شبکه دنا
امروز سالروز شهادت ۲ شهید بزرگوار هم استانی
امروز سیزدهم مردادماه سالروز شهادت مسعود نوروزیان و معصوم علی حدادی از شهدای دوران دفاع مقدس استان کهگیلویه و بویراحمد است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز کهگیلویه و بویراحمد، با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت صداوسیمای استان هر روز شهدایی را که در آن روز به شهادت رسیده اند معرفی میکند.
شهید معصوم علی حدادی متولد اول فروردین ماه سال 1347 منطقه دیل شهرستان گچساران در خانواده ای فرهنگی و مذهبی دیده به جهان گشود.
وی بعد از شروع دوره سربازی در ارتش برای دفاع از کشور به جبهه های جنگ اعزام شد و سرانجام در چنین روزی در سال 1367 در عملیات مرصاد به شهادت رسید.
در وصیت نامه این شهید آمده است: اگر قطعه قطعه شوم و خونم در کوههاى کردستان جارى شود، قطره قطرههاى خونم ندا خواهند داد، خمینى، خمینى.
اگر لیاقت شهادت یافتم مرا با همان لباس مقدس سربازى که با آن در خون غلتیدهام به خاک بسپارید.
و اما تواى مادر مهربانم؛ که براى بزرگ کردن من زحمت ها کشیدهاى و شبهاى زیادى بربالینم به بیدارى سپرى کرده اى مى دانم که به گردنم حق زیادى دارى که نتوانستم آنرا ادا کنم، تنها خواهشى که از تو دارم این است که مرا حلال کنى و در سوگ و دورى من صبر و تحمل نمائى که رضاى خدا در این است.
و اما تو اى پدر بزرگوارم که برایم زحمت ها کشیده اى و انتظار داشتى که شادى مرا ببینى و در پیرى عصاى دستت باشم اگر تقدیر من بر شهادت است در مرگ من صبر نما و بدان که در راه سرورم حسین(ع) به شهادت رسیده ام .
و اما شما اى خواهرانم در مرگ من بى تابى نکنید که صبر طریقه راه زینب(س) بوده است.
و شما اى برادرانم از شما میخواهم که مرا حلال کنید و بیشتر به فکر درستان باشید که با این کار خود مرا خوشحال می کنید.
حال ای همسرمهربانم :در این دوران کوتاه زندگیمان سختی ها کشیدى و رنجها را تحمل کردى از تو مى خواهم که مرا حلال کنى چرا که در این مدت نتوانستم براى تو همسرى شایسته باشم و موجبات رفاه و آسایش تو را فراهم نمایم مرا ببخش که تنها در این مدت باعث رنج تو بودم و مطالب دیگر اینکه شما را به تقوى و رعایت احکام الهى سفارش مى کنم.
شهید مسعود نوروزیان نیز متولد اول مهرماه 1341 روستای باغچه جلیل از توابع شهرستان بویراحمد است.
شهید نوروزیان در تاریخ سیزدهم مردادماه 1364 در یکی از عملیات های آزاد سازی مناطق خوزستان به شهادت رسید.
در وصیت نامه این شهید آمده است: هدف از جبهه رفتنم هوای نفس یا فراق خانواده و فرار از درس نبود، فقط الله و رضای خدا بوده حال که هدف این است چرا شما برای من نگران و ناراحت باشید.
مادرم به خود بیا و ناراحت نباش از حضرت زینب(س) درس یاد بگیر که مانند کوهی استوار و صبور ماند.
حال که من مال شما نیستم صاحب اصلی دارم که به سوی او می روم.
من امانتی در دست شما بودم و باید مرا تحویل صاحب اصلیم بدهید، پس من یک فرزند ناقابل و بی ارزش برای اسلام هستم برای تزکیه روح به جبهه رفته ام.
اگر زمانی من شهید شدم تکه ای یخ بر روی قبرم بگذارید تا به جای اینکه پدر ندارم برایم گریه کند.
مادرم هروقت به فکر من افتادی گریه نکن خوشحال باش از اینکه پسرت در جبهه اسلام را یاری می کند و خداوند او را هدایت کرده است از خداوند برایم طلب مغفرت کن و بدان که پسرت جز برای اسلام و دفاع از دین و مملکت اسلامی به جبهه نرفته است.
وصیت دیگرم به مردم منطقه این است که بر سر مال و منال دنیوی جنگ و جدال نکنید، مگر به فکر روز محشر و آتش دوزخ نیستید پس از شما می خواهم که از دو دسته ای و طایفه ای بپرهیزید که در غیر این صورت به والله در پست ترین جای جهنم هستید.
در آخر وصیتی به برادران و خواهران کوچکم دارم که شب و روز در فکر آنها هستم و مثل یک فیلم تا ابد در فکرم هستند از خانواده ام می خواهم که آنها را تربیت کنند و اسلامی بار بیاورند در آینده علی مانند و حسین گونه و فاطمه وار باشند.