به گزارش سرويس بين الملل
خبرگزاري صداوسيما به نقل از روزنامه ایندیپندنت؛ ناپدید شدن روزنامه نگار منتقد رژیم عربستان همزمان با اظهارات تحقیرآمیز دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا درباره این کشور, ضعف عربستان سعودی را بیش از پیش آشکار کرد.
این روزنامه در گزارشی در پایگاه اینترنتی خود نوشت: منتقدان در نیم قرن گذشته اغلب یا سرنگونی رژیم آل سعود را پیش بینی کرده اند یا بر بی ثباتی حکومت آن تاکید کرده اند. اما این پیش بینی ها همواره اشتباه از آب درآمده است, به این دلیل که پادشاهی عربستان از درآمدهای نفتی نامحدود و حمایت آمریکا برخوردار بوده و از قرار گرفتن در خط مقدم بحران ها در خاورمیانه اجتناب کرده است.
شاید از دیرباز بحث هایی درباره نقاط قوت و ضعف عربستان وجود داشته است, اما نقاط ضعف عربستان هرگز به اندازه سه شنبه گذشته -که دو رویداد مرتبط با این کشور مقارن با یکدیگر شدند- تا این حد مشهود نبوده است. دونالد ترامپ, رئیس جمهور آمریکا در جمع هواداران خود در میسی سیپی - به صراحت و بی هیچ ملاحظه ای- درباره وابستگی رژیم پادشاهی عربستان به حمایت آمریکا, و بهایی که این کشور باید برای این حمایت بپردازد, سخن گفت.
ترامپ در میان جمعیتی که او را تشویق می کردند گفت: ”ما از عربستان سعودی حفاظت می کنیم. می گویید آنها ثروتمند هستند؟ و من ملک سلمان را دوست دارم. اما من به او گفتم: ”ما از شما حفاظت می کنیم. شما بدون ما دو هفته هم نمی توانید دوام بیاورید. شما باید هزینه نظامی تان را بپردازید.“ ابراز خشم ترامپ حساب شده تر از آن است که به نظر می رسد و او فقط زمانی متحدان را به این شیوه تحقیر می کند که می داند می تواند از پیامدهای سخنانش قسر در رود.
اشاره تحقیرکننده ترامپ به بی ثباتی عربستان سعودی با رویداد قابل توجه دیگری که چند ساعت قبل تر در استانبول رخ داده بود, اهمیت بیشتری یافت. جمال خاشقجی, روزنامه نگار مشهور سعودی و منتقد دولت عربستان پس از رفتن به کنسولگری عربستان در استانبول, برای انجام تشریفات اداری مربوط به طلاق از همسرش و ازدواج آینده اش, دیگر از سفارت بازنگشت. خاشقجی از آن زمان دیگر دیده نشده است. مقامات ترکیه -که بی تردید خوشحالند که می توانند خود را به عنوان مدافع آزادی اصحاب رسانه نشان دهند- می گویند او هنوز در داخل کنسولگری است. مقامات سعودی ادعا می کنند خاشقجی ساختمان سفارت را ترک کرده است, اما دوربین های نظارتی نشان می دهد که وی با پای خود از این ساختمان خارج نشده است. بنابراین, اگر وی ساختمان را ترک نکرده است, احتمالاً او را با یک خودرو دیپلماتیک - شاید در صندوق عقب آن- از ساختمان خارج کرده اند. نامزد خاشقجی با ناامیدی مقابل درهای کنسولگری منتظر او ماند.
بهترین امیدی که می توان داشت این است که موج انتقاد بين المللی از این رویداد باعث شود خاشقجی دوباره در ملاء عام ظاهر شود, در حالی که احتمالاً انکار خواهد کرد که در بازداشت بوده است. این تجربه عجیبی بود که سعد حریری, نخست وزیر لبنان نوامبر سال گذشته در سفر به ریاض با آن رو به رو شد. در آن ماجرا, حریری زمانی که به ریاض سفر کرده بود, ناپدید شد و در سخنانی که از تلویزیون پخش شد, از سمت نخست وزیری لبنان استعفا کرد, اما بعداً با فشار دولت فرانسه دوباره در ملاء عام ظاهر شد.
سرنوشت خاشقجی -صرف نظر از پیامد هیاهوی موجود- حامل پیام مهمی درباره وضعیت فعلی عربستان سعودی است. اگر همانطور که دولت ترکیه می گوید, او به زور بازداشت شده باشد, اقدامی احمقانه است که به ضرر (خود عربستان) تمام می شود. این امر, خاشقجی را از یک عامل آزاردهنده جزئی به موضوعی جنجالی و مورد توجه همه تبدیل می کند, و استمرار ابهام درباره سرنوشت وی, تضمین می کند که این ماجرا همچنان در کانون توجه باقی بماند.
با اینکه تازه چند روز از ناپدید شدن خاشقجی گذشته است, این امر موج تبلیغات منفی را درباره عربستان سعودی و محمد بن سلمان, ولیعهد این کشور به دنبال داشته است. این وضع کاملاً قابل پیش بینی بود. واقعیت عجیب درباره جنجال و تبلیغات این است که رویدادهای وحشتناکی - همچون جنگ تحت رهبری سعودی در یمن که پنج میلیون کودک را در آستانه گرسنگی قرار داده است- نتوانسته است راه خود را برای قرار گرفتن در راس دستور کار اخبار بین المللی باز کند. دامنه این قتل عام به قدری گسترده است, مکانی که این قتل عام در آن صورت می گیرد, به قدری در دوردست قرار دارد, و پوشش های خبری درباره آن به قدری ضعیف است که توجه بیشتر مردم, و در نتیجه واکنش آنها به اقدامات هولناکی را که در این کشور صورت می گیرد, جلب نمی کند.
درک رویدادی بسیار کوچکتر همچون ناپدید شدن یک منتقد دولت عربستان, در حالی که نامزدش در خیابان منتظرش است, و واکنش به آن, برای مردم آسان تر است. معمولاً ناپدید شدن خبرنگاران که امری شایع است, صرفاً با هدف ساکت کردن آنها و ترساندن دیگران صورت می گیرد. هدف این است: ”بگذارید مادامی که از ما می ترسند, از ما متنفر باشند.“
اما ولیعهد عربستان به تصویر مثبت تری در جامعه بین المللی امیدوار بود, و به ندرت شده است که انتظارات وی برآورده نشود. به مقاله نوامبر گذشته توماس فریدمن, ستون نویس نیویورک تایمز درباره چهار ساعتی که با محمد بن سلمان سپری کرد نگاهی بیندازید: ”ما شب در کاخ خانوادگی وی در عوجا, واقع در شمال ریاض ملاقات کردیم.“ بر اساس توصیف وی, عربستان درگیر بهار عربی خاص خود است؛ بهار عربی که ”نه تنها ماهیت عربستان سعودی را تغییر خواهد داد, بلکه رنگ و بوی اسلام را در سراسر جهان عوض خواهد کرد. فقط یک احمق موفقیت آن را پیش بینی خواهد کرد, اما فقط یک احمق از آن حمایت نخواهد کرد.“
خاشقجی یکی از آن احمق هایی بود که بین انتقاد منطقی و ناضاریتی صریح توازن برقرار کرد. با توجه به روایت فریدمن از افکار عمومی سعودی, خاشقجی مخالفی تنها بود. چرا که فریدمن در گزارش خود نوشت:”در سه روزی که با سعودی ها صحبت کردم, حتی یک سعودی چیزی نگفت جز اینکه از تلاش (محمد بن سلمان) برای مبارزه با فساد مالی ابراز حمایت شدید کرد.“ اما شاید این ابراز وحدت تاثیرگذار ناشی از این واقعیت باشد که هر کسی که ذره ای انتقاد کند - مانند عصام الزامل, کارشناس اقتصادی- ممکن است به اتهام خیانت یا اقدام تروریستی به زندان بیفتد.
در پی رسوایی مربوط به خاشقجی, نوشتن گزارش های خبری درباره عربستان در آینده شاید دشوارتر شود. همین حالا, برخی از حامیان دیرینه عربستان دست از این حمایت برداشته اند. به نقل از یکی از این افراد به نام الیوت آبرامز آمده است: ”دولت سعودی یا (خاشقجی) را در ساختمان کنسولگری نگه داشته, یا او را ربوده و به عربستان برده است. وی هشدار داد وجهه دولت فعلی سعودی ممکن است ” به نحو جبران ناپذیری خدشه دار شود.“
اصلاحات اقتصادی پیشنهادی در عربستان همواره به منزله آرزویی محال به نظر رسیده است. تردید شدید, رویکرد درست درباره تغییر افراطی تحت حمایت دولت در هر کشوری است که به درآمدهای نفتی و دیگر منابع طبیعی وابسته است. تلاش ها برای مبارزه با فساد مالی فقط موجب توزیع دوباره فساد به گروه جدیدی از افراد غارتگر بانفوذ می شود. بیشتر این افراد به داشتن شغل های پردرآمد, بدون اینکه در ازای آن هیچ کاری کنند, عادت کرده اند. صنایع داخلی و کشاورزی قادر به رقابت نیست, مگر اینکه از یارانه های گسترده دولتی برخوردار شود.
مشکلات اقتصادی عربستان سعودی, جدی است, اما الزاماً فاجعه بار نیست. عاملی که برای عربستان بی ثبات کننده تر است, این است که این کشور هم اکنون فراتر از دامنه قدرت واقعی خود در منطقه عمل می کند, و این در حالی است که سیاست خارجی ماجراجویانه تر این کشور در سه سال گذشته نتیجه عکس داده است.
فهرست شکست های عربستان قابل توجه است: بمباران تحت رهبری سعودی در یمن از سا ل2015 موجب شکست جنبش انصارالله نشده است: بلکه موجب بروز بزرگترین قحطی ساخته دست بشر بر روی کره زمین شده است؛ افزایش کمک به مخالفان مسلح سوری در همان سال موجب مداخله نظامی روسیه شد و بشار اسد, رئیس جمهور سوریه را به پیروزی نزدیک کرده است؛ مناقشه با قطر همه رژیم های پادشاهی خلیج فارس را تضعیف کرده است؛ رویارویی با ایران, مناقشه ای است که هرگز امکان پیروزی در آن وجود ندارد.
همانطور که میخائیل گورباچف پس از نخستین روزهای سرمست کننده تلاش برای تغییر اتحاد جماهیر شوروی فهمید, احتمال اینکه اصلاحات نظام های فعلی یک دولت را سرنگون کند, بیشتر است تا اینکه موجب بهبود آن نظام ها شود.