پخش زنده
امروز: -
امروز تفکر و عمل جهانی شدن رنگ باخته و تفکرات نو واقعگرایی جانشین آن شده است.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما ،پس از دوره جنگ سرد، بسیاری از کارشناسان این باور را مطرح کردند: "جهان نه چندان دور سبکی و طور دیگری از جنگ سرد در اضلاع متفاوتری را تجربه خواهد کرد."
اکنون چند سالیست آن دوره فرارسیده، دوره ای با شاخص ها و محتوای جدیدتر که عبارتند از: رقابت های تجاری بی محابا و ضد هنجارهای جهانی، تنش بر سر تصاحب تکنولوژی های برتر، ستیز های ژئوپلتیکی و رقابت در عرصه فضای بالای اتمسفر.
از اواسط دهه 1990 تا حدود 2008، نگرش های جهانی سازی و یا جهانی شدن، از سوی دولت ها و کشورها-بنا بر مقتضیات داخلی اشان به سرعت در حال پیگیری بود.
اما از این سال ها به بعد 3 متغیر منجر به رخدادهایی شد که گفتمان جهانی شدن را به انزوا برد.
این متغیرها عبارتند از :
1-تحول در مفاهیم، مصداق ها و محاسبات"منافع ملی".
به تدریج الگو های حفظ منافع ملی و دفاع از مرزها در مقابل مجموعه ای جدید از تهدید ها، رنگ های دیگری به خود گرفتند. حتی باز تولید"گفتمان مقابله با ترویسم با هدایت آمریکا" پس از سپتامبر 2001، با شفافتر شدن شکست استراتژی واشنگتن در افغانستان و سپس عراق، متوقف شد. قدرت های جهانی که تبیین گر مزایای جهانی شدن و حرکت در چارچوب قوانین سازمان تجارت جهانی بودند، خود تحت تاثیر"سیاست های ملی حمایتگرایی"دیگر دولت ها، رفته رفته از آن چرخه جدا شدند.
نمونه دیگر، بی اعتنایی چین به قوانین تجارت جهانی و اتکا به تولید انبوه و ارزان کالا و فرصت طلبی در روابط بازرگانی با دیگران و اتخاذ حمایتگری افراطی از تولید داخلی واجرای ترفند های تعرفه ای، بی اعتنایی به تعهدات پیمان آب و هوایی توکیو و پاریس و نیز توسعه طلبی های سرزمینی در آب های چین جنوبی، همه و همه، ایده ها و برنامه های جهانی شدن را بی رنگ کرد. چرا که قرار بر احترام متقابل و رعایت هنجارهای پذیرفته شده اعضای نظام بین الملل بود.
2-متغیر بعدی زوال تدریجی الگوی"نظام بین الملل با تکیه بر هنجارهای مورد توافق"بود که پایه دکترین جامع دولت های پیروز در جنگ جهانی دوم بود. ایده تغییر جامعه ملل به سازمان ملل با سازوکار جدید نیز دلالت بر
همین حرکت بود. توسعه نظامی گری و ائتلاف سازی برای تهاجم و خشونت و نیز برخورد با دیگر دولت ها به بهانه استقرار امنیت و نظم، در واقع نادیده گرفتن اجماعات بین المللی برای حفظ حاکمیت دولت ها و امنیت جمعی است. هرچند رویه های نورئالیستی و تاکید بر متغیر قدرت برای بر هم زدن محاسبات سیاسی نیز از سوی نومحافظه کاران نزدیک به جرج بوش، الگوهای جهانی شدن را آسیب پذیرتر کرد،حتی تلاش های بعدی در دوره اوباما برای اجماع سازی بر سر اصول و واقعیت های جهانی و تقویت سازمان ملل و تجارت آزاد نیز دوام نیافت .
نمونه دیگر تهاجم روسیه و اشغال بخشی از خاک اوکراین در 2014 بود. مداخله نظامی روسیه در اوکراین پس از برکناری رئیسجمهور، ویکتور یانوکویچ رخ داد. این مداخله نظامی در شبهجزیره کریمه در جنوب شرقی اوکراین واقع در کناره دریای سیاه و سپس در مناطق شرقی اوکراین رخ داد. وزارت خارجه ایالات متحده، در بیانیه ای در ۱۵ مارس 2014 بار دیگر تأکید کرد که ایالات متحده “همه پرسی” ۱۶ مارس سال ۲۰۱۴ که توسط روسیه برگزار شد و یا اقدام این کشور در الحاق کریمه که ناقض قوانین بین المللی است، را به رسمیت نمی شناسد. بسیاری از کشورها همچنان نسبت به وضعیت حقوق بشر در کریمه،“جایی که نیروهای روسی اقلیت های نژادی و مذهبی و مخالفت ها را سرکوب نموده هنوز نگران” هستند.
این رخدادها نشان داد که تعهدات برای حفظ جان غیر نظامیان و یا پرهیز از اشغالگری سرزمینی، رنگ باخته و کارآیی لازم را ندارد.
استقرار نظامی و لجستیکی نیروهای چینی در آب های چین جنوبی و اشغال ده ها جزیره کوچک و بزرگ در آن که سال هاست، مورد مخالفت های شدید 5 کشور مدعی مالکیت در جنوب شرقی آسیاست، نمونه بارزی از هنجارشکنی به شمار می آید. پکن بدون توجه به حاکمیت دولت های منطقه و بی اعتنا به دیدگاه دیوان لاهه، در حال تقویت بنیه های دفاعی در آب های منطقه است.
3-افزایش تجارت تسلیحات رشد دغدغه های امنیتی و تنوع عوامل تهدید برای حاکمیت ملی و سرزمینی.
تقویت فضای امنیتی و نگرانی از گستردگی پیمان ها و رزمایش های نظامی و دفاعی به ویژه در حوزه اورآسیا و شرق دور، برآیند استقرار بی اعتمادی در روابط بین دولت هاست.
در سال 2017 حجم تجارت بین المللی تسلیحات و فن آوری نظامی بر اساس گزارش سالانه Global Defence Trade Report ، نسبت به 2016 دست کم 17 درصد افزایش داشته است. تغییر آنچه در اواخر دهه 1990"نظم نوین جهانی"گفته می شد خود نشانه های جهانی گریزی هنجارها و رویکردهای ناظر بر منافع و امنیت ملی دولت ها بود. در پی این تحول دولت هایی همچون چین ،عربستان، ترکیه و امارات عربی اصلی ترین مشتریان تسلیحات آمریکایی، روسی و فرانسوی بودند.
این در حالی است که در فاصله تهاجم ائتلاف آمریکا به افغانستان در اکتبر2001 تا حمله آمریکا و متحدانش به عراق در مارس 2003، پنتاگون امکان دسترسی و بکارگیری آزمایشی برخی سلاح های نامتعارف و وحشتناک خود را در آن دو کشور یافت. از بمب خوشه ای پیشرفته تا سلاح های شیمیایی و یا بکارگیری بمب هایی با ترکیب اورانیوم ضعیف شده گرفته تا بهره گیری از آنچه به مادر بمب ها موسوم بود.
"ایالات متحده آمریکا از این بمب (GBU-43) که بزرگترین بمب غیرهسته ای محسوب می شود علیه مواضع داعش در شرق افغانستان استفاده کرد.
این اولین بار بود که نظامیان آمریکایی «جی بی یو-۴۳» را در یک ماموریت نظامی استفاده می کردند.
ارتقاء این بمب اولین بار قبل از جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی انجام شد و هنگامیکه توسط نظامیان آزمایش شد، یک ابر قارچی شکل بسیار بزرگ ایجاد کرد که از ۳۲ کیلومتری قابل دیدن بود."
https://fa.euronews.com/2017/04/13/us-drops-the-mother-of-all-bombs-on-isil-in-afghanistan
حرکت برخلاف جهاني شدن
تفکر جهانی شدن یا جهانی سازی مبتنی بر 3 مولفه بود:رعایت هنجار ها و موازین بین المللی، توسعه همکاری ها و گشودن درهاي بخش اقتصادی و بازارها به صحنه تجارت جهانی و کاهش حمایتگرایی از اقتصاد بومی.
اما این ایده ها نیز با افزایش تجارت و یا قاچاق تسلیحات و گسترش درگیری های قومی و ژئوپلتیک که هر کدام الگو های همکاری را بی اثر کرد، رنگ باختند .
حرکتی که خلاف رویه های پادمانی بین دولت ها و نقض آشکار و پی در پی موازین حقوق بشر قلمدادمی شود.
این آمارها نشانگر"بی اعتباری ایده آلیسم جهانی شدن"است.
کارشناسان این باور را مطرح می کنند که روابط بین الملل به سوی نظم جدید چند قطبی جهان حرکت می کند و ویژگی اصلی آنهم تنش های نظامی و اقتصادی و جنگ طلبانه روسيه ،چین و آمریکاست.
جاي تعجب نیست که با توجه به این موضوع، فدراسیون روسیه تابستان گذشته اقدام به برگزاری بزرگترین مانور نظامی با عنوان «وستوک 2018» کرد. در این مانور که در روسیه آغاز شده است 300 هزار سرباز، بیش از هزار جنگنده، بالگرد و هواپیمای بدون سرنشین، بیش از 36 هزار تانک، نفربر زرهی و سایر وسایل دیگر، حدود 80 ناو و کشتی باری شرکت دارند. به لحاظ اندازه از سال 1981 تاکنون چنین مانور بزرگی در این حد و مقیاس برگزار نشده است. چین نيز هزاران نفر از مردان و تجهیزات خود را برای شرکت در این مانور نظامی اعزام کرد و این نشانگر نوعي درک امنيتي از شرايط و اوجگيري نگراني از برنامه هاي غير قابل پيش بيني ديگر قدرت هاست.
جمع بندي
به نظر می رسد منطق و دلیل که از مدتها پیش از فرایند تصمیم گیری پکن و واشنگتن و يا مسکو دور شده ، اصلي ترين عامل برخورد شديد خطوط منافع ملي کشورها با يکديگر است.
در حالي که قرار بود حسب منافع مشترک از فرصت ها و امکانات همديگر استفاده شود تا نظم جديدي بر روابط بين الملل حاکم و هنجارهاي يکساني براي همه تدوين و رعايت شود، مسيرها و روند ها از اصول و تفکرات فاصله گرفت و مجدد برداشت ها نورئاليستي رايج شد. برداشت ها و دريافت هايي که ضد همگرايي و نوعي فرد گرايي بين الملل را در بر مي گيرد که در آن نشانه هاي کمتري از تعهد ملي براي نوعي ادغام جهاني ديده مي شود./
=================================
نويسنده : محمد حسيني پور- پژوهشگر سياست استراتژيک.
.