان ، هنوز با ابهاماتي روبروست.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما ،تقریباً تردیدی وجود ندارد که پس از مخالفت اتحادیه اروپا با طرح برگزیتی جدید دولت انگلستان، شاهد مواجهه با نوعی انسداد در حوزه مذاکرات برگزیت هستیم.
چند پرسش
پرسشهای مهمی میتوان در خصوص این انسداد مطرح کرد.
اينکه مواجهه انگلستان با موقعیت انسداد در حوزه برگزیت نتیجه چیست؟
آیا این موقعیت معلول نخوت و فرادستی طرف اروپایی است و یا اینکه موقعیت بهتر مذاکراتی اتحادیه اروپا خود معلول عامل مهم دیگری است؟
آیا همانگونه که طرفداران برگزیت سخت و حتی طرفداران حزب کارگر مطرح میسازند، موقعیت کنونی، برآمده از ضعف اراده نخستوزیر انگلستان برای پیشبرد پروژه مذاکرات برگزیت است؟
تاکتیکهای ضعیف و یا پافشاری بیمورد بر خطوط قرمز غیرواقع گرایانه ای که دولت انگلستان برای مذاکرات برگزیت پی گرفته است چه نقش در مواجهه با موقعیت کنونی بر عهده داشتهاند؟
به نظر میرسد باوجود اهمیت نسبی موارد مورد اشاره، این موارد را بیشتر باید معلول در نظر گرفت تا علت. درواقع به نظر میرسد علت اصلی مواجهه انگلستان با موقعیت انسدادی کنونی در حوزه برگزیت، بیش و پیش از هر چیز، ریشه در فقدان چشمانداز چه در سطح نخبگی و چه در سطح افکار عمومی در مورد انگلستانی است که قرار است پس از برگزیت ساخته شود. در ضمن، ناآگاهی در مورد پیامدهای خروج و مواجهه با برخی اشکالات و ابهامات حوزه قوانین اساسی انگلستان نیز در شکل دادن به این موقعیت سهم داشته است.
ناآگاهی در مورد پیامدهای خروج
به نظر میرسد در انگلستان چه در سطح نخبگی و بهویژه در سطح مجلس عوام و چه در سطح افکار عمومی، وقوف کافی پیرامون پیامدهای خروج از اتحادیه اروپا وجود نداشته است. بهعنوانمثال مجلس عوام انگلستان با یک اکثریت ساده رأی به برگزاری همهپرسی خروج داد بیآنکه نسبت به عواقب این مسئله آگاهی کافی داشته باشد. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که انتخاب مدل "اکثریت ساده" در خصوص رأی به برگزاری همهپرسی خود نشانهای از برخی وجوه بحران حقوق اساسی انگلستان است. شاید بیان یکی از روزنامههای انگلیسی که "برگزیت بزرگترین چالش قانون اساسی انگلیس در دهههای اخیر بوده است" نیز از این قرینه قابل حصول باشد.
بیتوجهی به پیچیدگیهای مسئله مرزهای دو ایرلند
یکی از مسائلی که ظاهراً طرفداران و رأیدهندگان به برگزیت به آن وقوف کافی نداشتهاند، پیچیدگیهای زیاد حفظ یک مرز بدون اصطکاک بین ایرلند شمالی بهعنوان بخشی از بریتانیا و ایرلند جنوبی بهعنوان یک کشور عضو اتحادیه اروپا است. میدانیم که نحوه مدیریت مرزهای ایرلند شمالی و ایرلند جنوبی از یکی از مهمترین مسائل در مذاکرات خروج است. نزدیک به دو دهه بعد از پایان منازعه ایرلند شمالی که به کشته شدن 3500 نفر منجر شد، این نگرانی وجود دارد که در صورت بازتولید مرزهای سخت بین دو ایرلند، شاهد بازگشت خشونتها در منطقه باشیم. شایانذکر است، یکی از پیامدهای پیمان صلح سال 1990 ایرلند شمالی، برداشته شدن عملی مرزهای بین دو ایرلند بود و به تردد روزانه دهها هزارنفری و ورود و خروج گسترده کالا بین دو مرز منجر شد. حالآنکه پس از خروج انگلستان از اتحادیه اروپا حفظ این موقعیت نیازمند ترتیبات پیچیدهای خواهد بود.
فقدان وقوف کافی در تبدیل قانون اروپا به قانون انگلستان
به نظر میرسد یکی دیگر از مسائلی که ظاهراً طرفداران و رأیدهندگان به برگزیت به آن وقوف کافی نداشتهاند این مسئله بوده است که پس از 45 سال عضویت در اتحادیه اروپا، بخش عمدهای از نظام حقوق، اجرایی و اقتصادی انگلستان با نظام مشابه آن در اتحادیه اروپا همگرا شده است و حتی بخشهایی از این نظام در نظام مشابه در اتحادیه اروپا کاملاً درهمتنیده شده است. درواقع در بسیاری از حوزهها، قانون اروپا به قانون انگلستان تبدیل شده است. پیامد مستقیم این موقعیت آن است که خروج انگلستان از اتحادیه اروپا را نمیتوان در سطح یک طلاق ساده صورتبندی کرد چراکه جایگزینی تمامی نهادها، آژانسها، کارکردها و ساختارهای حقوقی، اقتصادی و اجرایی اتحادیه اروپا، نیازمند زمان و انرژی قابلتوجه است.
فقدان چشمانداز براي انگلستان پسا برگزیت
به نظر میرسد فقدان چشمانداز پیرامون انگلستان پسا برگزیت را باید مهمترین عامل قرار گرفتن انگلستان در موقعیت فرو دستانه و انسدادی فعلی در مذاکرات برگزیت در نظر بگیریم. بهعنوانمثال میدانیم که از فردای پیوستن انگلستان به بازار مشترک اروپا (اتحادیه اروپای امروز) در سال 1973، نحوه مواجهه با پدیده اروپا، یکی از موضوعات مورد اختلاف در بین احزاب انگلستان و حتی در درون احزابی چون حزب محافظهکار بوده است. در جریان برگزاری همهپرسی خروج نیز، درحالیکه طرفداران خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا حولوحوش محور "کنترل انگلستان بر حاکمیت و مرزهای این کشور" گرد هم آمدند و کارزارهای موفق انتخاباتی همهپرسی را شکل دادند، بین طرفداران خروج، هیچ وجه مشترکی در مورد آینده انگلستان پس از خروج وجود نداشته است و وجود ندارد. امروزه نشانهای واضح از ورود به مرحله شکاف فاجعهآمیز در حزب محافظهکار انگلستان بروز کرده است . بهعنوانمثال تعدادی از نمایندگان محافظهکار عضو مجلس عوام، مایل به رأی دادن به طرح برگزیتی خانم مِی موسوم به "طرح چکرز" نیستند.
در نگاه این گروه، طرح جدید برگزیتی نخستوزیر، انگلستان را در حوزه قاعده گذاری و هماهنگی، بیشازحد به اتحادیه اروپا نزدیک میکند و مانع انعقاد توافقنامههای دوجانبه انگلستان پس از خروج از اتحادیه اروپا میشود. نکته قابلتوجه دیگر آن است که اختلافات و شکافهای موجود در حزب محافظهکار محدود به شکاف بین برگزیتیرها و طرفداران برگزیت نرم نمیشود بلکه به درون جناح برگزیتیری نیز تسری مییابد. بهعنوانمثال درون این جناح نیز در مورد نحوه تعامل با اتحادیه اروپا اختلاف دیدگاه وجود دارد.
درحالیکه تعدادی از نمایندگان شکاک به اروپای محافظهکار، پیوستن به "منطقه اقتصادی اروپا" را ایده بدی نمیدانند، برخی نمایندگان از این ایده ابراز انزجار کردهاند. خلاصه آنکه در حزب محافظهکار هماکنون ما با چند چشمانداز متفاوت و گاهی متضاد مواجه هستیم: طرفداران خروج بودن توافق از اتحادیه اروپا؛ طرفداران مدلی شبیه به مدل کانادایی برای تعامل با اتحادیه اروپا؛ و طرفداران "طرح چکرز".
این فقدان چشمانداز البته محدود به حزب حاکم محافظهکار نمیشود و در احزاب دیگر و بهویژه در حزب کارگر نیز قابلردیابی است. میدانیم که باوجودآنکه بخش عمدهای از طرفداران حزب کارگر انگلستان در جریان همهپرسی خروج، به باقی ماندن در اتحادیه اروپا رأی دادند، بخشهای دیگری، از برگزیت بهعنوان راهحل رهایی از اتحادیه اروپایی که متکی به شرکتهای نئولیبرال جهانی است و به عنوان پیششرط پیگیری سوسیالیسم حقیقی در کشور حمایت میکردند. امروزه نیز، طرفداران حزب کارگر در حوزه مواجهه با برگزیت به چند گروه تقسیم شدهاند. گروهی که اکثریت را در دست دارند، خواهان برگزاری همهپرسی مجددی در حوزه برگزیت هستند. از دیگر سو رهبر حزب کارگر به همراه بخشی از متحدینش در جناح چپ حزب، از لزوم برگزاری انتخابات پارلمانی زودهنگام و لزوم استمرار فرایند خروج البته با حفظ موقعیت انگلستان در بازار واحد و حمایت و حفاظت از مشاغل کشور سخن به میان میآورند. بخش از نمایندگان حزب کارگر نیز بهشدت از برگزیت حمایت میکنند و درواقع از این منظر متحد طرفداران برگزیت سخت حزب محافظهکار هستند.
جمع بندي
میدانیم که راهبرد محوری اتحادیه اروپا و مقامات اروپایی در طول مذاکرات خروج، اثبات این نکته بوده است که مزایای عضویت در اتحادیه اروپا با مزایای خروج یکسان نیست. در این چارچوب در راهروهای بروکسل بر این نکته تأکید میشود که امید بستن به ترک اتحادیه اروپا نمیتواند بهتر از باقی ماندن در این باشگاه باشد. بهعنوانمثال قانونگذاران اروپایی بر این نکته تأکید کردهاند که مزایای عضو اتحادیه اروپا بودن نمیتواند شامل کشوری شود که قصد ترک اتحادیه را دارد.
در این نگاه، میتوان بر این نکته تأکید کرد که پافشاری اتحادیه اروپا بر مواضع خود حداقل در سطحی موقعیت انسدادی کنونی در مذاکرات خروج را تبیین میکند. بااینوجود عامل مهمتر را باید در سپهر سیاسی، اجتماعی و گفتمانی انگلستان جستجو کرد. درواقع تا زمانی که بهویژه در سطح نخبگی انگلستان، شاهد ایجاد سطحی از اشترک چشمانداز نسبت به آینده انگلستان پسابرگزیت نباشیم، حتی در صورت توافق نهایی با اتحادیه اروپا، برگزیت به عاملی برای تعمیق گسلهای اجتماعی؛ سیاسی و گفتمانی در انگلستان باقی خواهد ماند.
==========================
نويسنده: حسین مفیدی احمدی- پژوهشگر مسائل اروپا.
.