پخش زنده
امروز: -
چشم انداز روابط روسيه و اروپا ، بيشتر تحت تاثير همگرايي اعضاي اتحاديه اروپا و شکل و حجم تجارت انرژي است.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما ،سفر اخیر رئیسجمهوری روسیه به آلمان پرسشهایی را در خصوص سناریوها و آیندههای روابط اروپا و روسیه موجب شده است. این پرسش بهویژه در بستر تحولات ژئوپلیتیکی و سیاسی سالهای اخیر از الحاق کریمه به روسیه و بحران اوکراین گرفته تا برخی تغییرات در تعاملات یورو آتلانتیکی و چالشهای پیش روی پروژه اروپا برجستهتر شده است.
به نظر می رسد مهمترین پیشرانهایی که آیندههای روابط روسیه و اروپا را بر میسازند، سطح انسجام روابط یورو آتلانتیکی؛ سطح انسجام درون اروپا و سطح قدرت و توان ژئوپلیتیکی روسیه هستند.
سناریوی استمرار وضع موجود
سناریوی نخست سناریوی استمرار وضع موجود است. در قالب این سناریو که بهصورت نسبی در مورد روابط کنونی اتحادیه اروپا و روسیه قدرت توضیح دهندگی دارد، ما شاهد روسیهای منسجم و اروپا و روابط یورو آتلانتیک نسبتاً منسجم در نحوه مواجهه با روسیه هستیم. در این سناریو گفتمان ناسیونالیستی در روسیه بسیار قدرتمند است و تلاش برای بازیابی موقعیت جهانی و حفظ و بسط نفوذ ژئوپلیتیکی روسیه در اروپا یکی از مهمترین عناصر استمرار موقعیت کرملین است.
در این سناریو اروپا نیز بهصورت نسبی در اعمال سیاست منسجم روسی موفق است. می دانیم که در ماه مارس 2016م، وزیران امور خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در خصوص پنج اصل راهنمای برسازی روابط این اتحادیه با روسیه به توافق رسیدند.که عبارتند از:
1-اجرای کامل موافقتنامههای مینسک در حوزه بحران اوکراین،
2-روابط نزدیک با همسایگان برآمده از فروپاشی شوروی،
3-تقویت مقاومت در برابر تهدیدهای روسیه،
4-تعامل گزینشی با روسیه در مسائل خاص نظیر مبارزه با تروریسم و 5-حمایت از ارتباطات مردم با مردم اتحادیه اروپا و روسیه هستند.
در قالب سناریوی نخست، هر دو نهاد آتلانتیکی یعنی ناتو و اتحادیه اروپا سیاست و راهبرد مشترکی را در مواجهه با روسیه در پیش گرفتهاند که مبتنی بر مهار و همکاری پراگماتیک است. سیاست مهار اتحاد آتلانتیکی از آگاهی اروپا و غرب از آسیبپذیری خود از راهبردهای سیاسی، رسانهای، اطلاعاتی و نظامی روسیه برمیخیزد.
سیاست همکاری پراگماتیک نیز به وابستگی متقابل اقتصادی دو طرف بهویژه در حوزه انرژی بازمیگردد. یکی از پایههای سیاست همکاری پراگماتیک در نگاه اروپا تلاش برای برقرار نگاهداشتن کانالهای ارتباطی با روسیه است. در ضمن، یکی از ویژگیهای مهم این سناریو احتمالاً دفاعی تر بودن مواجهه اروپا با روسیه و فعالانهتر بودن مواجهه روسیه در برابر اروپا است.
یکی از مهمترین دلایل بروز این ویژگی، دشوارتر بودن برسازی سیاست خارجی مشترک اروپا در مقایسه با روسیه است.
سناریوی اروپای ضعیف و روسیه قدرتمند
سناریوی بعدی سناریوی اروپای ضعیف و روسیه قدرتمند است. در واقع، اروپای ضعیف و واگرا و روسیه ای قدرتمند در اعمال سیاست های ژئوپلیتیکی از مهمترین مولفه ها و پیشران های سناریوی دوم هستند. در این سناریو شاهد تغییر موازنه قوا به نفع روسیه و جذاب تر شدن بیشتر روسیه برای همسایگان شرقی اروپا خواهیم بود.در ضمن، در این سناریو تحکیم اتحاد اوراسیایی و حرکت روسیه به سمت یک فضای اوراسیایی با چین متصور است. همچنین در این سناریو نفوذ گام به گام اوراسیا را در اروپا شاهد خواهیم بود.
سناریوی اروپای ضعیف و درونگرا و روسیه ضعیف
سناریوی سوم سناریوی اروپای ضعیف و درونگرا و روسیه ضعیف است. در قالب این سناریو نه اروپا و نه روسیه قادر به تمرکز جدی بر چالشهای خود نیستند. اتحادیه اروپا در دنبال کردن یک استراتژی توسعهای مناسب و برسازی یک سیاست خارجی منسجم اروپایی ناتوان است. روسیه نیز از هرگونه اصلاح سیاسی و حکمرانی که ازجمله موجب رهایی این کشور از وابستگی به صادرات نفتی میشود ناتوان است.
یکی از پیامدهای تضعیف مؤلفههای اقتصادی و سیاسی اروپا و روسیه، تضعیف وابستگی متقابل دو طرف و درنتیجه "توازن ضعف" در مناسبات اروپا و روسیه است. در این سناریو ناتو تنها بازیگر میدان امنیت اروپا باقی خواهد ماند. روسیه نیز بهصورت فزاینده به چین متکی خواهد شد. یکی از خروجیهای مهم سناریوی سوم نیز تضعیف نفوذ بینالمللی و موقعیت جهانی روسیه و اروپا خواهد بود.
سناریوی اروپای قوی و روسیه ضعیف
سناریوی اروپای قوی و روسیه ضعیف مستلزم تغییر پایدار توازن میان روسیه و اروپا به نفع اروپا است. در این سناریو اروپا موفق شده است با بهکارگیری مؤثر موتور محرکه آلمانی-فرانسوی سیاست خارجی خود و رفع چالشها نهادی موجود در اتحادیه ازجمله در حوزه یورو، شاهد اعمال یک سیاست خارجی و امنیتی اروپایی باشد. روسیه در این سناریو در مسیر سناریوی سوم قرار دارد. در این سناریو احتمال پیوستن اوکراین و سایر کشورهای واقعشده میان روسیه و اتحادیه اروپا به ناتو و این اتحادیه وجود خواهد است. محدود شدن روسیه درون مرزهای ملی خود یکی از مؤلفههای سناریوی چهارم است. در ضمن، در قالب این سناریو، روسیه بهصورت فزاینده نگران نفوذ اروپا و غرب درون مرزهای ملی خود بود. انتقال گامبهگام روسیه به اتحاد غربی نیز در قالب این سناریو متصور است.
سناریوی روسیه قوی و اروپای قوی
در قالب این سناریو، با افزایش تواناییهای اقتصادی و نظامی روسیه و اروپا بهویژه در صورتی گه گفتمان ناسیونالیستی و ضد غربی روسیه قوام داشته باشد، امکان حرکت اروپا و روسیه به سمت تقابل ژئوپلیتیکی دور از ذهن نیست. بااینوجود، باز تجدید ایدههایی چون "خانه مشترک اروپا" و همکاری اتحادیه اروپا و اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز تنها در صورت مواجهه با سناریوی روسیه قوی و اروپای قوی قابلتصور است.
جمع بندي
شواهد و شاخصههای موجود تحقق سناریوی نخست و استمرار وضع موجود در روابط روسیه و اروپا را محتملتر میکند. به نظر میرسد اگر روابط روسیه و اروپا در سه سطح ژئوپلیتیکی؛ ژئواکونومیکی و ژئوکالچر تقسیم شود، مؤلفههای ژئوپلیتیکی و فرهنگی در روابط دو طرف واجد عناصر واگرای بیشتری نسبت به مؤلفههای اقتصادی است. بهعنوانمثال، تحولات اوکراین و انضمام کریمه به خاک روسیه حساسیت امنیتی اروپا نسبت به کنشهای سیاست خارجی روسیه را افزایش داده است.
در ضمن در حوزه ژئوکالچر، گرایش قدرتمندی بین سیاستمداران اروپایی وجود دارد که بخش مهمی از مخالفتهای سیاسی و اجتماعی با وضع موجود در اروپا الهام گرفته از کرملین و جنگ ترکیبی این کشور علیه دموکراسیهای غربی است. در ضمن شرق اروپا و منطقه همسایگی مشترک روسیه و اروپا هم از منظر ژئوپلیتیکی و هم از منظر ژئوکالچر به عرصه رقابت ژئوپلیتیکی و ژئوکالچر اروپا و روسیه تبدیل شده است. از یکسو، ابتکارات نهادی چون "سیاست مشترک شرقی اتحادیه اروپا" با هدف گسترش هنجارهای اتحادیه اروپا در منطقه همسایگی مشترک روسیه و اروپا و تأثیرگذاری بر فرایندهای تصمیم سازی این منطقه صورت گرفته است. از دیگر سو در چارچوب برخی سناریوهای باورپذیر در مورد آینده اروپا، احتمال ایجاد شکاف بین اروپای شرقی و غربی به نفع روسیه و چین پیش بینی شده است. سناریوهایی که گرایش برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا به مدل "سرمایهداری دولتی" روسیه و تعلیق روند ادغام در اتحادیه اروپا توسط برخی کشورهای شرقی این اتحادیه و پیوستن آنها به بلوکهای شرقی دیگر بارو پذیر دانسته شده است. در این چارچوب، با وجود فقدان درکی مشترکی پیرامون ماهیت تهدید روسیه در سطح اروپا، بازدارندگی مشترک روسیه یکی از اهداف و سیاستهای مهم اتحادیه اروپا در سالهای اخیر بوده است. در این راستا، اعمال تحریم روسیه با وجود هزینههای مادی آن(1)، یکی از شواهد کنش موفق جمعی اعضاء اتحادیه اروپا در حوزه سیاست خارجی و امنیتی بوده است. بدیهی است کنش تحریمی و مهارکننده اروپا، موجب بازتولید احساس در محاصره دشمنان قرار گرفتن در روسیه شده و خواهد شد و در نتیجه، واکنشهای روسیه را به همراه داشته و خواهد داشت.
با اینوجود با توجه به وابستگی متقابل اقتصادی اروپا و روسیه بهویژه در حوزه انرژی، به نظر میرسد با پیگیری سیاست همکاری پراگماتیک در روابط دو طرف، نزدیک شدن تنشها به سطحی غیر قابل مدیریت نیز دور از ذهن خواهد بود.
===================================
نويسنده : حسین مفیدی احمدی- پژوهشگر مسائل اروپا
.