الاهرام ابدو؛ سوریه عرصه جنگ نیابتی آمریکا و روسیه
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما، نشریه الاهرام ابدو در مطلبی با عنوان «جهان عرب و جنگ سرد جدید» نوشت، سوریه به عرصه جنگ نیابتی آمریکا و روسیه تبدیل شده است.
به نوشته این نشریه فرانسه زبان، آمریکا جنگی تجاری علیه چین به راه انداخته است که مهمترین جنگ تجاری در تاریخ اقتصادی جهان محسوب می شود. دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا تعرفه گمرکی 25 درصدی بر واردات چین به ارزش 34 میلیارد دلار اعمال کرده است. چین نیز با اتخاذ تدابیر مشابه، به این اقدام واکنش نشان داد. ترامپ همچنین تهدید کرده است بر واردات چین به ارزش 200 میلیارد دلار تعرفه 25 درصدی اعمال کند. پکن در مقابل وعده اقدام مشابه داده است. ترامپ در واکنش تا جایی پیش رفت که وعده داد بر مجموع واردات چین که ارزش آن سال گذشته به 505 میلیارد دلار رسید، تعرفه گمرکی اعمال کند.
واشنگتن در توجیه اعمال این تعرفه ها، پکن را به ادامه سیاست های تجاری غیرمنصفانه متهم کرد، سیاستهایی که کسری تجاری 375 میلیارد دلاری برای آمریکا به دنبال داشته است. مسیر این اختلاف تجاری میان دو اقتصاد قدرتمند جهان هرچه باشد، با یک هدف کاملا مشخص و آن رقابت برای سلطه جهانی است. این رقابت که عموما «جنگ سرد جدید» نامیده می شود، از سال دو هزار میان آمریکا از یک سو و چین و روسیه از سوی دیگر در حال گسترش است. چین و روسیه هر دو با سلطه جویی آمریکا مخالف هستند. به این ترتیب جنگ تجاری میان آمریکا و چین نمایش همین مبارزه برای سلطه جهانی است که واشنگتن برای محدود کردن ظرفیت اقتصادی چین یا دست کم برای به تاخیر انداختن برتری چین، به راه انداخته است.
اقتصاد چین پس از اقتصاد آمریکا در حوزه اقتصاد جهانی، در رتبه دوم قرار دارد و تا سال دو هزار و سی به قدرتمندترین اقتصاد جهان تبدیل خواهد شد. این قدرت اقتصادی ناگزیر بر قدرت نظامی چین و نفوذ این کشور در سیاست جهانی، تاثیر خواهد گذاشت. بنابراین تعجب آور نیست که ترامپ اعلام کرده است چین و همچنین روسیه، به رقیب آمریکا در سطح جهانی تبدیل شده اند. راهبرد امنیت ملی آمریکا که وزارت دفاع این کشور دسامبر سال گذشته اعلام کرد، تایید می کند که چین و روسیه به رقیبی برای قدرت و نفوذ آمریکا تبدیل شده اند و بر ضد منافع آمریکا در جهان کار می کنند.
جیمز ماتیس وزیر دفاع آمریکا ژانویه سال گذشته اعلام کرد رقابت با قدرت های بزرگ در جهان و نه مبارزه با تروریسم، اولویت اصلی واشنگتن است. این شرایط افول نسبی توجه آمریکا به جهان عرب و سیاست اجتناب از هرگونه مداخله عمده در مناقشات آنها را توجیه می کند. خروج نسبی از منطقه مسئله جدیدی نیست. این مسئله در دوران باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا هم دیده شد. آن زمان اولویت اصلی آمریکا در جهان عرب، خروج از عراق بود. وی همچنین مانع از هرگونه مداخله نظامی در جنگ سوریه شد.
ترامپ نیز این موضع گیری را دنبال کرد اما تهدید فزاینده تروریسم در جهان عرب با گسترش حضور داعش و کنترل بخش عظیمی از عراق و سوریه به دست این گروه، واشنگتن را وادار کرد به طور موقت در برنامه های خود برای مقابله با این اوضاع غیرمنتظره بازنگری کند. پس از شکست های اخیر داعش به لطف مشارکت بسیاری از کشورهای منطقه و جهان، آمریکا بار دیگر بر مسئله مهم مقابله با تهدید سلطه خود در جهان، بر چین و روسیه متمرکز شده است. آمریکا در جنگ با تروریسم میلیاردها دلار هزینه کرده است اما این جنگ به سلاح های سنگین که در جنگ های متعارف میان قدرت های بزرگ مورد استفاده قرار می گیرند، نیازی ندارد.
دونالد ترامپ با وجود تمایل به نزدیک شدن به مسکو، با مخالفت کنگره ، ارتش و دستگاه های اطلاعاتی رو به روست، نهادهایی که در برابر چالش سیاست روسیه علیه منافع آمریکا به ویژه از طریق مداخله در انتخابات ریاست جمهوری سال دو هزار و شانزده، الحاق شبه جزیره کریمه سال دو هزار و چهارده و مداخله نظامی در سوریه سال دو هزار و پانزده، موضع گرفته اند. تبعات جنگ سرد جدید میان روسیه و آمریکا در جهان عرب به ویژه در جنگ سوریه قابل مشاهده است. روسیه که از شکست متحدانش در عراق هنگام حمله نظامی آمریکا به این کشور سال دو هزار و سه و همچنین در لیبی در پی عملیات نظامی غرب در این کشور سال دو هزار و یازده، زیان دیده است، نمی خواهد متحد خود بشار اسد را در سوریه از دست بدهد.
این شرایط مداخله نظامی روسیه را به نفع حاکمیت سوریه توجیه می کند یعنی زمانی که دولت دمشق با شورش مخالفان تحت حمایت غرب رو به رو بود. مداخله نظامی روسیه موازنه قوا را به نفع دمشق بر هم زد و یک حقیقت ژئوپلتیک منطقه ای جدید به وجود آورد. در نتیجه همانند اوضاع در طول نخستین جنگ سرد، جنگ سوریه به جنگی نیابتی میان غرب و روسیه با حضور دیگر بازیگران منطقه ای نزدیک به هر دو طرف، تبدیل شد. مذاکرات دیپلماتیک میان مسکو و واشنگتن به بیانیه و همکاری نظامی برای اجتناب از رویارویی مستقیم تبدیل شد.
هم اکنون به جای دیپلماسی که راه را به سوی حل و فصل سیاسی بگشاید، این نظامیان روسیه و آمریکا هستند که باید اوضاع را در مناطق مورد توافق در سوریه هماهنگ کنند. خصومت سیاسی موجب خلاء سیاسی شده است که حالا با ارتباطات نظامی پر می شود. در این شرایط همانند دوران نخستین جنگ سرد، رویارویی میان واشنگتن و مسکو در سوریه راهی برای نشان دادن رقابت به دور از عرصه اروپا و جلوگیری از رویارویی در اروپاست که ممکن بود با تنش هایی مانند بحران اوکراین و گسترش فعالیت های ناتو در مرزهای غربی روسیه، روی دهد.