پخش زنده
امروز: -
حال و روز اغما گونه دریاچه نمک قم این روزها به بحرانی بالقوه برای فلات مرکزی ایران تبدیل شده است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما از قم، بیش از یک دهه از به صدا درآمدن زنگ خطری هولناک از فلات مرکزی ایران می گذرد؛ زنگ خطری که حاکی از خشک شدن دریاچه نمک، قلب سفید این فلات است؛ موضوعی که در سالهای گذشته یکی از دغدغه های اصلی اصحاب رسانه، به ویژه در قم بوده و حالا منتشر شدن یک خبر از زبان سخنگوی فراکسیون محیط زیست و توسعه پایدار مجلس در دهم مرداد امسال ، مبنی بر خشک شدن کامل دریاچه نمک، باز هم حال و روز بحران زده این دریاچه را در کانون توجه من و همکارانم قرار داده است.
سیدکاظم دلخوش در مصاحبه ای که با خبرگزاری صدا و سیما داشته است، خطر طوفان نمک برای تهران را جدی دانسته و در مورد خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها هشدار داده .
گویا آقای دلخوش خطر طوفان نمکی ناشی از خشک شدن دریاچه نمک را تنها برای پایتخت نشینان جدی دانسته و خون آن ها به نظرش رنگین تر آمده .
اما به گفته آقای صادقی استاندار قم در سومین جلسه شورای معادن استان، اگر طوفانی از این شوره زار بلند شود، گرد و غبارهای نمکی آن بر سر یک چهارم جمعیت کشور فرود خواهد آمد و راه نفسشان را تنگ خواهد کرد.
سفر به قلب بحران
با شنیدن این هشدارها بار دیگر دست به کار شدم؛ قبل از هر چیز لازم بود خودم به این دریاچه سفر کنم تا از آخرین وضیعت آن مطلع شوم؛ دریاچه ای حدود 3 هزار کیلومتر مربع بین سه استان اصفهان، قم و سمنان ؛ برای فهم راحت باید بگویم وسعت آن تقریبا چهار برابر وسعت پایتخت مان است.
به گفته مسئولان سازمان صنعت ، معدن و تجارت قم ، طبق مصوبه هیئت دولت در سال 1387 ، مدیریت و تفویض اختیارات این دریاچه به استان قم واگذار شده است و این دریاچه با در اختیار داشتن منابع غنی معدنی از جمله منیزیم، پتاسیم، لیتیم و نمک فرصت مناسبی برای سرمایه گذاری است.
اگر می خواستم مسیر را از طرف قم انتخاب کنم باید کمتر از 70 کیلومتر طی مسیر می کردم تا به قلب دریاچه برسم، اما از آنجایی که از سال 1387 و از زمان تفویض اختیارات این دریاچه به قم هنوز هیچ اقدامی برای ساخت مسیر از سمت قم به دریاچه انجام نشده، مجبور بودم مسیر 170 کیلومتری را از سمت آران و بیدگل کاشان طی کنم تا به دریاچه برسم.
هر چه به دریاچه نزدیک تر می شدم سفیدی زمین و وسعت آن بیشتر می شد؛ تا چشم کار می کرد نمک بود و نمک؛ شوره زاری شگفت انگیز که اگر کمک کنیم تا نمیرد، می توان از آن به عنوان یک ثروت طبیعی و منحصر به فرد، چه در زمینه صنعت و چه گردشگری استفاده کرد.
به گفته آقای کاظم زاده معاون بهره برداری بخش معدن سازمان صنعت معدن و تجارت قم، بر اساس برآوردهای اولیه در یک دهه گذشته 20 میلیون دلار انواع کانی های معدنی مثل پتاسیم، منیزیم و انواع سولفات ها در این دریاچه کشف شده است.
قدم زدن در قلب دریاچه تجربه جدید و منحصر به فردی بود؛ تابش آفتاب بر سطح نمکی دریاچه افق دید را سخت کرده بود اما آنچه که من به دنبالش بودم دیدن نشانه هایی از خشکی این دریاچه بود.
مسیری که من از آن وارد دریاچه شدم در همسایگی کویر مرنجاب قرار داشت.
در بدو ورود آقای کرم پور یکی از سرمایه گذاران دریاچه با ما همراه شد؛ او به واسطه کاروانسرایی که مدت هاست در آنجا ساخته با اقلیم آنجا آشنا بود.
آقای کرم پور از رطوبت نسبی این دریاچه در سال های گذشته حتی در روزهای گرم تابستان گفت، اما آنچه که من دیدم لایه های نازکی از خاک بر روی بلورهای نمکی دریاچه بود؛ مسئله ای که از سفیدی و یک دستی این دریاچه کم کرده بود.
در بخش هایی از این دریاچه که اندک رطوبتی داشت می شد شفافیت بلورهای نمکی را بهتر دید؛ نمناک بودن نمک های روی سطح دریاچه باعث می شد وزش باد آنها را از سطح دریاچه بلند نکند.
به وسعت بی انتهای دریاچه خیره شدم؛ سطحی صاف که به نظر می آمد آتش زیر خاکستر است؛ خاکستری که اگر به دادش نرسیم طوفان نمک به پا می کند.
یافتن سرچشمه های بحران
پرس و جوها را شروع کردم؛ ابتدا پای صحبت مدیر عامل شرکت سهامی آب منطقه ای قم نشستم؛
آقای حاج حسینی مسگر دو عامل انسانی و طبیعی را از مهمترین عوامل خشک شدن دریاچه نمک می دانست.
او می گفت: دریاچه نمک در انتهای حوضه آبریز فلات مرکزی ایران قرار دارد و در گذشته سه رود جاجرود، قره چای و قمرود به این دریاچه ختم می شدند و آب مورد نیاز این حوضه را تامین می کردند.
با شنیدن این صبحت ها با خود گفتم: چه اتفاقی افتاده که این دریاچه حالا حال و روزی مشابه دریاچه ارومیه پیدا کرده و کم کم به موضوعی داغ برای جلسات و کمیسون ها و ستاد های بحران تبدیل شده است؟!
قبل از یافتن پاسخی برای این سوال؛ لازم بود اطلاعاتی از آخرین وضعیت سه شاهرگ اصلی این دریاچه یعنی رودخانه های جاجرود، قره چای و قمرود که آب این حوضه را تامین می کنند به دست آورم.
بریدن شاهرگ های حیات دریاچه
قرهچای رودی است که از ارتفاعات شهرستان شازند سرچشمه می گرفته و در مسیر خود به استان همدان می رسید و در نهایت وارد دریاچه نمک می شد؛ اما با بهره برداری از سد غدیر در شهرستان ساوه در مسیر این رود در سال 1372، و همچنین کم شدن میزان بارش ها در سال های اخیر، قلب سفید رنگ روی نقشه دستش از سیراب شدن به واسطه این رود کوتاه شد.
قمرود، دیگر رگ حیاتی دریاچه نمک بود که وضعیتی مشابه رودخانه قره چای پیدا کرد و سد 15 خرداد که در سال 73 به بهره برداری رسید، راه را بر مسیر همیشگی اش بست و همین شد یکی از عوامل به نفس نفس افتادن دریاچه مثلثی شکل روی نقشه ایران.
و جاجرود، رود پر آب و خروشانی که از ارتفاعات البرز سرچشمه می گیرد و زمانی انتهای مسیرش دریاچه نمک بود؛ اما حالا سد های لتیان و لار و این اواخر آب بند دو تویه، مسیر همیشگی آن را به سمت دریاچه نمک مسدود کرده است.
به این عوامل انسانی، خشم طبیعت را هم اضافه کنید که در سال های اخیر دامن منابع آبی کشورمان را گرفته .
به گفته معاون نظارت بر بهره برداري آبفاي كشور در برنامه گفتگوی خبری بخش 18:30 شبکه خبر، میانگین بارش های سال آبی 96 – 97 در مقایسه با میانگین بلند مدت، 43 درصد کاهش یافته است.
آقای پاکروح با اشاره به شش حوضه آبریز اصلی کشور یعنی حوضه های آبریز دریاچه ارومیه، دریاچه خزر، خلیج فارس و دریای عمان، آبریز مرزی شرق، قره قوم در شمال شرق ایران و حوضه آبریز فلات مرکزی ایران گفت: وسیع ترین این حوضه ها حوضه فلات مرکزی ایران است که 32 میلیون نفر از 61 میلیون نفر جمعیت شهری ایران را در خود جای داده است و بیشترین تمرکز جمعیتی را دارد؛ از طرفی این منطقه کم بارش ترین حوضه در سال های گذشته بوده و همین خود باعث شده تشدید بحران بیش از هر زمان دیگر در اینجا احساس شود.
باز هم به سراغ مسئولان شرکت آب منطقه ای رفتم؛ این بار معاون طرح و توسعه این شرکت پاسخگوی سوالاتم شد.
آقای خلج معتقد بود بحران کم آبی در درجه اول یک بحران جهانی است ؛ بحرانی ناشی از فرایند تغییرات اقلیمی که همه جای دنیا را درگیر خود کرده است.
او با اشاره به برداشت های بی رویه از منابع زیر زمینی در سال های اخیر و وجود سدهایی در مسیر رودهایی که زمانی آب دریاچه نمک را تامین می کردند گفت: حتی اگر این سد ها برداشته شود، باز هم آب به دریاچه نخواهد رسید چرا که با توجه به پایین آمدن سطح آب ها ، در بهترین حالت می توان امیدوار بود که بخشی از این آب ها جذب منابع زیرزمینی شود.
او معتقد بود با توجه به این مسئله باید به دنبال راه حل های محلی باشیم.
آقای خلج از تلاش بی وقفه شرکت آب منطقه ای قم در زمینه تخصیص حق آبه های دشت مسیله و فلات مرکزی ایران و حوضه آبریز دریاچه نمک در طول سال های گذشته گفت.
مصوبه ای که بیش از بیست سال بر زمین مانده
او با بیان اینکه در سفر مقام معظم رهبری به قم در سال 74 درباره حق آبه های دشت مسیله قم صحبت شد گفت: در آن زمان دو سد غدیر ساوه و سد 15 خرداد تازه به بهره برداری رسیده بودند و مقرر شد حق آبه ای از پساب های جنوب تهران به قم تخصیص یابد تا جبران آب از دست رفته شود.
وی به تصویب تخصیص 60 میلیون متر مکعب پساب به این امر از سوی وزارت نیرو در آن زمان اشاره کرد و گفت: متاسفانه علیرغم این تصمیم گیری تا به امروز هیچ آبی از پساب های جنوب تهران به قم، دشت مسیله و دریاچه نمک تعلق نگرفته است.
آقای خلج این مشکل را یک مشکل ملی می دانست و می گفت: پساب تصفیه خانه های جنوب تهران در حال حاضر در اختیار بخش کشاورزی ورامین ، البرز و تهران و مصارف شهری و فضای سبز و صنعت پایتخت قرار گرفته و بنابر کمبود منابع آبی گویا اولویت استفاده از این پساب به این بخش ها داده شده و به نوعی باید گفت مسئولان شرکت آب و فاضلاب تهران و جهاد کشاوری این استان معتقدند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
این گفته آقای خلج و اعتقادی که مسئولان حوضه های بالا دست نسبت به حوضه های آبریز پایین دست و از همه مهمتر دریاچه نمک دارند برایم قانع کننده نبود.
از طرفی شاید آنها با پدیده ای مثل طوفان شور غریبه تر از آن هستند که جدی اش بگیرند، چرا که اگر گرد و غبار های نمکی در اثر خشک شدن دریاچه نمک از فراز این دریاچه بلند شود همه جا را در خواهد نوردید، و هیچ کس، چه کشاورزان ورامین و البرز و حومه تهران و چه همه مردمی که در فلات مرکزی ایران زندگی می کنند از آثار زیانبار آن در امان نخواهند بود، مردمی که از همه کشمکش های این سال ها برای تخصیص حق آبه های دریاچه بی خبرند.
به سراغ مسئول دیگری در قم رفتم؛ آقای سجادی مدیر کل منابع طبیعی استان.
او هم برایم از زنگ خطرها و هشدار ها گفت؛ هشدارهایی که اگر به آنها توجه نشود در آینده ای نزدیک کشور را درگیر خواهد کرد.
او می گفت: قبل از قطع شدن حق آبه های دشت مسیله و دریاچه نمک از سوی دو رودخانه قره چای و قمرود، بر اساس اعلام ایستگاه های هیدرومتریک، به طور میانگین سالانه 500 میلیون متر مکعب آب وارد این حوضه می شد و حتی در گذشته و در سال هایی که میزان بارندگی ها قابل قبول بوده هم آمار داشته ایم که یک میلیارد متر مکعب آب وارد دریاچه نمک می شد، اما امروز این رقم به صفر رسیده است!
آقای سجادی مسئله قابل تامل دیگری را هم مطرح کرد؛ او گفت با توجه به برداشت ها و بهره برداری های اقتصادی که از دریاچه نمک می شود، و قطع ورودی آب از رودخانه ها و روان آب ها به آن، بیم آن می رود که همین مقدار رطوبت نسبی دریاچه که حاصل اکوسیستم طبیعی آن هست نیز از بین برود.
او با تاکید بر اینکه بزرگترین کانون تولید گرد و غبار داخلی کشور همین محدوده دریاچه نمک است گفت: دشت های پیرامونی دریاچه، مثل دشت مسیله، به کانون ریزگرد داخلی تبدیل شده اند و اگر حق آبه ها نرسد ما از خود بستر دریاچه هم شاهد ریزگرد خواهیم بود، با این تفاوت که آن ریزگردها ریزگردهای نمکی هستند.
طوفانی که عن قریب رخ خواهد داد
گفته های همه مسئولان حکایت از روزهای سخت برای هوای شهرهای مرکزی ایران و از جمله پایتخت، در روزهای نه چندان دور دارد؛ روزهای سختی که دریاچه ارومیه و چه بسا بدتر از آن را به ذهن می آورد. دریاچه ای که وقتی کارد به استخوانش رسید پای مقامات و تصمیم گیرندگان وسط آمد؛ دریاچه ای که با صرف میلیارد ها دلار هزینه برای آن، همچنان نتوانسته است شادابی روزهای گذشته اش را به دست آورد.
دریاچه نمک این روزها بیشتر از همیشه چشم انتظار جاری شدن آب از سوی بالا دستی ها نشسته است تا هم خود را سیراب کند و هم به همسایگانش اطمینان خاطر دهد که همچنان قلب سفید رنگ و آرام نقشه ایران باقی خواهد ماند!
آقانوری_ خبرگزاری صدا و سیما _ قم