پخش زنده
امروز: -
شاید بگویند من و تو کمی غافل شدیم از آن روزهای سادگی، از آن روزهای یکرنگی، چیزی در بساط نبود، اما هر کس از داشته اش میگذشت.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ شاید بگویند من و تو کمی غافل شدیم از آن روزهای سادگی، از آن روزهای یکرنگی، چیزی در بساط نبود، اما هر کس از داشته اش میگذشت.
زنی دستبند طلایش را میداد، مردی از پس انداز خود میگذشت، مادری جوان رعنایش را رهسپار میکرد، پدری تمام آرزوهایش را زیر پا میگذاشت و جوانی همه جانش را، همه وجودش را.
مردم همه فکرشان غیرت بود، پیروزی بود.
آن روزها هم آمریکا بود، انگلیس بود، صهیونیستها بودند، صدامیان بودند، آل سعودی بود، تحریمها و تهدیدها بود، مشکلات بود.
دشمن درب خانه ما را شکسته بود و وارد شده بود، همه چیز را زیر و رو کرده بود، شرق و غرب مقابل ما.
یادت هست کودک که بودی مادر بود و خانهای که پدر نداشت، جوان نداشت، همه جبهه بودند.
یادت هست چشم انتظاریها را؟ نامههای برادر را؟ نامههای بابا را آن هم شش ماه یک بار؟ تازه اگر آسمانی نمیشدند.
یادت هست پیکرهای در خون غلتیده را؟ کوچه به گوچه بوی بهشت میآمد.
آن روزها هم بودند کسانی که نق میزدند، شایعه میساختند، احتکار میکردند، نمک به زخمها میپاشیدند، بودند فرصت طلبها، بودند کاخ نشینها.
اما راه مردم عوض نشد، همه بسیجی بودند و رهبری داشتند که چراغ راه بود.
آن روزها هم گفتند مردم خسته شده اند و کسی دیگر به جبهه نمیرود.
با یک فرمان امام، چه کردند پیر و جوان، چه کردند سپاهیان محمد (ص).
همان پیر و جوانانی که به دنبال سهم شان از انقلاب نبودند، همان مردمی که آه در بساط نداشتند، اما هدف داشتند، همان پا برهنهها، همان مردان بی ادعا، رفتند و ایستادند و جان دادند و جانباز شدند و اسیر.
سالها گذشت، روحیهها افزون شد، دشمن از خانه رفت، منش ما استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی بود و هست.
پیشرفت کردیم، خواستیم، توانستیم، روی پای خود ایستادیم و باز با رهبری که میدانست کینه در دل دشمن مانده است، میدانست جبههها عوض شده، میدانست روزی هدف فرهنگ است، روزی هدف علم و فناوری است، روزی هم هدف اقتصاد و معیشت.
میدانست زورشان برسد دوباره درب خانه ما را میشکنند و وارد میشوند.
قدرتمند شدیم، موشکی شدیم، هستهای شدیم.
دشمن از پای ننشست، رسانه پشت رسانه، تبلیغات منفی تا دلت بخواهد، دروغ پشت دروغ، تهدید و تحریم هم که نقل محافل آمریکا و غرب.
میخواستند کاری کنند همه چیز را فراموش کنیم، دلزده شویم، انقلابی نمانیم، میخواستند کاری کنند مسئولان را از مردم جدا کنند. میخواستند کاری کنند ذهنمان را بسپاریم به همانها که هشت سال خانه ما را ویران کردند و جان جوانان ما را گرفتند.
میخواستند کاری کنند که به همه آرمانها پشت کنیم.
اما ندانستند ما نسل عاشوراییم، ما پا در رکاب حسینیم.
ندانستند ما انقلابی مانده ایم و ولایتمداریم.
نفهمیدند تاریخ تکرار میشود، عاشورا، همیشه روزگار عاشوراست و حسینیان، همیشه روزگار در کربلاهای گوناگون پا در رکاب.
نفهمیدند معنی بسیج را که امام میگفت لشکر مخلص خداست، میگفت مدرسه عشق است.
نفهمیدند هر جا کشور نیاز دارد بسیج آماده ایستاده است؛ و حالا باز آمریکا هست، صهیونیستها هستند، انگلیس و آل سعود و صدامیان هستند و حالا باز فرصت طلبان و کاخ نشینها هم هستند؛ و حالا باز همان بسیج با همان شور و شوق و عاشقی هم هست.
همان مادران و پدران و جوان ها، همان لالههای گلگون کفن، مدافعان حرم و باز گفتند دیگر مردم کم آورده اند، کسی انقلابی نیست.
آمدند تعهدات خود را خود نقض کردند، پا روی گلوی مردم گذاشتند و فشار دادند تا نفس معیشت مردم بند آید.
اینجا فقط تهران است و بیا نظاره گر باش سپاهیان محمد (ص) را در پاییز سال ۱۳۹۷.
حالا آنها خسته شده اند یا ما که رهبری داریم خستگی ناپذیر و مردمی بسیجی، اینجا تنها گوشهای از ایران اسلامی، استادیوم صد هزار نفری آزادی، دوازدهم مهر ماه ۱۳۹۷ و سی سال بعد از همان روزهای سخت.