پخش زنده
امروز: -
شبه نظاميان طالبان و داعش در افغانستان به عنوان مهم ترين عوامل ناامني ،داراي اهداف و استراتژي هاي متفاوت و بعضا متعارض هستند.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما ،در سده اخیر جریانها و مکاتب مهمی در جهان اسلام و منطقه به وجود آمدهاند که از نظر اعتقادی، سیاسی و اجتماعی نقش اساسی داشتهاند. در این میان دیوبندیه از مهمترین جریانهایی است که با هدف آزادسازی هند از استعمار انگلیس به وجود آمد و در گذر زمان به مکتب مهم و تأثیرگذار فکری و سیاسی تبدیل گردید. ديوبندیه نماينده نوعی تفکر کلامى و فقهى ـ در چهارچوب فقه حنفى و کلام ماتریدی ـ متأثر از بیشتر گرایشهای تصوف شبه قاره هند و منسوب به مدرسه دارالعلوم دیوبند است. طالبان محصول این مکتب هم بدنبال ایجاد یک دولت-ملت در افغانستان است. از سوی دیگر داعش محصول مکتب نجد نماینده نوعی تفکر کلامی و فقهی حنبلی- متاثر از ایدئولوژی وهابیت و بدنبال خلافت فراگیر اسلامی است.
مقدمه
گروه طالبان بر اثر ناامنیهای ایجادشده در افغانستان بر اثر حملهی شوروی به این کشور و پسازآن ناکارآمدی حکومت مجاهدین در تأمین ثبات و امنیت، در سال ۱۹۹۴ شکل گرفت و از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بر افغانستان حکومت کرد. هماکنون، بنا به برخی منابع، قریب به پنجاهدرصد از خاک افغانستان را تحت کنترل خود درآورده و در بسیاری مناطق، با حکومت مرکزی درگیر است. داعش به عنوان يک گروه کوچک به رهبري يک جهادگر اردني به نام «ابومصعب الزرقاوي» پديد آمد.
زرقاوي اردوگاهي در افغانستان پي نهاد و در آنجا جنگجويان و خانوادههاي آواره از شامات را در اواخر دهه نود ميلادي گرد آورد. زرقاوي آن گروه را پس از بيرون رانده شدن از افغانستان توسط نيروهاي آمريکايي در سال 2002، به شمال عراق بُرد.با اعلام موجودیت گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه، از اوایل سال ۲۰۱۵ شاخهای تحت عنوان دولت اسلامی ولایت خراسان، با هدف گسترش فعالیت این گروه در افغانستان، آسیای مرکزی و آسیای جنوبی، در افغانستان اعلام موجودیت کرد. گروه طالبان به مکتب دیوبندیه از شاخۀ اسلام حنفی با رویکرد صوفیگرانه تعلّق دارد. طالبان، افغانستان را بعنوان یک دولت-ملّت قبول دارد اما داعش از شاخه اسلام حنبلی و با ایدئولوژی وهابیت تکفیری میباشد.
خاستگاه و اندیشههای سیاسی طالبان
خاستگاه طالبان |
1- با حملهی شوروی به افغانستان و اشغال آن کشور، گروههای جهادی مختلف به مبارزه با حکومت کمونیست پرداختند و سرانجام با سقوط دولت محمد نجیب الله در سال ۱۹۹۲ اکثر گروههای جهادی به توافقی جهت تقسیم قدرت و ایجاد صلح در افغانستان دست یافتند که به توافق پیشاور معروف شد. درواقع ریشه و زمینهی اصلی شکلگیری طالبان را باید در ناامنیهای به وجود آمده در افغانستان بر اثر درگیری حزب اسلامی حکمتیار با دیگر گروههای جهادی به ويژه حزب وحدت جستجو کرد. 2-پس از حملات ۱۱ سپتامبر، طالبان شروط امریکا را مبنی بر تحویل اسامه بنلادن، آزاد کردن تمام شهروندان خارجی، حمایت از روزنامهنگاران، دیپلماتها و کارکنان خارجی حاضر در افغانستان، تعطیل کردن فوری اردوگاههای آموزشی تروریستها و تحویل آنان به مقامات مورد تائید آمریکا و اعطای مجوز به آن کشور جهت دسترسی کامل و بازرسی از اردوگاههای تروریستها برآورده نکرد و ایالاتمتحده در صدر ائتلافی از کشورها، به افغانستان حمله کرد و در دسامبر سال ۲۰۰۱، حکومت طالبان از افغانستان عملاً برچیده شد. از آن زمان تاکنون، این گروه بهعنوان اصلیترین معارض حکومت مرکزی افغانستان محسوب شده و از سال ۲۰۱۴ در پی کاهش چشمگیر تعداد نیروهای آمریکایی از افغانستان، روزبهروز مناطق بیشتری از خاک این کشور را تحت کنترل خود درآورده است. |
اندیشه سیاسی |
بخش عمدهی اندیشهی سیاسی طالبان را مکتب دیوبندی شکل میدهد. نام این مکتب از مدرسهی دینیای است که در شهر دیوبند هند در سال ۱۲۸۳ هجری قمری متأثر از تعلیمات شاه ولیالله دهلوی تأسیس شد. شاه ولیالله دهلوی (١١١۴/١١٧۶ق) درعصر تسلط امپراتوری انگلستان در شبهقارهی هندوستان و مـحمد بـن عبدالوهاب در شبهجزیرهی حجاز فعاليت داشت. او بهعنوان عالم نقشبندی حنفـی یک مبـدأ رویکـردی نـو در اندیشه اهل سنت شبهقاره محسوب میشد که تأثیرات مهمی در تحـولات سـه قـرن اخـیـر داشــته اســت. وی متأثر از ابن تیمیه، گرایشهایی ضد شیعی داشت.تأثیرپذیری از مکتب دیوبندی، نگاه سطحی اثباتی و افراطی به جهاد از یک سو و نقد بنیادین و براندازانه نسبت به مکاتب رقیب از سوی دیگر، برخی از متفکران شبهقاره را به توجیهگر «پیکارجویی» و «خشونت» در لوای «جنگ مقدس» با ابعاد فکری-عملیاتی تبدیل نموده است. اندیشهی سیاسی طالبان، علاوه بر مکتب دیوبندی، از «پشتونوالی» یا پشتونگری نیز تأثیر پذیرفته است. |
خاستگاه و اندیشههای سیاسی داعش
خاستگاه داعش |
نفوذ و ظهور داعش. همزمان با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی در افغانستان و شکلگیری شاخه خراسان، گروه داعش در افغانستان و پاکستان، نخستین نشانههای نفوذ و ظهور داعش در افغانستان، آشکار شد. این گروه ابتدا در ولایت هلمند و سپس در ولایتهای فراه، زابل و غزنی ظهور کردند، اما در حوزه غرب افغانستان و در نزدیکی با مرزهای جمهوری اسلامی ایران، مجال گسترش فعالیت نیافت و در درگیریهای گروهی با طالبان در این مناطق سرکوب شدند. پس از آن گروه داعش در شرق افغانستان و عمدتا در چندین ولسوالی و ولایت ننگرهار در همسایگی با پاکستان عرض اندام کرد و تاکنون توانسته ولایات نورستان و کنر در اطراف ننگرهار را نیز به مناطق زیر نفوذ خود بیفزایند. در دوسال گذشته جنگهای شدیدی میان نیروهای امنیتی افغانستان و گروه داعش در ولایت ننگرهار جریان داشته و برخی ولسوالیها و قریهها میان این دو بارها رد و بدل شدهاست. پس از شرق، اکنون داعش حضور خود را در ولایات شمالی و عمدتا در ولایات جوزجان، سرپل و فاریاب مستحکم میکند. در شرایط کنونی عملا دو ولسوالی در ولایت جوزجان در تصرف گروه داعش قرار دارد و نیروهای امنیتی نتوانستهاند این مناطق را پاکسازی کنند. علاوه بر آن، داعش در دهها قریه از ولایات فاریاب و سرپل حضور دارد. این حضور نگرانیهای شدیدی را در میان مردم منطقه، کشورهای آسیای مرکزی و روسیه به وجود آوردهاست؛ به خصوص اینکه پس از شکست داعش در عراق و سوریه، زمینه انتقال برخی از نیروهای این گروه به افغانستان وجود دارد. |
اندیشه سیاسی |
پیکرهی اصلی ایدئولوژی داعش را میتوان اندیشهی «سلفی-جهادی» وهابی دانست. این تفکر دارای یک هدف غایی برای رسیدن به یک جامعهی آرمانی و احیای خلافت اسلامی است. آنچه رشد این تفکر را در سالهای اخیر شدت بخشیده، پایههای فکری سلفی، خشونت دینی وهابی و نوعی آرمانگرایی است. درواقع جوهرهی اندیشهی سیاسی این گروه، تفکرات سلفی است که بهوسیلهی خشونتطلبی وهابی و با استفاده از آرمانگرایی خاص خود، توانست به ایجاد نوعی از حکومت (هرچند در دایرهی زمانی و مکانی محدود) بیانجامد. |
گروه بندیهای طالبان و داعش در افغانستان:
مهمترینگروههای طالبان افغانستان |
گروه جیشالمسلمین. این گروه بهدست فردی بهنام «اکبرآغا» تأسیس شد و در آستانه حمله آمریکا به افغانستان از طالبان جدا شد. مقامات پاکستانی وی را در سال 2004 در شهر کراچی بازداشت کردند و آیاس آی او را در کراچی دستگیر و تحویل آمریکاییها داد و از آنجا به زندان «بگرام» در افغانستان منتقل شد. گروه خدامالفرقان. این گروه از زمان تأسیس دولت مجاهدین در افغانستان وجود داشته است. اعضای اصلیش از عناصر گروه جهادی حرکت انقلاب اسلامی به رهبری مولوی محمدنبی محمدی بودند. این گروه پس از بهقدرت رسیدن طالبان با آنها متحد شد، اما مدتی بعد، از طالبان جدا شد و چند روز پس از سرنگونی طالبان امین جان مجددی و ارسلان رحمانی در کنفرانسی مطبوعاتی، تأسیس حزب خدامالفرقان را اعلام کردند. طالبان سنتی یا شورای کویته. طالبان سنتی، گروه اصلی طالبان را تشکیل میدهند که در برگیرنده عناصری است که هنوز هم فعالیتهای خود را ادامه میدهند و سازش با دولت افغان را تا زمانی که اشغالگران آمریکایی در این کشور حضور دارند، همچنان رد میکنند. بيشتر اعضای این گروه طلبههای جوانی هستند که در مدارس دینی درس خواندهاند. آنها ادعا میکنند که در میان مردم افغان نفوذ دارند و با استفاده از قدرت نظامی نمیتوان آنها را از میان برداشت.
|
مهمترینگروههای داعش افغانستان |
گروه اسلم فاروغی. فرمانده سابق تحریک(جنبش) طالبان در پاکستان که ارتباطات تنگاتنگی با اطلاعات ارتش پاکستان (ISI) داشته و از حمایت آن برخوردارند. این گروه عمدتاً بومی و از طالبان پاکستان در وزیرستان جنوبی و شمالی هستند. مناطق آنها در ولایات قندهار و هلمند و یا کلاً مناطق پشتون نشین در جنوب و جنوب شرق افغانستان می باشد. گروه معاویه ازبکستانی. فرمانده گروه تحریک(جنبش) اسلامی ازبکستان که عمدتاً ازبک بوده و مورد حمایت آمريكا و سپس عربستان سعودي میباشند. در بین اینها از نیروهای خارجی شامل چچنی، قرقیز، تاجیک و اویغور و حتی عرب نیز هستند. اکنون بویژه پس از راهبرد آمریکا در دوره ترامپ، ارتش پاکستان نیز سعی می کند با اخراج این نیروها هم وانمودکند که با تروریسم مبارزه می کند و هم جریان افراطی را به داخل افغانستان هدایت کند که هدف اصلی این اقدام را می توان تحت فشار قرر دادن دولت ضعیف وحدت ملی افغانستان عنوان کرد که اساساً خط مرزی دیورند بین افغانستان و پاکستان را به رسمیت نمی شناسد و همکاریهای مورد نظر با اسلام آباد را ندارد. بین این دو گروه نيز بر سر رهبري داعش اختلافاتي وجود دارد. هدف گروه فاروغی درحال حاضر بازیابی قدرت داعش پس از شکست در عراق و سوریه است. اما گروه معاویه، عمدتاً به دنبال نفوذ به آسیای مركزي می باشد. |
اشتراک در مبانی فکری طالبان و داعش در افغانستان
اشتراک فکری و اعتقادی |
1- داعش و برخی از افراد و جریانهای افراطی طالبان، در ضدشیعه بودن با یکدیگر اشتراک دارند، تا جایی که برخی گزارشها حاکی از همکاری برخی از عناصر وابسته به داعش و طالبان با یکدیگر در حمله به شهرستان شیعهنشین میرزا اولنگ در ولایت سرپل بود. 2- از جمله دیگر شباهتهای طالبان و داعش، فهم بنیادگرایانه و افراط گونه از دین و منابع دینی است. |
اشتراک در جغرافیای سیاسی طالبان و داعش:
اشتراک جغرافیای سیاسی |
1-از جمله شباهتهای مهمی که میان اندیشهی سیاسی دو گروه قرار دارد، تلاش برای تشکیل خلافت اسلامی است. هردو گروه نیز -گرچه در برهههای زمانی متفاوت و در سرزمینهای مختلف- موفق به تشکیل حکومت شدهاند و از حیث عملکرد و حکومتداری نیز قابلمقایسهاند. 2- مهمترین وجه اشتراک این دو گروه را میتوان در ضدیت با دشمن مرکزی دانست. درواقع عامل دشمن مشترک، ممکن است دو گروه را در سطح تاکتيکي در برخی نقاط درگیری با نیروها امنیتی، به یکدیگر نزدیک کند. 3- یکی از عوامل مؤثر و مهم در نوع تعامل طالبان و داعش، ایران و ایالاتمتحدهی آمریکاست که گرچه تأثیری مستقیم بر روابط دو گروه ندارد. البته باید توجه داشت که آمریکاستیزی، یکی از مؤلفههای اصلی هویتی طالبان است، حالآنکه این مؤلفه را با آن قوت نمیتوان در داعش مشاهده کرد. |
افتراق در جغرافیای سیاسی طالبان و داعش:
افتراق در جغرافیای سیاسی |
1- داعش به خلافت جهانی می اندیشد و جغرافیای جهانی را در نظر دارد؛ در حالی که طالبان فقط به جغرافیای افغانستان می اندیشد و تصریح می نماید که با هیچیک از کشورهای همسایه کاری ندارد. 2- داعش ضد شیعه و ضد ایران است؛ در حالی که طالبان می گوید من فقط با دولت مرکزی افغانستان می جنگم. دولتی که دست نشانده آمریکا می باشد. 3- داعش مبارزه با اشغالگران خارجی در افغانستان را در رديف اهداف خود قرار نداده است، بلکه آنها را حامی خود می داند؛ در حالی که مهمترین هدف طالبان مبارزه با بیگانگان و اشغالگران خارجی در این کشور است. |
جایگاه طالبان و داعش در افغانستان:
در بین مردم افغانستان |
1-داعش یک پدیده ساختگی و تقریباً وارداتی به افغانستان و به همین دلیل فاقد پایگاه اجتماعی در این کشور است؛ در حالی که طالبان - صرف نظر از ماهیت، اهداف و عملکرد- جنبشی بومی و برخاسته از بطن بخشی از جامعه افغانستان می باشد. 2-برخلاف داعش، طالبان در مناطق پشتون نشین و قبایلی خود، دارای پایگاه اجتماعی است. 3- طالبان حدود 45 درصد خاک این کشور را در اختیار دارند. 55 درصد بقیه در کنترل دولت مرکزی می باشد. داعش از این 45 درصد، در حدود 15 درصد شامل مناطق شمالی هلمند و قندهار را در تصرف و کنترل کامل دارد و در بقیه مناطق با نسبتهای مختلف، نفوذ و نیرو دارد. |
جایگاه طالبان و داعش برای کشورهای منطقه:
در بین مردم افغانستان |
گرچه حضور داعش در افغانستان هشدار و زنگ خطری جدی برای کشورهای افغانستان، پاکستان و آسیای مرکزی به شمار میآید، درواقع مناسبات تعارضآمیز طالبان و داعش در افغانستان نهتنها تهدیدی علیه همسایگان نیست، بلکه درصورتیکه با سیاستهای درست همسایگان همراه شود، میتواند در تضعیف و نابودسازی تشکیلات داعش در افغانستان مؤثر نیز باشد.
|
جمع بندي
در بعد اندیشه،طالبان محصول مکتب ديوبندیه نماينده نوع تفکر کلامى و فقهىـ در چهارچوب فقه حنفى و کلام ماتریدی، با گرایشهای صوفیانهـ در شبه قاره هند هستند که در جریان مبارزه با استعمار انگلیس بر هند به وجود آمدهاند. دیدگاههای کلامی آنها تا اندازه زیادی با افکار سلفی وهابی داعش مغایرت دارد و تضاد آنان با وهابیت چنان است که به تکفیر همدیگر پرداختهاند. هرچند برخی دیوبندیان متأخر به دلایلی سعی در نزدیک شدن خود به وهابیت دارند، ولی نویسندگان وهابی پیوسته به تکفیر آنها پرداخته و ادعای قرابت آنها را فریبکارانه شمردهاند.
در بعد همکاری با یکدیگر، اساساً طالبان هیچگونه مبارزهای را در افغانستان که تحت لوای این گروه قرار نگیرد، نمیپذیرد و در آن نامه نیز به داعش تأکید شده بود درصورتیکه خواهان مبارزه در افغانستان است، باید در چارچوب تعیینشده از سوی طالبان به فعالیت بپردازد.
در بعد فعالیت، داعش به خلافت جهانی می اندیشد و جغرافیای جهانی را در نظر دارد؛ در حالی که طالبان فقط به جغرافیای افغانستان می اندیشد و تصریح می نماید که با هیچیک از کشورهای همسایه کاری ندارد.
در جامعه افغانستان، داعش یک پدیده ساختگی و تقریباً وارداتی به افغانستان و به همین دلیل فاقد پایگاه اجتماعی در این کشور است؛ در حالی که طالبان - صرف نظر از ماهیت، اهداف و عملکرد- جنبشی بومی و برخاسته از بطن بخشی از جامعه افغانستان می باشد.
در بعد منطقه ای، کشورهای منطقه نیاز به همسویی در موضعگیری و اقدام مشترک علیه جریانهای تکفیری دارند تا منطقه را به سوی توسعه امنیت پایدار سوق دهند.
==================================
نويسنده : سروش اميري،کارشناس مسائل شبه قاره هند.
.